سخنرانی در جمع خانوادههای شهدای محله نازیآباد و جوادیه تهران
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
این چیزهایی را که برادرمان درباره من گفتند، بهتر است که به خواهران و برادران منعکس کنم، که این افتخارات مال شماست.
افرادی که شما در راه انقلاب دادید، بندههایی هستند که خداوند از میان جامعه ما برای رحمت خودش گلچین کرده و برای شما هم این افتخار را داده که منتسب به چنان افرادی باشید. ما در مورد شخصیتهای خوب انسانی در آخرت داریم که یکی از الطافی که خداوند میکند، اینست که وقتی که آنها را به بهشت میبرند، برای اینکه خداوند نعمت را برای آنها کامل کند، خانوادههای آنها به آنها ملحق میشوند؛ بدون اینکه از اجر و ثواب آنها چیزی کم شود.
یعنی این از فضل خداست. همه ثوابهای استحقاقی را به آنها میدهند. مقامشان را میدهند، به اضافه اینکه ذریتشان را به آنها میدهند که آنها با دوستان خودشان با هم باشند.
آن خانوادههای شهدا این نعمت بزرگ را در سایه فداکاریهای بچههایشان دارند و اصلاً این تداوم جمهوری اسلامی، انقلاب و این اعتبار و افتخار را به خاطر کسانی داریم که این قدر از خودشان فداکاری داشتند که با اختیار و با میل و عشق، جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و در جبههها برای رضای خداوند تقدیم اسلام کردند.
اگر میبینیم، امروز جمهوری اسلام مقتدر است، به خاطر آنهاست؛ نه به خاطر هواپیماهامان است و نه به خاطر چیزهای دیگر.
بچههای شما این خاصیت را داشتند. در آینده هم محیطی که یک شهید داشته باشد، آن محیط را بیمه میکند و به افراد دیگر الهام میدهد.
خبر مهمی امروز - در همین فاصلهای که از مجلس به اینجا آمدم - از جبهه به من دادند، گفتند که عراقیها آن چنان ترسیدند که در این منطقه عملیات شهر پنجوین که در منطقه عملیاتی ماست، صدام دستور داده است که با شش گردان عملیاتی بیایند و شهر را خراب کنند. به مردم شهر گفته، بیرون بروند و به گردانهای مهندسی گفته که شهر را به کلی ویران کنید؛ مثل قصرشیرین ما، که بعد بگویند که ایرانیها این کار را کردند.
به این روز افتادهاند که امکانات خودشان را برای تخریب شهرهای خودشان به کار میبرند تا یک تهمتی به ما بزنند که شهرشان را خراب کردیم، یا خیال کردند ما میخواهیم شهر را سالم بگیریم و استفاده کنیم.
بچههای شما در راه جنگ با چنین عناصری شهید شدند، یا در داخل کشور توسط جاسوس و نوکران آنها. این افتخار را خیلی مهم بدانید. من میدانم که یک خانواده وقتی که جوان یا غیرجوان شهیدی را از دست میدهد، جایش در خانواده خالی است. این یک عنصر عزیزی است که نیست، مخصوصاً حالا که شهید شده، محبت و عشق نسبت به او زیادتر است؛ چون ارزشش را تازه فهمیده است.
اما قدردانیهایی که دولت جمهوری اسلامی از شما میکند [ویا] بخواهد برای خانواده شهیدی خدمت کند، اینها خیلی ناچیز است. ما هر چه برسیم، در حد آن خدمات ناچیزی است که میشود، اینها در مقابل ارزش آنها چیزی نیست. اصلاً این را به حساب نیاورید و این اصلاً قابل حساب نیست.
خانوادههایی هستند که بچههایشان را در یک تصادف، در یک زلزله و یا در یک مرض و کسالت از دست دادهاند، آنها هم عزادار هستند، اما تفاوت آنها با شما در چه حدی است؟ شما خودتان را با آنهایی که در غیر راه خدا بچههایشان را از دست دادهاند، مقایسه کنید. ببینید شما چه چیزهای را از دست دادید و چه افتخاری دارید.
این را یک نعمت تلقی کنید و پیش خداوند شاکر باشید که این افتخار را به شما داده و این عزت را برای شما خواسته است و انشاءاللّه این حرفهایی که من عرض میکنم، شما مصادیقش را در قیامت و در نزد خدا میفهمید که خدا چه مقامی را به شما داده است.
بخصوص مادرها و همسران؛ خواهران؛ برادران؛ پدرها و بستگان به سهم خودشان به اندازه عواطفی که خداوند در دلها انداخته و احساساتی که دارند، از این مصائب که در حقیقت نعمت است، اجر میبرند.
من در پایان حرفم از شما تشکّر میکنم که این را که به ما منت گذاشتید و به مجلس تشریف آوردید، متأسفانه، گرفتاریهای ما زیاد است و فرصت این را که با شما زیاد صحبت کنیم، نداریم.
امیدواریم که باز خداوند به شما اجر و صبر بیشتر عنایت فرماید و به شهدای شما مقام و منزلت عالیتر در جوار انبیاء و ائمه عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته