سخنرانی در جمع خانوادههای شهدای ساوه، کارکنان سازمان انتقال خون و بازسازی وزارت نفت
میهمانان بسیار عزیز و محترم مجلس شورای اسلامی، چه آنها که از اصفهان تشریف آوردند، چه آنهایی که در وزارت نفت برای اصلاح کادر اداری زحمت میکشند، برای انقلاب خدمت میکنند، چه آنها که برای جمعآوری خون - که امروز برای ما به خاطر جنگ و جبههها نقش بسیار حساسی دارد - تلاش کردهاند و آنهایی که از ارگانهای مختلف شهرستان ساوه تشریف آوردهاند و خلاصه همه برادران و خواهران بسیار محترم، ما به شما خیرمقدم میگوییم و تشکر میکنیم که با ایجاد ارتباط با مجلس شورای اسلامی، مایه دلگرمی ماها میشوید.
دیدن چهرههای شما مخلصان اسلام - گر چه بدون دیدن هم ما میدانیم این نیروها در جامعه حضور دارند - اما این دیدنها درک انسان را محسوستر و ملموستر میکند. آدم را با نشاطتر میکند. خود به خود برای هر تحلیلگری این مطلب روشن است که اگر شماها و امثال شماها در این کشور نبودید، این انقلاب با این همه دشمن و این همه مشکلات نمیتوانست به این خوبی به کارهای خودش برسد. این حضور شماهاست و زحمات شماهاست که به طور گمنام کار میکنید و این انقلاب را روی پا نگه میدارید، اما این اجتماعات و این مجموعه افراد را که انسان میبیند، چه خانمها، چه آقایان، واقعاً نشاط پیدا میکند.
من حالا با وجود خستگی از کار مجلس، اینجا که آمدم واقعاً در وجود خودم احساس غرور و افتخار میکنم که چقدر خوبند این ملت ما؛ ما چقدر نیرو داریم و این امت چه پشتوانه عظیمی هستند. خداوند به شماها توفیق بدهد که این دلگرمی را ضمن خدمت، همیشه به مسئوولان و تصمیمگیران بدهید.
اما مسأله مهمی که عرض میکنم مربوط به همه ماست و تصدیق میکنید به خاطر تنوع میهمانان، من نمیتوانم یک بحثی برای یکی از بخشها بکنم، لذا یک مسأله کلی را مطرح میکنم که به همهمان مربوط میشود و آن این است که امروز به خاطر مطرح شدن اسلام و قرآن به عنوان یک راه و یک مکتب برای اداره جهان، سردمداران قدرتهای دنیا به وحشت افتادهاند. این یک واقعیت است.
آنها موفقیت و قدرتشان را در سایه خلاء و خالی بودن دنیا از یک مکتب پرمحتوا تحصیل کرده بودند. اگر امروز مکتب راهنما و راهگشایی در دنیا مطرح بشود، مخصوصاً مکتبی که به محرومان و مستضعفان و مظلومان دنیا امید و نشاط بدهد، آنها این را خطر تلقی میکنند. مثلاً اگر به جای انقلاب اسلامی ایران، یک کودتای نظامی میشد، یعنی مثلاً یک عده افسر مسلمان ملیگرا در این کشور کودتا میکردند و با قدرت شاه را بیرون میکردند و یک کشور حتی مستقل اما ملیگرا در اینجا درست میکردند، انقلاب به این معنای مکتبی نبود، نه آمریکا این قدر میترسید و نه شوروی و نه این ابرقدرتها این قدر مزاحمت درست میکردند، چون این خطر به عنوان یک فکر برای مردم نبود، یک کاری بود مربوط به خود ایران. اما حالا این جوری نیست، حالا به عنوان یک راه مطرح شده، به عنوان یک مکتب مطرح شده، تز دارد، برای اقتصاد حرف دارد، برای سیاست حرف دارد، برای فرهنگ حرف دارد، برای اخلاق حرف دارد، زندگی ابرقدرتها را زیر میکروسکوپ گذاشته و عیوبشان را نشان میدهد و مشخص میکند، در سازمانهای جهانی فریاد میکشد، در رسانههای عمومی از ظلم مستکبران داد میکشد و مطرح میکند و به محرومان دنیا جان میدهد.
یک چنین چیزی برای ستمگران قلدری که روی زور زندگی میکنند نه روی عدالت و نه روی حق، یک چیز خطرناک و وحشتناکی است. لذا اینها الان پیش از آنکه با ماها مخالف باشند، با اسلام مخالفند؛ الان دشمنی ابرقدرتها در درجه اول متوجه اسلام است و بعد متوجه ما ایرانیها، به این دلیل که ما مبشر و سخنگوی آن اسلام واقعی شدهایم.
لذا ما میبینیم هر جایی نهضت اسلامی باشد، اینها به هر قیمت شده از آن حکومت حمایت میکنند. حزب بعث عراق که الان مورد حمایت مستکبران دنیاست، به خاطر این است که یک حزب الحادی ضد اسلام است، یک دلیلش ما هستیم که با او همراهی میکنند، اما دلیل عمدهاش این است که اگر این حزب در کشورهای عربی محکم باشد، اسلام ضعیف میشود و هر جریان الحادی که امروز در مملکت ما پیدا بشود، اینها با آن موافقت میکنند.
میبینیم مثلاً منافقین را به خاطر اینکه با اسلام راستین مخالفند و التقاط را مطرح میکنند، تحت حمایت میگیرند. حالا به غیر از اینکه عامل هم هستند. چپ را حمایت میکنند، راست را حمایت میکنند، این خیلی عجیب است. و از طرفی هر جا بتوانند، مسلمانها را اذیت میکنند، این چیز عجیبی است.
واقعاً آدم خون دل میخورد که مسلمانها در هندوستان - در آسام که یک ایالتی است از ایالات هندوستان - سخت تحت فشارند و در این دو سه ماه اخیر چند هزار نفر از اینها را کشتهاند. به عنوان اینکه اینها مهاجرند باید از اینجا بیرونشان بکنیم. میریزند مغازهها را آتش میزنند، روستاها را آتش میزنند، کارخانهها را آتش میزنند، برای اینکه فهمیدهاند در هند، اسلام یک ارزش است، با پشتوانه انقلاب اسلامی مطرح شده، باید مسلمانان آنجا سرکوب بشوند. متأسفانه دولت هندوستان هم آن قدرت لازم را برای خواباندن این آشوبهای بیمعنا نشان نمیدهد.
میبینیم در پاکستان، اینجا یک مقدار ظریفتر، چون نمیشود بگویند اسلام را بکوبیم، پاکستان اصلاً به دلیل اسلام از هند جدا شده و آنجا نمیشود نغمه ضداسلامی سر داد، نغمه ضد شیعی بلند میکنند، چون مرکز این حرکت را در کشور شیعه ایران میبینند، گرچه ما اینجا روی اسلام تکیه میکنیم، اما آنها آنجا به این شکل مسلمانهای مخلص پاکستان را دارند اذیت میکنند.
در اسرائیل؛ الان هجوم اسرائیل بیشتر به مسلمانهاست به عنوان اسلام. در لبنان، جنوب لبنان چون مرکز مسلمانهاست مورد هجوم قرار میگیرد، شیخ راغب حرب را چون سخنگوی جریان انقلابی اسلام میشود آن جور تحت فشار قرار میدهند و هر ننگ و نفرتی هم که ضداسلامیها انجام میدهند، اصلاً چشمشان را میبندند، این دیگر چیز عجیبی است در دنیا. دنیا این قدر رسواست که فکر نمیکند بالاخره باید در مورد این موضعگیریهای بیمعنا و تبعیض گرایانه به ملتها جواب بدهد.
در جنوب لبنان و هم در کرانه غربی رود اردن اخیراً دولت خونخوار اسرائیل، صهیونیسم تبهکار برای متفرق کردن تظاهرات مسلمانها مواد شیمیایی مسموم کننده به کار برده و این کار را اگر یک کشور معمولی کرده بود و علیه مسلمانها نبود، امروز در همه مجامع بینالمللی و همه رادیوها و همه روزنامهها و همه تلویزیونهای دنیا محکوم کردند. هفتصد، هشتصد دختر را به خاطر تظاهراتشان مسموم کردند. این بیچارهها و این مظلومها در بیمارستانها روی تختها افتادند و شهید هم در این راه دادند، اما این دنیای نکبت زده ظالم درباره این جرم بزرگ ساکت است. حالا اگر یک جایی مثلاً در گوشه دنیا به یک باغ وحشی حمله کنند، چند تا حیوان را بکشند، ما میبینیم سازمان حمایت از حیوانات در دنیا سر و صدا راه میاندازند که چرا آنجا ظلم شده. ببینید دنیا چقدر بد برخورد میکند، چقدر زشت است و چطور مثل کبک سرش را زیر برف کرده و خیال میکند ماها هم او را نمیبینیم، خیال میکند مردم دنیا هم نگاه نمیکنند، چشم خودش را بسته، خیال میکند مردم چشمهایشان را بستهاند که آن مسمومیت هشتصد نفر را ندیده بگیرند، اما مثلاً یک گوشهای از دنیا یک خبری شده، فوری سر و صدا بلند بکنند، حقوق بشر اعلامیه بدهد، تخطئه بکند، فلان بکند.
مثلاً در کشور ما، ما تروریست و بمبگذار را میگیریم، آنها آنجا اعلامیه میدهند که در ایران دارد خشونت میکند، اما هشتصد تا دختر مسلمان که به خاطر اظهار حقی که کردند مسموم شدند، چیزی نیست در دنیا! در این خلیج فارس، عراق خونخوار، صدام بیمسئوولیت چاههای نفت را منفجر کردند، نفتها دارد میرود و این همه ماهی کشته میشود، این همه محیط زیست آلوده میشود، این همه کارخانههای آب شیرین کن در خطر افتاده، اینها حاضر نیستند سروصدا بلند بکنند که صدام این جنایت را کرده، حالا اگر ما کرده بودیم، اگر ما یک چاه نفت یکی از کشورهای عربی را در این منطقه زده بودیم و نفت راه افتاده بود، میدیدید که چه میکردند.
مطلب این است که اینها از اسلام ترسیدند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان سخنگو و محور این حرکت تشخیص دادند، هر جا بتوانند با اسلام مبارزه میکنند و هر جا بتوانند ضداسلام را تقویت میکنند و ماها که سخنگوی این جریان هستیم و سمبل این حرکت حق هستیم، مورد بغض اینها هستیم و به ما فشار میآورند. ولی خوشبختانه حمایت خداوند، حمایت محرومان و خود قدرت حق و نفرتی که دنیا از دشمنان اسلام دارد و از این مستکبران دارد، این مجموعه باعث میشود که ما راهمان را به خوبی بتوانیم ادامه بدهیم و انشاءالله موفق خواهیم بود و اسلام را روز به روز در دنیا عزیزتر و عظیمتر خواهیم دید. باز از حضورتان در مجلس تشکر میکنیم و شما را به خداوند میسپاریم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته