سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع خانواده شهدای روحانیت و مفقودین و اسرای سپاه تهران پیرامون خانوده شهدا صاحبان اصلی این انقلاب

سخنرانی آقای هاشمی در جمع خانواده شهدای روحانیت و مفقودین و اسرای سپاه تهران پیرامون خانوده شهدا صاحبان اصلی این انقلاب

  • پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۶۳

 

 سخنرانی در جمع خانواده شهدای روحانیت و مفقودین و اسرای سپاه تهران

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 شما خانواده‏های محترم شهدا مورد لطف و عنایت خاص خدا هستید. شما به ما عنایت می‏کنید و گاهی این توفیق برای ما پیش می‏آید که اینجا شما را زیارت کنیم و با شما صحبت کنیم. من صمیمانه تشکر می‏کنم از محبتی که شما کردید و به مجلس که منزل خود شما است و ما هم از طرف شما اینجا هستیم به ملاقات بنده تشریف آورده‏اید.

 من بدون اغراق و خالی از هرگونه تعارف و شعار عرض می‏کنم که صاحبان اصلی انقلاب، وارثان این انقلاب عظیم، کسانی هستند که به نحوی در این انقلاب سرمایه‏گذاری جدی کردند؛ یعنی، حق واقعی مال آنهایی است که سرمایه گذاشتند و این انقلاب را به اینجا رساندند. این سهم در پیشگاه خدای عادل به اندازه تحمل مشکلاتی که برای هر کس پیش آمده، تقسیم می‏شود. دستگاه الهی آنچنان دقیق و ظریف است که مثقال ذره‏ای هم تخلف ندارد. آن کسی که چند عزیز را از خانواده‏اش داده، آن کسی که یک عزیز داده و آن کسی که وقت و نیرو گذاشته و آن کسی که از امکانات و اموالش صرف کرده، کسی که از زبانش استفاده کرده، به اندازه ارزش آن چیزی که در این راه گذاشته در دستگاه خداوند سهم دارد. این انقلاب هر مقدار آثاری که در تاریخ داشته باشد، هر تعداد از مردمی که بوسیله این انقلاب هدایت شوند تا جلو هر انحراف و ظلم و گناهی در دنیا گرفته شود، هر مبارزه‏ای که توسط این در کل جهان، و هر خدمتی که در نسلهای آینده از ناحیه این انقلاب و با الهام از این انقلاب، انجام شود، اینها در نامه عمل کسانی که به یک نحو شریک بوده‏اند، قرار می‏گیرد.

 در درجه اول خود شهداء و خود کسانی که آسیب این جنگ را دیدند، چه آنهایی که امروز اسیر هستند و در دست صدامیها چه آنهایی که صدمه دیدند و در بیمارستانها هستند و چه آنهایی که معلول شدند و بخشی از سلامتی شان را از دست دادند و چه مردمی که آواره جنگند و از خانه‏ها و شهرها و روستاها و محل کار خودشان آواره شدند و امروز آوارگی را تحمل می‏کنند و چه خانواده‏ها و بستگان اینها که شما باشید که به داغ عزیزانتان نشسته‏اید، همه در حد مشکلی که برایشان پیش آمده، در این انقلاب شریک هستند.

 صبر جمیل داشته باشید؛ چون، یک صبری است که آدم به هر حال چاره‏ای ندارد صبر می‏کند و این صبر، صبر جمیل است؛ یعنی، صبر می‏کند و با قیافه باز و متبسم و با رضایت خاطر در پیشگاه خداوند با مصیبت برخورد می‏کند و می‏گویند چون این مصیبت از طرف خداست، این را به جان می‏خریم صبر جمیل، آن شهامتی است که فرد شخصیت و نشاطش را نشکند، اگر هم اندوه دارد بالاخره هر کس برای شخصیت شهیدش و در فراق شهیدش ناراحت است، نمی‏شود بگویم کسی که بچه‏اش را از او گرفته‏اند، غصه نمی‏خورد، هر مادری ولو حضرت زهرا(س) هم باشد، وقتی که بچه‏اش را از دست داده و او را نمی‏بیند، قلباًاین فراق برای او سنگین است، منتها تحملش مهم است تا چگونه تحمل کند. در پیشگاه خدا تسلیم است، غصه هم دارد و راه بچه‏اش را هم ادامه می‏دهد، این صبر، صبر جمیل است. به هر اندازه‏ای که این صبر و تحمل قویتر باشد و جمیلتر باشد و زیباتر برخورد کند با این مصیبت، کیفیت استفاده از این نعمت الهی و از این آثار انقلاب برایش بیشتر می‏شود. برای خودم به عنوان یک ناظر در امور کشور، این برخوردی که خانواده‏های شهدای ما، با این مصیبتها کردند بسیار جالب است.

 نمی‏دانم چقدر اهل تاریخ هستید و تاریخ می‏خوانید، بین شما ممکن است کسانی باشند که تاریخ انقلابها و جنگها را خوانده باشند، شاید هم نباشند، ولی این را بدانید، ما که تاریخ را مطالعه کردیم، هیچ انقلابی را و هیچ تاریخ جنگی را ندیدیم که بازماندگان جنگ و خانواده‏های شهدا، مثل خانواده‏های شهدای این انقلاب، این گونه حامی انقلاب باشند! یکی از مهمترین اهرمهای بسیج مردم و حفظ روحیه مردم، خانواده‏های شهدا هستند، این عجیب است. شهدای شما هر جا که هستند، یک چراغی است برای راهنمایی و خانواده‏های شهدا در هر محله‏ای و کوچه‏ای، در هر شهری، اداره‏ای و هر کارخانه‏ای که هستند، حضور همین خانواده‏ها و این صبر و متانت و آقایی که اینها دارند در میان مردم، باعث می‏شود که دیگران به عواقب انقلاب فکر کنند.

 این وارثان شهدا، به عنوان یک حرکت فرهنگی در انقلاب حضور دارند و وقتی که می‏بینیم؛ مثلاً می‏بینیم این خانواده آشنای من با دادن یک شهید، چگونه به انقلاب وفادار است، شرمم می‏آید از این که من هیچ چیز در راه این انقلاب ندادم و یا حرف نزدم و یا کم کار کردم - حالا من نوعی را می‏گویم. هر کس به عنوان یک مسلمان، شرمش می‏آید از این که او چه هست و ما چه هستیم و دلش می‏خواهد که خودش را به او برساند. این حالتی که امروز در خانواده‏های شهدای ما وجود دارد و این الهام بخشی که در مزار شهدای ما وجود دارد و این اثری که امروز جامعه ما و جوانهای نسل نوی ما دارند، از خاطره‏های شهدای شما دریافت می‏کنند و این خیلی مهم است.

 در فلسطین این طور نیست، در لبنان این طوری نبوده و در الجزایر این طوری نبوده، در ویتنام، آنجا که مردمش مسلمان هم نبودند و با عقاید خودشان جنگیدند هم، این طوری نبوده است،و کشته‏های جنگ جهانی اول و دوم هم این طوری نبوده و الان هم این طوری نیست؛ اما اینجا به خاطر نورانیتی که در این انقلاب است و به خاطر هدفی که در این انقلاب وجود دارد و به خاطر خلوص نیتی که در بچه‏های خود شما بوده که رفتند و شهید شدند، این حالت پیش آمد.

 یکی از کارهایی که شما باید حتماً انجام دهید - بعضیها شاید ابا داشته باشند - این است که خاطرات بچه‏های خودتان را و چیزهای مثبتی که از اینها سراغ دارید را نگذارید گم شود، اگر این طور شود، خسارت است. شما ببینید ما زندگی حبیب بن مظاهر را یا حضرت علی اکبر را یا حضرت قاسم را یا افراد دیگر را؛ مثلاً، منزلت قصیدالملائک در اُحد را می‏خواهیم مطالعه کنیم، در کتابها اگر یک کلمه راجع به اینها پیدا کنیم که فلان جمله را گفتند، یا فلان کار را کردند، یا با پدرشان این جور رفتار کردند، یا با مادرشان این طور حرف زدند و با برادرشان این چنین حرف زدند، با همکلاسی‏شان این جور رفتار کردند، با همسایه‏شان چه کردند، اگر اینها را پیدا کنیم، برای ما چقدر خوب است.

 شما خودتان در جلسات روضه رفتید، وقتی که از زندگی یکی از شهیدان صدر اسلام برای شما می‏گویند و این نکات را می‏آورند، چقدر برای ما سازنده است. این بچه‏های شما در تاریخ باید این چنین باشند؛ یعنی باید هر چه خاطره از اینها دارید بگویید، در دوران تحصیلشان چطور درس می‏خواندند و آن نکات مهمش را بگویید، در رابطه با خواهر و برادرشان، همسایه‏شان، همسرانشان، پدرشان، مادرشان چه می‏کردند، اینها را بگویید، حرفهایی که در جبهه زدند - بچه‏های رزمنده باید نقل کنند که در سنگرها چه خبر بوده - باید اینها را بگویند. کاغذهایی که از جبهه نوشتند، باید اینها را حفظ کنید و نگهدارید و اگر این آثار ما از تعداد شهیدانمان کم بود؛ مثلاً اگر 10، 20 تا شهید داشتیم و وقت می‏گذاشتید روی آثار شهدا، می‏دیدید که چقدر درباره هر شهید می‏شود مطلب نوشت.

 هر خانواده‏ای باید اینطوری کند؛ یعنی، هر خانواده باید تلاش کند که آثار فرهنگی و معنوی شهید خودش را هر چه بیشتر می‏تواند جمع کند. کمتر شهیدی است که با توجه به دوران زندگی‏اش، نشود یک جزوه یا کتابچه‏ای برای او نوشت. بنیاد شهید یا جاهای دیگر نمی‏تواند این همه کار را سامان دهند، خود خانواده‏ها باید سعی کنند و کمک کنند که برای هر شهیدی ما یک کتاب داشته باشیم تا یک روزی یک کتابخانه عظیم از آثار شهدا داشته باشیم و این کار را ان‏شاءالله خواهید کرد.

 مخصوصاً شهدای روحانیت ما، وقتی که می‏فهمیم در میان شهدایمان تعداد شهدای روحانیت اینقدر زیاد است؛ یعنی به نسبت روحانی در میان مردم، شهید بیشتر داریم، این برای ما خیلی افتخار است - ما خودمان هم آرزو داریم جزو اینها باشیم که هنوز این توفیق برایمان پیش نیامده - اما لااقل این افتخار را داریم تا دشمنان ما نگویند و یا تاریخ قضاوت نکند؛ روحانیت که پیشتاز انقلاب بود، خودشان در خانه‏ها نشستند و بچه‏های مردم رفتند و شهید شدند. زیبایی کار این است که روحانیون که مردم را به شهادت دعوت می‏کردند، به فداکاری دعوت می‏کردند، خودشان هم در میان مردم باشند.

 امام حسین(ع) که در میان اصحابش شهید شده است و اصحاب کربلا آن اجر عظیم را پیدا می‏کنند، واقعیتهای ایمان به هدف، اینجا روشن می‏شود که الحمدلله تا حالا روحانیت همراه مردم و پیشتاز مردم بوده و در جامعه جلو آمده است و امیدواریم که در آینده هم مثل گذشته پیشتاز باشد و همراه مردم در خوبیها و مشکلات و در همه مظاهر زندگی شریک باشد که این را شما خانواده‏های روحانی که بچه‏هایی دارید، از این جهت خوشحال باشید که این افتخار دوم را هم دارید؛ یعنی شما یک چیز اضافه دارید و آن این است که ضمن اینکه شهید دادید، ضمن اینکه افتخار پیوستن به کاروان شهدا را دارید، معنویت و اصالت انقلاب را هم شما، حفظ کردید و این اعتبار دوم است. کسانی که به نحوی از این انقلاب آسیب دیدند یا داغ دیدند یا خودشان صدمه دیدند یا ضرر مالی دیدند، آنها وارث واقعی انقلابند و نسلهای آینده باید اینها را بشناسند.

 هر جا که زندگی می‏کنید و در هر روستایی که هستید، در هر کوچه‏ای که هستید، در هر شهری که هستید، هر جا که هستید؛ یک وقت مبادا فکر کنید که ما اگر شهیدمان را زیاد بخواهیم معرفی بکنیم؛ مثلاً، از خلوص و ثواب واقعی‏اش کم می‏شود! این طور نیست؛ این که می‏بینید می‏گویند اینقدر برای اباعبداللَّه(ع) گریه کنید و خودشان می‏خواستند ما اینقدر گریه کنیم؟ می‏خواستند نام شهید زنده بماند، آن که دیگر برای شهید نبود. این برای الهام بخشی کار است، به خاطر اثری است که شهادت روی مردم دارد.

 شما به همان دلیل که شهید دادید، به همان دلیل باید نام شهیدتان را زنده نگه دارید و به همان دلیلی که امروز ما استحکام جامعه را از ایثارگریهای شهدایمان داریم، فردا باید استحکام تداوم جامعه را از یاد شهیدان و زنده بودن این حماسه شهادت، داشته باشیم و این افتخار چیزی نیست که مال شخصی باشد، این مالِ کل جامعه است، مال اسلام است. شهدای شما هم برای یک خانواده محدود و یا برای یک وجب خاک، شهید نشدند، آنها برای یک جریان عظیم اسلامی که رهبری او با پیغمبراکرم(ص)، علی‏بن ابیطالب(ع) و اباعبداللَّه(ع) است، شهید شده‏اند. اینها دنبال آن راه بودند و به همان اندازه‏ای که ما ارزش قائلیم برای شهدای بدر، برای شهدای اُحد، برای شهدای کربلا و برای شهدای دیگرمان، امروز در این مقطع تاریخ نیز ارزش قائلیم، در این دنیای وانفسا و این دنیای آلوده، ما ارزش قائلیم برای شهدای این جنگ و برای شهدای انقلاب و برای کسانی که در راه خدا، تو کوچه‏ها به دست منافقین و به دست ضد انقلاب شهید شدند.

 بنابراین یاد آنها باید به عنوان یک وظیفه، زنده بماند و خاطرات اینها باید نوشته شود. به عنوان یک وظیفه، آثار اینها، کتابهای اینها، نوشته‏های مدرسه اینها، جزوه‏های درسی اینها و لباسهای اینها و هر چه اینها دارند، باید شما آنها را در خانه حفظ کنید و اینها را نگهدارید، برای افتخار خانواده‏تان و افتخار شهر و محل زندگیتان. با صبر جلیل، همین گونه که حالا کرده‏اید، با ادامه راه شهید را حفظ کنید.

 هیچ وقت حاضر نشوید که مبادا طوری حرکت کنید که آن سطح بالای آرمان خواهی شهدا، یک وقت تنزل کند؛ مثلاً، با مزدخواهی، اما این هم وظیفه جامعه هست و هم وظیفه تاریخ است که در مقابل شما خضوع کند و حقتان را ادا کند، نه به خاطر اشخاص شما، بلکه به خاطر انقلاب و به خاطر جریان شهادت که اگر این آلوده شود و بی‏اعتنایی شود به این حقوق در حقیقت به کل انقلاب بی اعتنایی شده. ما امیدواریم که کمافی السابق، خانواده‏های شهدا را در میدان ببینیم و در صحنه ببینیم و امیدواریم که پیروزیهای رزمندگان ما در جنگ به جایی برسد که شما راضی شوید. آن روزی که از خانواده‏های شهدا کاروانی تشکیل دهیم و به کربلا، نجف و بیت‏المقدس برویم و مسجدالاقصی را زیارت کنیم و آن روز شما پیروزی را احساس می‏کنید و حلاوت این ایثاری که در راه خدا کرده‏اید را خواهید فهمید.

 سلام من را به همه بستگانتان و همه بستگان سایرین برسانید، این سکه‏هایی که از طرف امام تبرک شده، برای نمایندگان خانواده‏های شهدا در نظر گرفته‏اند، تشریف بیاورند تا ما خدمتشان بدهیم .

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته