سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع بسیجیان عشایر و پاسداران دادستانی انقلاب پیرامون جبهه معنوی جنگ

سخنرانی آقای هاشمی در جمع بسیجیان عشایر و پاسداران دادستانی انقلاب پیرامون جبهه معنوی جنگ

  • پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع بسیجیان عشایر و پاسداران دادستانی انقلاب

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 از این محبتی که رزمندگان عزیز عشایر و فداکاران غیرعشایر فرمودند و به مجلس تشریف آوردند - که مثل منزل خودشان هست و بنده هم به عنوان کسی که از طرف خود شما اینجا خدمت می‏کنم، حضور دارم - متشکر هستم.

 اما من خودم را خیلی ضعیفتر از این می‏بینم که شما این گونه زحمت بکشید و این جوری ابراز محبت کنید. حق مطلب اینست که ما باید بیائیم، در جبهه‏ها شما را ببینیم، منتهی گرفتاریها نمی‏گذارند.

 این هدیه بسیار زیبایی که شما آوردید، خصوصاً پولهای خرد و آن چیزی که به عنوان بخشی از حقوق یا همه حقوقتان است - وقتی که به دست شما در مصلای بزرگ تهران داده می‏شود - ارزش خیلی زیادی پیدا می‏کند. اگر یک نفر پیدا شود که هزار برابر آمریکا بدهد، برای آن نمی‏توانیم یک هزارم اینها ارزش قائل شویم.

 از لحاظ اخلاصی که در اینها هست، از لحاظ معنویتی که در اینها هست، این خیلی چیز با ارزشی است. بنده هم یک ماه حقوق خودم را با پول شما مخلوط می‏کنم تا خداوند بهتر از من قبول کند.

 اما چند کلمه‏ای هم در مورد وضعی که شما دارید و خدمتی که می‏کنید و راهی که خداوند عالم پیش پای شما گذاشته است، چه شما و چه دوستان دیگر شما و سایر رزمندگان ما مشکلات زیادی را در جبهه تحمل کرده‏اند.

 اما این راهی است که برای رشد و کمال انسان خیلی با ارزش است. شما اگر حالات و افکار خودتان را با روزهای پیش از جنگ مقایسه کنید، می‏بینید که چه تحولی در درون خود شما ایجاد شده و در این سنگرها و جبهه‏ها و آنجایی که اسلحه‏ها و توپخانه‏ها و گلوله‏ها و انفجارها قیامتی درست می‏کند، شما حضور دارید و هر لحظه در آستانه‏ترک دنیا و زیارت خداوند و ائمه و شهدای کربلا و احد و جاهای دیگر هستید. این خیلی حالت با ارزشی است.

 بالاخره، ما یک جان داریم و یک بار هم از کالبد درمی‏آید. این چیز محترمی است که تمام خواهد شد. آنهایی که موفق شدند و این جان را با داوطلب و پیشتاز شدن در راه خداوند، تقدیم خداوند کردند، موجودات ممتازی بودند که از همه ما جلو افتادند و ما در این راه هستیم، البته ما این سعادت را نداریم، شما که این سعادت و آمادگی را دارید. قدر این خلوص را بدانید.

 چقدر ما وقتی که این خبرها نبود و حکومت طاغوت بود، دعا می‏کردیم. ای‏کاش! ما با اباعبداللّه برویم، ای کاش! امام زمان بیاید و در خدمت امام زمان بجنگیم و در راه خدا شهید بشویم و به خاطر شما در میدان جنگ وارد شویم. اینها جزء آرزوهای مخلصین تاریخ اسلام بوده است. شما اگر اهل مطالعه باشید و تاریخ بزرگان اسلام را ببینید، همیشه آرزو می‏کردند که یک جبهه‏ای باشد که آنجا در راه خدا به جهاد بروند. البته، جنگ برای مردم اسباب دردسر است، اما به هر حال آثار مثبت جنگی که یک طرفش حق و یک طرفش کفر است، این است که یک میدانی در کنار زندگی انسان باز است که انسانها برای رفتن به سوی خداوند یک دروازه بازی را همیشه در جلوی خودشان دارند که نه در مدرسه می‏شود پیدا کرد، و نه در مسجد.

 به این نعمت بزرگ، خیلی ارزش قائل باشید، این را پیش خودتان حساب نکنید. همه، تلاششان این است که شب که به خانه می‏آیند، صد تومان، دویست تومان، پانصد تومان آورده باشند و شما همه تلاشتان اینست که قدمی برای شکست کفر بردارید. ببینید کسی که این جوری فکر می‏کند با آن کسی که آن جوری فکر می‏کند، خیلی تفاوت دارد.

 این نعمت در آخرت برای شما روشن می‏شود که چه نعمت بزرگی بوده است که خداوند به شما داده است.

 ما آرزویمان این است که این جنگ با شکل پیروزمندانه‏ای تمام شود و ما بفهمیم که محصول این فداکاریها قوت اسلام و ایران و شکست کفر بوده و بدانید که شما تا به حال کار مهمی کرده‏اید.

 ما همه آثار این جنگ را نتوانستیم مجسم کنیم و حتی خودمان همه ابعادش را در وجودمان درک کنیم. آدم هر چه به قضیه نزدیکتر می‏شود، می‏بیند که کار خیلی بزرگ است.

 بعد از قرنها سلطه کفر در این مملکت، برای اولین بار در این چند دهه اخیر یک جهادی پیدا شده [که] در رأسش ولی فقیه و نائب امام است.

 این عظمتی برای شما است؛ یعنی تیپ شما، عشایر و شما فرزندان اسلام، آنجا که قدرتی مثل آمریکا در گذشته اگر آنجا اخم می‏کرد، در این منطقه حکومتها می‏لرزیدند، حالا شما این چنین پنجه در پنجه او انداختید و عمالش را این جور به ستوه آورده‏اید. شما آثار کار را چون اینجا غرق در نعمت هستید، نمی‏فهمید. چشمتان را به لبنان بیندازید می‏فهمید که چه خبر شده است.

 جرقه‏هایی از این مجاهدات شما به لبنان منتقل شده است، یعنی یک کمی مردم لبنان راه شما را انتخاب کرده‏اند؛ یعنی مبارزه پیش از پیروزی. آنجا یک جای کوچکی است، یک کشور ده هزار کیلومتری که بخشی از آن را اسرائیل گرفته است و بخشی از آن را آمریکائیها، بخشی را فرانسویها و بخشی را خود فالانژها، که مردم بسیار بد و پستی هستند. در این مجموعه، یک عده مسلمان هم هستند که مثل شما عمل می‏کنند.

 طرز فکرشان اسلامی است، مثل شما معتقد به ولایت فقیه و مبارز و جان بر کف، رو در روی اسرائیل و فرانسه و آمریکا دارند رزم می‏کنند، و آنها را به ستوه آورده‏اند. لبنان یک جایی شده که وقتی که انسان نگاه می‏کند، می‏بیند که درست مثل ایران، مسلمانان در مقابل کفر ایستاده‏اند، به طوری که کاخ سفید مجبور می‏شود، خودش را با کامیون زباله حمایت کند.

 این خیلی بزرگ است. اگر ما جمع نمی‏شدیم و شما به جبهه نرفته بودید، اگر تک تیراندازهایی مثل شما جمع نشده بودند و این سنگرها را درست نکرده بودید، چنین چیزی به وجود نمی‏آمد. آدم، تنهایی که حساب می‏کند، یک جوان و یک پیرمرد چه کار می‏تواند کند؟

 اما این مجموعه، این قطره قطره‏ای که جمع شده، یک دریای عظیم ایجاد کرده، یک سیل معنوی راه افتاده و دارد جریان خوبی را در دنیا ایجاد می‏کند و در کنار شما، برادران دیگری هستند که در داخل کشور دارند با جریانات تروریسم مبارزه می‏کنند، آنهایی که امروز در کنار شما هستند، همانهایی هستند که در [کردستان] درباره ضدانقلاب دارند تلاش می‏کنند که شر آنها را کم کنند.

 شما کردستانی‏ها معنای ضدانقلاب را خوب درک کرده‏اید. می‏بینید که ضدانقلاب در کردستان چقدر خسارت وارد کرده و چقدر از نیروهای مخلص و غیرکرد را در خود کردستان نابود کرده است.

 برادران شما اینجا نسبت به تروریست، حالت تهاجمی پیدا کردند و تروریستها را در حالت انفعالی قرار داده‏اند، عده‏ای از آنها را وادار به فرار کردند، و عده‏ای دیگر را گرفتند و نگهداشتند که شرارت نکنند و دارند تقویتشان می‏کنند و عده‏ای را که ناصالح بودند، اصلاً بیرونشان کردند. تا این ملت بتواند راه خودش را برود.

 همه ما دست به دست هم دادیم و در زیر سایه امام امت و رهبر عزیزمان و با خود امام، همگی در زیر سایه اسلام و قرآن و پیغمبر خدا داریم، راهی را می‏رویم و موقعی برای ما شیرین است که ببینیم، اسلام در این منطقه و کل جهان اسلام جای خودش را باز کرده باشد و کفر را بیرون کرده باشد و مسلمانان، عزت خودشان را کسب کرده باشند و بر سر مسلمانان، کفار حکومت نکنند و اسلام بتواند برای ساختن بچه‏های خودش پیامش را پیاده کند و جلوی این همه انحراف و کثافتکاری را که دنیای غرب و شرق بر سر این ملت ریخته و بچه‏های ما را آزار داده بود و راه زندگی را از مسیر فطرت و انسانیت منحرف کرده بود، [بگیرد].

 ان‏شاءالله، روزی که ما به آن برسیم، شما می‏توانید ثمره جهاد و مبارزه و فداکاری و زحماتی را که کشیدید، بالعیان ببینید و من از همه شما در پایان تشکر می‏کنم.

 در مورد زیارت امام، من نمی‏دانم که تا کی اینجا هستید؟

 البته، همانطور که می‏دانید، خستگی و کار زیاد امام ایجاب می‏کند که هم برای استراحت و هم برای کارهای زیادی که جمع می‏شود، ملاقاتهایشان را قطع کنند.

 یقیناً امام از دیدن شما خیلی خوشحال می‏شوند و روح می‏گیرند، اما به هر حال مشتاقان زیارت امام خیلی فراوان هستند، اما در شرایط عادی من پیام را خدمت امام عرض می‏کنم و سلام شما را هم می‏رسانم.

 در عین حال، من که حامل پیام شما هستم، به امام می‏گویم، اگر هم موفق نشدید، بدانید که امام دعایشان و قلبشان با شماست و همه جا شما را دعا می‏کنند و بدانید این فرصت یک روزی دست می‏دهد که شما امام را زیارت کنید.

 یک مقدار کتاب به آقایانی که در مسابقه کتاب بودند و آقایانی که این کار مقدس را انجام دادند، هدیه می‏کنیم.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته