سخنرانی در جمع با ائمه جمعه و جماعات
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
از اینکه، علمای اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات از استان خراسان به مجلس شورای اسلامی تشریف آوردهاند، از طرف نمایندگان مجلس از همه شما تشکر میکنم و این افتخاری که به مجلس شورای اسلامی دادهاید، مایه قوت قلب و نشاط بیشتر ما خواهد بود.
بنده شخص خودم را - بدون هیچ تعارف و یا اراده کسر نفس - هیچ لایق نمیدانم که حتّی یک نفر از شما به عنوان دیدن من زحمت بکشید و وقت صرف کنید و به جایی بروید.
به طور طبیعی وظیفهامان را ادا میکنیم، ولی وضع طوری است که شما این محبت را کردهاید. اظهاراتی که در مورد من فرمودند انصافاً اغراق بود و من هیچ اهل آن نیستم و در وجود خودم احساس حقارت میکردم، و یک چیز مبهمی است.
به هر حال، محبت شما هم به خاطر امام است که ما از شاگردان امام بودیم و یا مثلاً از نزدیکان شهید بهشتی و شهید باهنر و دوستان دیگر، والاّ من مثل بقیه آقایان طلاب هستم و یک مسؤولیتی از طرف مردم به من محول شده است؛ مثل سایر برادران نماینده که داریم با هم کار میکنیم و با حسن ظنّ، آنها مدیریت مجلس را به من واگذار کردهاند.
یعنی اندازه هستی خودم را بهتر از همه میدانم که واقعاً حقیر هستم، و خداوند ما را از شر غرور و چیزهایی که ما را فاسد میکند، حفظ کند.
به هر حال من از این فرصتی که شما به من دادهاید تا با شما صحبت کنم، استفاده میکنم و مطالبی را که فکر میکنم میتواند برای خودمان مفید باشد، مطرح میکنم.
خداوند نعمت را برای ما - یعنی نسلی که حالا داریم در این کشور زندگی میکنیم - انصافاً تمام کرده و همه چیز را در اختیار ما گذاشته است تا آزمایش بدهیم، ببینیم که چقدر صلاحیت داریم و چگونه میتوانیم از این نعمتهای خداوند استفاده کنیم.
از لحاظ فکری و عقیدتی به بهترین دین و بهترین مذهب ما را مسلمان کرده است افکاری را از پیشینیانمان و از علمای گذشتهامان و از ائمه اطهار و مفسّران قرآن به ارث بردهایم که اگر خودمان میخواستیم به این طور چیزها برسیم، محال بود.
با این ودیعه آسمانی که به همت علما و مجاهدان گذشته، سینه به سینه و در کتابها به ما رسیده است، امروز یک مکتب و فکری را در اختیار داریم که انصافاً نسبت به همه مکاتب و ایدئولوژیهای موجود در دنیا مزیت دارد و هر جا ما با یک مکتبی مواجه میشویم میتوانیم امتیازات مکتب خودمان را مشخص کنیم.
خوب روشن است که ما چقدر منعم هستیم، ما[امثال] علمای اعلام و به خصوص امام را در تاریخ شیعه از علمای صدر اسلام گرفته [و] بعد از معصومیت گرفته تا امروز - کسی را که واحد این همه خوبیها باشد - نمیبینم. البته، علمای مبرّز و عظیمالشأن بسیار داشتیم و بسیار هم داریم.
اما این یکی بر تاریک همه میدرخشد، [ایشان] نیازی ندارند که من راجع به ایشان صحبت کنم، زیرا ما همگی مخلص و مرید حضرت امام هستیم، مخصوصاً آنهایی که شاگرد مستقیم امام بودند و مستقیماً از امام استفاده کردهاند میدانند که چه مزایای روحی در امام وجود دارد، این هم از رهبری.
از لحاظ مردم، این را دیگر شما خوب لمس میکنید، زیرا امام جمعه و امام جماعت هستید و با مردم خوب طرف هستید. ما روحانیون در این دوران خاندان پهلوی، در این ده، بیست، سی سال گذشته که به شدت تحت فشار بودیم، صفا، وفا و محبت مردم را همیشه لمس میکردیم. چقدر این مردم خوب بودند با روحانیت همگامی کردند و چه جور در مواقعی که ما آنها را دعوت کردیم که به خیابانها، مساجد و حسینیهها بیایند آمدند و با فریاد اللّهاکبر این رژیم واقعاً قوی از نظر مظاهر مادی را ساقط کردند و همراه این رهبر و روحانیون ماندند تا امروز که هر چه اینها مشکلاتشان زیادتر شد، مقاومتر شدند و آخرین نشان آن هم همین پانزده خرداد گذشته بود که شش روز، مردم با حضورشان در جبهه صفا نشان دادند.
این جنگ، این مبارزه با طاغوت، این مبارزه با ضدانقلاب، این مبارزه با توطئه، این مبارزه با لیبرالها، این آراء و این حضور مردم در نمازهای جمعه که این جور روز جمعه بخش عظیمی از این مردم به مراکز نماز جمعه میریزند و دشمن را مأیوس میکنند، واقعاً دشمن شکن است. این تعبیری که درست شده، بهترین تعبیر است، یعنی اگر دشمن باشد و فعالیتی در ایام هفته بکند جمعه که میشود. همه چیز صاف میشود، میرود.
این کشور همه چیز دارد مذهب تشیّع و اسلام از کشور ایران خیلی بهره برده است. از همان زمانی که ایرانیها به اسلام آشنا شدند. به مقدار زیادی پشتوانه حق بودند؛ علمای ایران که تمدن عظیم فکری اسلام را رشد دادند، فلاسفه ایران، مخترعان ایران، مدارس ایران و ...
من عرض میکنم خدمت شما که ما در این کشور خیلی امکانات داریم، همه نوع معادن معروف دنیا را داریم، این ذخایر نفت وگاز ما پشتوانه بسیار عظیمی است که ما هیچ گاه از لحاظ اقتصادی متزلزل نمیشویم. به دریای آزاد راه داریم که از دریاها اگر بخواهیم استفاده بکنیم، چه عظمتی است، آن بندرهایی که میشناسید، آب فراوان؛ گر چه جزء کشورهای کمآب واقع میشویم، اطراف این کشور مخصوصاً قسمتهای غرب و شمال ما و بعضی قسمتهای مرکزی و جنوب از کوههای بختیاری به پایین، آنقدر آب دارد که اگر روزی ما بتوانیم قدرت فنیمان را قوی بکنیم، میتوانیم این کشور را از نظر آب اداره بکنیم.
حالا خیلی از آبها هرز میرود دشمن ما، رژیم قبل، بد عمل کرده است. قسمت عمده هفت رود، رودهای عراق و رودهای مشترک با شورویها به دریای خزر میرود و آبهای زیرزمینی هنوز استفاده نشده است.
خوب، از نظر زمین هم که میبینید. این کشور با این امکانات انسان و با این فکر و با این وضع خاص جغرافیایی و با این معادن و الحمدللّه - با نیروهای انسانی خوبی که الان هست که میشود با همینها آدم خودکفا شد. ما را کاملاً نیرومند کرده است. اگر خوب از این نعمتهای خداوند استفاده کنیم، این آسیبناپذیر است و نمیتوانند [ما را] از پا در بیاورند.
هر چه فشار بیاورند و اگر خدای ناکرده موفق شوند همه این مرزهای ما را بگیرند و ما را در درون خودمان حبس کنند، ما در این کشور میتوانیم به طور مستقل ادامه حیات بدهیم، منتها یک قدری شرایط آن فرق میکند.
خوب، مردم این روحانیت - نه در حرف - با وجودشان پذیرفتهاند که روحانیت میتواند مدیریت رهبری این کشور را داشته باشد به روحانیت اعتماد کردهاند، شما خودتان در مناطقی هستید، میدانید که مردم چقدر اعتماد دارند، اموالشان را بدون حساب و کتاب در اختیار روحانی میگذارند و هیچ جای دنیا این جوری نیست؛ آن هم اموالی که از روی عقیده میگذارند. حالا یک کسی میخواهد باج بدهد، که ارزش ندارد.
یک کسی میخواهد برای خدا مال خرج کند میآید آن را در دست یک روحانی میگذارد، یعنی به این روحانی آن قدر اعتماد دارد که آن ویژه جان خودش را که اعتبار ایمانیش پشت آن است، نه به صورت رشوه، نه به صورت باج و نه به صورت وسیله ارتباط با آدم، در اختیار روحانیون میگذارد و ما اگر درست و خوب برنامهریزی کرده باشیم، با ارتباطی که با مردم داریم، [میتوانیم] همه چیزمان را از درون توده مردم برای اداره این کشور تأمین کنیم.
شما وقتی میبینید، مردم این جوری میآیند، جانشان را میدهند و بچههایشان را تحویل مساجد و مراکز بسیج میدهند و این جوری برخورد میکنند، مال که چیزی نیست، که نسبت به آن مردم با این روحانیت این طور برخورد میکنند.
اعتماد کافیای که ما در میان مردم جلب کردهایم، سرمایه عظیم انجام وظایف رهبری است که ملت به عهده ما گذاشتهاند. مردم فکرشان را به ما تحویل دادهاند، عقیدهشان را به ما تحویل دادهاند، مدیریت کشورشان را به ما تحویل دادهاند و به ما اعتماد کردهاند. ما از این اعتماد باید آن طور که شایسته این اعتماد است، استفاده بکنیم.
این کار، کار عمدهای است که ما این اعتماد را حفظ کنیم. اگر این جریان را در این مقطع خوب انجام بدهیم، دیگر همه چیز در جای خودش باقی میماند.
بحمداللّه، این چهار، پنج سال این جوری شده است؛ یعنی امروز که چهار سال و چند ماه از پیروزی انقلاب میگذرد، مردم به روحانیت بیشتر از چهار سال و چند ماه پیش اعتقاد دارند. این خیلی مهم است. معمولاً این طور است کسانی که پیروز میشوند و پیروزی را به دست میآورند، یک دوره کوتاهی که میگذرد، به خاطر مسائلی که هست و به خاطر خودخواهیها و چیزهایی که پیش میآید، آن طبقه حاکم اعتبار خودش را در میان مردم از دست میدهد. ما تاریخ را این جوری دیدیم، اما این طور نشده است.
یعنی امروز، همین حالایی که من با شما حرف میزنم، روحانیت در میان مردم بیشترین رأی را دارد هر جا یک روحانی با یک غیرروحانی با شرایط مساوی مطرح بشوند. روحانی بیشتر رأی دارد. این اهمیت آن است. نه به خاطر اینکه مثلاً روحانی رأی میآورد و پیروز میشوند، نه، این نیست؛ اهمیت آن به این خاطر است که ما توانستهایم طوری رفتار بکنیم که مردم مطمئن بشوند که این قشر و این صنف قابل اعتماد هستند، هم در دین و هم در موقع فشار، و هم در موقع قدرت دین که حکومت در دستشان است، قابل اعتماد بودند باید این اعتماد را عمق بدهیم.
اگر کسی فکر بکند که فقط مردم عوام و بیسواد اعتماد دارد واقعاً این جوری نیست. ما به نهادها میرویم، میبینیم جایی که بچههای تحصیلکرده و از خارج برگشتهها جمع هستند و دارند کار میکنند، وقتی که یک روحانی با آنها به عنوان نماینده امام یا چیز دیگری با آنها است، خیالشان راحت است و برای سهولت انجام کار تقاضا دارند که روحانی باشد. در یک وزارتخانه، اگر یک روحانی باشد، کار، رو به راه است در دانشگاه باشد، کار روبراه است. این خیلی خوب است. خوبیاش نه به این خاطر است که ما معذب هستیم، بلکه از این جهت که چهار، پنج سال از انقلاب گذشته، آقایان رد مردم بودهاند و طوری رفتار کردهاند که مردم از اینها بدی ندیدهاند.
البته استثناء دارد ما مطلق نیستیم، فرد فرد ما عیوبی دارد و ما معصوم نیستیم و در جمعمان هم ممکن است آدمهای سالم باشند و هستند، اما وقتی از نوع صحبت میکنیم این حرکت را خوب کرده است. ما با این همه روحانی که داریم، باز خیلی احتیاج داریم. سفارت خانههای ما دادشان بلند است که یک روحانی به ما بدهید، خانههای فرهنگ ما دادشان بلند است.
جمعیتها، گروهها، مساجد و کشورهای دیگر در اطراف دنیا از ما مبلّغ و روحانی میخواهند، در داخل کشور همه جا میخواهند، جبههها کم دارد، شهرستانها و روستاها الان کم دارد وبا اینکه تمام آقایان هم دارند زحمت میکشند، وضع طوری است که به این صورت درآمده است.
بنابراین، از این اعتماد و شرایط خوب باید درست استفاده کنیم. استفاده کردن این است که در این وضعی که خداوند پیش آورده و این نعمتی که داده که اسلام را از طریق ما در دنیا دارد مطرح میکند، ما وظیفه را به خوبی انجام بدهیم و آن طوری که شایسته این مکتب عظیم قوی است عمل کنیم.
اوّل، ما باید زیاد مطالعه کنیم، الان با زمان گذشته خیلی فرق دارد. ما سابقاً یک جایی که میرفتیم، بیشتر در اطراف نماز و روزه و مسائلی که در رساله هم خیلی صریح بود، از ما میپرسیدند. اگر مسائل را خوب میخواندیم، جوابگوی مسائل مردم در خیلی از موارد بودیم.
اما حالا مردم از ما توقع دارند که در همه مسائل سیاسی و اجتماعی و کارهای زندگی مردم، از بانکداری گرفته تا معدن داری و مرغداری و گاوداری جوابگوی نیازهای جامعه باشیم. از اوقات فراغت خود استفاده کنید، مطالعه کنید، کتابهای روز را بخوانید، مسلح به افکار روز بشوید.
بنابراین، باید اولاً باسواد باشیم. الان افراد باسواد میآیند دم خانه شما و میخواهند از اسلام چیز بفهمند. باید مخلص باشیم، واقعاً به خاطر خدا کار کنیم و طوری عمل کنیم که رضایت خدا را جلب بکنیم، اهل ریا و تظاهر نباشیم.
البته، آقایان نیستند، زیرا اگر بودند، نمیتوانستند این اعتماد را جلب کنند، مهمترین چیز این است که ما نباید دنیادار باشیم، یعنی آنچه که باعث لغزش و سقوط میشود، این است که ما دنیادار باشیم و این در یک معنا ضد دینداری است. این دنیاداری موقتی است که حتی دنیا را هم از دست میدهد؛ خسرالدُّنیا والآخرة میشود. که البته به اصل آن توجه دارم که ما محو در اسلام باشیم، محو در انقلاب باشیم، محو در حق باشیم و همین مقدار که زنده هستیم و تغذیه میکنیم و امنیت داریم، برای ما کافی باشد و بقیهاش را صرف مردم و پیشرفت انقلاب کنیم.
اگر این حالت را حفظ کنیم، تکیه به دنیا در ما به وجود نمیآید. انشاءاللّه همه ما امر به معروف و نهی از منکر باشیم و مواظب باشیم که این حالت به هیچ نحوی پیش نیاید. در دو سال غربت دین اسلام برای مردم خدمت کردیم، حالا هم همانطور خدمت کنیم تا هستیم و هر وقت هم نباشیم، مهم نیست. خداوند ما را به آن سعادتی که باید برساند، میرساند.
و مسأله مهمی که ما الان داریم و آقایان در شهرها، مساجد و مجامع با مردم دارند، مسأله جنگ است، این جنگ واقعاً سرنوشت ساز است و الان در این مقطع این رسالت عمده است.
این جنگ سرنوشت ساز است. اگر این جنگ طوری تمام بشود که صدام با همه جنایاتی که کرده، جان سالم ببرد و بگوید که من اینجا جلوی انقلاب ایستادم و سه سال چه کردم، این حزب بعث عفلقی در عراق نمیگذارد این منطقه روی خوش به خودش ببیند و از منطقه باج میگیرد و بد چیزی هم هست که یک کسی بتواند این همه جنایت بکند و بتواند جان سالم به در ببرد.
ما به عنوان یک مظلومی که بدترین جنایتکار تاریخ را باید تحمل کنیم، نه به خاطر پیروزی، به خاطر احقاق حق، به خاطر کیفر مجرم و متجاوز که اینها از خواستههای اصل مذهب ماست و برای اینکه سرنوشت حزب بعث را برای دیگران یک نمونه قرار دهیم که قصد تجاوز به حریم اسلام و مسلمین نکنند، حالا که به اینجا رسیدهایم و باید مقاومت و استقامت کنیم و باز هم مقاومت بکنیم تا این سرطان را از این منطقه یا بکنیم یا ضعیفش کنیم. آنچه که امروز به مسلمانان میگذرد، خیلی بدتر از چیزی است که در زمان شاه بر سر ما میآمد. خیلی بدتر است. طوری که خانواده آیت اللّه حکیم را بگیرند و هر چه مرد در آن است، به زندان ببرند، در ایران به این شکل نبود، این وضعی که دارند بر سر زندانیان سیاسی میآورند، خیلی پستتر از آن زمان است.
البته، ایران هم نیستند. اینها اجدادشان ممکن است ایرانی بوده باشد، همین طور گرفتهاند و خانهها و اموالشان را مصادره کردهاند، افراد فعالشان را زندانی کردهاند و زن و بچههایشان را پیاده به این طرف مرز فرستادهاند. خیلی رژیم سفاکی است. همین مقدار هم به سوریه و جنوب و خلیج فارس رفتهاند. باج به چپ و راست میدهد و عامل استعمار شرق و غرب برای تفرقه در دنیای اسلام، بسیار موجود خطرناکی شده است و ما به همان دلیل که در کشور خودمان جهاد و تلاش کردیم تا شاه را بیرون کردیم و مردم را نجات دادیم، به همان دلیل باید سرمایهگذاری کنیم و حال که آنها به ما تجاوز کردند و حق عرفی و قانونی و بینالمللی برای ما درست شده و حالا که هنوز هم در خاک ما هستند و دست از تجاوز برنمیدارند، حالا که خود این گرگها با پای خودشان دم دام آمدهاند، ما اینها را رها نکنیم و کار را به جایی برسانیم که - انشاءاللّه - در این منطقه احساس آسایش برای همه مردم ما به وجود بیاید و دین حق بتواند راهش را آنطوری که خداوند میخواهد، بپیماید و این را شما ائمه جمعه و جماعت و شما روحانیون در تماسهای مستقیمی که با مردم دارید، به هر بیانی که خودتان صلاح و مفید میدانید، دائماً باید به گوش مردم بخوانید که مردم فراموش نکنند که ما چرا میگوئیم در جنگ مسأله اصلی ما بیش از صد میلیارد است؛ حالا رقم نمیتوانیم بگوئیم، رقم عظیمی ما خسارت دیدهایم. حالا غیر از شهادتها و معلولیتها و گرفتاریها و آن مهاجرتها یک کشور انقلابی اگر بخواهد خسارت جبران کند، خودش مشکل دارد، ما حالا برای پول نمیجنگیم، برای آن معنویتی که عرض کردم داریم، دفاع میکنیم، اما این جوری نیست که او این جوری این همه جنایت کرده و ما بگذاریم در برود.
مواظب این جریان باید باشید. شما از مردم بخواهید تا در جبهه حاضر باشند تا ما به حقمان برسیم و ما تسلیم آنچه که خداوند حکم خواهد کرد، هستیم.
خوب، در پایان عرایضم، از حضورتان باز مجدداً تشکر میکنم و امیدوارم که هر جا هستید، موفق و پیروز باشید و از اینکه ما امکانات پذیرایی و میهمانداریمان ضعیف است نمیتوانیم از شما درست پذیرایی کنیم، معذرت میخواهیم - انشاءاللّه که ما را ببخشید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته