سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع با ائمه جمعه و جماعات پیرامون روحانیت و انقلاب

سخنرانی آقای هاشمی در جمع با ائمه جمعه و جماعات پیرامون روحانیت و انقلاب

  • پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع با ائمه جمعه و جماعات

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 از اینکه، علمای اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات از استان خراسان به مجلس شورای اسلامی تشریف آورده‏اند، از طرف نمایندگان مجلس از همه شما تشکر می‏کنم و این افتخاری که به مجلس شورای اسلامی داده‏اید، مایه قوت قلب و نشاط بیشتر ما خواهد بود.

 بنده شخص خودم را - بدون هیچ تعارف و یا اراده کسر نفس - هیچ لایق نمی‏دانم که حتّی یک نفر از شما به عنوان دیدن من زحمت بکشید و وقت صرف کنید و به جایی بروید.

 به طور طبیعی وظیفه‏امان را ادا می‏کنیم، ولی وضع طوری است که شما این محبت را کرده‏اید. اظهاراتی که در مورد من فرمودند انصافاً اغراق بود و من هیچ اهل آن نیستم و در وجود خودم احساس حقارت می‏کردم، و یک چیز مبهمی است.

 به هر حال، محبت شما هم به خاطر امام است که ما از شاگردان امام بودیم و یا مثلاً از نزدیکان شهید بهشتی و شهید باهنر و دوستان دیگر، والاّ من مثل بقیه آقایان طلاب هستم و یک مسؤولیتی از طرف مردم به من محول شده است؛ مثل سایر برادران نماینده که داریم با هم کار می‏کنیم و با حسن ظنّ، آنها مدیریت مجلس را به من واگذار کرده‏اند.

 یعنی اندازه هستی خودم را بهتر از همه می‏دانم که واقعاً حقیر هستم، و خداوند ما را از شر غرور و چیزهایی که ما را فاسد می‏کند، حفظ کند.

 به هر حال من از این فرصتی که شما به من داده‏اید تا با شما صحبت کنم، استفاده می‏کنم و مطالبی را که فکر می‏کنم می‏تواند برای خودمان مفید باشد، مطرح می‏کنم.

 خداوند نعمت را برای ما - یعنی نسلی که حالا داریم در این کشور زندگی می‏کنیم - انصافاً تمام کرده و همه چیز را در اختیار ما گذاشته است تا آزمایش بدهیم، ببینیم که چقدر صلاحیت داریم و چگونه می‏توانیم از این نعمتهای خداوند استفاده کنیم.

 از لحاظ فکری و عقیدتی به بهترین دین و بهترین مذهب ما را مسلمان کرده است افکاری را از پیشینیانمان و از علمای گذشته‏امان و از ائمه اطهار و مفسّران قرآن به ارث برده‏ایم که اگر خودمان می‏خواستیم به این طور چیزها برسیم، محال بود.

 با این ودیعه آسمانی که به همت علما و مجاهدان گذشته، سینه به سینه و در کتابها به ما رسیده است، امروز یک مکتب و فکری را در اختیار داریم که انصافاً نسبت به همه مکاتب و ایدئولوژیهای موجود در دنیا مزیت دارد و هر جا ما با یک مکتبی مواجه می‏شویم می‏توانیم امتیازات مکتب خودمان را مشخص کنیم.

 خوب روشن است که ما چقدر منعم هستیم، ما[امثال] علمای اعلام و به خصوص امام را در تاریخ شیعه از علمای صدر اسلام گرفته [و] بعد از معصومیت گرفته تا امروز - کسی را که واحد این همه خوبی‏ها باشد - نمی‏بینم. البته، علمای مبرّز و عظیم‏الشأن بسیار داشتیم و بسیار هم داریم.
اما این یکی بر تاریک همه می‏درخشد، [ایشان] نیازی ندارند که من راجع به ایشان صحبت کنم، زیرا ما همگی مخلص و مرید حضرت امام هستیم، مخصوصاً آنهایی که شاگرد مستقیم امام بودند و مستقیماً از امام استفاده کرده‏اند می‏دانند که چه مزایای روحی در امام وجود دارد، این هم از رهبری.

 از لحاظ مردم، این را دیگر شما خوب لمس می‏کنید، زیرا امام جمعه و امام جماعت هستید و با مردم خوب طرف هستید. ما روحانیون در این دوران خاندان پهلوی، در این ده، بیست، سی سال گذشته که به شدت تحت فشار بودیم، صفا، وفا و محبت مردم را همیشه لمس می‏کردیم. چقدر این مردم خوب بودند با روحانیت همگامی کردند و چه جور در مواقعی که ما آنها را دعوت کردیم که به خیابانها، مساجد و حسینیه‏ها بیایند آمدند و با فریاد اللّه‏اکبر این رژیم واقعاً قوی از نظر مظاهر مادی را ساقط کردند و همراه این رهبر و روحانیون ماندند تا امروز که هر چه اینها مشکلاتشان زیادتر شد، مقاومتر شدند و آخرین نشان آن هم همین پانزده خرداد گذشته بود که شش روز، مردم با حضورشان در جبهه صفا نشان دادند.

 این جنگ، این مبارزه با طاغوت، این مبارزه با ضدانقلاب، این مبارزه با توطئه، این مبارزه با لیبرالها، این آراء و این حضور مردم در نمازهای جمعه که این جور روز جمعه بخش عظیمی از این مردم به مراکز نماز جمعه می‏ریزند و دشمن را مأیوس می‏کنند، واقعاً دشمن شکن است. این تعبیری که درست شده، بهترین تعبیر است، یعنی اگر دشمن باشد و فعالیتی در ایام هفته بکند جمعه که می‏شود. همه چیز صاف می‏شود، می‏رود.

 این کشور همه چیز دارد مذهب تشیّع و اسلام از کشور ایران خیلی بهره برده است. از همان زمانی که ایرانیها به اسلام آشنا شدند. به مقدار زیادی پشتوانه حق بودند؛ علمای ایران که تمدن عظیم فکری اسلام را رشد دادند، فلاسفه ایران، مخترعان ایران، مدارس ایران و ...

 من عرض می‏کنم خدمت شما که ما در این کشور خیلی امکانات داریم، همه نوع معادن معروف دنیا را داریم، این ذخایر نفت وگاز ما پشتوانه بسیار عظیمی است که ما هیچ گاه از لحاظ اقتصادی متزلزل نمی‏شویم. به دریای آزاد راه داریم که از دریاها اگر بخواهیم استفاده بکنیم، چه عظمتی است، آن بندرهایی که می‏شناسید، آب فراوان؛ گر چه جزء کشورهای کم‏آب واقع می‏شویم، اطراف این کشور مخصوصاً قسمتهای غرب و شمال ما و بعضی قسمتهای مرکزی و جنوب از کوههای بختیاری به پایین، آنقدر آب دارد که اگر روزی ما بتوانیم قدرت فنی‏مان را قوی بکنیم، می‏توانیم این کشور را از نظر آب اداره بکنیم.

 حالا خیلی از آبها هرز می‏رود دشمن ما، رژیم قبل، بد عمل کرده است. قسمت عمده هفت رود، رودهای عراق و رودهای مشترک با شورویها به دریای خزر می‏رود و آبهای زیرزمینی هنوز استفاده نشده است.

 خوب، از نظر زمین هم که می‏بینید. این کشور با این امکانات انسان و با این فکر و با این وضع خاص جغرافیایی و با این معادن و الحمدللّه - با نیروهای انسانی خوبی که الان هست که می‏شود با همین‏ها آدم خودکفا شد. ما را کاملاً نیرومند کرده است. اگر خوب از این نعمتهای خداوند استفاده کنیم، این آسیب‏ناپذیر است و نمی‏توانند [ما را] از پا در بیاورند.

 هر چه فشار بیاورند و اگر خدای ناکرده موفق شوند همه این مرزهای ما را بگیرند و ما را در درون خودمان حبس کنند، ما در این کشور می‏توانیم به طور مستقل ادامه حیات بدهیم، منتها یک قدری شرایط آن فرق می‏کند.

 خوب، مردم این روحانیت - نه در حرف - با وجودشان پذیرفته‏اند که روحانیت می‏تواند مدیریت رهبری این کشور را داشته باشد به روحانیت اعتماد کرده‏اند، شما خودتان در مناطقی هستید، می‏دانید که مردم چقدر اعتماد دارند، اموالشان را بدون حساب و کتاب در اختیار روحانی می‏گذارند و هیچ جای دنیا این جوری نیست؛ آن هم اموالی که از روی عقیده می‏گذارند. حالا یک کسی می‏خواهد باج بدهد، که ارزش ندارد.

 یک کسی می‏خواهد برای خدا مال خرج کند می‏آید آن را در دست یک روحانی می‏گذارد، یعنی به این روحانی آن قدر اعتماد دارد که آن ویژه جان خودش را که اعتبار ایمانیش پشت آن است، نه به صورت رشوه، نه به صورت باج و نه به صورت وسیله ارتباط با آدم، در اختیار روحانیون می‏گذارد و ما اگر درست و خوب برنامه‏ریزی کرده باشیم، با ارتباطی که با مردم داریم، [می‏توانیم] همه چیزمان را از درون توده مردم برای اداره این کشور تأمین کنیم.

 شما وقتی می‏بینید، مردم این جوری می‏آیند، جانشان را می‏دهند و بچه‏هایشان را تحویل مساجد و مراکز بسیج می‏دهند و این جوری برخورد می‏کنند، مال که چیزی نیست، که نسبت به آن مردم با این روحانیت این طور برخورد می‏کنند.

 اعتماد کافی‏ای که ما در میان مردم جلب کرده‏ایم، سرمایه عظیم انجام وظایف رهبری است که ملت به عهده ما گذاشته‏اند. مردم فکرشان را به ما تحویل داده‏اند، عقیده‏شان را به ما تحویل داده‏اند، مدیریت کشورشان را به ما تحویل داده‏اند و به ما اعتماد کرده‏اند. ما از این اعتماد باید آن طور که شایسته این اعتماد است، استفاده بکنیم.

 این کار، کار عمده‏ای است که ما این اعتماد را حفظ کنیم. اگر این جریان را در این مقطع خوب انجام بدهیم، دیگر همه چیز در جای خودش باقی می‏ماند.

 بحمداللّه، این چهار، پنج سال این جوری شده است؛ یعنی امروز که چهار سال و چند ماه از پیروزی انقلاب می‏گذرد، مردم به روحانیت بیشتر از چهار سال و چند ماه پیش اعتقاد دارند. این خیلی مهم است. معمولاً این طور است کسانی که پیروز می‏شوند و پیروزی را به دست می‏آورند، یک دوره کوتاهی که می‏گذرد، به خاطر مسائلی که هست و به خاطر خودخواهی‏ها و چیزهایی که پیش می‏آید، آن طبقه حاکم اعتبار خودش را در میان مردم از دست می‏دهد. ما تاریخ را این جوری دیدیم، اما این طور نشده است.

 یعنی امروز، همین حالایی که من با شما حرف می‏زنم، روحانیت در میان مردم بیشترین رأی را دارد هر جا یک روحانی با یک غیرروحانی با شرایط مساوی مطرح بشوند. روحانی بیشتر رأی دارد. این اهمیت آن است. نه به خاطر اینکه مثلاً روحانی رأی می‏آورد و پیروز می‏شوند، نه، این نیست؛ اهمیت آن به این خاطر است که ما توانسته‏ایم طوری رفتار بکنیم که مردم مطمئن بشوند که این قشر و این صنف قابل اعتماد هستند، هم در دین و هم در موقع فشار، و هم در موقع قدرت دین که حکومت در دستشان است، قابل اعتماد بودند باید این اعتماد را عمق بدهیم.

 اگر کسی فکر بکند که فقط مردم عوام و بی‏سواد اعتماد دارد واقعاً این جوری نیست. ما به نهادها می‏رویم، می‏بینیم جایی که بچه‏های تحصیل‏کرده و از خارج برگشته‏ها جمع هستند و دارند کار می‏کنند، وقتی که یک روحانی با آنها به عنوان نماینده امام یا چیز دیگری با آنها است، خیالشان راحت است و برای سهولت انجام کار تقاضا دارند که روحانی باشد. در یک وزارتخانه، اگر یک روحانی باشد، کار، رو به راه است در دانشگاه باشد، کار روبراه است. این خیلی خوب است. خوبی‏اش نه به این خاطر است که ما معذب هستیم، بلکه از این جهت که چهار، پنج سال از انقلاب گذشته، آقایان رد مردم بوده‏اند و طوری رفتار کرده‏اند که مردم از اینها بدی ندیده‏اند.

 البته استثناء دارد ما مطلق نیستیم، فرد فرد ما عیوبی دارد و ما معصوم نیستیم و در جمع‏مان هم ممکن است آدمهای سالم باشند و هستند، اما وقتی از نوع صحبت می‏کنیم این حرکت را خوب کرده است. ما با این همه روحانی که داریم، باز خیلی احتیاج داریم. سفارت خانه‏های ما دادشان بلند است که یک روحانی به ما بدهید، خانه‏های فرهنگ ما دادشان بلند است.

 جمعیتها، گروه‏ها، مساجد و کشورهای دیگر در اطراف دنیا از ما مبلّغ و روحانی می‏خواهند، در داخل کشور همه جا می‏خواهند، جبهه‏ها کم دارد، شهرستانها و روستاها الان کم دارد وبا اینکه تمام آقایان هم دارند زحمت می‏کشند، وضع طوری است که به این صورت درآمده است.

 بنابراین، از این اعتماد و شرایط خوب باید درست استفاده کنیم. استفاده کردن این است که در این وضعی که خداوند پیش آورده و این نعمتی که داده که اسلام را از طریق ما در دنیا دارد مطرح می‏کند، ما وظیفه را به خوبی انجام بدهیم و آن طوری که شایسته این مکتب عظیم قوی است عمل کنیم.

 اوّل، ما باید زیاد مطالعه کنیم، الان با زمان گذشته خیلی فرق دارد. ما سابقاً یک جایی که می‏رفتیم، بیشتر در اطراف نماز و روزه و مسائلی که در رساله هم خیلی صریح بود، از ما می‏پرسیدند. اگر مسائل را خوب می‏خواندیم، جوابگوی مسائل مردم در خیلی از موارد بودیم.

 اما حالا مردم از ما توقع دارند که در همه مسائل سیاسی و اجتماعی و کارهای زندگی مردم، از بانکداری گرفته تا معدن داری و مرغداری و گاوداری جوابگوی نیازهای جامعه باشیم. از اوقات فراغت خود استفاده کنید، مطالعه کنید، کتابهای روز را بخوانید، مسلح به افکار روز بشوید.

 بنابراین، باید اولاً باسواد باشیم. الان افراد باسواد می‏آیند دم خانه شما و می‏خواهند از اسلام چیز بفهمند. باید مخلص باشیم، واقعاً به خاطر خدا کار کنیم و طوری عمل کنیم که رضایت خدا را جلب بکنیم، اهل ریا و تظاهر نباشیم.

 البته، آقایان نیستند، زیرا اگر بودند، نمی‏توانستند این اعتماد را جلب کنند، مهمترین چیز این است که ما نباید دنیادار باشیم، یعنی آنچه که باعث لغزش و سقوط می‏شود، این است که ما دنیادار باشیم و این در یک معنا ضد دینداری است. این دنیاداری موقتی است که حتی دنیا را هم از دست می‏دهد؛ خسرالدُّنیا والآخرة می‏شود. که البته به اصل آن توجه دارم که ما محو در اسلام باشیم، محو در انقلاب باشیم، محو در حق باشیم و همین مقدار که زنده هستیم و تغذیه می‏کنیم و امنیت داریم، برای ما کافی باشد و بقیه‏اش را صرف مردم و پیشرفت انقلاب کنیم.

 اگر این حالت را حفظ کنیم، تکیه به دنیا در ما به وجود نمی‏آید. ان‏شاءاللّه همه ما امر به معروف و نهی از منکر باشیم و مواظب باشیم که این حالت به هیچ نحوی پیش نیاید. در دو سال غربت دین اسلام برای مردم خدمت کردیم، حالا هم همانطور خدمت کنیم تا هستیم و هر وقت هم نباشیم، مهم نیست. خداوند ما را به آن سعادتی که باید برساند، می‏رساند.

 و مسأله مهمی که ما الان داریم و آقایان در شهرها، مساجد و مجامع با مردم دارند، مسأله جنگ است، این جنگ واقعاً سرنوشت ساز است و الان در این مقطع این رسالت عمده است.

 این جنگ سرنوشت ساز است. اگر این جنگ طوری تمام بشود که صدام با همه جنایاتی که کرده، جان سالم ببرد و بگوید که من اینجا جلوی انقلاب ایستادم و سه سال چه کردم، این حزب بعث عفلقی در عراق نمی‏گذارد این منطقه روی خوش به خودش ببیند و از منطقه باج می‏گیرد و بد چیزی هم هست که یک کسی بتواند این همه جنایت بکند و بتواند جان سالم به در ببرد.

 ما به عنوان یک مظلومی که بدترین جنایتکار تاریخ را باید تحمل کنیم، نه به خاطر پیروزی، به خاطر احقاق حق، به خاطر کیفر مجرم و متجاوز که اینها از خواسته‏های اصل مذهب ماست و برای اینکه سرنوشت حزب بعث را برای دیگران یک نمونه قرار دهیم که قصد تجاوز به حریم اسلام و مسلمین نکنند، حالا که به اینجا رسیده‏ایم و باید مقاومت و استقامت کنیم و باز هم مقاومت بکنیم تا این سرطان را از این منطقه یا بکنیم یا ضعیفش کنیم. آنچه که امروز به مسلمانان می‏گذرد، خیلی بدتر از چیزی است که در زمان شاه بر سر ما می‏آمد. خیلی بدتر است. طوری که خانواده آیت اللّه حکیم را بگیرند و هر چه مرد در آن است، به زندان ببرند، در ایران به این شکل نبود، این وضعی که دارند بر سر زندانیان سیاسی می‏آورند، خیلی پست‏تر از آن زمان است.

 البته، ایران هم نیستند. اینها اجدادشان ممکن است ایرانی بوده باشد، همین طور گرفته‏اند و خانه‏ها و اموالشان را مصادره کرده‏اند، افراد فعالشان را زندانی کرده‏اند و زن و بچه‏هایشان را پیاده به این طرف مرز فرستاده‏اند. خیلی رژیم سفاکی است. همین مقدار هم به سوریه و جنوب و خلیج فارس رفته‏اند. باج به چپ و راست می‏دهد و عامل استعمار شرق و غرب برای تفرقه در دنیای اسلام، بسیار موجود خطرناکی شده است و ما به همان دلیل که در کشور خودمان جهاد و تلاش کردیم تا شاه را بیرون کردیم و مردم را نجات دادیم، به همان دلیل باید سرمایه‏گذاری کنیم و حال که آنها به ما تجاوز کردند و حق عرفی و قانونی و بین‏المللی برای ما درست شده و حالا که هنوز هم در خاک ما هستند و دست از تجاوز برنمی‏دارند، حالا که خود این گرگها با پای خودشان دم دام آمده‏اند، ما اینها را رها نکنیم و کار را به جایی برسانیم که - ان‏شاءاللّه - در این منطقه احساس آسایش برای همه مردم ما به وجود بیاید و دین حق بتواند راهش را آنطوری که خداوند می‏خواهد، بپیماید و این را شما ائمه جمعه و جماعت و شما روحانیون در تماسهای مستقیمی که با مردم دارید، به هر بیانی که خودتان صلاح و مفید می‏دانید، دائماً باید به گوش مردم بخوانید که مردم فراموش نکنند که ما چرا می‏گوئیم در جنگ مسأله اصلی ما بیش از صد میلیارد است؛ حالا رقم نمی‏توانیم بگوئیم، رقم عظیمی ما خسارت دیده‏ایم. حالا غیر از شهادتها و معلولیتها و گرفتاریها و آن مهاجرتها یک کشور انقلابی اگر بخواهد خسارت جبران کند، خودش مشکل دارد، ما حالا برای پول نمی‏جنگیم، برای آن معنویتی که عرض کردم داریم، دفاع می‏کنیم، اما این جوری نیست که او این جوری این همه جنایت کرده و ما بگذاریم در برود.

 مواظب این جریان باید باشید. شما از مردم بخواهید تا در جبهه حاضر باشند تا ما به حق‏مان برسیم و ما تسلیم آنچه که خداوند حکم خواهد کرد، هستیم.

 خوب، در پایان عرایضم، از حضورتان باز مجدداً تشکر می‏کنم و امیدوارم که هر جا هستید، موفق و پیروز باشید و از اینکه ما امکانات پذیرایی و میهمانداریمان ضعیف است نمی‏توانیم از شما درست پذیرایی کنیم، معذرت می‏خواهیم - ان‏شاءاللّه که ما را ببخشید.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته