سخنرانی در جمع اعضای واحد پزشکی حزب جمهوری اسلامی
از زیارت همراهان پزشک در حزب جمهوری اسلامی خوشحالیم و امیدواریم که این برخورد امروز، منشأ حرکت جدیدی در آینده شاخه پزشکان حزب باشد. ما از روهای اول به خاطر چند چهره آشنا که در حزب جمهوری اسلامی در پزشکان داشتیم، امید زیادی به شاخه پزشکان داشتیم، که حرکت مشهودی در بخش پزشکی انقلاب بکنند. علمای اهل فکر، اهل نظر کم نبودند؛ کسانی بودند که در دوران مبارزه و انقلاب هم با هم همکاری میکردیم و این امید ما هم امید واهیای نبود؛ یعنی، براساس شناختی که از جمعی از آقایان داشتیم البته خدماتی شاخه پزشکی کرد که آقای دکتر ولایتی اشاره کردند. چیزهای دیگری هم بود. خوب، ما از آنها صحبتی نداریم، این که خدماتی شده، حتماً شده و نمیشد که شماها همه دور همه جمع باشید و بیخدمت بشود. اما آنهایی که نشده بیشتر است و توقعاتی که ما داریم، ما که میگوییم یعنی به هر حال به عنوان مسئوول یک قسمتی از کارهای مملکت، و به عنوان یک نفر علاقمند به آینده انقلاب و جمهوری اسلامی عرض میکنم و همه مردم، اکثریت مردم، مسلمانها این توقعات را از شماها دارند که عرض میکنم بایستی، ما یک تحول چشمگیری در مسأله طبابت، بهداشت و کل امور مربوط به پزشکی از آموزشش تا خدمتش میکردیم و این تحول هم از شماها انتظار میرفت، یعنی بایست منشأ آن شماها باشید.
اولاً یک عده همفکر بودید، ثانیاً یک عنوانی بود، شماها دور هم جمع میشدید به عنوان حزب جمهوری اسلامی، ثالثاً یک پشتوانه سیاسی داشتید، پشتوانه مردمی داشتید، در مجلس شورای اسلامی به خاطر اینکه حزب جمهوری اسلامی نفوذ دارد و قدرتی است، پشتوانهای داشتید، در کابینه همیشه افرادی را داشتید غیر از خود مسئوولان بهداری دیگرانی هم بودهاند که با شما در این جهات همفکر بودند و تحولی انتظار میرفت.
ما در مورد طرحهایی که اشاره شد، برخورد دوستان را خیلی برخورد جدی و پیگیرانهای ندیدیم، شاید از بدترین نوع طرحهایی که به مجلس آمد - از لحاظ سرنوشت - طرحهایی بود که مربوط به کمیسیون بهداری بود؛ حالا اینکه در مجلس یک عدهای از اطباء هستند که با شما نیستند آن بحث دیگری است ولی نمایندهها آمادگی همکاری دارند. شما در بیرون نمیتوانستید اتحاد ایجاد کنید، این کار حزب بود، کار شاخه پزشکی حزب بود که وقت میگذاشتید طرفین را جمع میکردید، سمینار میگذاشتید، حرکت میکردید؛ این کارها نمیشد. و حالا تازه شنیدم که دارد میشود، ولی از اینها قویتر باید باشد.
کار مهمی که ما الان داریم، آموزش پزشکی است. خوب! ما، هم استعداد در مملکت داریم هم امکانات داریم. منتها، امکانات متفرقه است، پخش شده در بهداری، در بیمارستانها، در گوشه و کنار. اینها را یک جوری باید سر جمع کرد، امکانات آموزشی را قوی کرد، این بغرنج را حل کرد. این جور نباشد که یک عده پول پرست بتوانند در روابط ما مشکل ایجاد کنند که آن هم یک چیز چشمگیری است در انقلاب و در دستاوردهای انقلاب اثر محسوس دارد. شماها باید یک حرکت قوی آموزشی، سیاسی، پزشکی و خدماتی به وجود میآوردید که این مسائل کمتر پیش بیاید و میتوانید. البته شرطش این است که با هم متحد باشید، همفکر باشید، یار پیدا بکنید، دیگران را در عمل با خودتان هماهنگ بکنید و این کار مرکزی دارد، مرکزش هم میتواند همین شاخه پزشکی حزب جمهوری اسلامی باشد.
در طرح مربوط به داروسازها، ما دیدیم پشتوانه قضیه از دو طرف میآمد، یک هماهنگی از طرف حزب لااقل ما نمیدیدیم، این جور بود در بهداشت و درمان، وزارتخانه همچنین، در این روستا پزشک همچنین، در جاهای دیگر همچنین، نبایست این جوری بشود و در آینده نباید بگذاریم این جوری بشود.
سیاست پزشکی مملکت را تحقیقاً شاخه پزشکی حزب جمهوری اسلامی، اگر فعال برخورد بکند میتواند هدایت کند، در همه ابعادش میتواند؛ این جمعی که حالا اینجا هستید قابل توجه است و تحقیقاً در سراسر کشور دوستان دیگری هم دارید که با آنها میتوانید یک قدرت عظیمی باشید، به خصوص که پشتوانه سیاسی و قانونگذاری و اینها هم دارید. حتی در مسایل تبلیغی هم ما به هر جهت نتوانستیم کار عظیمی بکنیم.
خوب! بعضی از دوستان مطرح میکنند، میگویند همین پزشکهای موجود که حالا باقی ماندند، اگر درست برنامههایشان تنظیم بشود میتوانند کافی باشند و آن معیار برای هر هزار نفر یک پزشک، معمولاً آن جاهایی است که مردم با پزشکی، یا طبابت به صورت یک کار لوکس برخورد میکنند، که یک خانواده میخواهد وقت زیادی از یک پزشک را بگیرد، تا یک ذره بد خوابیده میخواهد نیم ساعت وقت پزشک را بگیرد. خوب! این در جامعه ما، اکثریت جامعه ما این جوری نیست، جامعه ما تا درد شدید سراغش نیاید، وقت پزشک را نمیگیرد. قاعدتاً شما روی همینها هم میتوانستید یک حرکتی بکنید و اصلاً در ذهن پزشکهای دیگر این مسأله نیاید که کمبود پزشک است و این جور ناز کنند، یعنی اگر تبلیغ درستی میشد برنامهریزی میشد، مجلهای درست میکردید، برنامهای در تلویزیون اجرا میکردید و ثابت میکردید که نه این جوری هم نیست، ما کم هم نداریم. واقعاً هم شاید نداشته باشید.
خوب! ما در مناطق خودمان اگر یک پزشک برای دو هزار نفر باشد، کافی است. آمار بالا برای جاهایی است که مردم میخواهند، خیلی زیاد به پزشک مراجعه کنند؛ همه جا که این طوری نیست. حالا این به شما مربوط میشود. من نمیخواهم اظهار نظر بکنم، بعضی از رفقای شما این را میگویند. تا آن جایی که ما میفهمیم برای ما این مسایل قابل قبول است. در سیاست آموزشی همین حالا ما میبینیم که باز در دانشگاه کارها یکنواخت نیست، مخالف و موافق صفکشی میکنند، روی معیارها، روی اساتید، روی خیلی چیزهای دیگر. یک چیز که برای ما مهم است به عنوان حزب، تحول روحی در جامعه پزشکان است. این کار، کار سیاسی خاصی است که از شماها ساخته است.
از قدیم در مبارزه و برخوردها این جور نشان میداد که تیپ تحصیل کردههای پزشکی، تیپ خوش استعداد و نیرومند انسانی بودند، از این جهت که نمرههای بالا میگرفتند و میتوانستند خودشان را به پزشکی برسانند. همین بود، همهشان از نخبههای با استعداد بودند. در عمل توقعات زیاد و رفاهطلبی بیشتر باز آنجا بود، به خاطر همان غروری که این استعدادها به انسان میدهد و به خاطر آن شغل که براثر نیاز شدید مردم، دیگر وقتی که درد فشار آورد، حتماً مراجعه میکند و به هر قیمت هم دکتر را پیدا میکند. برای یک پزشک ممر درآمد خیلی باز است، مشخصاً میتواند نظرش را تحمیل بکند، چون کار خیلی تخصصی است و طرف هم خیلی محتاج است.
اینکه حالا توقعات بیشتر، زندگی بهتر؛ روحیه رفاهطلبی هم مشهود است، در صورتی که باز خود شماها و از بنیانگذاران حتی این پزشکی جدید، توجه داشتهاند که حالت انسانی و احساس رنج مریض و توجه به آن ضعف مریض، اینها جزو شرایط اولیه یک پزشک خوب است؛ یعنی، این هم جزو اساس کار بوده. ولی خوب! در عمل این جور نیست، ما میبینیم اکثریت پزشکها این طور نبودند.
یک جاهایی ممکن است حس ترحم غالب میآمده، اما در خیلی جاها هم نمیآمده. پس در دوران مبارزه میدیدیم که این گروه، گروه مبارزی نبودند، در آنها نخبههایی بودند، اما سطح کل جامعه پزشکی را نگاه میکردیم، اکثریت محافظهکار بودند. امروز هم که ما میبینیم باز استثناها را حساب نکنید.
خوشبختانه انقلاب یک جمع زیادی را به یک جاهای خوبی کشاند اما باز هم از شرایط انقلاب سطح بالاهایشان خیلیها از کشور رفتند و باز هم خودشان را منطبق نکردند. این نشان میدهد که شما به یک تحول فکری عمیقی در جامعه پزشکی نیاز دارید. این خدمت را شماها باید بکنید. حالا چه جور باید بکنید، این کار شماست که باید بروید جواب پیدا کنید.
ماها نمیتوانیم نظر بدهیم؛ ما ممکن است مواد خام تبلیغ را بتوانیم به شما بدهیم، اما آنچه که شما باید بکنید این است که بنشینید با رفقایتان فکر کنید، یک حرکت قوی پیدا بکنید. حالا که انقلاب اسلامی همه جانبه میخواهد در مملکت ما باشد و ما میخواهیم انسان را منقلب بکنیم، این جامعه را شما باید متحولش کنید و تأثیر زیادی بگذارید، اما این جور نباشد که مرتب با فشار و قانون و تبصره و ماده واحده پزشکها را بکشانیم به سیستان و بلوچستان و به روستاها؛ این درست نیست.
خوب! افراد تحصیلکردهای که گرانترین خرج را ملت برای تحصیلشان میکند، هر یک از شماها و افراد مثل شماها چه خرج عظیمی از جیب همین مردم برایشان میشود تا اینکه به این موقعیت میرسند. حالا خودشان هم مستعد بودند، اما خیلی از این استعدادها به گور رفته به خاطر اینکه امکانات نبوده. به هر حال بخشی از امکانات مهم این کشور را گرفتهاند، باید اینها قانع باشند، اصلاً خودشان فکر بکنند بخشی از هستیشان و امکاناتی که به دست آوردهاند، مال این مردم محروم است. خودشان داوطلب بروند، قبلاً اسم بنویسند. قبلاً ادعا داشته باشند که میرویم، آنجا که رفتند عجله نکنند زود برمیگردیم، باید بمانند، بیشتر بمانند، اگر ما بتوانیم این حالت پزشکی را به این جامعه بدهیم، روحیه خدمتگذاری را بتوانیم این جور احیاء بکنیم، این تحول است. البته، با حضور دانشجوهای حزباللهی در دانشگاه ما میتوانیم به آینده امیدوار باشیم، به شرط اینکه محیط دانشگاه آنها را باز خودخواه نکند، دیدن در آمدهای زیاد و آن تیتر تخصص بزرگ - از این حرفها - اینها را به طرف منفی متحول نکند، شما باید مواظب این کارها باشید. در تحصیل، در کلاس، در سمینارها، در جزوهها اینها همه کار شماست، این کارها را باید انجام بدهید.
بنابراین من توقعم و انتظارم به عنوان یکی از اعضای حزب، یکی از افراد این جامعه و دوست خود شماها از واحد پزشکی حزب این است که بیایید با هم بخشی از عمرتان را صرف این کار بکنید و طرحهای خوب پیدا کنید و روی این طرحها هم کار بکنید، بلکه مستجمع وارد مجلس بشود، دفاع جدی باشد، یک کار چشمگیری ما بتوانیم در آینده بکنیم و این را هم حس کرده باشیم. البته در صورتی که حزب هم امکاناتش را در اختیار شما بگذارد، که میگذارد، چون وظیفه ماست که بگذاریم.
خوب! اینها این قسمت عرایضم بود. آن قسمتی که آقای دکتر ولایتی گفتند چه خدماتی شده، بله، من هم معتقدم که شده و مخصوصاً در دوران جنگ، پزشکان متعهد، پرستارهای متعهد نشان دادند که واقعاً خود اینها قدرت عظیمی هستند. ما میدانیم همه نیامدند، اما این بخشی که آمدند، واقعاً کار بزرگی کردند. این همه مجروح را ما در این دو سه سال، خوب توانستیم اداره بکنیم، راضی نگه داریم، جراحیهای خوبی بشود، از مرگومیر زیادی جلوگیری بکنیم، مدیریت این جور باشد، تختهای بیمارستان هیچ وقت کسی را رد نکند، مجروحی را رد نکند، در جبهه پرستارها حضور داشته باشند، پزشکان در آنجا حضور داشته باشند. جایی که اصلاً جای شکایت بیمار است، بیمار دنبال بهانه میگردد که شکایت بکند، مخصوصاً بیمار مجروح دردمند، ما کمتر از جاهای دیگر شکایت داریم. اینها نقاط مثبتی است که قسمت عمدهاش را هم میشود پای شماها نوشت و مدیریت مجموعه شماها بودکه کار را به اینجا رسانده است.
خوب! این بخشی از خدمات انجام شده است و چیزهای دیگر هم هست، از آنها هم باید ملت ممنون باشد و واقعاً هم هست، ملت شاکر است. ولی این کارهای بعدی و آن تحول آن جوری ممکن است؛ مثلاً، همین کار بازگرداندن اطباء به کشور و یا در صورت لزوم، آوردن اطباء دیگر از بیرون؛ باز این حزب جمهوری اسلامی بیشتر از دیگران میتواند این کار را بکند. به عنوان حزب، شما اگر حرکت کنید، گروهی تشکیل بدهید، دعوت کنید چون میدانند شما پشتوانه سیاسی دارید، وزارت بهداری هستید، وزارت خارجه هستید، اصلاً در کابینه قدرت دارید، در مجلس قدرت دارید، میدانند میتوانید مشکلات آنها را حل بکنید، اقدام بکنید اگر بناست آنها عدهای برگردند، شماها برگردانید و اگر هم لازم نیست برگردند، به اینها احتیاجی نیست، این را هم باز شما یک حرکت سیاسی بکنید، بگویید چه اصراری است، اینها که ماندند، یا هر جور خودتان میدانید.
به هر حال این گونه مسایل سیاسی، اجتماعی، پزشکی، مربوط به پزشکی را ما توقع داریم که دوستان انجام بدهند. انشاءالله این روزها ما کنگره حزب را برقرار داریم میکنیم، و حزب هم یک تحولی پیدا میکند و هماهنگی ماها بیشتر میشود و دوره جدیدی در فعالیت همهمان آغاز میشود. باز متشکریم از محبت همه شماها. با اجازه آقایان من مرخص میشوم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته