سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع اعضای شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی پیرامون اهمیت بخش جوان جامعه

سخنرانی آقای هاشمی در جمع اعضای شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی پیرامون اهمیت بخش جوان جامعه

  • پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۶۲

 در جمع اعضای شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی

 با تشکر از محبتی که فرمودید و به مجلس شورای اسلامی تشریف آوردید. مایه امید زیاد است که جوانهایی مثل شما به فکر خدمت برای جامعه اسلامی، به خاطر اسلام و از طریق تشکیلات و هماهنگ با نیروهای دیگر اسلامی افتاده باشید و این وضع در محیط دانشگاهها کم کم جا بیفتد و راه مشخصی را پیش پای جوانها که وارد دانشگاه می‏شوند، بگذارد.

 خوب! همان طور که شما احساس می‏کنید در محیط دانشگاه و از وجود خودتان، سنی که دانشجوها دارند - اواخر دوران دانش آموزی و اوایل دوره دانشجویی - در زندگی و آینده خودشان و هم جامعه و تا حدودی تاریخ سرنوشت ساز است. کسانی که در این مقطع بتوانند یک خدمت درستی به جوانها بکنند، کار مهمی را انجام دادند. بسیاری از علامت سئوالهایی که وجودشان را قبضه می‏کند، خصوصیت محیط دانشگاه و برداشتی که انسان از دانشگاه به عنوان مرحله تحقیق دارد؛ وقتی که می‏آید آنجا تمایلی در او پیدا می‏شود که همه معلومات و اعتقاداتش را یک بار دیگر مرور بکند، ببیند چه مقدارش با منطق می‏سازد، با محیط علمی می‏سازد، چه مقدارش نمی‏سازد. سئوالهایی که این محیط برایش درست می‏کند، افراد دیگری که آنجا هستند طبعاً آزادی فکر بیشتری دارند و تمایلی به اظهار آزادی فکر دارند، همه اینها باعث می‏شود که آنجا چیزهای تازه‏ای، به عنوان علامت سئوال پیدا بشود و حس کنجکاوی، نیاز بیشتری به اشباع شدن و مایه گرفتن دارد.

 خوب! البته در محیط آموزشی قاعدتاً آن سازمان مسئول آموزش باید این سئوالات را جواب بدهد و باید هدایت بکند که ما امیدواریم در آینده این شرایط در دانشگاههای ما به وجود بیاید. الان توقع اینکه اساتید دوران گذشته، اساتیدی که ما آنها را تربیت نکردیم، اساتیدی که احیاناً تربیتهای غیر اسلامی و ضداسلامی هم داشتند، اینها همه جوابگو باشند، این نمی‏شود. سازمان فرهنگی اسلامی دیگری هم در درون دانشگاه هنوز شکل نگرفته و لذا این وظیفه مهم و تأمین این نیاز اساسی شماها، یک کاری است که به عنوان وظیفه اسلامی بردوش هر مسلمانی است، که باید این کار را بکند. پیداست که الان همه تلاشها در این جهت است که محیط دانشگاه سازنده و خلاق و مفید و دور از سمپاشی باشد و این هم یک زمانی طول می‏کشد. به هر حال، برای پیش آوردن آن روز هم باز ما الان باید کار بکنیم. شمایی که احساس کردید و تشخیص دادید که از طریق یک تحزب صحیح و اسلامی می‏توانیم یک مقدار کار بکنیم، شما شاید به خاطر تشخیص و دسترسی‏تان به منابع و امکانات حزبی مسئولیت‏تان هم سنگین‏تر باشد.

 ما وقتی که در حزب، این تشکیلات اسلامی را بنیان ریزی می‏کردیم، فکر می‏کردیم مهمترین کار ما در آینده، کار فرهنگی و ارشادی است و روند کار هم تحت‏الشعاع افکار سیاسی است؛ حتی رأی دادن‏ها، موضعگیری‏ها، همه اینها تحت‏الشعاع آن حرکت سیاسی قرار می‏گیرد. ما چنین چیزی را نمی‏خواستیم، نه اینکه از سیاست بخواهیم دور باشیم، نمی‏شود یک جامعه سیاست نداشته باشد و نمی‏شود که یک حزب تشکیل بشود و داعیه سیاسی نداشته باشد، این نیست، ما چنین چیزی نمی‏گوییم.

 ما می‏خواهیم حزب را به عنوان مفسر یک مکتب پیاده کنیم که همه ابعاد مکتب را دارد، منجمله سیاست و نظام و اداره را، همه را دارد. اما ما می‏دانیم در بنیان مکتب ما (اسلام) اساس بر فرهنگ و علم و ارشاد و ساختن انسانهاست که این انسانها پایه همه حرکتهای صحیح هستند. بنابراین، بعد فرهنگی - ایدئولوژیکی حزب را ترجیح می‏دهیم، اولویت می‏دهیم، تقدم می‏دهیم نسبت به کارهای دیگر.

 اولین چیزی که روی آن وقت گذاشتیم، همان جزوه مواضع بود که مقداری از مسائل را آنجا پایه‏گذاری کنیم و براساس آن، تدریس‏ها و بحثها بشود و سئوال و جوابها بشود که این کم کم باز بشود و جوابگوی مسائل فکری و فرهنگی جوانها بشود که این مایه‏هایش در این مواضع هست.

برادران و خواهران ما که در دانشگاه هستند، ما از آنها نسبت به سایر بخشها انتظار زیادتری داریم. هم اهمیت دانشگاه را می‏دانیم، هم اهمیت دانشجو را و هم نقشی که دانشجو باید در کل جامعه داشته باشد، مخصوصاً از جهات فرهنگی که این سن و این حالت که در سنین شما و دوره تحصیل شما وجود دارد، این حالت در بسیاری از اوقات انسان وجود ندارد؛ نه این فراغت، نه این ارتباط خاص، نه آن آمادگی پذیرش، نه آمادگی انجام وظیفه، هیچ کدام وجود ندارد؛ بهترین سنینی است که می‏توانید کار بکنید، محیطتان هم، محیط این کارها خواهد بود.

 بنابراین، ما انتظارمان این است که شما شاخه دانشجوها تأثیر اساسی در کل حزب داشته باشید و با کار فرهنگی بیشتر، حزب را تحت پوشش مؤثر ارشادی قرار بدهید که این کار در درجه اول در دانشگاهها، در درجه دوم در کل حزب و جاهای دیگر، شاخه‏های دیگر و میدانهای دیگر باید انجام بدهید.

 یک کار ما همانی است که در مواضع می‏بینید؛ یعنی ما اصول مواضعمان را آنجا گفتیم، شیوه کارمان هم همین است که در این چهار سال دیدید، که البته ما تشکیلات به تمام معنای کلمه نداشتیم، کم کم داریم به طرفش می‏رویم. ولی مایه کار، اصول کار را دیدید که چه جوری هست. در عمل مواضعمان را گفتیم و در مسائل سیاسی، اجتماعی، قانونگذاری، هر جا که بوده، در انتخاب افراد، وضعمان نسبتاً روشن است که چه می‏خواهیم بکنیم. الان انتخاب برای جوانهای مملکت تا حدودی آسان است؛ یعنی مواجه با یک چیز مبهمی نیستند، این است که دیدند و وضع ما روشن است؛ آن روزنامه ما، نشریات ما، آن دوره بسیار پرتلاطمی که بر همه ما گذشت، مخصوصاً در دانشگاهها جوی که درست کرده بودند و هیاهویی که با بی‏تقوایی می‏کردند، انتخاب راه برای بچه‏ها بسیار دشوار بود به خصوص با شعارها، با شایعه‏ها، با جوسازی‏ها و با اوضاعی که درست می‏کردند و آن وضعی که می‏دیدیم و با تهمت‏ها و با گرفتاری‏هایی که درست می‏کردند.

 الان محیط یک مقدار آرام گرفته، خوب! عده‏ای هستند نمی‏پسندند، نظام را نمی‏پسندند، سیستم را نمی‏پسندند، مکتب را قبول ندارند، اعمال ما را قبول ندارند، راه خودشان را لااقل در زندگی انتخاب می‏کنند - اگر بتوانند راه سیاسی هم انتخاب بکنند - اما کسانی که می‏خواهند با این نظام باشند و در این نظام خدمت بکنند و با این نظام انس دارند و مایه‏های فکری‏شان تطابقی دارد یا لااقل در مرحله‏ای هستند که آمادگی پذیرش را دارند، خوب! وضع بازی است که اینها می‏بینند. شما باید در دانشگاهها به عنوان افرادی که در اطراف در ارتباط با حزب جمهوری اسلامی کار می‏کنید، زمینه خدمات و جذب آنها و دادن امکان به آنها را فراهم کنید که ان‏شاءالله می‏کنید.

 در محیط دانشگاه - از لحاظ آن روح حاکم بر حزب، عرض می‏کنم - ما کاملاً تابع نظامیم؛ یعنی ما الان دیدمان درباره نظام، اگر هم در بخشی از آن مسائلی که پیش می‏آید، در کل مجموعه به عنوان حزب مؤثر نباشیم یا موافق هم نباشیم، یعنی در یک جایی جریان اجرایی یا تصمیم‏گیری طوری باشد که حزب اگر می‏خواست خودش تصمیم بگیرد، جور دیگری می‏گرفت، ولی به عنوان مسلمان کل نظام را قبول داریم.

 الان اسکلت نظام اسلامی است؛ قوانین جاری ممکن است قوانین گذشته باشد که هنوز تصفیه نشده باشد، اما ما به عنوان محور عمل موقتاً پذیرفتیم و باید به اینها عمل بشود. در دانشگاه در محیط تحصیل ما دو حالت داریم: یک حالت موقت و عملی فعلی؛ حق نقض قوانین را نداریم، باید همراه باشیم، مدیریت را باید حفظ کنیم، نظم دانشگاه را باید حفظ کنیم، دیگران را باید وادار کنیم به مراعات نظم. یک حالت دیگری داریم، حالت ارشادی؛ یعنی ما انتقاداتی داریم، حرفهایی داریم، نابسامانی‏هایی می‏بینیم، انحرافهایی می‏بینیم، پیشنهادات اصلاحی داریم، خوب! هم می‏توانیم اگر آنجا به ما میدان می‏دهند، آنجا مطرح کنیم و در مناظره‏ها، در بحثها، در ملاقاتها مطرح کنیم و هم شماها که از این طریق ارتباط دارید، می‏توانید از طریق حزب مطرح کنید و با مسئولین واحدها مطرح کنید، آنها با بالاترها مطرح بکنند، اشکالات کار گرفته بشود؛ یعنی ما مطمئنیم که در کیفیت اداره و در معیارهای اداره و در خیلی چیزها هنوز اشکال هست.

 اگر بخواهیم علیه این طغیان کنیم، این نمی‏شود، نظام به هم می‏خورد، مشکلات به وجود می‏آید و عملاً چیزی به دست نمی‏آوردیم، خراب می‏شود. یک وقت مثل دوره گذشته بود که دانشگاهها به جایی رسید که چاره‏ای نبود جز همان کاری که کردید و کردند. یک مدتی به آن صورت در آمد، که حالا روال خودش را گرفته. ما به طور کل می‏دانیم که الان مسیر اصلی جریان امور فرهنگی، علمی، تحقیقی کشور، مسیر اسلامی و انقلابی است و کل نظام را به این شکل قبول داریم؛ حتماً در این نظام، در این حرکت، در این شیوه اداره، در مهره‏های مدیریت، در نیروهای فرهنگی - علمی چیزهایی هست که مطبوع نیست. در این شرایط، ما باید نقش اصلاح آن قسمت را داشته باشیم، با تذکر مستقیم و با تأثیر گذاشتن غیر مستقیم از طریق مراکز تصمیم‏گیری و هر جا که می‏دانیم مؤثر است. مخصوصاً شماها راهتان یک مقدار آسانتر است.

 بنابراین، چیزی که برادرمان آقای همدانی مطرح کردند که در برخورد با جریان‏های نظام دانشگاهی نظر ما و تحقیقاً نظر امام در درجه اول این است که ما الان اطاعت از قانون داریم و مدیریت و نظام حاکم بر دانشگاهها را محترم می‏شماریم، ولی آرام نمی‏توانیم باشیم؛ یعنی باید حالت نقادی و روشنگری و اصلاح خواهی و تکامل طلبی و دائماً پیشنهاد برای بهتر شدن، اینها را باید داشته باشید.

 نقصی در استاد می‏بینید باید بگویید، نقصی در مدیر می‏بینید باید بگویید، نقصی در جریانات خدمات می‏بینید باید بگویید، پیشنهاد بهتری دارید باید مطرح بکنید، برای اینکه ما به یک نقطه قابل قبولی برسیم. مسأله دیگری که از کل دانشجوها، به خصوص شماها زیاد توقع داریم، مسأله تحصیل است، اینکه بتوانیم روزی مثلاً در پایان یک دوره یا بعد از یکی دو دوره، محیط دانشگاه را واقعاً محیط تحصیل و تحقیق کنیم. خوشبختانه الان شما از جریانات سیاسی حاکم بر کشور وحشتی ندارید - شما مسلمانها را عرض می‏کنم - یعنی خطری از جایی نیست و کسی نیست که بخواهد در قسمتهای مدیریت مملکت فساد بکند. زود شناخته می‏شود و دستش رو می‏شود، از این جهت خیالتان راحت است.

 بنابراین، اینکه حالا در دانشگاه بیایید یک وقت زیادی مثل گذشته در جلسات مخفی و این طرف و آن طرف و مطالعه کتابهای غیر رسمی و فلان صرف کنید برای اینکه وظیفه انسانی خاص‏تان را انجام بدهید، ندارید، آن مشکل را شما الان ندارید، از این طرف خیالتان راحت است. تحقیق و تحصیل می‏تواند بهترین حرکت شما در دانشگاه باشد؛ یعنی اگر بنا باشد ما برسیم به جایی که بچه‏هایمان وقتی که از دانشگاه بیرون می‏آیند، واقعاً آنچه را که در برنامه بوده، فهمیده باشند و اگر روح تحقیق را در این دانشگاهها ما بتوانیم تحکیم کنیم، مخصوصاً شماها به عنوان پیشقراولان و کسانی که وابسته هستید با حزب جمهوری اسلامی، بتوانید این حالت تحقیق را در دانشگاه تحکیم بدهید، روح تحقیق را در بچه‏ها به وجود بیاورید، این پایه می‏تواند آینده بسیار خوبی برای مملکت ما، برای انقلاب و برای اسلام در ما داشته باشد.

 دوره‏هایی بر تاریخ دنیا گذشته که ما در آن پیشقراول علم بودیم؛ یعنی اسلام، یعنی مسلمانها، دانشمندان اسلامی و خیلی وقت‏ها ایرانی و همه می‏آمدند در مراکز اسلامی در بغداد، در اندلس، در مصر، در هر جا که اینها بودند، می‏آمدند برای اینکه نوترین افکار علمی را بگیرند و ببرند. خوب! متأسفانه در این دوران اخیر بعد از رنسانس چنین چیزی در دنیای اسلام نیست و این مسائل به دنیای کفر منتقل شده. جایی هم در کشورهای اسلامی نداریم که به عنوان اسلام پیشتاز علم باشند. حرکتهای سیاسی، اجتماعی و اینها بعضی جاها بوده، اما پیشتاز علم نداشتیم، که این کار از شماها می‏آید؛ یعنی الان از جمهوری اسلامی ساخته است؛ با تشویقی که ما از علم باید بکنیم، از محقق، از معلم، از تحقیق و از نتایج فکری که این رویه در دانشگاهها معمول بشود، امتیاز بشود برای دانشجوی خوب درس خوان، خوب تحقیق کن که بازدهی داشته باشد، یک امتیاز جدی در جامعه به حساب بیاید، به این راه تشویق بشود، ما بتوانیم مغزهای خوبی که امروز در اطراف دنیا داریم، اینها را جذب بکنیم.

 ما برای آوردن آنها خیلی می‏توانیم زمینه داشته باشیم؛ اگر ما چنین محیطی درست بکنیم، یک محیط انسانی - اسلامی بسازیم، حتماً زمینه خواهیم داشت که مغزهای شایسته را اینجا بیاوریم و از تخصص‏های آنها برای پرورش خودمان استفاده بکنیم و شما باید این زمینه را در دانشگاه درست بکنید؛ یعنی باید به اینجا برسد. دانشگاه کارش جور دیگری است، غیر از جاهای دیگر است. باید یک جوری بکنید که دانشگاههای شما بتوانند یکی از جاهایی باشند که برای محققین دنیا جاذبه داشته باشد، فکرشان را اینجا بیایند بگویند، اگر یک نوآوری پیدا کردند، بدانند ایران یکی از آنجاهایی است که اگر بگویند، هدر نمی‏رود. بعد خودتان کم کم بتوانید یکی از مراکز صدور فکر و تخصص و افکار پیشرفته علمی بشوید.

 این کار را ما مقدور می‏دانیم؛ اولاً ما استعدادهای خوبی داریم، بچه‏های ما نشان دادند با همه گرفتاری‏هاشان، در خیلی جاها، در رشته‏های زیادی، خوب پیش می‏روند، این استعداد در ایران وجود دارد. تاریخ ایران نشان می‏دهد که همیشه آنجایی که محیط را آزاد گذاشتند، مغزهای ممتاز فکری دنیا در ایران بوده. اسلام و ایران که به هم مخلوط بشود، روحیه انقلابی هم به آن اضافه بشود و سیاست ما هم که تشویق این مسائل است، همه اینها را اگر ترکیب بکنیم می‏توانیم در آینده امیدوار باشیم که دانشگاههای ایران و مراکز تحقیقات ایرانی، یکی از مراکز عمده تحقیقات و خلق آثار خوب دنیا باشد.

 یک چیزی الان به من دادند که بعضی از بچه‏ها مایلند، اشتیاق دارند درس بخوانند ولی نیازهای مالی مجبورشان می‏کند بروند یک مقدار کار بکنند. اولاً کم کم ما جلو برویم، باید این رویه در دانشگاه پیدا بشود که استعدادها را آن چنان تأمین بکنیم که استعدادها نیاز نداشته باشند که وقتشان را در این مقطع برای زندگی‏شان صرف کاسبی بکنند، این آینده حتماً باید این جوری باشد؛ یعنی، شما خودتان باید در دانشگاهها پیشقراول این کارها باشید. دانشگاهها این جوری باشند که دانشجوهای کاملاً مستعد را که زیاد هم خواهند بود فارغ کنند برای درس خواندن و تحقیق بیشتر؛ اگر تا آنجا هم نرسیدیم که همه نیازهای آنان را تأمین کنیم، فعلاً تا آنجا که می‏توانیم استعدادها را آزاد می‏کنیم، برای شما لااقل یک حدی هم گذاشته‏اند، برای ما این حد را هم هیچ جا نگذاشته‏اند. بنابراین، ما خودمان این تجربه را داریم، طلبه‏ها معمولاً از لحاظ زندگی گرفتارند، حالا یک قدری بهتر شده، آن دوره‏هایی که ما درس می‏خواندیم، این جوری بود که اگر طلبه خودش چیزی پیدا نمی‏کند، نمی‏توانست زنگی بکند. کار کردن متناسب با تحصیل خیلی ضربه نمی‏زند، حالا الان را حساب نکنید، کم کم که راه بیفتد، مسأله این جور نیست، آدم باید کاری انتخاب بکند که در مسیر تحصیلش باشد، به تحصیلش بخورد، که آن خودش مؤید باشد؛ ما می‏رفتیم برای روضه خوانی و در روستاها و شهرها به مردم درس می‏گفتیم، منبر می‏رفتیم، یک مقدار زندگی‏مان را تأمین می‏کردیم، جامعه را می‏شناختیم، فن ما این بود دیگر، بهتر بود که جامعه را بشناسیم، با مردم تماس بگیریم، افکار مردم را بفهمیم و زندگی مردم را بفهمیم.

 ضمن برخورد با مردم، آن چیزهایی که باید تحصیل کنیم می‏فهمیدیم که چه باید مطالعه بکنیم، بیشتر راهمان روشن می‏شد، خودمان لمس می‏کردیم، یک چیزی هم برای زندگی‏مان تحصیل می‏کردیم و خود تنگدستی هم که آدم یک مقدار بتواند تأمین بکند که خیلی عقب نباشد، این خودش مؤیدی می‏شود برای بهتر درس خواندن. رفاه زیاد، آدم را یک مقدار - مگر استثناهایش - از تحصیل باز می‏دارد. پس در مقابل این حرف می‏گویم اولاً وظیفه حکومت است که سعی کند این جوری نباشد، حداقل اینکه یک کاری در محیط دانشگاه برای دانشجو در نظر بگیرد که متناسب با تحصیلاتش باشد که زندگی‏اش را اداره بکند و ان‏شاءالله ما به آن نقطه خواهیم رسید.

 منابع مالی در اسلام برای اداره دانشجو خیلی غنی است؛ ما حالا به نظام اسلام واقعی که نرسیدیم، دانشجوها در جذب بسیاری از امکانات عمومی اولویت دارند که باید در اختیار آنها گذاشته بشود؛ ان‏شاءالله می‏رسیم. من ساعت شش و نیم جایی جلسه دارم که باید بروم. از اینکه فرصت صحبت کردن کم شد معذرت می‏خواهم. ان‏شاءالله که موفق و منصور باشید.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته