سخنرانی آقای هاشمی در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی پیرامون برنامه اقتصادی حزب و اهمیت بخش خصوصی
سخنرانی در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
یکی از آن آقایان برنامهریزی جدی برای اقتصاد پیشنهاد کردند و جنابعالی فرمودید این همان ترتیب قبلی است که البته در جملات دیگری اشاره به نظر شورای نگهبان و پایگاه قانونی آن فرمودید و اگر لازم است توضیح بفرمایید. خوب! همان نظراتی که امام طرحریزی کردند، من فکر میکنم این سؤال دیگر حل شده است. من آن حرفهایی که زدم به عنوان یک وظیفه بسیار جدی آمد در خطبه گفتم و فکر هم میکردم که آن جریانات سرمایهداری، از پشت این حوادث خیلی بهرهگیری میکنند و هیاهو راه میاندازند ولی تشخیص دادم که یک کار لازمی است و آن خطبه را عمل کردم؛ یعنی خطبه دیگری میخواستم بخوانم ولی برای اینکه این مسأله در جامعه جای بیفتد و چون من نظرات امام را خیلی خوب میدانستم و مسأله برایم روشن بود؛ این خطبه را خواندم.
چند مسأله از هم باید جدا شود؛ یکی اینکه بخش خصوصی باید فعال شود. این از عقاید قبلی من است. من در مرامنامه عملی هم گفتم، در حرف امام هم روی این تأکید شده بود که بخش خصوصی هم باید فعال شود. این جدید است که امام تا به حال این چنین صریح نگفته بودند و اینکه بعد از حرف امام باید این مسأله یک روند سریعتری بگیرد این هم لازم است؛ یعنی امام فرمودند: "نباید مثل گذشته حرکت شود باید یک مقدار در مسائل جلو بیافتیم و یک قدری جدیتر بگیریم". ما دیدیم بعد از آن نخست وزیر آن چنین صریح بخشنامه کرد و طرح بعدی اش را هم من همان روز اعلام کردم و در جلسات خصوصی ما به عنوان یکی از مصادیق همین طرح بعدیاش که عملیتر بود، اعلام شد اما یک وضع ویژهای در جامعه پیش آمد که من لازم دیدم که این کار را انجام دهم.
یکی اینکه عدهای راه افتادند از همین مسأله شروع کردند به کوبیدن دولت، این فرصتی شد که گفتند از این حرف امام معلوم می شود که نخست وزیر و دولت در گذشته شرعی عمل نمیکردند. این حرف خیلی ریشهدار بود حتی در حزب خود ما، یک گزارش مدون به دست من رسید که حالا در دست من هست در جلسهای که بعضی از اعضای حوزهها بودند؛ در جلسه دبیران استان، بعضی از دوستان ما این را صریحاً مطرح کردند که گفتند بعضیها به صورت قطعی گفتند؛ معلوم میشود دولت خلاف کرده، بعضیها به صورت سئوال گفتند. اینگونه سئوالها معنی دار هم است. سئوال کردند؛ آیا دولت خلاف نکرده، پس نامشروع نبوده است؟ این حرف در حوزه قم رفت و یک عده گفتند. و در محافل ائمه جمعه، ما شنیدیم، این مسأله مطرح میشود. در بازار اعلامیههایی که میدادند در حمایت از این اسم که از این پس اگر شرعی عمل نشود؛ مثلاً ما چه میکنیم، شروع کردند با این جریان که این مسأله را بکوبند.
حالا حرف امام، امام به مجلس یک پیغام دادند. در این پیغام صریح، اینجوری بود که هر کس کارهای دولت را خلاف شرع بداند، یا ضد انقلاب است یا ناآگاه، این نکته به این روشنی تعبیر امام، بود که دولت را شریک کنید. من مکرر گفتم نمیدانم چقدر عمل شده به این حرف امام. این حرف امام بود.
من دیدم بدترین ظلم و بدترین تخلف از امام را، مخالفین دولت به اسم امام مرتکب میشوند. نکته دومی که از این بدتر بود و خطر داشت؛ این بود که چپیها افتاده بودند که بابا دیدید اینها اصلاً آمریکایی بودند، آنها رژیمشان غربی است، اینها طرفدار سرمایهداری هستند، و همه حرفهای گذشته آنها دروغ بود، و همه را پس گرفتند و امروز مجبورند و قانون اساسی را هم پس میگیرند، خط عوض شد. اصلاً این دو نکته به عنوان دو نکته بسیار خطرناک شروع شد در جامعه، رادیوهای غربی هم به این مسأله دامن میزدند. ضد انقلاب هم از داخل، فعال شده بود. ما کانالهای مختلفی برای گرفتن مطلب از طرق مختلف داریم، مسائل به ما میرسد، به طوری که در یک سطحی میفهمیم حالا نبض جامعه چگونه است؟ این برای ما روشن بود. من این حرفی که در آن جلسه زدم، در آن خطبه زدم، تکیه من روی این مسأله بود که اولاً این چنین نیست که دولت در گذشته خلاف میکرده، بخش خصوصی تا این مقدار که میبینید فعال بوده و همان جا هم گفتم که سیاست دولت این بوده و دست بعضیها نمیرفته، بعضی از بنیانگذاران یا کارکنان حاضر نبودند این سیاست را اجرا کنند. با این حرف امام این گرهها باز میشود و من در مورد خط هم گفتم؛ خط هیچ عوض نشده و حالا هم میگویم بعضی از بخشهای خصوصی فعال بشود، به این معنی نیست که ما سرمایهدارهای گردن کلفت زالو صفت را مسلط بر مردم کنیم. محال است تا امام زنده باشند، امکانات و سرمایههای کشور در اختیار عده معینی مال اندوز باشد.
نمونهاش همین ارز است که چطور میشود ما ارز کشور را مثلاً در بازار جهانی 40 تومان، 50 تومان قدرت خرید دارد؛ یک دلار بدهیم و 8 تومان از دست یک تاجر بگیریم و بگوییم تو هرچه خواستی بیابخر و بفروش؟ چنین چیزی غیر ممکن است که پیش بیاید. وقتی این کار میشد که متقاضی ارز، کمتر از خود ارز بود. دائماً نفت را میفروختند و ارز وارد میکردند و هر کس که میخواست به او ارز میدادند. قیمت ارز و دلار و پول و همه یکی بود در همه جای دنیا.
آن موقع این حرف عملی بود که هر کس هر چه خواست بخرد، هر قدر هم ارز خواست، اعتبار دهیم فوراً، نمیشود این، حساب و کتاب میخواهد، یقین هم داشتند که نظر امام این است. امام هم راضی هستند؛ چون من قبلش به امام پیغام داده بودم روزی که میخواستم بیایم خطبه بخوانم، امروز، این را صحبت کنم و جهت حرفم هم این است، دفاع از دولت است و دفاع از خط که اگر ایشان مطلبی دارند به من بگویند، ایشان چیزی نفرمودند، بعد هم که من صحبت کردم، شب که امام خطبه را گوش داده بودند، به حاج احمد آقا گفته بودند حرفهای فلانی درست بود و حق هم همین است، همین نظر امام با تایید خودشان عین حرفهای من بود، باز هم این آقایان دست برنداشتند.
اینها هم خبرهایش به گوش امام میرسید و ضمناً ببینید امام هم آنجا نشستهاند کانالهای گوناگونی دارند. یک عده هستند که اعلامیه بازاریها را میبرند. یک عده هستند که اعلامیه دانشگاهیها را میبرند. یک عدهای اعلامیه جامعه مدرسین و طلبهها را میبرند. یک عده هستند حرفهای کارگرها را میبرند. همه اینها به امام میرسد و امام خودشان با دیدن اینها، به این جمع بندی رسیده بودند و ما هم واقعاً انتظار نداشتیم که امام چیزی بگویند، فکر میکردیم که یک مسألهای است باید در جامعه بحث شود. تابه نقطه خوبی برسد. امام به دستشان رسیده بود و دیده بود این شیطنتها از حد معمولی میگذرد و دیگر به جان ارگانها و دولت و اینها میافتند، ایشان لازم دیدند و آنگونه فرمودند.
من برنامهریزی جدید را قبول دارم و مطمئن هستم که باید یک حرکت جدیدی برای حضور بیشتر بخش خصوصی شود، منتها نه گردن کلفتها؛ مثلاً در مجلس تعاونیها مطرح است. بیخود تعاونی را هو کردند، خیال کردند که این تعاونی یک چیز دولتی است و میخواهد بخش خصوصی را خلع سلاح بکند. این جور نیست، تعاونی هنوز در شور اول هم میتواند تنظیم شود و میتواند واحدهای بزرگی از همین مردم معمولی از بقال سرکوچه تا کشاورز در صحرا را گرفته، و بزاز و دست فروش و همه اینها بتوانند راجع به کار خودشان تعاونی تشکیل دهند و امکانات دولتی در اختیار اینها قرار بگیرد. اگر بنا است؛ مثلاً آهن وارد شود، همه آهن فروشها بتوانند تعاونی تشکیل دهند تا آهن وارد شود. اگر این ارز میخواهد مصرف شود، گیر همه بیاید، اگر میخواهد؛ مثلاً فلان چیز صادر شود، تعاونی بتواند.
منبع رقیب یک سرمایهدار، امروز میتواند، فرض کنید که 10 میلیون تومان فرش را جمع کند و بعد هم صادر کند اما بنده فرشباف که نمیتوانم، این دلال فرش هم که نمیتواند، این مغازهدار جزیی هم که نمیتواند، اما آن 10، 15 نفر اگر جمع شدند و با هم یک تعاونی تشکیل دادند، دولت به اینها اعتبار میدهد، به اینها راه میدهد و قانون از اینها حمایت میکند، اینها لااقل میتوانند وارد کنند در مقابل یک سرمایهدار. اگر بنا است بخش خصوصی فعال شود در نظام ما، ما باید یک چنین کاری کنیم.
بخش خصوصی فقط یک عده معینی نیستند، این از ذهنشان بیرون برود، در حزب هم این از ذهتنان بیرون برود. من حرف امام را میزنم نه حرف خودم را امام هیچ وقت راضی به این کار نیستند. امام در همان صحبت اول فرمودند: شما همان دولت محرومان هستید، شما برای مستضعفین کار کنید، به این مستضعفین که نمیتوانیم زکات بدهیم، مستضعف باید بتواند لااقل کاسبی خوبی کند، باید بتواند خوب تجارت کند، باید بتواند خوب تولید کند، بتواند در تولید شریک شود. در تولید اگر بخواهیم کار کنیم، برای مستضعف این چنین باید کار کنیم، اینکه ما با هیچ یک از آقایان مخالف نبودیم، من طرفدار تحول هستم و این طرح بعدش هم بیشتر با فشار من بود. من از روز اول هم با طرح بعدش موافق نبودم، جزء آرای مخالف بودم، منتها رأی من وقتی که قبول نشد، هیچ وقت مخالفت خودم را جایی ابراز نکردم تا به حال هم هیچ جا نگفتم.
در جلسه عمومی، دولت تصمیم گرفته، تصمیم دولت، تصمیم قانونی بود، و حمایت میکردم حتی از قول ما وقتی که نقل کردند که در گیلان؛ مثلاً ما این چنین گفتیم، گفتند به قول شما به مردم اعتماد میکنند. گفتیم: بله، حمایت کردیم. اما فشاری آوردند گفتند؛ این طرح دیگر این چنین عملی نیست، حالا دولت هم قبول کرد و این گونه انجام شد. این همان حرکت قبلی است، گفتید ممکن است حالا در اظهارات من یک قدری گاهی اغراق شده، گفتم این عین حرف دولت قبلی است، قهراً کلمه عین زیادی باشد این اغراق را میپذیرم و در خطبه و خطابه گاهی از این اغراقها میآید، ولی روح مطلب همان گونه روشن است. نظر شورای نگهبان را دیدم و به محکمی از آن دفاع کردم و پایگاه قانونی اش را گفتم، حقش را گفتم که حق اظهار نظر دارد و آن هم طرفدار مستکبرین نیست، منتها سلیقه است و آن گونه برداشت.
اسلام دین طرفدار مستضعفین است، برداشت ناجور و بیخودی میکنند. قضیه علما را گفتم که یک نوعی عمل میکنند تا مردم خیال کنند که همه باید سرشان را بتراشند. ما اگر میخواستیم مثل امامانمان رفتار کنیم، اصلاً یکی از این سر و صورت شما درست نبود، پس همه باید ریش یک قبضه داشته باشید و سرها را از بیخ تراشیده باشید. اگر فکر میکردند که سنت آن است. سنت این نیست، گفتم البته کسی حق دارد سرش و ریشاش را بتراشد، و سالی هم یکی دوبار شاید تراشیدن خوب باشد که سر هوا بخورد و تمیزتر باشد، پیغمبر(ص) هم همین کار را میکرده، حق هم همین است.
سؤال: اینکه جنابعالی در خطبه فرمودید در زمان آقای عسگراولادی لایحهای به مجلس داده شده، بعضی برادران میگویند این لایحه در زمان آقای کاظم پور اردبیلی بوده است، لطفاً توضیح فرمایید.
همین طور است، ظاهراً حرف این آقایان صحیح است، من در ذهنم بود که در زمان آقای عسگراولادی لایحه آمد، یکی از دوستانم نامه نوشته به من بعداً که البته من خودم مراجعه نکردم، ولی به حرف ایشان اعتماد کردم که در زمان آقای کاظم پور بوده و آقای اسلامی به مجلس آورده، شهید اسلامی به عنوان معاون پارلمانی بودند آوردند، این اشتباه تاریخی است.
سؤال: آیا نظرات حضرت امام در مورد اقتصاد که در هفته دولت بیان فرمودند، یک حکم دائمی است یا یک فتوا و یا یک نظر اصیل اسلامی است یا بر اساس مصلحت است و به عنوان ضرورت است و برای یک مدت موقت این سخن گفته شده و وقتی ضرورت از بین برود، به حکم اصلی اسلام باز خواهیم گشت؟
نه، حکم اسلامی اینجا نه این است که به بخش خصوصی دهید، نه آن است که به بخش خصوصی ندهید، به مصلحت عمل میشود و کلیات اسلامی؛ مثلاً نظر شورای نگهبان که میگوید انحصار دولت نباشد، آن نظر شرعی میشود که میدهند، اما فتوای امام نه این طرف است نه آن طرف. آن قسمتی که مردم خودشان صادرات درست میکنند، البته اگر ضرورت نباشد آن کسی که جنس را میفروشد ارز میگیرد مال خودش است، آن را من هم گفتم؛ یعنی اگر شما یک قالی به یک خارجی فروختید و دلار گرفتید، ارزتان مال خودتان است، مگر اینکه ضرورت اقتصاد باشد که دولت از دستتان بگیرد. آنکه دولت میفروشد حکم فتوای امام است، این است که جناب آقای نوربخش فرمودند: آنها مال دولت است، معدن دولت را فروخته و دلار گرفته، مال خود دولت است، اینکه دولت بدهد به مردم کاسبی کنند این بسته به مصلحت زمانی است. اگر اقتصاد ایجاب کرد به بخش خصوصی میدهند، اگر اقتصاد ایجاب نکرد نمیدهند.
اصل چهل و چهارم قانون اساسی میگوید، باید دست دولت باشد. شورای نگهبان از اصل چهل و سوم استفاده کرده که به صورت انحصاری نباید باشد، آن هم قانون اساسی است. در مورد اینکه 15 واردات توسط بخش خصوصی انجام شود، بعضی برادران میگویند کالاهایی که به بخش خصوصی واگذار شده که وارد کنند 100 درصد تعهد گرفتهاند که به وسیله دولت توزیع شود و فقط کالاهایی که در بازار زیاد است در اختیار بخش خصوصی بوده که توزیع کنند، آن هم مشتری ندارد. من از ریز این مسأله خبر ندارم آنچه که میدانم قانونی بود که قبلاً شورای انقلاب گذرانده و آن این بود که بخش خصوصی که وارد میکند تا یک مدتی مثلاً 20 روز 25 روز کالاها را اگر دولت توزیع نکرد، خودش توزیع کند و این کار را هم میکردند، یک درصدی را میگرفتند و یک درصدی را میدادند تولید میکرد، بعد یک مشکلاتی پیش آمد اینها یک جور دیگر عمل میکنند و بالاخره هم ندادند.
سؤال: کالاهای استراتژیک را معمولاً مثل برنج گندم پنیر و این چیزهایی که فکر میکنند درست میکند در جنگ آنها را دست خودشان میگرفتند.
صددرصد. اخیراً هم در معنی استراتژیک یک مقداری بحث شده مواردش فرق کرده بعضی طرفدار این هستند که مثلاً آهن و فلزات و امثال اینها را دیگر استراتژیک حساب نکنید و قابل این باشد که خودشان پخش کنند و مسائلی است که در شورای اقتصاد بحث میشود موردش را تصمیم میگیرند و ابلاغ میکنند من ریزش را نمیدانم چگونه است به هر حال اینها باید با نظرات کارشناسی و باتوجه به مصالح و مسأله جنگ و مسأله اینکه حداقل به دست مردم برسد و مسأله اینکه در موقع جنگ بازار سیاه برای ما پیش نیاید انجام شود.
سؤال: اینجا نوشتند که 17000 موافقت اصولی دادهاند آیا جنابعالی اطلاع دارید که چند در صد مراحل بعد از موافقت اصولی را توانستهاند طی کنند و چند درصد در مشکلات و موانع بین راه متوقف شدهاند؟
بله اطلاع دارم یک آمار دقیقی به من دادهاند من میخواستم بیاورم دوستان دیده بودند دیگر نه فرصت است و نه دیگر لزومی دارد خودتان میتوانید بخوانید شاید هم از صدا و سیما پخش کنند این 17000، 14000 تا را تقریباً وزارت صنایع داده 3000 تا را وزارت صنایع سنگین داده و به طوری که من یادم هست معدل ارزش اینها حدود هر یکی 2400000 ریال است، معدل یعنی بزرگ و کوچک را که بگذارند در این حد است آنجا چند ستون باز کردند نوشتهاند این مقدارش به تأسیس رسیده، این مقدارش به بهرهگیری رسیده، این مقدارش هنوز در مرحله اول است. مراحلش را هم تعیین کردهاند، مبلغ هر یک از اینها را هم تعیین کردهاند، همه را هم نوشتهاند اشتغالزایی را هم تعیین کردهاند و مثلاً این یکی این مقدار شغل از نظرش درمیآید، همه جزئیاتش را تعیین کردهاند که همه از زمان شاه بیشتر است.
یعنی هر کدام هم بهرهبرداری، هم تأسیس هم موافقت اصولی از زمانی که حکومت شاه بود آن هم در اوج بخش خصوصی یعنی سال 45 از همه بیشتر است، هیچ یک رقمش پایین نیست تعداد موافقتها که در سال 56 حدود پانصد و خوردهای بوده در سال 55 حدود ششصد و خوردهای در سال 62 از 5 هزار هم بالا زده این روند هم همین گونه بالا آمده بعضی کوچک است بعضیهایش بزرگ است انواع و اقسام دارد که آمارش را میتوانید بگیرید. به هر حال مجموعاً آمار نشان داده که بخش خصوصی در این مسائل تولید که من اشاره کردهام به میدان میرود آن مقداری که اجازه دادند.
البته یک تنگنایی وجود دارد که این را در نماز جمعه من نمیخواستم بگویم ولی اینجا میگویم. ما موافقت اصولی که به نحو کامل هم موقع اش رسیده میخواهیم اجازه دهیم ماشین را وارد کند. ارز نداریم، ما ارز کشور را یک کمیته تشکیل شده، تخصیص میدهند این مقدار مال جنگ، این مقدار مال کارخانهها، این مقدار مال ماشین آلات، اینها را تخصیص دادهاند. اینطور نیست که دست ما باز باشد هر کسی هر ماشینی خواست وارد کند، برای کارخانهای که موافقت گرفته بتوانیم موافقت کنیم و این چیزی نبود که در نماز جمعه برای همه بخواهم توضیح دهم. این مشکل، مشکل جنگ است. مشکل محدوده ارزی است که داریم ولی در مجموع همه این چیزهایی که عرض کردم بیشتر به نسبت در مورد صادرات از آن زمان است.
سؤال: آیا باتوجه به نبودن بازار در خارج برای کالاهای ایرانی و مشکلاتی که گمان میکنید بخش خصوصی که کل صادرات به عهده او است زمینهای برای گسترش کار دارد؟ و آیا کمیت قانونی به جنابعالی گزارش شده است؟
بله گزارش کرد، همه را به من میدهند یعنی هر ماه آمار صادرات را به ما میدهند به تفکیک که مواد کشاورزی اینقدر، مواد صنعتی اینقدر و مثلاً چیزهای ادویهای اینقدر و ریز همه اینها را میدهند، وزنشان را میدهند، ارزش آنها را میدهند، همه اینها را به ما میدهند دقیق منتشر میشود، هم بانک مرکزی در مجموع گزارششان را میآورد، هم وزارت بازرگانی میآورد. دیگران میآورند از چند طریق میآید و واقعاً در صادرات، دولت، نهایت حمایت را میخواهد بکند. یک مشکلاتی وجود دارد، این مشکلات واقعی را شما نباید به حساب دولت بگذارید، مملکت ما وقتی که شرایط ما آن گونه است میدانید که مرزهایمان قبلاً آن چنین نبوده ما به خودی خود مرزها را میبندیم. احتیاجی نبوده آن موقعها ببندند قالیمان میرود آن طرف و به خاطر دلار ارزان میفروشند، بازار قالی مان را در خارج قاچاقچی ها خراب میکنند، معلوم است که آنها خراب میکنند دولت که نمیخواهد اینطور بشود پسته مثلاً ما که خودمان میدانیم پسته رفسنجان؛ دولت یک کار بسیار خوبی برای تعاونیهای مرزی کرد، گفت.
در مرز برای اینکه کار ایجاد شود، تعاونی مرزی تشکیل بشود، هرچه توانستند صادر بکنند در مقابلش جنس بیاورند پستهای که ماکیلویی 60 تومان 65 تومان میفروختیم یک دفعه کیلویی 120 تومان رفت آن تعاونی مرزی میخریدند میرفتند در آن طرف آب ارزان میفروختند مثلاً 40 تومان 50 تومان یا ارزانتر، پسته را خراب کردند اما دولت این کار را کرد برای اینکه هم جنس صادر شود هم مرزیها کار را کنند ولی اینگونه آدمها پیدا میشوند.
دولت سیاستش واقعاً تشویق صادرات است. آنها حتی برای جذب ارز، اجازه دادند از خلیج فارس کارگرهای ما همه بتوانند صد هزار تومان بیاورند بعد یک طوری شد، برگ سبزی که به اینها میدادند برگ سبزش در شمیران دست قاچاقچی بود. در بازار آن برگ سبز سند شد به هر قیمتی میخواهند بفروشند. مجبور شدند محدود کردند به پنج شش قلم کالاهای اصولی که دیگر هر چیز به بازار نیاید و کنترل نشود، محدود کردند، باز محدودیت پیش آمد.
از این اشکالات این گونه پیش میآید، یعنی دولت مایل است که صادرات را تقویت کند و تشویق میکند. ارز را میدانید که قیمت ترجیحی روی آن گذاشته، اجازه ورود جنس دادند، اینها که صادرات میکنند به اندازه آن جنس وارد میکنند و درآمد میتوانند داشته باشند، یک کمبودهایی هم میتواند وجود داشته باشد ولی سیاست دولت آن نیست این را من مطمئنم که آن نیست.
سؤال: آیا در حال حاضر دادن اختیار اقتصاد به بخش خصوصی باتوجه به نداشتن یک نظام مشخص و نبودن یک سیستم کنترل و نظارت مشکلاتی را به وجود نخواهد آورد؟ چه راه حلی پیشنهاد میکنید؟
اینجور نیست که کسی پیشنهاد کرد اقتصاد را دست بخش خصوصی دهید امام هم تأکید کردند دولت نظارت کند کنترل کند و همه چیز را هم نمیشود به بخش خصوصی داد. بانکها ملی است، دولتی است، دولت بانک دستش است ارز دستش است، قانون دستش است، اجازه تأسیس کار خانهها دستش است و همه چیز دست دولت است دولت میتواند به صورت مختلف نظارت کند، جلوی این فساد را بگیرد اینطور هم کسی پیشنهاد نمیکند که یک دفعه هر چه هست دست بخش خصوصی دهند، یک چیزهایی هست، میشود ارائه کرد خوب یک چیزهایی هست، قانون اساسی میگوید صنایع سنگین نمیشود، صنایع مادر نمیشود. راه آهن نمیشود، کشتی رانی نمیشود، هواپیمایی نمیشود.
اینها همه، چیزهای صریح است. فعلاً شورای نگهبان فقط در بخش تجارت خارجی مسأله انحصار را مطرح کرده، در آن موارد هم مطرح نکرده، اقتصاد دست بخش خصوصی در سطح کلی آن نخواهد آمد ولی موارد فراوانی از تولید و توزیع داخلی و چیزهای دیگری وجود دارد که کاملاً راه باز است و با نظارت دولت میشود، بیاید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته