سخنرانی در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی واحد کرمان
من از زیارت همفکران و دوستان واقعی در اینجا خوشحالم. جزو خاطرات خوب و جلسات مأنوس و مفید من در این مسافرت همه جا ملاقات با دوستان حزب بود که هر جا با یکدیگر برخورد میکردیم، وقتی که با آنها کمی آشنا میشدیم خوب درک میشد که اینها جزو افراد سالم، صالح، بیتوقع و دلسوز به انقلاب و اسلامند و هیچ ایدهای غیر از اسلام آنها را راه نمیاندازد و به هیچ چیز جز اسلام و انقلاب اسلامی اهمیت نمیدهند و حزب را نیز برای همین میخواهند. این را من در ملاقاتهای همیشگی با اعضای حزب به خصوص در این سفر به استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان مشاهده کردهام و امروز که شما را زیارت میکنم، افرادی از آقایان را از قبل میشناسم و با آنان سابقه دوستی دارم و اسم بعضیها را هم شنیدهام و چهرهها هم نشان میدهد که مردم بسیار صالحی هستند و مایه امید همه ما و انقلاب هست که چنین تشکیلاتی رفته رفته با اتکا به افرادی چون شما پایههایش را محکم کند.
در مورد این سه مسأله مشخص که مطرح کردید، صحبت میکنم. به نظر من این طور میآید که ما و دوستان حزبی چه در تهران و چه در شهرستانها مسأله حزب را هنوز جدی نگرفتهایم، یعنی آن را در حاشیه زندگی و وقتمان گذاشتهایم. البته این یک علت درست و یک علت نادرست دارد. علت درست آن این است که ما به انقلاب اهمیت بیشتری میدهیم و آنجایی که ضرورتهای انقلاب ایجاب کند وقتمان را در کل انقلاب مصرف میکنیم نه در خصوص حزب. گرچه حزب نیز جزو انقلاب است ولی کارهای روزمره برای انقلاب را نمیتوان رها کرد. خود من ضمن این که حزب را خیلی جدی گرفتهام ولی عمده وقت فعالم صرف کارهایی غیر از حزب میشود؛ یعنی من به اندازه مجلس وقت صرف حزب نمیکنم، برای این که میبینیم اگر الان مجلس خوب نداشته باشیم، حزب هم نمیتواند بماند. این است که برای ما انقلاب مهمتر است ولی شاید همگی مثل ما نباشید و این وضع همه جا یکنواخت نیست. من در عین این که خیلی کار دارم و آقای خامنهای نیز بیش از من کار دارند، باز هم وقتمان را خیلی صرف حزب میکنیم. در هفته یک جلسه شورای مرکزی داریم که سه یا چهار ساعت طول میکشد و یک جلسه کمیسیون مواضع حزب داریم که چند ساعت طول میکشد، ملاقاتهایی با دوستان حزبی - چه واحدها، چه افراد داریم که آن هم وقت زیادی میگیرد، به خصوص در مسائل حزب یک مقدار وقت صرف میکنیم، مصاحبهها و نوشتههایی و کارهای تحقیقی لازم است که انجام میدهیم و رویهم رفته خیلی وقت صرف میشود.
برای بودجه حزب ما زیاد تلاش میکنیم ولی دیگران به اندازه ما شاید امکاناتشان را در این راه به کار نمیگیرند. این که گفتم حزب را خیلی جدی نمیگیریم، از حرفهای خودتان خواستم استفاده کنم که بخشی از افراد حزب هستید - چه خانمها و چه آقایان - و این معنا ندارد که امکانات نداشته باشید، مگر این که آدم از امکاناتش برای حزب مصرف نکند. اگر جدی گرفته بودیم، همه ما بخشی از درآمد و وقتمان را به حزب میدادیم و اگر حزب را یک کار ضروری تشخیص بدهیم، باید این کار را بکنیم. عیب اساسی این بوده که امکانات در این مدت از مرکز داده شده است و این درست برعکس کارهای حزبی است؛ یعنی الان خدماتی که حزب مرکزی به شما میدهد، باید مخارجش را و بخشی از آن به مرکز منتقل شود چون آنجاست که کارهای عمومی حزب را انجام میدهند و تا به حال عکس این بوده و ما دیدیم ضرورت پیش آمده، پیش امام رفتهایم و از سهم امام و پولی که دستمان بوده و یا از دوستانی که حاضر شدهاند امکانات در اختیار ما بگذارند، استفاده کردهایم که این حقیقتاً کار خوبی برای حزب نیست؛ یعنی بهتر این بود که ما میگفتیم نه، ما به شهرستانها نمیدهیم، حزب لازم است خودش سرمایهگذاری کند. اگر این کار را بکنید در اینجا حزبتان پایدار و محکم میشود و به مرکز متکی نمیشود و کارهایتان خیلی پیش میرود، این یک مسأله، بنابراین کمبود امکانات را خودتان باید تلاش کنید و برطرف کنید. شما ببینید در این گروههای کوچک، بچههای خردسال میروند یک مقدار از پولی را که برای مدرسه از پدرشان گرفتهاند، به گروهشان میدهند و وقتشان را جوری تنظیم میکنند که هر کس مدعی طرفداری حزب است یکی دو ساعت کار کند شعاری روی دیوار بنویسد و جزوهای پخش کند. ما این کار را نکردیم و خیالمان جمع بوده که به هر حال این حزب متکی به اکثریت است.
مسأله بعدی، مسأله انتخابات است. انتخابات یکی از حرکتهای جدی انقلاب است و حزب باید در آن بسیار فعال باشد. الان همه به اهمیت مجلس و قدرت سیاسی آن واقف شدهاند. آنهایی که ذائقه سیاسی دارند و در جریان امور سیاسی هستند، الان برای کسب رأی تلاش میکنند. این چیزی است که خواهد بود، افراد مستقل نیز که نمیخواهند منزوی باشند برای آن مسأله تلاش خواهند کرد و حزب کوچکترین غفلتی نباید بکند. ولی این که چه خطی برما حاکم است، جای بحث دارد که خوشبختانه ما در این چهار یا پنج سال افراد را شناختهایم و مواضع آنها را میدانیم و آنها که میتوانند رأی بیاورند، مشهورند و گمنام نیستند و معروفیت خود را دارند و شیوه ما در مرکز این جوری است که الان یک کمیسیون مرکب از بعضی افراد هیأتهای اجرایی، و دو نماینده مجلس کار خود را شروع کرده و مشغول بررسی نمایندگان خود مجلس هستند تا آنهایی که باید بمانند، بمانند. با دفاتر حزب در شهرستانها نیز مشورت میشود، نظر آنها نیز گرفته میشود، افرادی که مشخص شدهاند به شورای مرکزی میآیند و آنجا روی آنها رأی گیری میشود و به عنوان کاندیدا معرفی میشوند. در اینجا نظر دفاتر حزب اهمیت دارد و یکی از کارهای مهم شما این است که افراد صالح را در آن محلی که هستید اگر بیش از مقدار مورد نیاز بود شناسایی کنید و اگر خودشان نیز آمادگی همکاری با حزب را دارند و نمیخواهند از حزب دوری کنند و مستقل باشند، اسامی اینها را به مرکز بدهید. آنجا ما رسیدگی کرده و سعی میکنیم در موقع معرفی کاندیدا ترکیب خوبی از مجلس ارائه بدهیم و معیارهای ما این است که متقی، مؤمن، متعهد و پیرو خط امام باشند، سوابق بد سیاسی نداشته باشند، خوشنام باشند و فکر میکنیم در انتخابات اگر حداقل نصف مجلس روحانی باشند، بهتر است. البته در مورد این نصف در جامعه روحانیت مبارز تهران تصمیم گرفته شده است، موضع حزب را نمیدانم، ولی فکر نمیکنم مخالفت کنیم. آن دوره جدید دوره بسیار سرنوشت سازی است، در دوره گذشته ما اصلاً از این اواسط با قانونگذاری آشنا شدیم، مجلس از لحاظ افراد با تجربه کمبود داشته و به خاطر ضرورتهای انقلاب اصلاحات تحقیقاتی نیز زیاد داشتیم. در دوره دوم فرصت تدوین قوانین بنیادی را بیشتر خواهیم داشت و دوره حساسی خواهد بود و باید همه چیز در آن روشن شود و شما یک مقدار از شهرستانها در مورد اشخاص صالح اطلاعات بدهید تا شناسایی افراد حاصل شود و مشترکاً تصمیمگیری کنیم.
من امیدوارم با مسئولان اجرایی شهر همکاری کنید و انقلاب را به خصوص حزب را تقویت کنید و حزب کارهای عامالمنفعه داشته باشد، در کارهایی که توقع میرود دخالت کند و فقط یک جریان سیاسی فعال در انتخابات و مراسم مخصوص نباشد؛ مثلاً در کمک به جبههها، مبارزه با گرانفروشی و غیره حزب پیشتاز باشد و بسیج و مراکز امداد داشته باشد و در حل مسائل اجرایی، حزب برای مردم یک مرجع باشد و به درد دل مردم برسد و در دل مردم باشد. فقط در مراسم عیش و عزا نباشد.
برنامه آموزشی قرار است تقویت شود و پیش از تمام شدن کار مواضع حزب، من روی آن نیز کار میکنم. حوزهها سلولهای حزبی هستند که تصمیمگیریهای بالای حزب را اجرا میکنند و صدای مردم را میرسانند، حوزهها محل تصمیمگیریهای جدی هستند که حزب بدون این سلولها معنی ندارد، ما به حوزهها بسیار اهمیت میدهیم و باید مرکز آموزشها و مشورتها و یادگیریها بشوند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته