سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع اعضای جهاد دانشگاهی پیرامون تشکیل جهاد دانشگاهی

سخنرانی آقای هاشمی در جمع اعضای جهاد دانشگاهی پیرامون تشکیل جهاد دانشگاهی

  • سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۶۳

 

 سخنرانی در جمع اعضای جهاد دانشگاهی

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 عنوان جهاد دانشگاهی برای ما آثار زیادی را به یاد می‏آورد که دانشجویان را کشتند و دانشگاه را به ویرانه تبدیل کردند. دانشجوهای ما، این کار را اصلاح کردند و جلوی این حرکت منحرف کننده را گرفتند و خلائی که در محیط دانشگاهی‏شان وجود داشت، پرکردند. جهاد دانشگاهی با تلاش جمعی از برادران و خواهران دلسوز، خودش را نشان داد و کارهای با ارزش وافی کرد. با وجود همین موضوع نگران دانشگاه شدند و نگران خلأ بوجود آمده بودند و نگران پس رفتن نیروها بودند و نگران تبلیغات مسموم کننده بودند که نیروهای اسلامی را اغفال می‏کرده - به خاطر علم و تحقیق و مبارزه با اینها.

 اینها آگاهند که کار ابتکاری خودشان را مثل بقیه کارهای انقلاب بچینند که نسبت به نیاز کشور و انقلاب با کوشش جمعی از علاقه‏مندان انقلاب که با هدایتهای الهی که جای خودشان را توی انقلاب باز کردند، انجام بدهند، جهاد دانشگاهی هم، چنین چیزی بود.

 حرکت علمی - تحقیقی ادامه دارد و تحقیقاتی در موضوعات مختلف آغاز شده، و آثاری از این تحقیقات در میدانهای صنعت و فرهنگ و ادب و محیط سیاسی دانشگاه بروز کرده که برای ما خیلی شیرین است. البته کسانی که زودتر از ما در دانشگاهها بودند، برای آنها شیرین‏تر بود، به هر حال به همین حساب، دشمنان ما داشتند دنبال سلیقه خودشان می‏جستند. در مجموع، شما در یک مقطعی موفق شدید یک کار لازمی را و یک بار مستقلی را به دوش بکشید و از این حرکت به جا، تاریخ انقلاب، تأثیر خواهد کرد.

 خوشبختانه این حرکت ادامه دارد و هنوز هم آن کار تمام نشده، هنوز ما دانشگاه و تحصیلات عالیه را روی روال طبیعی و روی پای خود که لازم است در این جامعه راه افتاده و تثبیت شده اسلامی داشته باشیم، پیدا نکردیم، و طول خواهد کشید؛ ضمناً تا بشنویم که نظام دانشگاهی صحیح، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ روش داشته باشیم، زمان زیادی لازم داریم.

 ما در دانشگاه به یک تیپ افراد تحصیل کرده سطح عالی و محقق و اُستاد احتیاج داریم، برای تربیت آنها و برای دانش آموختن آنها، خیلی وقت لازم است. مثل یک کارخانه نیست که یک مدیری عوض بکند و شرایط آن عوض بشود، مدرسه ابتدایی نیست که بچه‏هایی در آنجا بوده باشند، و یک معلمی یا یک دیپلمه، بتواند آنجا را اداره بکند، یک سطح دانشگاهی است، علما باید در دوران تحصیل خوب پرورش پیدا بکنند. رشته‏ها گوناگون، متقاضی فراوان، هزارها محقق و استاد و مغازه و ساختمان لازم داریم. سخت نیست که به آنها بفهمانیم که یک چنین امکاناتی می‏شود و می‏توان دو سه سال بعد از انقلاب مسأله را حل کرد. خوب! البته این حرفی نیست که دانشمندان ما آدمهای غیر مناسبی هستند؛ بسیاری از آنها مناسبند و حالا هم دارند خدمت می‏کنند، و خیلی از خود شماها از همانها هستید که آن زمان درس خواندید و حالا دارید با انقلاب اسلامی حرکت می‏کنید و این برخورد را ندارید، اما لحظاتِ واقعیاتِ دورانِ وضوح را ما در پیش داریم و بسیاری از جاها و مثلاً در مورد دادگستری شدیدترین نوع قضاوت را داریم. بله سایر مراکز که احتیاج به متفق و عادلی دارد، همچنین در دانشگاهها، یک چنین مراکزی است.

 این مرحله عبور، واقعاً مشکل است، به همان دلیل که اشاره کردم، اما ما باید یک سیاست عاقلانه و واقع بینانه و دلسوزانه برای انقلاب، برای نسل نو، برای نسل موجود در دانشگاه، برای نیازهای انقلاب و برای همانهایی که در دانشگاه بودند و در شرایط خاص مواضع خاصی را انتخاب کردند، توی خودشان باید با توجه به همه اینها، یک حرکت عاقلانه‏ای انتخاب کنیم که جهاد دانشگاهی می‏تواند، در تنظیم این حرکت، مؤثر باشد، در سازمان بودجه، وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد و دانشجویان بطور کلی و انجمن‏های اسلامی تحت اثر وحدت خود اساتید و شما جهادی‏ها.

 پس چه کار باید کرد؟ باید دست به دست هم بدهید، این مرحله مشکل را به خوبی طی کنید و ما در سه چهار سال گذشته با مقدار اطلاعی که داریم، راضی هستیم؛ یعنی در حد توانایی خوب عمل شد، ولی آینده باید بهتر بشود نسبت به این چند سال که گذشت. منتهی باید این مرحله سخت را دفع کنیم. چیزهایی که همیشه توی ذهن من، مسأله است و هر وقت دانشگاهیها را و افراد مثل شما را گیر می‏آورم و بحث می‏کنم؛ اشاره می‏کنم که یکی از نگرانی‏های ما در رابطه با دانشگاه این است که مبادا آن نیاز ما به معلم و استاد و محقق، ما را وادار بکند که از لحاظ فکری و محتوا در جا بزنیم و هماهنگ سایر مراکز انقلاب، حرکت نکنیم که با وجود وسوسه باید مواظب این جریان باشیم که این نیاز ما را وادار به حساسیت نکند.

 ما باید حتماً واقف باشیم که دانشگاهمان را به تکامل از نظر فکری و از نظر فرهنگی و از نظر محتوا در مقایسه با دانشگاه زمان شاه، اگر چه از لحاظ علمی در بعضی کلاسها قوی بودند، نمی‏تواند مطلوب باشد و سطح علمی آن با انقلاب هماهنگ نیست. آن قسمتهای منفی باید حذف شود و این هم یک مسأله‏ای است که باید مواظب باشند برادرها و همه و همه.

 مشکل دیگر اینکه مبادا ما به خاطر وسوسه زیاد، برای اینکه محیط دانشگاه و تحصیلات عالی را قانع بکنیم، آن چنان خشک برخورد بکنیم که از لحاظ فرهنگی محیط دانشگاهها را خالی بکنیم. افراد باسوادی که می‏توانند مفید باشند، ضرر ندارد و آنها هم باید صرف این معارف بزرگ بشوند، اما، ما در شرایطی بودیم که استاد در همه رشته‏ها برای همه محصلان موجود داشتیم، این نشان این بود که جامعه ما طالب است که این قدر استاد خوب داشته باشد. اگر روزی شما دیدید که همه گونه محقق و استاد دارید، معلوم می‏شود پیشرفت این جامعه آنچنان سالم بوده که ما توانستیم این برادرها را بسازیم. این خیلی روشن است و همان مثل دو دو تا چهار تا است که این جامعه قبل از ما و حتی جامعه امروز ما، در شرایطی نبودند که بتوانند این همه استاد را، این همه محقق را و این همه معلم را بتواند در سطح مطلوب تحویل بدهند.

 بنابراین خیلی طبیعی است که ارزشهای موجود یک نظامی، در نظام جدید، صادق این ابزار است. این بایستی مورد استفاده بشری قرار بگیرد که انقلاب را ساخته است. بنابراین این خلاء وجود دارد. ما اگر بخواهیم برخورد کنیم، که یک چیزی این جوری باشد که اکتفا کنیم به هر چه مطلق‏ترها و مطمئن‏ترها، حقیقتاً باید از یک پوشش نظام دانشگاهی شروع کنیم. ظرفیت دانشگاه محدود است و ما خود چنان می‏دانیم که نیازهای تحصیلی را باید نجات بدهیم. وقتی که چهارصد، پانصد هزار جوان پشت دروازه دانشگاه منتظر هستند. نیازهای صنعتی کشور چنین قدرتی به ما می‏دهد که اکثر طرح‏ها دوران آموزشی را ندارد و کارهای عمومی کشور نیاز به مستخرجین این دانشگاهها دارد، آن کار را نمی‏توانیم بکنیم، اگر بکنیم رکود است و این رکود به همه جای انقلاب سرایت می‏کند و خدا هم چنین چیزی را نمی‏خواهد. در آن مسأله آموزشها باید تا آنجایی که بی‏ضرر است، از اساتید استفاده بشود. اساتید که حاضرند بیایند آنجا تخصصشان را تعلیم بدهند و ضرری هم ندارد و کاری به مسائل فرهنگی که عقیده ندارند، ندارد و می‏آیند کارهای علمی‏شان را انجام می‏دهند و اگر از آنها الان استفاده نکنیم، این ظلم است به انقلاب و ظلم به مردم است.

 پس کارهای کشوری هم چنین است، چون ما متخصصان را نداریم که این کارها را تحقیق و پی‏گیری کند و از اینها استفاده نکنیم، خیال نکنید که به آنها فقط ستم کردید، به انقلاب هم ستم کردید. پروژه‏هایی که به خاطر نبودن یک پیمانکار نیرومند، بخوابد و پیمانکار به خاطر اینکه مثلاً در گذشته چنین و چنان بوده، جایگاه مسالمت‏آمیز بودن را، ما با متخصصین شایسته و کارآمد و خوب، استفاده نکنیم، اگر سدی تأخیر بشود در ساختنش و اگر راهی تأخیر بشود در ساختش، اگر بندری تأخیر بشود در ساختنش، اگر زمین شناسی متوقف بشود، اگر معدن شناسی متوقف بماند، هر چه متوقف بماند آثارگرانی برای این کشور می‏شود که ما نباید اجازه بدهیم که این جور چیزهایی پیش بیاید.

 اگر یک استادی یا یک متخصصی بخواهد در مورد تخصصش لجن بریزد برسر مردم، اینجا ما اجازه نمی‏دهیم و تحمل نمی‏کنیم؛ بله این را نباید بکنیم و خوب است، همگی باید بدانند، پیغمبر اسلام(ص) و آنچه که روایت شده است و همه شما همانطور که شنیدید، وقتی که کفار احرابی را اسیر کرده بود، بعد فرمود که هر نفر از شما که ده نفر از ما را باسواد کنید، می‏توانید بعد آزاد بشوید. بالاخره از معلم اسیر کافری که آمده بود به جنگ با پیامبر(ص)، برای باسواد کردن بی‏سوادها، استفاده می‏کرد تعلیم آنها گرچه سطحی بود، ولی در هر حال، یکی را گذاشتند زیردست یکی برای تعلیم.

 این خیلی معنا دارد. هنوز در این شرایط، پیغمبراکرم(ص)، کافر حربی اسیر را که مستحق اعدام بود و آمده بود به جنگ و اسیر شده بود، استفاده می‏کند که ده نفر را باسواد کند. این بهترین سند برای شما است. البته سند خیلی داریم، حالا من یک نمونه از آنها را عرض کردم و این برای ما روشن است.

 بنابراین ما برای این مرحله که حضور داریم! اولاً به خاطر نیاز خودمان، به خاطر انقلابمان، به خاطر مردم‏مان؛ ثانیاً به خاطر خود این اساتید، به خاطر این که خود این آدم باسوادی که در رژیم گذشته در محیط غیر از محیط اسلامی یک مزیت دیگری داشته و این را نباید عرض کرد و بعضی واقعاً گریه می‏کنند به خاطر اینکه محروم می‏شوند از درس و تدریس نه به خاطر پولشان، به خاطر اینکه دلشان می‏خواهد خدمت بکنند، در این حد قبول دارند، اینها را کسی حق ندارد محروم بکند. ما برای خاطر خود آنها هم که شده، ارزش دارد به خاطر علم و این خودش یک ارزش والایی است. فن ارزش والایی است، هنر یک ارزش والایی است و این را نمی‏شود ندیده گرفت.

 فقط آن چیزی که مضر بود و می‏خواهد سوء استفاده بکند، اینجا باید سنجید تا ببینیم کدام یک بیشتر می‏ارزد. در این مورد، ما باید استفاده بکنیم و اختراعاتی که شما دارید، می‏بینید. ما دانشجوها را مرهون این می‏دانیم و باید برای آنها بورس بگیریم و بفرستیم خارج. هر چه محیط دانشگاه بخواهد با یک استاد یا چند تا استاد آلوده بشود، دیگر بدتر از آنجایی که این بچه‏های‏مان را می‏فرستیم، نیست. شما خیال می‏کنید؛ مثلاً ما با تحقیق اینها را آنجا می‏فرستیم، برای اینکه یکی آنجا هست می‏فرستیم، غیر از ضرورت هیچ چیز ما را مجبور نمی‏کند و نیاز است. تحقیقاً از استادی که اینها می‏روند، استفاده می‏کنند، هرگونه کار که شما اضافه می‏کنید به این استادی که اینجا هست بدهید، از افراد آنجا بهتر است.

 در مجموع تفکر او را بسنجید، توجه و اعمال او را بسنجید، پاسپورتی که می‏گیرید بسنجید و غذایی که می‏خورد بسنجید و مطبوعاتی که بورس می‏گیرد بسنجید، توی همه کارها، اینها را در نظر بگیرید. بنابراین ما اگر بتوانیم با یک طرز تفکر خوب، این نیروها را اگر فساد اجتماعی دامنگیرشان می‏شود، نگه داریم و تأمین کنیم، اقتصادشان را اینجا قوی کنیم؛ ترجیحاً هم خرج کمتری دارد و هم وضع بهتری دارد و هم موجب می‏شود که محیط دانشگاه را فاسد نکنیم.

 اگر عضوی از شما آسیب ببیند، در کل جامعه اثر می‏گذارد، و این خیلی بد می‏شود. در واقع نگرانی دیگر ما هم این است که خود ما در این جهت اولی که گفتیم؛ در حفظ ارزشهای انقلاب وسواس به خرج بدهید. این برادرها و خواهرهای ما، این جور کارها را می‏کنند. در چند تا مسأله‏ای هم که چند روز پیش اتفاق افتاده بود، دقیقاً در جریان بودم، خصوصاً آنهایی که می‏شود توی دانشگاه را، همانها می‏توانند بکنند. آن هم محدود نیست، آن هم یک نظامی و یا یک جامعه‏ای که حساب بکنیم، یک رقمی نیست. اگر هم این جوری بود، ما دلیلی نداریم که از لحاظ شرعی مجبور کنیم که دختر و پسر نمی‏توانند توی یک کلاس بنشینند، و می‏توانند بنشینند.

 وقتی که این خبر به من رسیده بود، من عصبانی شدم، واقعاً عصبانی شده بودم، آن، چه چیزی است، این سیاست اسلامی است که توسط افراد تعیین می‏شود. ما در یک جامعه‏ای هستیم که نگران بودیم که خانم‏ها تحصیل بکنند.

 ما باید رشته‏ها را توسعه بدهیم، در رشته‏هایی که خانم‏ها درس می‏خوانند؛ مثلاً پرستار چقدر لازم داریم، دکتر چقدر لازم داریم، معلم چقدر لازم داریم. اگر لزومی داشته باشد که خانم‏ها کار بکنند، باید بتوانند تحصیل بکنند. نباید این جوری باشد. اگر خود خانم‏ها خواستند جدا بنشینند، هیچ مسأله‏ای نیست و موضوعی ندارد. حالا حالتی باشد که جو مراعات بشود، حجاب مراعات بشود، جلوی کوچکترین تخلفهای اخلاقی را باید بگیریم و محیط پاک باشد و از سرچشمه باید آنها را گرفت که آب گل‏آلود نشود، اما یک حالت افراطی در آن را نمی‏شود تحمل کرد و لزومی ندارد کار در دانشگاه خراب بشود.

 یکی از واجبات خیلی مهم شما، مسأله تحقیقات است. این افراد جهاد دانشگاهی که بخواهد با این مسأله روبرو بشود و تا به حال آماری دادید که نتایج کارهای شما را مسؤولان دیدند. تحقیقات یکی از حرکتهای مایه اصلی تکامل است. اگر جامعه از نظر علمی و تحقیقی خالی باشد، ما نمی‏توانیم در آینده کشور خوبی داشته باشیم، همیشه باید دنباله‏رو باشیم، همیشه باید دنبال کار دیگران باشیم، همیشه باید زیر دست دیگران باشیم، همیشه باید تابع خواست دیگران باشیم. اگر محقق موجود باشد مایه‏ای محکمتر از کارهای تحقیقاتی نیست و هر چه دیرتر به نتیجه برسد، محکم روی‏پای خودش می‏ایستد.

 جهاد دانشگاهی این کار را شروع کرده، باید قول بدهید که خاضع باشید. مسؤولان باید امکانات بیشتر در اختیار بگذارند، تشویق بکنند محققین را، هر چه تشویق بکنید کم است، خیال نکنید که اگر به یک محقق یک جایی را دادیم، اختلاس کردیم! محقق که تحقیقات درست انجام می‏دهد، ارزشهایی را می‏آفریند که در طول زمان نمی‏شود جبران کرد و نمی‏شود اثرات آن را ارزیابی بکند.

 بنابراین این وظیفه شماست، به هر صورت مسؤولینی که محققین را بدین کار می‏گمارند که تحقیق کنند و فکر محققانه دارند؛ باید میدان به ایشان داد و صددرصد در یک دانشگاه تحقیق کنند و کار با ارزشی است که ما تبریک می‏گوییم به شما که جزو پیشتازان این راه بودید. ان‏شاءالله که در این جهت، شما مسأله را بیشتر تقویت کنید.

 اگر ما ده سال دیگر ببینیم که چند هزار اثر تحقیقی از دانشگاهیان و از طرف جهاد دانشگاهی انجام شده، این چقدر با ارزش و کاری بزرگ است. آثارشان مثل شاخه‏هایی است که هر یک‏شان مثل درخت ریشه در واقعیتهای زندگی پدید آورده و همه جا شاخ و برگ دارد. تحقیق چنین چیزی است، برای محقق یک چیز شیرینی است. آن محققی که یک کار تحقیقی دارد و آن گره‏ای که باز می‏کند، یک تجربه تحلیلی احساس می‏کند و تحقیق، یک فضیلت انسانی است.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته