سخنرانی در جمع ائمه جمعه سراسر کشور
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ ائمة المَعصومین وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ وَ تستاً وَ تَکونوا شُهدا النّاس«.
برای بنده افتخار بزرگی است که آقایان علما و ائمه جمعه چنین فرصتی را به من محبت کردند که در حضورشان صحبت کنم، و فکر میکنم، به خاطر مسؤولیتهائی که به ما محول شده، مسائلی که میتوانم با آقایان در میان بگذارم، اثر قابل توجهی در آینده زندگی جامعه و انقلاب ما میتواند داشته باشد.[t1]
البته، نه از این جهت که من مثلاً چیزهایی خواهم گفت که آقایان اطلاع ندارند، یا - خدای ناکرده - فکر کنند که آقایان بعضی مسائل را نمیفهمند. نه! در این جلسه آقایانی تشریف دارند که بنده خدمتشان درس خواندم و بسیاری از آقایان هستند که با ما همدرس و همراه بودند و وقتی که ما گرفتار بعضی مسائل دیگر شدیم، به درسشان ادامه دادند و در این راه اصلی از ما جدا هستند، مخصوصاً آیت اللّه العظمی منتظری که همه ما به ایشان ارادت خاصی داریم، هنوز هم به طور مرتب از شاگردان ایشان استفاده میکنیم.
البته، آرزوی من این بود که در این جلسه جور دیگری شرکت کنیم. این مقدور نشد. دیروز میخواستم بیایم و صحبتها را بشنوم و بعد صحبت کنم، ولی نشد. امروز هم خیال میکردم، میرسم و حرف میزنم و قرار شده که این طور صحبت کنم. به هر حال، من از این جهت تسلیم هستم.
یک مسأله بسیار مهم این است که برایمان ملموس بشود که ما الان در چه شرایطی در دنیا هستیم و چه میخواهیم و برای رسیدن به چیزهایی که در این دنیا خواسته ماست، چقد نیرو لازم است و چه مشکلات عظیمی به طور طبیعی سر راهی که انتخاب کردهایم [وجود دارد].
هنوز هم از مسائلی که میگویم، گاهی مسائل تازهای کشف میشود که ما فکر نمیکردیم که این صفحات هم در تاریخ برای ما پیش میآید! هم در داخل هم در خارج.
ما الان این رسالت را به عهده گرفتهایم که در دنیا، تا آنجایی که ما اطلاع داریم، امروز هیچ قابل مقایسه با عصر پیامبران نیست. ما میخواهیم که این را پیاده کنیم.
تمدنهای که آمده و رفته و تمدنهای عظیمی بوده که با اشارات قرآن بیشتر از تمدنهای موجود زمان پیغمبر بوده که حالا باید صدق کند. قدرتهای شناخته شده در تاریخ، هیچ قابل مقایسه با قدرت موجود در دنیا نیست و دشمنان مکتب انبیاء و اسلام هیچ وقت به اندازه امروز، تا آنجا که تاریخ نشان میدهد، مشخص نبوده است.
البته، با مقایسه آن زمان، به هر حال این دشمنان وجود دارند. وضع دنیا طوری است که آنها نمیتوانند بیتفاوت باشند. دوست ما نمیتوانند باشند و بیتفاوت هم نمیتوانند باشند. خرده خرده به دشمن رسیدهاند و الان هم دشمن هستند. یا ما باید تنزل کنیم یا درگیری خواهد بود.
ما از اهداف قرآن که نمیتوانیم تنزل کنیم و چنین وکالتی هم نداریم. هدف قرآن به یک منطقه و ملت و به جای خاصی محدود نمیشود. و ما حق تنزل نداریم و تا هر جایی که قدرت داشته باشیم، باید جلو برویم. این مسأله هم کمکم روشن شده دشمنان ما هم قرآن را میخوانند، ما را هم مطالعه میکنند و امام و رهبران ما را هم مطالعه میکنند. میدانند این چه تیپی است و نیروهای اسلامی را نیر در سراسر دنیا میدانند وضع منطقه اسلام طوری است که الان در نقاط حساس دنیا، اسلام میتواند حضور داشته باشد.
بنابراین، یک رسالتی که ما دنبالش هستیم، یک انقلاب فارسی و محدود به منطقه نیست؛ یک رسالت عظیم است که پرچمی را به دوش کشیدیم و هر جا که توانستیم، میرویم چون این طور است.
بنابراین، دشمنان ما احساس میکنند که با ما مواجه هستند و ابعاد اینها جوری است که اگر انسان در ایران هم حرکت کند، اثرش را در واشنگتن میبیند.
این چیزی نیست که ما هم بتوانیم کنترل کنیم؛ یعنی دنیا الان این طور است و افکار روی امواج حرکت میکند به سرعت میرود. خوب، این کار به این بزرگی را شروع کردیم و به اینجا رسیدیم، و خداوند هم کمک کرد. این است که خیلی از چیزهایی را که ما نمیتوانستیم برای انقلاب حل بکنیم حک کرده و انقلاب به این نقطه رسیده است.
خوشبختانه، حاملین این پیام در سایه تلاشهای گذشتگان ما، اصل روحانیت و فقاهت را حفظ کردند و نگذاشتند پیام پیامبر(ص) در تاریخ گم شود، در گذشته تاریخ این قوم را حفظ کردند و پایه این مدرسه فیضیه را گذاشتند و الان ما در سراسر کشور افرادی مثل شما را داریم.
خداوند این امکانات را از پیش برای این انقلاب و این پیام تهیه کرده که این را پیغمبر اکرم(ص) و هیچ یک از ائمه به این صورت نداشتند و در هیچ دورهای از تاریخ اسلام سراغ نداریم.
ما در دوران انقلاب فهمیدیم و بعد از انقلاب هم برایمان ملموستر شد که خداوند این طلبهها، این چندین ده هزار طلبهای که در سراسر این کشور هستند و از روستاها و شهرها آمده و ساخته شدهاند و برمیگردند و این ارتباط را حفظ میکنند، این لشکر عظیم حق این امانات را در اختیار این مرحله تاریخی انقلاب گذاشته است یک کار بزرگ را میخواهیم انجام دهیم.
همه دشمنان اسلام و خدا و همه تجاوزگران تاریخ میکوشند تا نشود و ما هم میخواهیم که بشود برای چنین کار به این عظمتی، فداکاریها، مشکلات و زحمات وجود دارد. در زمان پیغمبر(ص) مشکلاتی مثل شهدای جنگ احد، مشکلات شعبابیطالب آن شکنجهها، در به دریها وجود داشته است.
ما باید به مراتب بیش از اینها انتظار داشته باشیم، که برای این راهمان مشکل پیش بیاید به همان اندازه که دشمن پیچیدهتر شده، ما هم امکاناتمان از زمان پیامبر(ص) بیشتر شده و بیشتر میتوانیم وارد میدان شویم.
امکاناتی که خداوند به ما داده، در زمان پیامبر(ص) چنین امکانات وسیعی نبوده. کاری که میتوانیم بکنیم و برای ما هم مهم است، این است که ما یک کشور الگوی انقلاب اسلامی درست کنیم.
جامعه انسانی عادلی در دنیا در سایه اسلام بسازیم. این هدف اول ما بوده است. دشمن همین را خواسته بزند؛ یعنی تلاش اول آنها این بود که چنین جامعهای به وجود نیاید.
یعنی وقتی که این مسائل مطرح شد، مثل آن فرضیه معروف دومینو که میگفتند اگر در کشوری مثلاً ویتنام انقلاب شد، شما یک خانه که سقوط کرده، خانه دوم و سوم هم سقوط میکند، این فرضیهای بود که یکی از سیاستمداران داده بود. از اینجا به لائوس میرود، از آنجا به کامبوج میرود.
این فرض الان برای اینها یک اصل است که در یک جا مخصوصاً در کشورهای اسلامی و جایی مثل ایران که خیلی چیزها دارد، اگر الگویی به وجود بیاید، نمیتوانند بگویند در عراق نشود، در کامبوج نشود، الجزایر نشود، در کویت و عربستان و پاکستان نشود. نمیتوانند جلویش را بگیرند.
همه تلاشها روی این متمرکز شد و در این جا، اردوگاه غرب و اردوگاه شرق، اردوگاه سرمایهداری و اردوگاه سوسیالیسم، در این جهت متفق بودند که یک چنین الگویی در دنیا به وجود نیاید. این جنگ ما که جنگ واقعی است، از اینجاست.
الان هم این طوری است، ولی جریانات درگیری جمهوری اسلامی ایران با آمریکائیها این ابهت و خیمه کاذب را هم شکست و این خیلی مهم است.
یعنی الگوسازی دوم به یک نحوی از الگوسازی اول در بعضی ابعادش برای حرکت جهانی انقلاب مؤثرتر میشود، ما قبلاً باید یک کشور نمونه بسازیم و عرضه کنیم و بعد از عرضه مردم بفهمند که میشود در این دنیای آلوده یک ملتی خودش را نجات دهد.
الان تاریخ نشان میدهد که اگر ملتها پنجه در پنجه ابرقدرتها بیندازند، آنها نمیتوانند کاری انجام دهند. بعد از آن معلوم میشود که در مقابل اراده ملتها واقعاً اینها ببر کاغذی هستند و نمونهاش لبنان است.
روی لبنان خیلی حساب باز شد که کشور ده هزار کیلومتری که بخش عظیم آن را اسرائیل گرفته و بخش حساسش دست فالانژهاست. در یک جای این طوری مسلمانان آنجا و مخلصین و تیپ مؤمن و ایثارگر طرفدار اسلام امروزه حاکم واقعی بر منطقه آنها هستند. آمریکاییها با هواپیماهای اف 14 آمدند و دیوارها را شکستند، اصلاً مردم به این حرفها گوش نمیدهند.
اینکه [ریگان]وقتی الان میخواهد مسافرت بین شهری کند، همه چهارراهها را با ماشین زباله میبندند که حتی در چهارراهها اتفاقی پیش نیاید و از دو ساعت پیش پلیس آنجا مجهز میشود، این لبنان است .
هیمنه آنها این طور دارد خرد میشود و این مسأله در دنیا خیلی تازگی دارد و در ویتنام هم جنگ بود واقعاً ویتنام آمریکائیها را خسته و خفه کرد، اما در ویتنام شورویها بودند و روشن هم بود که شورویها بودند. دو ابرقدرت بودند؛ یکی ویتنام شمالی را داشت و یکی ویتنام جنوبی را، میجنگیدند که بالاخره یکی از آنها پیروز شد. اما حالا مردم هستند، مردم دارند، راه خودشان را پیدا میکنند و حرکت میکنند و این شروع کار است.
اگر این حرکت ادامه پیدا کند، خیلی از معادلات دنیا به هم میخورد، همه محاسبات به هم میخورد.
استکبار در شرایطی زندگی میکند که نمیتواند این طور چیزها را تحمل کند، عرض کردم، یک انفجار در لبنان برای آنها میلیاردها دلار خرج برداشته است، به خاطر اینکه سفارتخانهها میخواهند خودشان را حفظ کنند و همه دنیا میخواهند خودشان را حفظ کنند.
در کابل که مرکزشان است، دستور این است که تا ده کیلومتر از مرکز شهر، شعاع امنیت است. شب میشود پنج کیلومتر و در ساعت ده هم حکومت نظامی است. صد و سی هزار سرباز شوروی آنجاست. و ارتش صدهزار نفری افغانستان به بیست و پنج هزار نفر رسیده است.
اگر ایران نبود و اگر واقعاً ما نبودیم، افغانستان و پاکستان و امثال اینها را فروخته بودند.
این جریان جدیدی که راه خودش را دارد باز میکند، الگوسازی دوم و پیشتاز دوم و شکست ابهت این گردن کلفتهای زورگوی تاریخ، برای ما مسأله مهمی است.
حالا من میخواهم بگویم که ما این طور هستیم و کار به این بزرگی را شروع کردهایم. حالا برای این کار، مشکلات و کمبودها هست. شهید باید بدهیم، صف نانوایی باید داشته باشیم، کمبود برق باید داشته باشیم.
اگر ما خیال میکنیم که جای پیامبر و ائمه حرکت میکنیم، این بها را باید بپردازیم. این نمیشود که ما بخواهیم کار به این بزرگی را بکنیم و اگر یک روز در مملکت مثلاً یک جایی برق قطع شد، مردم بگویند که این انقلاب نشد.
اگر آقایان مثلاً در جایی دیدید که دیر رسید، یک جوری کنید که مسؤولانی که میخواهند به این مسائل برسند، اعصابشان خرد شود و نتوانند به این مسائل برسند و تحت فشار قرار گیرند.
مردم باید این مسائل را درک کنند به نظر من واقعاً معجزه این کاری که امروز انقلاب اسلامی میکند، در کنار مشکلاتی که برای ما تحمیل میکنند، این است که این جوری کشور را در این انقلاب حفظ کردیم.
این خیلی کار بزرگی است که باید یک مقدار فکر کرد و وارد ماجرا شد، جریان عمران هست. راهسازی است. بندرسازی هست، برق توسعه دادن هست، آب توسعه دادن هست، تلگراف توسعه دادن هست.
بودجه جنگ را آقایان در نظر بگیرید. همین تورمی که دل شما را خون کرده و بیشتر مراجعات همین است، به مردم توضیح داده شود که ما 13 بودجه را داریم صرف جنگ میکنیم.
این جنگ هم برای ما ناخواسته است و ما راهی به غیر از این جنگ نداریم بر ما تحمیل کردند و ما خوشبختانه از این تحمیل خوب استفاده کردیم.
ما 13 بودجهمان را خرج جنگ میکنیم، ارتش و سپاه بودجه خودشان را دارند، بودجه بازسازی که یک رقم عظیمی است، جداگانه است. بودجه جانبازان جداگانه است و پولی که خود مردم در این راه خرج میکنند، جداگانه است. نیروهای انسانی که خرج بیمه میشوند، نیروهای جهاد ماشینآلات راه سازی، سنگر سازی و آنهایی که آنجا میرود و آهن و سیمانی که آنجا میرود در مجموع 13 بودجه خرج جنگ میشود.
اگر نصف این 13 یعنی حدود صدمیلیارد تومان را برای کم شدن تورم خرج کنیم، تورم پایین میآید و به وضع عادی برمیگردد.
اگر این را مردم بدانند. خیلی با روحیه بازتر در مقابل دشمنان میایستند.
بعد ممکن است بگویند که آن کار اول ما بود که دشمن نمیخواست ما یک کشور اسلامی بسازیم این جنگ را بر ما تحمیل کرد. خوب، حالا که فهمیده، جنگ به جایی نمیرسد، میخواهد صلح کند. ما به هیچ وجه نمیتوانیم صلح کنیم. ما اگر در این شرایط صلح کنیم، برای دهها سال دیگر صدام [با]قدرت میماند، دنیای عرب، ارتجاع و استکبار، همه حساب میکنند که عراق سدی در مقابل جمهوری اسلامی است و نیروهای زیادی به او میدهند. هر هفتهای و ماهی یک نوکی به ما میزند که ما بدانیم که آن در مقابلمان است و باید اسلحه بخریم زحمت بکشیم و هم ذلّت تحمیلی را تحمل کنیم.
روحیه مردم را ضعیف کنیم و این حماسه را از مردم بگیریم و در آینده با ذلّت زیر بار یک سقوط بسیار زشتی برویم.
ما به یک مرحلهای رسیدیم که الان تصمیم گیرنده هستیم، ولی اگر ما تصمیم بگیریم که سقوط نکنیم. مطمئن نیستیم که خون شهداء را هدر ندادهایم.
بلکه ادله به ما میگویند که خون شهدا هدر رفته است. اگر این کار را بکنیم، ادله میگویند که این سه سال جنگ را از دست دادهایم و آینده هم ممکن است به سقوط برسد. به علاوه حال که کار به اینجا رسیده که میتوانیم در دنیای اسلام بت بزرگی مثل صدام را از میان برداریم، درست نیست که کوتاه بیاییم. این اگر رسالت جهانی است. مردم عراق با مردم خودمان تفاوت کند. در عراق، واقعاً به مردم ستم میشد؛ یعنی به مسلمانان ستم میشود.
بهترین مردم در عراق ذلیلترین مردم هستند. و بدترین مردم در عراق تحت سلطه عراق حاکم بر سرنوشت دیگران هستند به علاوه صدام و حزب بعث مانع حرکتهای مردمی و اسلامی در کل منطقه هستند و از این به بعد ژاندارم و حافظ ارتجاع در منطقه میشد.
بنابراین، باید ما دنبال کنیم و شما باید آن را به مردم را توضیح دهید. باید فکر کنید که اگر این جنگ در این مرحله قطع شود، چه بلایی بر سر ما و آینده خواهد آورد.
ما باید این را نگذاریم بماند، باید صافش کنیم. خدا کند این قدرت تا آنجا برسد و خداوند یاری کند و کار به دست ما انجام شود. اگر ما لایق نیستیم، هر کسی که لایق هست، این کار را انجام دهد. پس ما راهی جز جنگ نداریم و اگر ما ول کنیم، آنها ما را ول نمیکنند.
ما باید مسأله را حل کنیم و - انشاءاللّه - آخرین جنگ رسمی منطقه باشد. بنابراین، ائمه جمعه که زبان امام و منصوبان امام و شعاع رهبری در کشور هستند و به جای امام با مردم حرف میزنند، باید خودشان را به این مسائل نزدیک کنند و این مسائل را باور کنند و خودشان صاحب نظر جدید در این مسائل شوند.
البته به نظر میرسد که دشمن در جنگ نظامی شکست خورده و در آستانه شکست قرار گرفته است و میخواهد در کنار این، جنگ اقتصادی و روانی ایجاد کند.
متأسفانه من میبینم که بعضی از آدمهای حسابی و خوب ما نیز در این دام افتادند و همین جا از برادران مجلس شورای اسلامی گله دارم. من معتقد نیستم که باید مجلس را محدود کرد که حرف نزند، ولی من میبینم که بعضی از برادران طوری به مسائل میپردازند که شعار جنگ حرف اول ماست فراموش میشود.
از وظایف مهم ماست که سخنگوهای نماز جمعه این مسائل را روشن کنند.
اگر به دنبال این حرفها هستید، آنها فکر میکنند که ما زور میگوییم این جنایتی به آرمان انقلاب است و همه ما باید مواظب باشیم. من عرض میکنم که فصل جداگانهای است، من در نماز جمعه یک فصلی هم گفتم، که معتقدم که انقلاب معجزه کرده، نه ما مجربها، مردم، امام، خود شما که کمک کردید که وضع کشور را در این جنگ همه جانبه حفظ کنید.
اجازه بدهید که این مسائل جنگ را تحتالشعاع قرار دهد و دائماً مواظب مردم باشید و این مسائل را برای یک بار گفتن تمام نمیشود و باید دائماً آنها را گفت.
دائماً به یاد مردم آورد که در چه حالی هستند. این کار هم کار دوستان شما و خود شماست که آن را انجام دهید. مسأله بعدی مسأله مجلس و انتخابات است که بیشتر مجلس برای این آمده است.
اولاً، در مورد مجلس من عرض کنم، شناختی که من از مجلس دارم، آنچه در نمایندهها مهم است، ایمان و تقوا و صلاحیت نفسانی است. من میبینم که نمایندههایی که این اوصاف را دارند، اگر هم زرق و برق در صحبتهایشان نباشد و اگر هم خیلی اهل نشان دادن قدرت نماندگی خودشان نباشند، در مجلس با رأی و با موضعهای آن اصل پیکره مجلس را سالم نگه داشتهاند. به علاوه، یک آدم بیتقوا از این طریق میتواند یک سنگی را در چاه بیندازد که به این آسانی نمیتوانیم بیرون بیاوریم.
مجلس باز است و آن صدای سیم در گوش همه مردم است و در خارج و داخل آدمی که اینجا حرف میزند، هیچکس نمیتواند کنترل کند، که یک جمله نگوید.
با یک حرف میتواند یک موجی در جامعه ایجاد کند که میبیند آدمهای بیتقوا برای مجلس خطرناک هستند. کسانی که میآیند واقعاً مسلمان و متعهد باشند. حال [اگر] بعضی جهانشان ضعیف باشد، مهم نیست. خودشان خوب و آدم حسابی و مسلمان باشند.
تخصص البته، برای مجلس خیلی خوب است. ما الان در مجلس طلبههایی داریم بهتر از حقوقدانان در مسائل حقوقی کار میکنند از اقتصاددانان هم بهتر در مسائل اقتصادی کار میکنند.
آنها که اول اینها را نخوانده بودند. معلوم میشود که متخصص شد. این اطلاعات برای مجلس آینده یک قدمی برای جلو است. ما همان روز اول که وارد مجلس شدیم، چیزی نمیدانستیم. اصلاً نمیدانستیم چطور آئیننامه بخوانیم. خودمان چه کنیم. ما نمیدانستیم. روز به روز یاد گرفتیم.
بنابراین، در آینده مجلس از این جهت هم وضعش بهتر است. این را در نظر داشته باشیم که البته عرض کنم متخصص برای مجلس یک مقدار ضروری است و یک مقدار خواهند بود.
من برداشتی که از نماز جمعه دارم، این طور مطرح میکنم، اولاً برای ما مسأله وحدت روحانیت به عنوان یک اصل باید مورد توجه باشد. وحدت ملی یک مسأله است که شیعه و سنی و سا یر مذاهبی که هستند، ما روحانیون باید متحد باشیم.
اگر خدای ناکرده، در صفوف ما اختلافات جدی به وجود بیاید، بنیه انقلابی میلرزد.
روحانیون مبارز، مدرسین، ائمه جمعه، دفتر شورای عالی تبلیغات سایر ائمه جماعات، مدرسین. اگر این اسامی بین ما تفرقه انداخت، مردم را متزلزل میکنیم و اگر مردم ببینند پشت سر ما متزلزل شده، دیگر چیزی باقی نمیماند، خطر روحانیت و خطر انقلاب، در اختلاف ماست.
الحمدللّه امام به عنوان یک محور بسیار خوبی از اختلاف را جلوگیری کردند، این وحدت را حفظ کردند و آیات دیگر کشور در این وحدت سهیم هستند و نصایح آنها آثار خوبی داشته است.
انشاءاللّه همین وحدت ادامه خواهد یافت، اما یک مسأله در رابطه با خودمان که در نماز جمعه هستیم، این است که بدانیم روحانیت کشور فقط ما ائمه جمعه نیستیم.
البته، من امام جمعه نیستم، به جای آقای خامنهای که امام جمعه تهران وقتی که ایشان گرفتاری دارند، صحبت میکنم. به هر حال، ائمه جمعه همه روحانیون کشور نیستند. در همه شهرهای کشور که امام جمعه هست، روحانیون دیگر هستند که در فضل مثل شما یا عقبتر یا جلوتر هستند.
از لحاظ دین هم این طور نیست که هر یک از ما رفتیم و نماز جمعه را خواندیم منحصر بودیم.
خیلیها هستند که امام جمعه نیستند، آدمهای عالی و باسواد و متدینی هستند، ما باید مواظب آنها باشیم. حالت ابوتی که امام نسبت به روحانیت دارند، این حالت را ائمه جمعه هم باید نسبت به منطقه خودشان داشته باشند.
این را حفظ کنید، این واقعیت است، البته، در جایی ممکن است امام جمعه محافظ شهر باشد و در جایی هم ممکن است که نباشد. این را دیگر خود آقایان میدانند.
بنابراین، در همین انتخاباتی که در پیش دارند، باید مواظب باشید، این وحدت بین خودتان به هم نخورد، چون وحدت در اصل قرار دارد. یک مطلب که اینجا مطرح میکنم تا خودتان فکر کنید، این است که آیا در نماز جمعه مصلحت هست که مستقیماً ائمه جمعه از یک نماینده بخصوصی هر چند کاندیدای خودشان باشد، حمایت کنند یا نه؟
یک طرفش جایی است که اینجا مردم جمع میشوند، مردم باید هدایت شوند. آن طرفش این است که در انتخابات به هر حال اگر دو طرف باشند، بالاخره یک طرف شکست میخورد و یکی پیروز میشود، تجربه هم میگوید که کسانی که شکست میخورند، معمولاً اعتراف به شکست نمیکنند.
بعد میگویند، تقلب شد و رأی این طور گرفتند و میگویند مردم را گول زدند، جوری نباشد که در آینده بخشی از مردم شهر در مقابل مرکز نماز جمعه قرار بگیرند. این خسارت است.
یعنی اُبوّتی که امام دارد و به شما ارائه شده، این حالت محدود میشود و تبدیل به رقیب میشود. نماز جمعه نباید این طور شود، نماز جمعه باید جوری باشد که هر دو طرف شکست خورده و پیروز به نماز جمعه بیایند و کسانی که در انتخابات از امام جمعه شکست خوردند، امام جمعه را عادل بدانند.
بنابراین، آقایان این مسأله را در قطعنامهتان اگر به فکرتان میرسد، بگنجانید که حالا اگر امام جمعه پای کاندیدایی را امضاء کرد، اگر خودش را در اختیار او بگذارد، این خودش یک مسأله است.
از طرفی، بعضی از خطبههای شما شاید از رادیوهای محلی پخش شود اگر بخواهند خطبه را به نفع یک کاندیدایی پخش کنند، آیا این درست است؟
یعنی یک مشکل پیش میآورد این است که در مجموع ذکر میکنم که ائمه جمعه ضمن این که هدایت نظری میکنند. اگر مستقیماً از خطبههای نماز جمعه یا سخنرانی قبل از نماز جمعه، به نفع کاندیدایی استفاده نکنند، بهتر است.
مواردی میماند که ممکن است یک افراد نابابی کاندید شوند. اولاً شورای نگهبان باید نظر دهد و آن آدم ناباب خیلی کم پیدا میشود که کاندیدا شود. اگر هم شد، شاید وسایل دیگری باشد که اول او را معرفی کند. در نماز جمعه بهتر است بیان نشود. آقایان اگر رسیدید، در قطعنامهای بگنجانید و به کسانی که اینجا نیستند بگویند.
حالا اگر یک امام جمعهای خودش کاندید بود. این هم باید از نماز جمعه استفاده نکند و از خودش چیزی نگوید، آن نماز جمعه کار خودش را انجام دهد. مردم خودشان او را میشناسند و گاهی تبلیغات هم نظر سوء دارد. به هر حال،مرحله انتخابات برای ما سرنوشت ساز است نه از این جهتی که چه کسی به مجلس میآید، از این جهت که بعد از انتخابات اختلافات ناشی از انتخابات دامن ملت را مدتی میگیرد.
رمز پیروزی ما وحدتمان است و خدای ناکرده، اگر این وحدت مخدوش شد، ما خیلی ضرر میکنیم. به هر حال، در این انتخابات اسامی را میگویند و هر کسی که پیروز شد، به او تبریک میگوئیم.
سعی کنید. در بیان انتخابات ما متحدتر به مردم خدمت کنیم. و - نعوذباللّه - این که مردم خیال کنند که ما برای کسب کرسیها قدرت بین خودمان به مشاجره افتادهایم، به مردم خیلی ضربه میزند.
من آقایان و خودمان را میشناسم که ما واقعاً دنبال این مسائل نیستیم. اگر به خاطر اهدافمان اصل انقلاب ضربه ببیند. ما به همان قواعدی که خواندیم، باید از مسائل جزئیتر صرفنظر کنیم.
بعد، مسأله اجرایی انتخابات است. وزارت کشور و ارگانهای قانونی و حضار شورای نگهبان کار خودشان را انجام میدهند. البته، ما به عنوان ناظر در قانون هستیم. کسانی که قانون را اداره میکنند، مثلاً میگویند. فلان جریان پنجاه صد تا ناظر دارد.
مثلاً آن جایی که کارت پخش میکنند و مردم رأی میگیرند و به صندوق میاندازند، مواظب باشید که افراد ناباب نیایند و بد عمل کنند. اگر ما این کاره هم نبودیم، نظارت میکردیم. ولی قانون خودش راه را تعیین کرده است.
یعنی در حد ناظر به صحت انتخابات، خوب است، ولی اگر از این بگذریم، ممکن است خسارتبار باشد. در مجموع - الحمدللّه - تا به حال خوب پیش آمده و ضمناً سعی کنیم که تبلیغات منفی نشود. شما که نمیکنید. جلوگیری کنید، دیگران هم نکنند.
آبروی مردم را نبرند، اگر فردی ناباب است، به خودش اطلاع بدهید که نباید و جوری نباشد که آن کثافتکاریهایی که در انتخابات دنیا است و چیزهایی که شرع اسلام نخواسته انجام شود.
ما باید از این کارها جلوگیری کنیم. سعی کنید، انشاءاللّه، رفته رفته بتوانیم انتخابات اسلامی در کشور داشته باشیم.
با تشکر از حضار محترم، خصوصاً حضرت آیت اللّه منتظری.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته