سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع ائمه جمعه سراسر کشور پیرامون تلاش شرق و غرب برای نابودی انقلاب و ذلت غرب در لبنان

سخنرانی آقای هاشمی در جمع ائمه جمعه سراسر کشور پیرامون تلاش شرق و غرب برای نابودی انقلاب و ذلت غرب در لبنان

  • پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع ائمه جمعه سراسر کشور

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ ائمة المَعصومین وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ وَ تستاً وَ تَکونوا شُهدا النّاس«.

 برای بنده افتخار بزرگی است که آقایان علما و ائمه جمعه چنین فرصتی را به من محبت کردند که در حضورشان صحبت کنم، و فکر می‏کنم، به خاطر مسؤولیتهائی که به ما محول شده، مسائلی که می‏توانم با آقایان در میان بگذارم، اثر قابل توجهی در آینده زندگی جامعه و انقلاب ما می‏تواند داشته باشد.[t1]

 البته، نه از این جهت که من مثلاً چیزهایی خواهم گفت که آقایان اطلاع ندارند، یا - خدای ناکرده - فکر کنند که آقایان بعضی مسائل را نمی‏فهمند. نه! در این جلسه آقایانی تشریف دارند که بنده خدمتشان درس خواندم و بسیاری از آقایان هستند که با ما هم‏درس و همراه بودند و وقتی که ما گرفتار بعضی مسائل دیگر شدیم، به درسشان ادامه دادند و در این راه اصلی از ما جدا هستند، مخصوصاً آیت اللّه العظمی منتظری که همه ما به ایشان ارادت خاصی داریم، هنوز هم به طور مرتب از شاگردان ایشان استفاده می‏کنیم.

 البته، آرزوی من این بود که در این جلسه جور دیگری شرکت کنیم. این مقدور نشد. دیروز می‏خواستم بیایم و صحبتها را بشنوم و بعد صحبت کنم، ولی نشد. امروز هم خیال می‏کردم، می‏رسم و حرف می‏زنم و قرار شده که این طور صحبت کنم. به هر حال، من از این جهت تسلیم هستم.

 یک مسأله بسیار مهم این است که برایمان ملموس بشود که ما الان در چه شرایطی در دنیا هستیم و چه می‏خواهیم و برای رسیدن به چیزهایی که در این دنیا خواسته ماست، چقد نیرو لازم است و چه مشکلات عظیمی به طور طبیعی سر راهی که انتخاب کرده‏ایم [وجود دارد].

 هنوز هم از مسائلی که می‏گویم، گاهی مسائل تازه‏ای کشف می‏شود که ما فکر نمی‏کردیم که این صفحات هم در تاریخ برای ما پیش می‏آید! هم در داخل هم در خارج.

 ما الان این رسالت را به عهده گرفته‏ایم که در دنیا، تا آنجایی که ما اطلاع داریم، امروز هیچ قابل مقایسه با عصر پیامبران نیست. ما می‏خواهیم که این را پیاده کنیم.

 تمدنهای که آمده و رفته و تمدنهای عظیمی بوده که با اشارات قرآن بیشتر از تمدنهای موجود زمان پیغمبر بوده که حالا باید صدق کند. قدرتهای شناخته شده در تاریخ، هیچ قابل مقایسه با قدرت موجود در دنیا نیست و دشمنان مکتب انبیاء و اسلام هیچ وقت به اندازه امروز، تا آنجا که تاریخ نشان می‏دهد، مشخص نبوده است.

 البته، با مقایسه آن زمان، به هر حال این دشمنان وجود دارند. وضع دنیا طوری است که آنها نمی‏توانند بی‏تفاوت باشند. دوست ما نمی‏توانند باشند و بی‏تفاوت هم نمی‏توانند باشند. خرده خرده به دشمن رسیده‏اند و الان هم دشمن هستند. یا ما باید تنزل کنیم یا درگیری خواهد بود.

 ما از اهداف قرآن که نمی‏توانیم تنزل کنیم و چنین وکالتی هم نداریم. هدف قرآن به یک منطقه و ملت و به جای خاصی محدود نمی‏شود. و ما حق تنزل نداریم و تا هر جایی که قدرت داشته باشیم، باید جلو برویم. این مسأله هم کم‏کم روشن شده دشمنان ما هم قرآن را می‏خوانند، ما را هم مطالعه می‏کنند و امام و رهبران ما را هم مطالعه می‏کنند. می‏دانند این چه تیپی است و نیروهای اسلامی را نیر در سراسر دنیا می‏دانند وضع منطقه اسلام طوری است که الان در نقاط حساس دنیا، اسلام می‏تواند حضور داشته باشد.

 بنابراین، یک رسالتی که ما دنبالش هستیم، یک انقلاب فارسی و محدود به منطقه نیست؛ یک رسالت عظیم است که پرچمی را به دوش کشیدیم و هر جا که توانستیم، می‏رویم چون این طور است.

 بنابراین، دشمنان ما احساس می‏کنند که با ما مواجه هستند و ابعاد اینها جوری است که اگر انسان در ایران هم حرکت کند، اثرش را در واشنگتن می‏بیند.

 این چیزی نیست که ما هم بتوانیم کنترل کنیم؛ یعنی دنیا الان این طور است و افکار روی امواج حرکت می‏کند  به سرعت می‏رود. خوب، این کار به این بزرگی را شروع کردیم و به اینجا رسیدیم، و خداوند هم کمک کرد. این است که خیلی از چیزهایی را که ما نمی‏توانستیم برای انقلاب حل بکنیم حک کرده و انقلاب به این نقطه رسیده است.

 خوشبختانه، حاملین این پیام در سایه تلاشهای گذشتگان ما، اصل روحانیت و فقاهت را حفظ کردند  و نگذاشتند پیام پیامبر(ص) در تاریخ گم شود، در گذشته تاریخ این قوم را حفظ کردند و پایه این مدرسه فیضیه را گذاشتند و الان ما در سراسر کشور افرادی مثل شما را داریم.

 خداوند این امکانات را از پیش برای این انقلاب و این پیام تهیه کرده که این را پیغمبر اکرم(ص) و هیچ یک از ائمه به این صورت نداشتند و در هیچ دوره‏ای از تاریخ اسلام سراغ نداریم.

 ما در دوران انقلاب فهمیدیم و بعد از انقلاب هم برایمان ملموس‏تر شد که خداوند این طلبه‏ها، این چندین ده هزار طلبه‏ای که در سراسر این کشور هستند و از روستاها و شهرها آمده و ساخته شده‏اند و برمی‏گردند و این ارتباط را حفظ می‏کنند، این لشکر عظیم حق این امانات را در اختیار این مرحله تاریخی انقلاب گذاشته است یک کار بزرگ را می‏خواهیم انجام دهیم.

 همه دشمنان اسلام و خدا و همه تجاوزگران تاریخ می‏کوشند تا نشود و ما هم می‏خواهیم که بشود برای چنین کار به این عظمتی، فداکاریها، مشکلات و زحمات وجود دارد. در زمان پیغمبر(ص) مشکلاتی مثل شهدای جنگ احد، مشکلات شعب‏ابیطالب آن شکنجه‏ها، در به دریها وجود داشته است.

 ما باید به مراتب بیش از اینها انتظار داشته باشیم، که برای این راهمان مشکل پیش بیاید به همان اندازه که دشمن پیچیده‏تر شده، ما هم امکاناتمان از زمان پیامبر(ص) بیشتر شده و بیشتر می‏توانیم وارد میدان شویم.

 امکاناتی که خداوند به ما داده، در زمان پیامبر(ص) چنین امکانات وسیعی نبوده. کاری که می‏توانیم بکنیم و برای ما هم مهم است، این است که ما یک کشور الگوی انقلاب اسلامی درست کنیم.

 جامعه انسانی عادلی در دنیا در سایه اسلام بسازیم. این هدف اول ما بوده است. دشمن همین را خواسته بزند؛ یعنی تلاش اول آنها این بود که چنین جامعه‏ای به وجود نیاید.

 یعنی وقتی که این مسائل مطرح شد، مثل آن فرضیه معروف دومینو که می‏گفتند اگر در کشوری مثلاً ویتنام انقلاب شد، شما یک خانه که سقوط کرده، خانه دوم و سوم هم سقوط می‏کند، این فرضیه‏ای بود که یکی از سیاستمداران داده بود. از اینجا به لائوس می‏رود، از آنجا به کامبوج می‏رود.

 این فرض الان برای اینها یک اصل است که در یک جا مخصوصاً در کشورهای اسلامی و جایی مثل ایران که خیلی چیزها دارد، اگر الگویی به وجود بیاید، نمی‏توانند بگویند در عراق نشود، در کامبوج نشود، الجزایر نشود، در کویت و عربستان و پاکستان نشود. نمی‏توانند جلویش را بگیرند.

 همه تلاشها روی این متمرکز شد و در این جا، اردوگاه غرب و اردوگاه شرق، اردوگاه سرمایه‏داری و اردوگاه سوسیالیسم، در این جهت متفق بودند که یک چنین الگویی در دنیا به وجود نیاید. این جنگ ما که جنگ واقعی است، از اینجاست.

 الان هم این طوری است، ولی جریانات درگیری جمهوری اسلامی ایران با آمریکائیها این ابهت و خیمه کاذب را هم شکست و این خیلی مهم است.

 یعنی الگوسازی دوم به یک نحوی از الگوسازی اول در بعضی ابعادش برای حرکت جهانی انقلاب مؤثرتر می‏شود، ما قبلاً باید یک کشور نمونه بسازیم و عرضه کنیم و بعد از عرضه مردم بفهمند که می‏شود در این دنیای آلوده یک ملتی خودش را نجات دهد.

 الان تاریخ نشان می‏دهد که اگر ملتها پنجه در پنجه ابرقدرتها بیندازند، آنها نمی‏توانند کاری انجام دهند. بعد از آن معلوم می‏شود که در مقابل اراده ملتها واقعاً اینها ببر کاغذی هستند و نمونه‏اش لبنان است.

 روی لبنان خیلی حساب باز شد که کشور ده هزار کیلومتری که بخش عظیم آن را اسرائیل گرفته و بخش حساسش دست فالانژهاست. در یک جای این طوری مسلمانان آنجا و مخلصین و تیپ مؤمن و ایثارگر طرفدار اسلام امروزه حاکم واقعی بر منطقه آنها هستند. آمریکاییها با هواپیماهای اف 14 آمدند و دیوارها را شکستند، اصلاً مردم به این حرفها گوش نمی‏دهند.

 اینکه [ریگان]وقتی الان می‏خواهد مسافرت بین شهری کند، همه چهارراهها را با ماشین زباله می‏بندند که حتی در چهارراه‏ها اتفاقی پیش نیاید و از دو ساعت پیش پلیس آنجا مجهز می‏شود، این لبنان است .

 هیمنه آنها این طور دارد خرد می‏شود و این مسأله در دنیا خیلی تازگی دارد و در ویتنام هم جنگ بود واقعاً ویتنام آمریکائیها را خسته و خفه کرد، اما در ویتنام شوروی‏ها بودند و روشن هم بود که شوروی‏ها بودند. دو ابرقدرت بودند؛ یکی ویتنام شمالی را داشت و یکی ویتنام جنوبی را، می‏جنگیدند که بالاخره یکی از آنها پیروز شد. اما حالا مردم هستند، مردم دارند، راه خودشان را پیدا می‏کنند و حرکت می‏کنند و این شروع کار است.

 اگر این حرکت ادامه پیدا کند، خیلی از معادلات دنیا به هم می‏خورد، همه محاسبات به هم می‏خورد.

 استکبار در شرایطی زندگی می‏کند که نمی‏تواند این طور چیزها را تحمل کند، عرض کردم، یک انفجار در لبنان برای آنها میلیاردها دلار خرج برداشته است، به خاطر اینکه سفارتخانه‏ها می‏خواهند خودشان را حفظ کنند و همه دنیا می‏خواهند خودشان را حفظ کنند.

 در کابل که مرکزشان است، دستور این است که تا ده کیلومتر از مرکز شهر، شعاع امنیت است. شب می‏شود پنج کیلومتر و در ساعت ده هم حکومت نظامی است. صد و سی هزار سرباز شوروی آنجاست. و ارتش صدهزار نفری افغانستان به بیست و پنج هزار نفر رسیده است.

 اگر ایران نبود و اگر واقعاً ما نبودیم، افغانستان و پاکستان و امثال اینها را فروخته بودند.

 این جریان جدیدی که راه خودش را دارد باز می‏کند، الگوسازی دوم و پیشتاز دوم و شکست ابهت این گردن کلفتهای زورگوی تاریخ، برای ما مسأله مهمی است.

 حالا من می‏خواهم بگویم که ما این طور هستیم و کار به این بزرگی را شروع کرده‏ایم. حالا برای این کار، مشکلات و کمبودها هست. شهید باید بدهیم، صف نانوایی باید داشته باشیم، کمبود برق باید داشته باشیم.

 اگر ما خیال می‏کنیم که جای پیامبر و ائمه حرکت می‏کنیم، این بها را باید بپردازیم. این نمی‏شود که ما بخواهیم کار به این بزرگی را بکنیم و اگر یک روز در مملکت مثلاً یک جایی برق قطع شد، مردم بگویند که این انقلاب نشد.

 اگر آقایان مثلاً در جایی دیدید که دیر رسید، یک جوری کنید که مسؤولانی که می‏خواهند به این مسائل برسند، اعصابشان خرد شود و نتوانند به این مسائل برسند و تحت فشار قرار گیرند.

 مردم باید این مسائل را درک کنند به نظر من واقعاً معجزه این کاری که امروز انقلاب اسلامی می‏کند، در کنار مشکلاتی که برای ما تحمیل می‏کنند، این است که این جوری کشور را در این انقلاب حفظ کردیم.

 این خیلی کار بزرگی است که باید یک مقدار فکر کرد و وارد ماجرا شد، جریان عمران هست. راه‏سازی است. بندرسازی هست، برق توسعه دادن هست، آب توسعه دادن هست، تلگراف توسعه دادن هست.

 بودجه جنگ را آقایان در نظر بگیرید. همین تورمی که دل شما را خون کرده و بیشتر مراجعات همین است، به مردم توضیح داده شود که ما 13 بودجه را داریم صرف جنگ می‏کنیم.

 این جنگ هم برای ما ناخواسته است و ما راهی به غیر از این جنگ نداریم بر ما تحمیل کردند و ما خوشبختانه از این تحمیل خوب استفاده کردیم.

 ما 13 بودجه‏مان را خرج جنگ می‏کنیم، ارتش و سپاه بودجه خودشان را دارند، بودجه بازسازی که یک رقم عظیمی است، جداگانه است. بودجه جانبازان جداگانه است و پولی که خود مردم در این راه خرج می‏کنند، جداگانه است. نیروهای انسانی که خرج بیمه می‏شوند، نیروهای جهاد ماشین‏آلات راه سازی، سنگر سازی و آنهایی که آنجا می‏رود و آهن و سیمانی که آنجا می‏رود در مجموع 13 بودجه خرج جنگ می‏شود.

 اگر نصف این 13 یعنی حدود صدمیلیارد تومان را برای کم شدن تورم خرج کنیم، تورم پایین می‏آید و به وضع عادی برمی‏گردد.

 اگر این را مردم بدانند. خیلی با روحیه بازتر در مقابل دشمنان می‏ایستند.

 بعد ممکن است بگویند که آن کار اول ما بود که دشمن نمی‏خواست ما یک کشور اسلامی بسازیم این جنگ را بر ما تحمیل کرد. خوب، حالا که فهمیده، جنگ به جایی نمی‏رسد، می‏خواهد صلح کند. ما به هیچ وجه نمی‏توانیم صلح کنیم. ما اگر در این شرایط صلح کنیم، برای دهها سال دیگر صدام [با]قدرت می‏ماند، دنیای عرب، ارتجاع و استکبار، همه حساب می‏کنند که عراق سدی در مقابل جمهوری اسلامی است و نیروهای زیادی به او می‏دهند. هر هفته‏ای و ماهی یک نوکی به ما می‏زند که ما بدانیم که آن در مقابلمان است و باید اسلحه بخریم زحمت بکشیم و هم ذلّت تحمیلی را تحمل کنیم.

 روحیه مردم را ضعیف کنیم و این حماسه را از مردم بگیریم و در آینده با ذلّت زیر بار یک سقوط بسیار زشتی برویم.

 ما به یک مرحله‏ای رسیدیم که الان تصمیم گیرنده هستیم، ولی اگر ما تصمیم بگیریم که سقوط نکنیم. مطمئن نیستیم که خون شهداء را هدر نداده‏ایم.

 بلکه ادله به ما می‏گویند که خون شهدا هدر رفته است. اگر این کار را بکنیم، ادله می‏گویند که این سه سال جنگ را از دست داده‏ایم و آینده هم ممکن است به سقوط برسد. به علاوه حال که کار به اینجا رسیده که می‏توانیم در دنیای اسلام بت بزرگی مثل صدام را از میان برداریم، درست نیست که کوتاه بیاییم. این اگر رسالت جهانی است. مردم عراق با مردم خودمان تفاوت کند. در عراق، واقعاً به مردم ستم می‏شد؛ یعنی به مسلمانان ستم می‏شود.

 بهترین مردم در عراق ذلیل‏ترین مردم هستند. و بدترین مردم در عراق تحت سلطه عراق حاکم بر سرنوشت دیگران هستند به علاوه صدام و حزب بعث مانع حرکتهای مردمی و اسلامی در کل منطقه هستند و از این به بعد ژاندارم و حافظ ارتجاع در منطقه می‏شد.

 بنابراین، باید ما دنبال کنیم و شما باید آن را به مردم را توضیح دهید. باید فکر کنید که اگر این جنگ در این مرحله قطع شود، چه بلایی بر سر ما و آینده خواهد آورد.

 ما باید این را نگذاریم بماند، باید صافش کنیم. خدا کند این قدرت تا آنجا برسد و خداوند یاری کند و کار به دست ما انجام شود. اگر ما لایق نیستیم، هر کسی که لایق هست، این کار را انجام دهد. پس ما راهی جز جنگ نداریم و اگر ما ول کنیم، آنها ما را ول نمی‏کنند.

 ما باید مسأله را حل کنیم و - ان‏شاءاللّه - آخرین جنگ رسمی منطقه باشد. بنابراین، ائمه جمعه که زبان امام و منصوبان امام و شعاع رهبری در کشور هستند و به جای امام با مردم حرف می‏زنند، باید خودشان را به این مسائل نزدیک کنند و این مسائل را باور کنند و خودشان صاحب نظر جدید در این مسائل شوند.

 البته به نظر می‏رسد که دشمن در جنگ نظامی شکست خورده و در آستانه شکست قرار گرفته است و می‏خواهد در کنار این، جنگ اقتصادی و روانی ایجاد کند.

 متأسفانه من می‏بینم که بعضی از آدمهای حسابی و خوب ما نیز در این دام افتادند و همین جا از برادران مجلس شورای اسلامی گله دارم. من معتقد نیستم که باید مجلس را محدود کرد که حرف نزند، ولی من می‏بینم که بعضی از برادران طوری به مسائل می‏پردازند که شعار جنگ حرف اول ماست فراموش می‏شود.

 از وظایف مهم ماست که سخنگوهای نماز جمعه این مسائل را روشن کنند.

 اگر به دنبال این حرفها هستید، آنها فکر می‏کنند که ما زور می‏گوییم این جنایتی به آرمان انقلاب است و همه ما باید مواظب باشیم. من عرض می‏کنم که فصل جداگانه‏ای است، من در نماز جمعه یک فصلی هم گفتم، که معتقدم که انقلاب معجزه کرده، نه ما مجربها، مردم، امام، خود شما که کمک کردید که وضع کشور را در این جنگ همه جانبه حفظ کنید.

 اجازه بدهید که این مسائل جنگ را تحت‏الشعاع قرار دهد و دائماً مواظب مردم باشید و این مسائل را برای یک بار گفتن تمام نمی‏شود و باید دائماً آنها را گفت.

 دائماً به یاد مردم آورد که در چه حالی هستند. این کار هم کار دوستان شما و خود شماست که آن را انجام دهید. مسأله بعدی مسأله مجلس و انتخابات است که بیشتر مجلس برای این آمده است.

 اولاً، در مورد مجلس من عرض کنم، شناختی که من از مجلس دارم، آنچه در نماینده‏ها مهم است، ایمان و تقوا و صلاحیت نفسانی است. من می‏بینم که نماینده‏هایی که این اوصاف را دارند، اگر هم زرق و برق در صحبتهایشان نباشد و اگر هم خیلی اهل نشان دادن قدرت نماندگی خودشان نباشند، در مجلس با رأی و با موضعهای آن اصل پیکره مجلس را سالم نگه داشته‏اند. به علاوه، یک آدم بی‏تقوا از این طریق می‏تواند یک سنگی را در چاه بیندازد که به این آسانی نمی‏توانیم بیرون بیاوریم.

 مجلس باز است و آن صدای سیم در گوش همه مردم است و در خارج و داخل آدمی که اینجا حرف می‏زند، هیچکس نمی‏تواند کنترل کند، که یک جمله نگوید.

 با یک حرف می‏تواند یک موجی در جامعه ایجاد کند که می‏بیند آدمهای بی‏تقوا برای مجلس خطرناک هستند. کسانی که می‏آیند واقعاً مسلمان و متعهد باشند. حال [اگر] بعضی جهانشان ضعیف باشد، مهم نیست. خودشان خوب و آدم حسابی و مسلمان باشند.

 تخصص البته، برای مجلس خیلی خوب است. ما الان در مجلس طلبه‏هایی داریم بهتر از حقوقدانان در مسائل حقوقی کار می‏کنند از اقتصاددانان هم بهتر در مسائل اقتصادی کار می‏کنند.

 آنها که اول اینها را نخوانده بودند. معلوم می‏شود که متخصص شد. این اطلاعات برای مجلس آینده یک قدمی برای جلو است. ما همان روز اول که وارد مجلس شدیم، چیزی نمی‏دانستیم. اصلاً نمی‏دانستیم چطور آئین‏نامه بخوانیم. خودمان چه کنیم. ما نمی‏دانستیم. روز به روز یاد گرفتیم.

 بنابراین، در آینده مجلس از این جهت هم وضعش بهتر است. این را در نظر داشته باشیم که البته عرض کنم متخصص برای مجلس یک مقدار ضروری است و یک مقدار خواهند بود.

 من برداشتی که از نماز جمعه دارم، این طور مطرح می‏کنم، اولاً برای ما مسأله وحدت روحانیت به عنوان یک اصل باید مورد توجه باشد. وحدت ملی یک مسأله است که شیعه و سنی و سا یر مذاهبی که هستند، ما روحانیون باید متحد باشیم.

 اگر خدای ناکرده، در صفوف ما اختلافات جدی به وجود بیاید، بنیه انقلابی می‏لرزد.

 روحانیون مبارز، مدرسین، ائمه جمعه، دفتر شورای عالی تبلیغات سایر ائمه جماعات، مدرسین. اگر این اسامی بین ما تفرقه انداخت، مردم را متزلزل می‏کنیم و اگر مردم ببینند پشت سر ما متزلزل شده، دیگر چیزی باقی نمی‏ماند، خطر روحانیت و خطر انقلاب، در اختلاف ماست.

 الحمدللّه امام به عنوان یک محور بسیار خوبی از اختلاف را جلوگیری کردند، این وحدت را حفظ کردند و آیات دیگر کشور در این وحدت سهیم هستند و نصایح آنها آثار خوبی داشته است.

 ان‏شاءاللّه همین وحدت ادامه خواهد یافت، اما یک مسأله در رابطه با خودمان که در نماز جمعه هستیم، این است که بدانیم روحانیت کشور فقط ما ائمه جمعه نیستیم.

 البته، من امام جمعه نیستم، به جای آقای خامنه‏ای که امام جمعه تهران وقتی که ایشان گرفتاری دارند، صحبت می‏کنم. به هر حال، ائمه جمعه همه روحانیون کشور نیستند. در همه شهرهای کشور که امام جمعه هست، روحانیون دیگر هستند که در فضل مثل شما یا عقب‏تر یا جلوتر هستند.

 از لحاظ دین هم این طور نیست که هر یک از ما رفتیم و نماز جمعه را خواندیم منحصر بودیم.

 خیلی‏ها هستند که امام جمعه نیستند، آدمهای عالی و باسواد و متدینی هستند، ما باید مواظب آنها باشیم. حالت ابوتی که امام نسبت به روحانیت دارند، این حالت را ائمه جمعه هم باید نسبت به منطقه خودشان داشته باشند.

 این را حفظ کنید، این واقعیت است، البته، در جایی ممکن است امام جمعه محافظ شهر باشد و در جایی هم ممکن است که نباشد. این را دیگر خود آقایان می‏دانند.

 بنابراین، در همین انتخاباتی که در پیش دارند، باید مواظب باشید، این وحدت بین خودتان به هم نخورد، چون وحدت در اصل قرار دارد. یک مطلب که اینجا مطرح می‏کنم تا خودتان فکر کنید، این است که آیا در نماز جمعه مصلحت هست که مستقیماً ائمه جمعه از یک نماینده بخصوصی هر چند کاندیدای خودشان باشد، حمایت کنند یا نه؟

 یک طرفش جایی است که اینجا مردم جمع می‏شوند، مردم باید هدایت شوند. آن طرفش این است که در انتخابات به هر حال اگر دو طرف باشند، بالاخره یک طرف شکست می‏خورد و یکی پیروز می‏شود، تجربه هم می‏گوید که کسانی که شکست می‏خورند، معمولاً اعتراف به شکست نمی‏کنند.

 بعد می‏گویند، تقلب شد و رأی این طور گرفتند و می‏گویند مردم را گول زدند، جوری نباشد که در آینده بخشی از مردم شهر در مقابل مرکز نماز جمعه قرار بگیرند. این خسارت است.

 یعنی اُبوّتی که امام دارد و به شما ارائه شده، این حالت محدود می‏شود و تبدیل به رقیب می‏شود. نماز جمعه نباید این طور شود، نماز جمعه باید جوری باشد که هر دو طرف شکست خورده و پیروز به نماز جمعه بیایند و کسانی که در انتخابات از امام جمعه شکست خوردند، امام جمعه را عادل بدانند.

 بنابراین، آقایان این مسأله را در قطعنامه‏تان اگر به فکرتان می‏رسد، بگنجانید که حالا اگر امام جمعه پای کاندیدایی را امضاء کرد، اگر خودش را در اختیار او بگذارد، این خودش یک مسأله است.

 از طرفی، بعضی از خطبه‏های شما شاید از رادیوهای محلی پخش شود اگر بخواهند خطبه را به نفع یک کاندیدایی پخش کنند، آیا این درست است؟

 یعنی یک مشکل پیش می‏آورد این است که در مجموع ذکر می‏کنم که ائمه جمعه ضمن این که هدایت نظری می‏کنند. اگر مستقیماً از خطبه‏های نماز جمعه یا سخنرانی قبل از نماز جمعه، به نفع کاندیدایی استفاده نکنند، بهتر است.

 مواردی می‏ماند که ممکن است یک افراد نابابی کاندید شوند. اولاً شورای نگهبان باید نظر دهد و آن آدم ناباب خیلی کم پیدا می‏شود که کاندیدا شود. اگر هم شد، شاید وسایل دیگری باشد که اول او را معرفی کند. در نماز جمعه بهتر است بیان نشود. آقایان اگر رسیدید، در قطعنامه‏ای بگنجانید و به کسانی که اینجا نیستند بگویند.

 حالا اگر یک امام جمعه‏ای خودش کاندید بود. این هم باید از نماز جمعه استفاده نکند و از خودش چیزی نگوید، آن نماز جمعه کار خودش را انجام دهد. مردم خودشان او را می‏شناسند و گاهی تبلیغات هم نظر سوء دارد. به هر حال،مرحله انتخابات برای ما سرنوشت ساز است نه از این جهتی که چه کسی به مجلس می‏آید، از این جهت که بعد از انتخابات اختلافات ناشی از انتخابات دامن ملت را مدتی می‏گیرد.

 رمز پیروزی ما وحدتمان است و خدای ناکرده، اگر این وحدت مخدوش شد، ما خیلی ضرر می‏کنیم. به هر حال، در این انتخابات اسامی را می‏گویند و هر کسی که پیروز شد، به او تبریک می‏گوئیم.

 سعی کنید. در بیان انتخابات ما متحدتر به مردم خدمت کنیم. و - نعوذباللّه - این که مردم خیال کنند که ما برای کسب کرسی‏ها قدرت بین خودمان به مشاجره افتاده‏ایم، به مردم خیلی ضربه می‏زند.

 من آقایان و خودمان را می‏شناسم که ما واقعاً دنبال این مسائل نیستیم. اگر به خاطر اهدافمان اصل انقلاب ضربه ببیند. ما به همان قواعدی که خواندیم، باید از مسائل جزئی‏تر صرفنظر کنیم.

 بعد، مسأله اجرایی انتخابات است. وزارت کشور و ارگانهای قانونی و حضار شورای نگهبان کار خودشان را انجام می‏دهند. البته، ما به عنوان ناظر در قانون هستیم. کسانی که قانون را اداره می‏کنند، مثلاً می‏گویند. فلان جریان پنجاه صد تا ناظر دارد.

 مثلاً آن جایی که کارت پخش می‏کنند و مردم رأی می‏گیرند و به صندوق می‏اندازند، مواظب باشید که افراد ناباب نیایند و بد عمل کنند. اگر ما این کاره هم نبودیم، نظارت می‏کردیم. ولی قانون خودش راه را تعیین کرده است.

 یعنی در حد ناظر به صحت انتخابات، خوب است، ولی اگر از این بگذریم، ممکن است خسارت‏بار باشد. در مجموع - الحمدللّه - تا به حال خوب پیش آمده و ضمناً سعی کنیم که تبلیغات منفی نشود. شما که نمی‏کنید. جلوگیری کنید، دیگران هم نکنند.

 آبروی مردم را نبرند، اگر فردی ناباب است، به خودش اطلاع بدهید که نباید و جوری نباشد که آن کثافت‏کاریهایی که در انتخابات دنیا است و چیزهایی که شرع اسلام نخواسته انجام شود.

 ما باید از این کارها جلوگیری کنیم. سعی کنید، ان‏شاءاللّه، رفته رفته بتوانیم انتخابات اسلامی در کشور داشته باشیم.

 با تشکر از حضار محترم، خصوصاً حضرت آیت اللّه منتظری.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته