سخنرانی آقای هاشمی به مناسبت سالگرد قیام پانزده خرداد در میان مردم قم پیرامون مردم قم و نقش آنان در انقلاب اسلامی
سخنرانی در سالگرد قیام پانزده خرداد در میان مردم قم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
برای من یک توفیق بسیار مهم به حساب میآمد که موفق شوم روز پانزده خرداد را در شهر قیام و جهاد شهر مقدس قم - در کنار قبر مطهر حضرت معصومه(س) و در جوار حوزه علمیه و با مخاطبین معظمی مثل طلاب محترم حوزه علمیه قم و مردم شهیدپرور و مقاوم و پرافتخار قم درباره مسائل مملکت و انقلاب صحبت کنم.[t1]
مهمترین و اساسیترین ریشه این انقلاب در قم است، چه در حوزههای علمیه و چه در میان مردم و چه در رهبری که که مرکزیت آن قم بوده است. برای انقلاب اسلامی ایران اگر عوامل فراوانی را در نظر بگیریم مهمترین عامل آن اسلام است و اساس آن قرآن است و پایگاه حرکت فکر اسلامی قم است و حوزههای علمیه و مساجد و حسینیهها و مجامع مذهبی به مثابه پایگاهها، پادگانها و مراکز بیان و توضیح و بسیج تودههای مردم است که در سراسر کشور وجود دارد. فکر انقلاب از قم به همه جا صادر شده و هنوز هم تا حدود زیادی از قم و حوزه علمیه و زحمات مردم قم و مقاومتهای شما دارد تغذیه میشود.
دشمنان اسلام برای خودشان خطری از جانب روحانیت، اسلام و قم میدیدند. اما به این جدیت که امروز تهدیدشان میکند، خیر. آنها در تاریخ گذشته مبارزات روحانیت همیشه مرحله تخریب طاغوتها را دیده بودند و توجهی به قدرت سازندگی و مدیریت اسلام و روحانیت نداشتند و هنوز هم درست باور نکردهاند و بیشتر حسابشان را و برنامههایشان را بر این اساس تنظیم کرده بودند که قدرت تخریب و مبارزه و کوبندگی روحانیت را مهار کنند و محدود کنند.
آنها جریان مبارزات تنباکو و جریان مبارزات مشروطه و جریان مبارزات مرحوم مدرس را در مجلس شورای ملی و سپس مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی را دیده بودند، اما تحلیل آنها این بود که اینها زحمت را میکشند و کار را به نقطه حساسی میرسانند و بعد تحویل دیگران میدهند و آنها هم در مسیری که ما میخواهیم حرکت میکنند.
شاهد زیادی هم برای این فکرشان داشتند، از جریان تنباکو آنطور که لازم بود به نفع استقلال مملکت استفاده نشد با اینکه زمینه بسیار خوبی بود، از مشروطه به نفع پیاده کردن اسلام و استقلال کشور استفاده نشد، استبداد قاجاریه را شکستیم اما کمکم به جایش استبداد پهلوی را آوردند، مبارزات ملی کردن صنعت نفت درست به اوج خود که رسید نتیجه را دادند دست ملیگراها و آنها را واژگون کردند و راه ملت را عوض کردند، پس تجربهای که اینها داشتند این مقدار بود که روحانیت و مردم متدین در بسیج تودهها و شکستن هیمنههای ظلمه قدرت دارند و به نتیجه میرسند اما در این مرحله کارشان ابتر است.
همه همتها متوجه این شده بود که نگذارند ما بتوانیم قدرت رضاشاه را بشکنیم که در آن مرحله موفق بودند، روحانیت را سرکوب کردند. متدینینی را سرکوب کردند، حسینیهها را بستند، مساجد را محدود کردند، حرمها و مراکز تجمع مردم را کنترل کردند و از حماسه اسلام کاستند با رفتن رضاشاه و آمدن محمدرضا و باز شدن محیط سیاسی و زندگی اجتماعی و تجمع دوباره روحانیت و تمرکز مردم در حسینیهها و مساجد آنچه که آنها نمیخواستند بشود، شد من جمله در قم. از شهریور ماه سال 20 به بعد، حوزه علمیه قم، فیضیه و سایر مدارس و در کنارش نشاط مردم قم، به دنبال آن سایر شهرها و مراکز دینی به راه افتاد آنها اگر احساس خطر جدی میکردند و میتوانستند، جلوگیری میکردند، آتشی که زیرخاکستر وجود داشت از نظر دشمنان ما تا حدود زیادی ناشناخته ماند، هزاران طلاب جوان و انسانهای با فضیلت در این حجرههای نمور مدارس قم رشد میکردند اما دور از نظر دشمنان اسلام.
یک جوک برای قم ساخته بودند که نشان از مقدار درک و فهم و شعورشان است، آن روزها میگفتند که قم صادراتش آخوند است و وارداتش مرده. آنها به خیال خودشان تحقیر میکردند و با معیارهای خودشان و با فرهنگ خودشان میخواستند قم و آخوند و تقدس این شهر را مسخره و تحقیر کنند و نادیده بگیرند اما در همان جمله رمز این صحبت من خوابیده، یعنی جکی بود که در حقیقت یک واقعیت مهم بود، آن روز وقتی که میگفتند صادراتش آخوند است، فکر میکردند که آخوند یک موجود کم خاصیتی است که فقط برای روضه خوانی و مسئله گویی و تلقین مرده و قرآن خواندن بر سر مزار و مراسم عقد و عروسی و مزار و اینها اکتفا میکند و داخل زندگی مردم نیست این فکرشان بود، همین که میگفتند مردهها را میآورند قم، اینها از نظرشان مسأله مسخرهای بود اما افرادی که جنازه افراد مورد احترامشان را به قم حمل میکردند در حقیقت برای خودشان مزار و پایگاه و مرکز تقدس و مرکز الهام میدیدند یعنی هم آوردن مرده به قم گویا است و هم صدور طلبه گویا است.
از نظر آنها این مسخره بود و یک متلک و جک، ولی از نظر واقعیت آثاری را که در جامعه گذاشته را ببینید، همین طلبهها که صادرات قم بودند میرفتند به روستاها و شهرستانها و در مراکز دیگر فکر انقلابی اسلام و روح اسلام و حماسه اسلام را در دل مردم میکاشتند و ثمرهاش را ما امروز داریم میبینیم، بیجهت نیست که امروز وقتی که پانزده خرداد میشود و یک دفعه میلیونها مردم این کشور علیرغم تبلیغات فراوانی که دشمنان میکنند، میریزند در خیابانها و بعد از گذشت بیش از چهار سال پس از انقلاب همان شور اول را این مردم دارند نشان میدهند، این ریشه دارد، زمینه دارد و مایه دارد و مایهاش در همان صادراتی است که آنها در آن روز به مسخره میگرفتند و نمیفهمیدند، بزرگترین افتخار قم در تاریخ تشیّع همین بوده است.
این مال امروز نیست. قم اگر آشیانه آل پیغمبر(ص) بوده، همیشه این طور بوده که شصخیتهای مقدس و مبارز و مجاهد آل پیغمبر(ص) به اینجا پناه میآوردند و در این جا حوزههای علمی تشکیل میدادند و فکر جهاد اسلامی را به سایر نقاط دنیا برای احیاء تشیع منتقل میکردند، این جریان همیشه در تاریخ تشیع بوده، قم آشیانه آل پیغمبر(ص) و اهل بیت پیغمبر(ص) بوده است. با این برداشتی که آنها داشتند و واقعیتی که اینجا بود ما موفق شدیم دور از چشم دشمنان خطرناک اسلام، پایه اساسی این انقلاب را بریزیم، آن روزی که رهبر بزرگ انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی در این مدرسهها و در این مساجد درس میگفتند و طلبه پرورش میدادند و مردم قم را با اخلاقشان و درسهای اخلاقیشان پرورش میدادند آن روز اگر دشمن میدانست اینجا دارد چه پا میگیرد، او برخورد دیگری میکرد. آنها در سایه سکوت نسبی 15 ساله حوزه علمیه قم از زمانی که مرحوم آیت اللهالعظمی بروجردی آمدند و تا آخر سال 1339 آنها فکر میکردند که حوزه علمیه قم دیگر مزاحم آن نیست. اواخر دوران آیت الله بروجردی و با دیدن خیل عظیم طلاب این صادرات پرافتخار شهر قم آنها احساس خطر کردند و بعد از آیتا... بروجردی تصمیم گرفتند که حوزه علمیه قم را ضعیف کنند و مرکزیت را به نجف منتقل کنند و ملوک الطوایفی بوجود بیاورند و وضعی به وجود بیاورند که مرکزیتی در این روحانیت وجود نداشته باشد آنها به خیال خام خودشان فکر میکردند در میان مراجع کسانی را پیدا میکنند که با فکر آنها و راه آنها سازگار باشد، اما خوشبختانه حتی در میان ساکنین از مراجمع هم و شخصیتهای علمی نتوانستند برای راه خودشان پایگاهی و پشتوانهای در روحانیت پیدا بکنند، خیلی تلاش کردند و خیلی شیطنت کردند و خیلی نیرو مصرف کردند اما همیشه در بین راه سرشان به سنگ میخورد.
همه آن محدودیتها و فشارها باعث شد که حوزههای علمیه در این دوران نسبتاً طولانی تحصیل و سکوت و آرامش، خودش را محکمتر کند و آماده بکند برای جهشی که در سال 1341 آغاز شد و با این سرعتی که هیچ کس باور نمیکرد به نتیجه برسد، وقتی که برای اولین بار مسأله مبارزات روحانیت درباره انجمنهای ولایتی و ایالتی مطرح شد دو ماه و چند روز طول کشید که دنیا فهمید قدرت عظیمی در قم متمرکز است. آقایانی که آن روزها بودهاند، برادران طلابی که آن روزها در جریان بودهاند، خوب میدانند که در طول بسیار کوتاه دو ماه، کشور ایران چگونه تبدیل به یک پارچه مبارزه که حکومت شاه عقبنشینی کرد شد، بعد از آن جریان هم استعمارگران و هم خود رژیم شاه احساس خطر کردند و احساس کردند که اینجا قدرت بزرگی به وجود آمده، تصمیمشان جدی شد که این قدرت را سرکوب کنند، ولی به خاطر عدم آشنایی با روحانیت و بخاطر عدم شناخت با مکانیزم عمل دین و بخاطر بیگانه بودن با ریشه حرکت هر عملی کردند به ضررشان شد و نتیجه معکوس گرفتند، در روزهای اول سال 42 مدرسه فیضیه را به خاک و خون کشیدند و خیال کردند برای مدتی این نهضت را خاموش میکنند، ولی امام امت، همان روز عصر اولین بیانیهای که صادر کردند وضع را برگرداند، و در طول فاصله میان دوم فروردین تا 15 خرداد یعنی 23 روز کار را به آنجا رساندند که این قیام عظیم 15 خرداد را در سراسر کشور به راه انداختند.
این بسیار عظیم است، شما بروید تاریخ انقلابهای دنیا را بخوانید و مقایسه کنید، ببینید هیچ جا پیدا میکنید جریانی در مقابل رژیم پلیس شدیدی مثل رژیم شاه که تحت حمایت مستقیم آمریکا بود توانسته در این مدت کوتاه این همه توده مردم را بسیج کند، آن روزهای محرم سال 42 که دستور امام این بود که از روزهای هفتم به بعد حرفها صریح زده بشود، تاریخ حرکتی به سرعت برق در جامعه ما پیدا کرده بود. این بخاطر همان زمینههایی است که عرض کردم بخاطر همان صادرات و وارداتی بود که مورد تمسخر آنها قرار گرفته بود، یکپارچه همه ایران از قم فرمان میگرفت و با رژیم پهلوی مقابله میکرد یک چیز بیسابقهای بود. باز رژیم خیال کرد که با سرکوب میتواند مطلب را تمام بکند که آن جنایت را مرتکب شد و کشتار عظیم 15 خرداد را راه انداخت که همه شما آنهایی که سن آنها ایجاب میکند با عینیت آن آشنا هستند و آنهایی هم که سنشان ایجاب نمیکند این روزها مسأله را شنیدند و ما لازم نیست تاریخ بگوییم، آنچه که مهم است این است که آنها خیال میکردند با حادثه 15 خرداد و آن طوری که مذاکراتشان در محافل خصوصیشان و از مذاکرات محرمانهشان برمیآید، آنها فکر میکردند که همه چیز را تمام کردهاند و انقلاب سرکوب شده و رژیم شاه تثبیت شده، تا آخر آن سال که کمکم امام دوباره به قم برگشتند، این خواب خوش را داشتند، امروز بعد از ظهر یکی از سخنرانیهای امام را گذاشته بودند وقتی که امام از قیطریه تشریف آورده بودند به قم، لابد آن سخنرانی را شنیدهاید اگر نشنیدهاید پیدا کنید و گوش کنید، امام امت دو ماه در زندان بودند و چندین ماه در قیطریه تحت فشار و تحت نظر بودند و وقتی که به قم برگشتند اولین سخنرانیشان آن بود که امروز پخش شد، دوباره رژیم را متوجه کرد که همه محاسباتش اشتباه است، اظهاراتی که امام کردند، در اولین سخنرانیشان شاه را عنوان موهن "مردک" خطاب کردند و همه رشتههای این مدت را پنبه کردند و دوباره نشاط را به این مردم برگرداندند و حرکت از نو آغاز شد و طولی نکشید که رسیدیم به کاپیتالیسم و دوباره امام را تبعید کردند و با قطع رابطه میان امام و مردم آنها فکر میکردند که باز مطلب تمام است، امّا روحانیت ریشه کرده بود، فکر انقلاب ریشه کرده بود، ائمه جماعات و وعاظ و متدینین و کسانی که به عمق اسلام و مبارزه آشنا بودند، وظایف خودشان را در این چند سال فطرت یعنی از سال 42 تا سال 57 این 14 سال به خوبی انجام داد آنطوری که درجریان هستید و میبینید که وقتی کمی فضای سیاسی را باز میکنند دوباره ایران منفجر میشود و دوباره آن راهپیماییها و آن تظاهرات و آن تحصّنها و آن چیزهایی که میبینید ما را به اینجا رساند.
تازه حالا به اینجا رسیدیم همان برداشت غلط دشمنان اسلام از روحانیت و مسلمانها این بود که اینها تا اینجا پیش رفتهاند، شاه را بیرون کردهاند، اما کشور
را اداره نمیکنند و کشور را میدهند بدست لیبرالها و آنهایی که در مسیر خود ما باشند، دیدید چه شد. جریان ملیگرا، لیبرالها و چپ همه دستاندرکار بودند که مسلمانها و توده مردم را از صحنه بیرون کنند و به جای آن خودشان فرمان اربابان بزرگ شرق و غرب را پیاده کنند که تاریخ آن برایتان یک تاریخ حساس است و اطلاع دارید، تحلیل آمریکاییها به طور جدی این بود که روحانیت قدرت تخریب دارد اما قدرت سازندگی ندارد.
تعبیر آنها این بود که اینها بولدوزر خوبی هستند ولی مهندس خوبی نیستند آنها شاه را خوب ساقط میکنند اما مدیریت یک جامعه پیچیده که در مرحله انتقال از یک وضع عادی به مرحله صنعتی است در آنها وجود ندارد و به همین دل خوش کرده بودند، یک دل خوشی اینها مربوط میشود به برداشت اینها از دین به طور کلی، اینها اینجور فکر میکنند، فکر میکنند با ادیانی که آنها دیدهاند با مسیحیت با یهودیت با شاخههای مختلف هندوئیسم و بودیسم که بیشتر مورد مطالعه آنها است و مخصوصاً مسیحیت، آنها فکر میکنند که دین معارف لازم را برای اداره جامعه ندارد. اما نصحیت لازم را برای شکستن یک ظالم دارد، تحلیل اینها از دین این است.
اما با اسلام آشنا نبودند، اینها وقتی که اسلام را داشتند مطالعه میکردند، اسلام عربستان سعودی را مطالعه میکردند، فکر میکردند که اسلامی که با آن کاخها و با آن دزدیها و با آن عامل بیگانه بودنها و آن اجرای بیچون و چرای فرمان دشمنان اسلام و ندیده گرفتن »وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً«، همان است که آنجا است، لذا از آن اسلام هم نمیترسیدند اسلام عربستان سعودی و اسلام کشورهای مشابه آنها و اسلام وعاظ و سلاطینی که در محور آن گونه کشورها حرکت میکنند و میدهند برای استعمارگران خطر نبود و مشکلی هم نبود و آنها خیال میکردند با آن اسلام مواجه هستند. خودشان را آماده نکرده بودند، برای اینکه مواجه بشوند با یک اسلامی که محور حرکت سیاسی است، ولن یجعل اللّه بالکافرین علی المؤمنی سبیلاً است، اسلامی که برای خودش تز اقتصاد دارد، تز سیاست دارد، فرهنگ دارد و در جزئیات زندگی نظر دارد و میتواند قانون بگوید و میتواند نظر داشته باشد، اسلامی که هم حماسه دارد و هم قانون و هم ارتش دارد و هم مدیریت، اینها چنین اسلامی را فکر نمیکردند، خودشان را برای زندگی با چنین دینی آماده نکرده بودند و امروز در مسائل آمریکاییها تا آنجایی که ما اطلاع داریم در بحثهای خصوصیشان این مسأله به طور جدی مطرح است که آنها بازخواست میکنند از سردمداران سیاست غرب که میگویند که شما نه اسلام را شناخته بودید و نه امام را شناخته بودید و نه روحانیت را شناخته بودید، میگویند شما مسأله اسلام را جدی نگرفته بودید با مظاهری از اسلام برخورد داشتید که خیال میکردید با منافع شما سازگار است، اشتباه عمدهای که کردید به این روز افتادید و حالا همه نیروها را با دستپاچگی جمع کردهاند برای اینکه نگذارند این اسلام واقعی جای خودش را در دنیا باز کند و گرفتاری مهم غرب و شرق این است که امروز چیز تازهای به دنیا عرضه شده که پشتوانه عظیمی از توده مردم و روحانیت و طلبههای جوانی که هیچ چیز غیر از عدالت اسلام قانعشان نمیکند، همراه دارد. الان با این باید برخورد بکنند و برخوردشان باز هم اشتباه است.
جنگ عراق با ایران و موضعگیریهای قدرتهای متضاد به نفع عراق و علیه ما واقعاً از عجایب تاریخ است ما میبینیم عراق هم میتواند حمایت کمونیستها را جلب کند و حمایت سرمایهدارهای غربی را و هم حمایت مرتجعین را، یعنی ارتجاع، امپریالیسم و سوسیالیسم همه متحد هستند که عراق سکوت نکند و ایران پیروز نشود، چیزی در بیانات دیروز امام امد که بسیار جالب بود، فرمودند ما میبینیم که ترکیه رفته در خاک عراق و آنجا را گرفته و هیچ کس هم حرفی نمیزند، احساس خطر نمیکنند برای اینکه آنها برایشان هیچ فرقی نمیکند که آن قطعه خاک عراق دست ترکیه باشد یا دست عراق باشد، آنچه که همه از آن میترسند و با آن دعوا دارند، اسلام است، ایران هم نه، یعنی آنها واقعاً از خاک ایران نمیترسند. اگر امروز در ایران انقلاب ما یک انقلاب ملیگرا بود، اگر ما ناسیونالیسم جغرافیایی و یا نژاد فارسی داشتیم خطری برای آنها نبود، حسابی با ما میساختند. در جلسات سری سران کشورهای صنعتی غرب که همین دو سه روز پیش در دنیا مطرح بود، از مذاکرات سریشان که به ما رسیده است، میگوید یک چیز مورد اتفاق همه بود و آن اینکه ایران اگر پیروزمند از این جنگ بیرون بیاید خطر است. این خیلی حرف بزرگی است، این نشان عظمت اسلام است، نشان عمق حرکتهای تودهای ایران است، نشان عظمت روحانیت پشتوانه این انقلاب است وحشتی است که از قرآن دارند و از فیضیه دارند و از ارتباط فیضیه با دانشگاه دارند، وحشتی است که از این تودههای مردم دارند، حالا تازه شستشان خبردار شده که قضیه چه است و باید با چه طرف بشوند.
اما به عقیده بنده باز هم اشتباه میکند. آنها فکر میکنند که با سیاست سرکوب و فشار و زور میتوانند این انقلاب را محدود کنند و یا شکست بدهند، همین اشتباه را اینها قبلاً در مورد ما مرتکب شدند اگر شاه در بیست سال فشار روی روحانیت و توده مردم موفق شد و آنها هم موفق میشوند. امروز چهار سال و چند ماه از انقلاب میگذرد و ما چقدر مشکلات را دیدیم مخصوصاً توده محروم ما چقدر مشکلات دیده، این جنگ تروریسم این گرانی، این محاصره اقتصادی این عواقب اعتصابات دوران مبارزات و این کمبودها و مشکلاتی که انقلاب برای مردم به وجود میآورد کافی بود که مردم را لااقل به فکر ببرد که این انقلاب آیا به نفع ما هست یا نه؟
امروز، پانزده خرداد آب پاکی ریخت به دست کسانی که امید بسته بودند که با فشار، جامعه ما را از میدان بیرون کنند، امروز چه کسانی در جامعه، در خیابانها بیرون بودند، من تهران را میگویم، حالا انشاءاللّه فیلمها را امشب از تلویزیون میبینید تهران را میگویم، تهران جنوب شهرش یکپارچه آمده بود و مردم محروم و تودهای که بار سنگین انقلاب را به دوش میکشد، شهداء را آن تقدیم میکند کمیها را آن تحمل میکند، وقتها را آن مصرف میکند، جمعه و جماعات و مساجد را آن آباد میکند و تظاهرات را آن به راه میاندازد و اطلاعات سی و شش میلیونی را او تشکیل میدهد و بسیج بیست میلیونی را او تشکیل میدهد همین توده مردم امروز خیابانها را پر کرده بودند اما در شمال شهر تهران و تفریحگاههای اطراف تهران هم گردن کلفتها، پولدارها، عیاشها، ولگردها، محتکرین، آنهایی که دل بستهاند به اصطلاح به تمدن غربی، آنها با ماشینهایشان در گردش بودند، یعنی فشارها که به گرده این طبقه آمده این طبقه را محکمتر کرده و آنها را فولاد آبدیده کرده. جامعه اسلامی در ایران از بنیاد و با همه ابعاد رو به تکامل و استحکام گذاشته حوزه علمیه امروز قم با حوزه علمیه حتی پنج سال پیش بسیار تفاوت کرده است، طلبههای ما امروز مطالعهای که میکنند و درسی که میخوانند و مطالبی که رویش وقت میگذارند با طلبههای پنج سال پیش فرق میکند یعنی حتی در اوج انقلاب مراجع ما، امروز با مراجع پنج سال پیش بسیار تفاوت دارند این حرکت انقلاب است، همین امروز که به قم آمدم و خدمت آقایان رسیدم، آیت اللهالعظمی گلپایگانی میگفتند که ما داریم درس شهادت میدهیم، آیت الله العظمی نجفی دارند درس حدود میدهند، آیتاللهالعظمی منتظری دارند، درس ذکات میدهند شما ده سال پیش اگر به حوزه میآمدید و در هر یک از درسهای بزرگ میرفتید یا طهارت بود یا صلوة بود یا مسافرت بود آنهایی که نیاز روزمره زندگی اجتماعی ما در آن کم است و این ابواب مهم فقه فراموش شده بود.
نیازی احساس نمیشد که درس آنها باشد وقتی که از آن سطح تا سطوح طلبهها راه زندگی را، پیدا کردند و دنبال این مسائل هستند، جامعه ما در آینده نزدیکی موفق خواهد شد که از متن حوزهها و درسها و تحقیقها و کتابخانههای این حوزهها تمدن جدیدی را و فکر و فقه و معارف اسلامی را در متن زندگی مردم وارد بکند و جامعهای بسازد که با این قانون و این فکر و این فلسفه، راه نوینی در دنیای امروز باز کند و چنین چیزی را دنبای غرب نمیتواند تحمل کند بازشدن یک مکتب با همه ابعادش در مقابل مکاتب ادعایی که مکتب نیستند، نه سوسیالیسم و نه امپریالیسم، نه کاپیتالیسم و نه کمونیسم، نه پایه اساسی دارند و نه محور فطرت دارند و نه واقعیت تودهها را در نظر گرفتهاند، اینجا حرکت عظیماسلامی - انسانی پایهگذاری میشود و با مددهای الهی آن دستاوردهای اساسی و مهم ما در آینده انشاءاللّه باید جامعهای باشد که متکی به خدا، متکی به قرآن، متکی به فقه، متکی به اخلاق، متکی به فلسفه و جهانبینی اسلام و همراه با عدالت و جلب حمایت تودهها و ترد زالوها و ستمگران و آنها که میخواهند همیشه بصورت کولهبار و سربار در این جامعه زندگی بکنند و میخواهند زندگی انگلی داشته باشند، ما بتوانیم یک چنین چیزی را عرضه بکنیم و ما برای رسیدن به آن هدف مقداری بیش از هر جا و هر چیز نیاز به قم داریم و این حوزههای علمیه. برادران بسیار عزیز و مایه امید امام! شما طلاب محترم، شما طلاب جوان، آنهایی که الان در مدرسه فیضیه و سایر مدارس و در آن حجرهها و گوشههای این شهر مقدس و کنار این حرم شریف فکرتان دارد شکل میگیرد! شما در زمان بسیار خوبی مشغول هستید ما موقعی اینجا درس میخواندیم که نمیدانستیم این درسها را در سطح جامعه میتوانیم به کار ببریم یا نه؟
شما امروز لحظه لحظه تحصیلتان میتواند در کار آیندهتان و مسؤولیت آیندهتان مستقیماً مؤثر باشد، مدرسهها منتظر شما هستند، دانشگاه منتظر شما است. سندهای قضایی منتظر شما است، کلاسهای سیاسی و ایدئولوژیکی همه ادارات منتظر شما است، مجلس شورای اسلامی منتظر شما است و همه منتظرند. از حوزه علمیه و از این مغزهای منور جوان که با توجه به واقعیتهای زندگی امروزی دارد درسی میخواند و ابواب فقه را با نیاز امروزی منطبق میکند اینها به جامعه، به سطح احتیاج بیایند و اندوختههای علمی خودشان را در اختیار این مردم قرار بدهند، عده زیادی از کسانی که در دورههای قبل درس میخواندند و الان دارند در جامعه خدمت میکنند و اگر اینها نبودند انقلاب ما پایگاه ایدئولوژیکیاش میلنگید، شما اگر امروز در جبههها نباشید بچههایی که اسلحه به دوش و جان برکف دارند برای خدا خدمت میکنند احساس کمبود میکنند. شما میبینید که جامعه در کل چقدر احتیاج دارد، گذشته از محدوده جامعه خودمان آفریقا تشنه است، آسیا تشنه است، کشورهای اسلامی بسیار تشنهاند و همه منتظرند که از این حوزههای علمیه و جوانهایی که مسلح به فکر و عمل هستند استفاده بکنند. از این فرصت بسیار استثنایی که در طول تاریخ اسلام در اختیار حوزههای علمیه گذاشته نشده بود، استفاده بکنید. "اغتنم الفرصة و انماتمرّمرّ السحاب".
اگر ما، روحانیت شیعه و حتی اگر اگر روحانیت اهل تسنّن امروز از این موقعیت استثنایی تاریخ درست استفاده بکند، این استثناء تبدیل میشود به قانون و قاعده آینده دنیا و اگر ما استفاده بکنیم و حق این نعمت بزرگ را ادا نکنیم، مطمئناً در مقابل این نعمت عظیم الهی باید پاسخگو باشیم و شکر این نعمت را اگر خوب انجام ندهیم باید جواب خدا را بدهیم که مطمئناً خواهید داد.
شما امروز یک محصل ساده نیستید. ضمن تحصیل با متن جامعه رابطه دارید و نیازهای جامعه برای شما مطرح است. مسائل روزمره زندگی مردم برای شما مطرح است، هم جنگ دارید، هم مبارزه با ضدانقلاب داخلی دارید، هم مبارزه با تروریسم اقتصادی دارید، هم مبارزه با جریانهای شوم سرمایهداری در این کشور، هم مبارزه با چپیهای ملحدی که فلسفهشان در این مملکت شکستخورده، دارید و تحت رهبری رهبر عظیم استثنایی تاریخ هستید.
این موقعیت را مغتنم شمارید و بدانید که آینده دنیای محرومان هیچ چیز در هیچ جا به جز فکر اسلام نمیشناسد که شاید بتواند آنها را نجات بدهد، سوسیالیست شکست خورده، امپریالیسم از اول محکوم به شکست و ظالمانه بوده و چیز دیگری هم در دنیا مطرح نیست و تزهای ملیگرایانه و نژاد پرستانه محدودی که محور حرکتهای انقلاب است در دنیا کارساز نیست.
وقتی که به آخر کار میرسند میبینند که حالا چیزی برای عرضه کردن ندارند و برای اداره کشورشان باید از فرهنگ، فلسفه و جهانبینی دیگران استفاده بکنند و این واقعیتی که پیش آمده - این نکته را مخصوصاً توجه بفرمایید برادران - فکر نکنید که کار به این بزرگی را میشود به این سادگی به اتمام رساند.
پیغمبر(ص) با آن همه عظمتش با اینکه دائماً با وحی با خداوند مربوط بود و با جبرئیل امداد میشد و در همه مشکلات امداد غیبی به طور رسمی او را نجات میداد در راه اجرای رسالتش میفرماید: »ما اوذی نبیٍ مثل ما اوذیت« یعنی هیچ پیغمبری به اندازه من در آن چند سال به خاطر عظمت هدفش اذیت نشده. ما که در جهان دیوانه و مسلح تا دندان امروز و مسلح به این همه تشکیلات تبلیغی و جاسوسی و تشکیلات سیاسی هستیم و باید پنجه در پنجه همه شیاطین بیندازیم و امروز این داعیه بزرگ را بر زبان داریم ما باید خودمان را آماده بکنیم برای مشکلات جامعه ما و مخصوصاً ما طلبهها. چند حادثه، چند ضربه سیاسی، مشکلات اقتصادی، گرانیهای مقطعی، کمبودهای تحمیلی و فشار نیروهای شیطانی داخلی برای مردم اینها چیزهایی نیستند که بتوانند ما را از پا دربیاورند ما باید بتوانیم به خودمان و به ملتمان تلقین کنیم که برای یک چنین کار بزرگی که رسالت همه انبیاء تاریخ بوده ما باید خیلی سرمایهگذاری کنیم.
ما عادت کردهایم به این؛ سالها در این حوزهها و در این حجرههای نمور و تاریک و با غذای بخور و نمیر و با تحقیرهایی که از جانب مخالفین و معارضین میشدیم، زندگی کردیم برای ما آن زندگی میتواند نشانهای باشد که ما قدرت تحمل مشکلات را داریم و طلبههای امروز مدرسه فیضیه عشری از اعشار آن مشکلاتی که آن روزها به ما تحمیل میشد ندارند.
موقعی بر ما گذشت که در این خیابانهای قم مطمئن نبودیم که از خانه به مدرسه میرسیم و یا از مدرسه به خانه میرسیم، واقعاً مطمئن نبودیم، جلسهای که میگرفتیم مطمئن نبودیم که میگذارند ما سخنرانیمان را تمام بکنیم یا نه. کنار این حرم مقدس حضرت معصومه(س) طلبهها جمع میشدند و دعای توسل میخواندند و رژیم همان دعای توسل را هم تحمل نمیکرد و وقتی که میخواستیم اسم امام را ببریم در این اجتماعاتمان با اشارات و کنایاتی، مثلاً صلوات میفرستادند به اسم کسی که مثلاً خانهاش در کوچه یخچال قاضی است، با این عناوین اسم امام برده میشد و به طوری فشارها را تحمل کردیم، میرفتیم برای تبلیغ مطمئن نبودیم که بگذارند آنجا تبلیغمان را بکنیم وارد میشدیم. ساواک میآمد، ژاندارمری میآمد، شهرداری میآمد، کدخدا میآمد، همه از ما تعهد میخواستند. شب اول که منبر رفتیم، شب دوم ممنوع میشدیم و به جای دیگری میرفتیم، تا آخر ماه رمضان ما هفت، هشت تا ده و شهر را عوض میکردیم، با این شکل طلبهها در این ده، پانزده سال این انقلاب را نگه داشتند.
حالا افتاده دست شما، من به جوانها عرض میکنم آنهایی که سنشان یک مقدار بیشتر است دستشان در کار بوده است. "یَری الناس دهتنا فیالقوار یرکافیا ولایرد ما یجری علی رأس لَنجد" عدهای میبینند این شیشههای روغن در رفهای مغازهها چیده شده و خیلی با صفا است میگویند بهبه چه منظره خوبی دارد اما نمیدانند که آن دانههای کنجد در لابلای سنگهای آسیاب چه به سرشان آمده تا این شیشه روغن به دست آمده است.
کسانی که امروز از مشکلات مثلاً گرانی و کمبود و امثال اینها ممکن است از پا دربیایند کمی اگر برگردند و تاریخ گذشته و مشکلات و صدمات پیشتازان این مبارزه را در نظر بگیرند خیلی راحت میتوانند تحمل بکنند، بخصوص اگر دستاوردهای عظیم این انقلاب را ببینند.
برادران عزیز طلبه! ما در یک وضعی زندگی میکردیم که توی ماشین نمیتوانستیم بنشینیم، موسیقی توی ماشین طوری بود که ما بارها در وسط راه پیاده میشدیم، در اجتماعات نمیتوانستیم برویم، در خیابانها در ادارهها جای ما نبود این قشر متدین را عرض میکنم که ببینید حالا محیط زندگی شما چطور شده است، چه کسانی بر این مردم تحمیل شده بودند، چه چهرههایی در این جامعه معذب بودند و چه چهرهایی ذلیل بودند در این جامعه و امروز خیلی مسائل عوض شده، کسانی که گذشته یادشان نیست ممکن است تحمل مشکلات یک مقدار برایشان سخت باشد، اما کسانی که گذشته را دیدهاند، میدانند که ما در این چهار سال به اندازه پنجاه سال جلو رفتهایم و انشاءاللّه در سالهای آینده با همت مردممان و با حمایت تودهها و با رهبری علمای اعلام و امام امت بتوانیم خودمان را به جامعه اسلامی واقعی نزدیک بکنیم، در خاتمه عرایضم از عموم برادران و خواهران قمی و برادران و محصلان علوم دینی و آقایان علما و ائمه جماعت که به اینجا تشریف آوردهاند و محبت فرمودهاند و همه کسانی که وقتی برای شنیدن این سخنرانی مصرف کردهاند تشکر میکنم و امیدوارم خداوند این توفیق را بدهد که وظایفی که در مقابل این شهر مقدس داریم بتوانیم در آینده انجام بدهیم و از بخشی از حقوقی که مردم قم و حوزههای علمیه بر گردن ما دارند بتوانیم وظایفمان را در مقابل آن انجام بدهیم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته