سخنرانی در جمع مردم زابل
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«. أَعْوذُ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ بسم اللّه الرحمن الرحیم الَّذینَ قالوا ربّنا اللّه ثُمَّ اسْتِقامُوا تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةٌ علیهم اَلا تَخافُوا و لا تَحْزَنوا.
با یک دنیا تشکر و امتنان از محبتها و الطاف شما مردم مسلمان، مستضعف و غیور، مقاوم و صبور، خانمها و آقایان، روحانیون و مسؤولان این منطقه مستضعف.
برای من این همه محبّت، صفا و صمیمیّت، به خاطر اینکه شما در خیال خودتان بنده را یکی از سربازان و یکی از شاگردان باوفای امام میدانید، قابل تحمل است و الاّ این همه انسانهای شریف برای کسی که هیچ احتیاج ندارد و از مخلوقین خدا است، این همه محبت ابراز میکند، برای امثال بنده مایه شرمندگی است.
وقتی به استان محروم شما وارد شدم، هر لحظهای که به جلو میرود و هر لحظه که بیشتر با این مردم عزیز و زجر کشیده و محروم مواجه میشوم، در عمق وجودم [این] احساس بیشتر میشود که نسبت به این مردم باصفا و باوفا باید خدمت بیشتری کرد. این مردم ارزش و صلاحیت هر گونه جانفشانی را دارند که مشکلات زندگیشان حل شود.
امروز اگر مستکبران دنیا آن چیزی که من میدیدم، یک هزارم آنچه که در مقابل چشم ما است، میریزند دست از و عناد نسبت به این انقلاب برمیداشتند.
در گوشهای از این کشور، در منطقه کویری منّت کشیده و در منطقهای که دنبال خودش قرنها استضعاف و ظلم را دارد، و در جایی که کمرش زیر بار مظالم و تبعیضهای طاغوتیان گذشته خم شده است، انسان وقتی که با این چنین انسانهای پرشور و پرمحبت و گرم و جوشان و خروشانی مواجه میشود از صمیم دل تحسین میکند.
اگر انقلاب جمهوری اسلامی پیروز است، برای خاطر این است که پایههایش را مردمی مثل شما تشکیل میدهد.
اگر کاخنشینان آمریکا و مستکبران شرق و غرب و حتی مستکبران داخل کشور ما طاغوتها و طاغوتزدهها و ارتجاع و عمال انها میدانستند در دل این مردم چه میگذرد و پایههای این انقلاب بر دوش چه مردمی استوار است، دست از این کثافتکاریها و مظالمشان برمیداشتند.
در زابل، آنجایی که از جبهه جنگ هزارها کیلومتر فاصله دارد، آدم وقتی که جبهه موج عکسهای جوانهای نورانی را که شهید انقلاب هستند، میبیند، عمق انقلاب را بهتر میتواند درک کند.
همین لحظهای که اینجا نشسته بودم و روی دست شما عزیزان عکسهای شهدا را میدیدم، خدا میداند که در وجود خودم چه حالی را احساس میکردم، و مطمئن هستم که اگر یک صدم این حالت در دل مستکبران پیدا میشد، دست از مخالفت با شما برمیداشتند؛ و حقوق شما را به شما برمیگرداندند.
این مردم با مشکلاتی که استکبار جهانی بر آنها تحمیل کرده، زندگی میکند؛ این مردمی که از اینجا به خاطر نجات کردستان، باختران، خوزستان، ایلام و به خاطر نجات اسلام از دست کفر این گونه جانفشانی کردند، قابل ستایش و خدمت کردن هستند و مستحق این هستند که مسؤولان کشور برای اینها جانفشانی کنند.
من وقتی که وارد شهر شما میشدم، در ذهنم خاطراتی را که با شهید همکارمان، شهید طباطبایی در دورههای طولانی قبل از پیروزی انقلاب و آن روزهایی که انقلاب غریب بود، داشتم، مجسم کرده بودم و خاطرات آن روز و خاطره شهادت جانگدازش در ذهنم مجسّم شده بود.
خوب، به هر حال برخورد کردم، با موج عکسهای شهدای شما که روی دستهای شما شناور بود.
این افتخار از آن مردم زابل است و مردم زابل با همه گرفتاری و استضعافشان سهم شایانی در این انقلاب دارند؛ هم پیش از پیروزی و هم بعد از پیروزی و هم در صحنههای نظام و جنگ.
من در اینجا به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی و به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع که مسؤولیت جنگ را به عهده دارم، شما مردم، خانمها، آقایان و شما خانوادههای شهید داده و شما خانوادههای جانباز داده و شما مردمی که عملاً با نیاز خودتان پشتوانه جنگ [هستید]، در آستانه ورود به چهارمین سال جنگ، این بشارت را میدهم که زحمات و مجاهدت شما نزدیک به نتیجه است و انشاءاللّه به زودی شاهد موفقیات فرزندانتان در جبهههای جنگ خواهید بود.
زابل این افتخار را دارد که نماینده محبوب خودش و فرزند امام جمعه را که سمبل انقلاب بود، شهید داده و هفته گذشته سه نفر از ایتام این شهر در جنگ به افتخار شهادت رسیدهاند و این دلیل این است که محرومیتها و استضعافی که بر شما تحمیل شده است، نتوانسته است اهداف شوم کسانی را که این استضعاف را به شما تحمیل کردهاند، تحقق بخشد و مردم همچنان در راه حق در حرکت هستند.
ما در این انقلاب، هنوز با اهداف ترسیم شده فاصله زیادی داریم. امروز که از زاهدان تا اینجا از مسیر بسیار خشک و بسیار عقب افتاده و بیابانهای خشک آمدم، به مشکلات استان و خصوصاً این منطقه پی بردم.
وقتی که برای اولین بار با رودخانه شیله برخورد کردم و دیدیم که آب شیرین، موج زنان از میان بیابانها میگذرد، با خودم اندیشیدم که خدایا این مردمی که این آب و خاک و هوا را دارند، چطور باید در این استضعاف و فقر و محرومیت [باشند]؟ چرا به فکر نجات این منطقه نبودهاند؟
زابل برای جمهوری اسلامی ایران، به خاطر وضعیت جغرافیایش و به خاطر مردم مقاومش و اصالت و آبروی و مایههای اعتقادی مردمش و به خاطر همسایههای نابابش، یک منطقه مهم استراتژیکی حساب میشود.
اینجا جایی نیست که جمهوری اسلام بتواند غفلت کند. شما مردم با امکاناتی که در همین حد [در] منطقهتان وجود دارد، باید تلاش کنید و بجوشید و بخروشید و خودتان دست اندرکار عمل بشوید و خودتان جمهوری اسلامی و مسؤولان اجرایی را یاری بدهید تا بتوانیم این منطقه را به یک منطقه آزاد و آباد و مقاوم تبدیل کنیم.
کشوری که منابع زیرزمینی و آبش یا ناشناخته مانده یا بلا استفاده مانده و رودهایش روی خاکش میغلتد، برای مهار آنها برنامهریزی نشده است. برای کشوری که نیروهای متخصص لازم برای استفاده از معادن، خاک، و آب و امکاناتش تهیه نشده، برنامه بسیار طولانیای لازم است که شما به نقطه مطلوب برسید. دوره سازندگی این انقلاب طولانی است و احتیاج به صبر و مقاومت و بیداری و هوشیاری دارد و مهمتر از همه، احتیاج دارد که خود مردم در جریان سازندگی کشور دخالت کنند.
من همین جنگ را مثال میزنم، اگر ما جنگ را فقط به عهده ارتش میگذاشتیم و میگفتیم یک ارتش سالها در این کشور بوده و حالا که جنگ شده، باید خودش این جنگ را اداره کند، چه بلایی بر سر این کشور میآمد؟! همان طور که در روزهای اول جنگ شد؛ همان یک هفته اول عراقیها از پشت اهواز آمدند و در ظرف یک ماه خرمشهر و ده شهر دیگر و نوار مرزی ما را به عمق 70 کیلومتر در بعضی نقاط گرفتند.
یعنی اگر ما بخواهیم در شرایط بحرانی مسؤولیت را به عهده کسانی بگذاریم که در حد زمان عادی سازماندهی شدهاند، کشور از بین میرود. امروز برای سازندگی مملکت و برای آن که از امکانات برای بهتر زندگی کردن نسلهای آینده استفاده کنیم، چنین سازمان مسؤول و مجهزی در کشور وجود ندارد.
شما در جنگ شرکت کردید و بچههایتان را به جبهه فرستادید و امکاناتتان را در کامیونها به میدان جنگ فرستادید، از دولت حمایت کردید و با شعار جنگ جنگ تا پیروزی قلب و دل مسؤولان و رزمندگان را محکم کردید و به ندای ما جواب مثبت دادید و مملکت چهل میلیون نفری ما در مقابل صدها میلیون دشمن از آمریکا گرفته تا دل کشورهای کوچک خلیج فارس، از اسرائیل گرفته تا عمق شوروی و سراسر منطقه ایستاده و امروز کارشان به جایی رسیده که به عراق هواپیماهای مدرن اجاره و کرایه میدهند تا با ما بجنگند.
شما توانستید با جمعیت چهل میلیونی، مصمّم در مقابل این همه دشمن انبوه مقاومت کنید و تحسین نامرئی خود ملتهای جهان را برانگیزید. در صحنههای اقتصاد و سازندگی کشور و در جاهای دیگر هم باید به همین شکل شرکت کرد، یعنی اگر شما اینجا منتظر باشید وزارت کشاورزی بیاید و همه این دشتها را آباد کند، اگر شما بنشینید تا وزارت راه همه این روستاها را راه سازی کنند اگر شما منتظر بمانید که منابع زیرزمینی ما را وزارت معادن و فلزات بیابد و استخراج کند. و این کشور را غنی کند، این دوران خیلی طولانی میشود و با سرعتی که این انقلاب و مردم محروم ما نیاز دارند سازگار نیست.
من وقتی که از این دشت تشنه، در کنار دریاچه هامون عبور میکردم، تأسّف میخوردم. فکر میکردم؛ اگر مردم زابل خودشان وارد صحنه نشوند و اگر خودشان سرمایهگذاری نکنند و نیروهای جوان را به این منطقه نکشند و اگر از این خاک جواهر برندارند، این مناسب با شئون جمهوری اسلامی نیست.
البته، دولت یک وظایفی دارد. دولت باید تأسیسات زیربنایی دهد، دولت باید امکانات حفّاری بدهد. دولت باید بذر اصلاح شده در اختیار شما بگذارد، دولت باید طرح بدهد و شناسایی کند. ممکن است دیر انجام شده باشد، انشاءاللّه همتی کنید و ما هم همتی کنیم برای جمهوری اسلامی بسیار عیب است که مسافرین زاهدان تا زابل از کویر و بیابان بیایند و در کنارش آبها در دریاچه هامون راکد باشد و به افغانستان برگردد. این عیب است.
علیابن ابیطالب(ع) پیشوای شما و امام شما، آن کسی که کلماتش قرنها ملت را ساخته و هنوز محور حرکت ماست، میفرماید: »من کان افتقر ماء و تراب ثُمَّ فابعد اللّه« کسی که آب رودخانه دارد، خاک هم دارد و باز هم فقیر میماند، خداوند آن را از رحمت خودش دور میکند.
من خیال میکنم برای مردم زابل، این شیعیان علی(ع) همین یک جمله کافی است که الهام بخش باشد وارد میدان شوید، ما هم به عنوان مسؤول، بنده وقتی که در تهران هم بودم، دلم برای منطقهای مثل زابل میتپید.
اگر استاندار شما مسؤولان شما فرماندار شما، مسؤولان اجرایی شما، مسؤولان کشاورزی و کارهای عمرانی شما با شما همکاری میکنند که قطعاً میکنند. آنها مردمی هستند که از خانههایشان آمدهاند که برای شما خدمت کنند.
من از اینجا به همه نیروهای فعّال انقلاب و دلسوزان انقلاب عرض میکنم که سیستان و بلوچستان یکی از مناطقی است که هر کس بخواهد جهاد اقتصادی کند و برای این کشور و برای مردم محروم خدمت کند و برای نجات دادن یک ملت از استضعاف تحمیل شده چند قرن، خدمت کند و رضایت خدا را جلب کند، سیستان و بلوچستان امروز یکی از مناطق این خدمتهاست .
من از آنهایی که عاطفهای دارند و میخواهند برای انسانهای محروم خدمت کنند، دعوت میکنم برای خدمت به مردمی که نیاز به تخصّص و نیروهای جوان متخصصی دارند، بار سفر ببندند. ظلم که به استان، به خاطر همجواری با یک دولت نابکار و نامناسب و ظالم شده، این است که ظلم و تجاوز شوروی به افغانستان باعث شده که بعضی از مردمی که بار زندگی بر دوش خودشان سنگینی میکرده، امروز میهمان صدها هزار افغانی آواره هستند؛ افغانیهای آماده و مسلمانی که تحت ستم مارکسیستهای افغانستان و تحت تأثیر ابرقدرت ظالم اتحاد جماهیر شوروی مجبور شدهاند از لانه و آشیانه خودشان دست بردارندو به عنوان آواره و مهاجر در جای دیگر باری به دوش مردم دیگری باشند.
البته، ما این میهمانان را نمیتوانیم طرد کنیم. ما به خاطر ملت افغان و مجاهدین افغانی و به خاطر این که با استکبار شرق مبارزه کنیم و به خاطر اینکه در غم افغانیها شریک باشیم، این مهمانان را پذیرفتهایم، ولی دنیا بداند که ملتی که سه سال جنگ تحمیلی و 2 میلیون آواره جنگ تحمیلی و دادن صدها هزار نیروی جوانش در جبههها را دارد تحمل میکند، امروز مهاجران افغانی را در منطقهای که دچار استضعاف بوده، دارد میزبانی میکند.
در اینجا یکی از وظایف ملت ما و یکی از وظایف سنگین ما و [کسانی که] در شهرها و محیط امنشان زندگی میکنند، این است که در این میزبانی با مردم محروم سیستان و بلوچستان شریک شود.
من از همین جا از هموطنان عزیزمان در سراسر کشور و مردمی که در خراسان، مازنداران، گیلان، آذربایجان، تهران، اصفهان، شیراز و در مناطقی منعّم کشور، دور از گرفتاریهای این مردم مستضعف زندگی میکنند، دعوت میکنم که در مصائب این مردم و در تحمل مشکلات مهاجرانی که بر افغانستان تحمیل شده و آثارش ما را هم گرفته شریک شوند.
در این فاجعهای که برخورد دو مستکبر بزرگ جهانی برای بشریت به وجود آورده، برای اینکه بار ستم مضاعف را از دوش ملتی درآوریم، نیاز به فداکاری و کمک داریم.
ملت ما نباید از اشراری که از مرزهای حفظ نشده، مزاحم یک استان میشوند، آنجائی که مشکلات مهاجرین، تجاوز جنایتکار ابرقدرت روسی به افغانستان پیش آمده و آنجایی که محرومیتهای طبیعی استان و ظلمهای رژیم گذشته و نرسیدن به این منطقه وجود دارد، غافل بماند و نمیماند.
من به شما عرض میکنم که مسؤولان کشور شما از امام بزرگوار گرفته تا این بچه نوجوانی که از دانشکدهها بیرون میآیند و به عنوان جهادگر یا پاسدار کمیته و یا مأمور در سایر نهادهای انقلاب در اطراف این منطقه و مناطق دیگر پخش شدهاند، کسانی هستند که درد استضعاف شما را فهیمدهاند و انشاءاللّه با شما در غم و شادی شما شریک خواهند بود.
ما به امید روزی خواهیم ماند که محرومیتها را [از] منطقه دور کنیم. و خیال میشد که استان سیستان و بلوچستان است که طبیعت خواسته محروم بماند؛ چنین چیزی نیست و محکوم به محرومیت تحمیل شده است.
من از شما در زمینهای گرم و این آفتاب گرم و به طوری که دوستان میگویند بسیاری از شما از ساعت 9 روی این زمینهای داغ زیر آفتاب داغ نشستهاید، شرمنده هستم و بیش از [این] شما را اذیت نمیکنم، و غرض من دیدن شما و منطقه شما و آشنایی با مشکلات شما و تسلیت گفتن به خانوادههای شهدا و بررسی مشکلات بود.
و ما، هیأت نسبتاً بزرگی از مسؤولان کشور و وزارء به اینجا آمدهایم که مطالعه کنیم و به نیازها و امکانات واقف شویم و به شما قول میدهم که انشاءاللّه نتایج مطلوبی را به دنبال دارد. فقط تأکیدم این است که شما هم توجه داشته باشید که کارهای سازندگی و خلاق نیاز به زمان و فرصت دارد و صبر و مقاومت لازم دارد و مهمتر از [اینها] خودتان را لازم دارد.
همان طور که از دولت دعوت میکنم که در کار شما جدیت به خرج دهد و همان طور که از نیروهای متعهد دعوت میکنم که به شما کمک کنند، از شما میخواهم که خودتان نیز مسؤولان را یاری کنید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته