سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمیدر جمع مردم زابل پیرامون پایه‏های انقلاب و نقش مردم زابل در انقلاب

سخنرانی آقای هاشمیدر جمع مردم زابل پیرامون پایه‏های انقلاب و نقش مردم زابل در انقلاب

  • پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۶۲

سخنرانی در جمع مردم زابل

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«. أَعْوذُ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ بسم اللّه الرحمن الرحیم الَّذینَ قالوا ربّنا اللّه ثُمَّ اسْتِقامُوا تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةٌ علیهم اَلا تَخافُوا و لا تَحْزَنوا.

 با یک دنیا تشکر و امتنان از محبتها و الطاف شما مردم مسلمان، مستضعف و غیور، مقاوم و صبور، خانمها و آقایان، روحانیون و مسؤولان این منطقه مستضعف.

 برای من این همه محبّت، صفا و صمیمیّت، به خاطر اینکه شما در خیال خودتان بنده را یکی از سربازان و یکی از شاگردان باوفای امام می‏دانید، قابل تحمل است و الاّ این همه انسانهای شریف برای کسی که هیچ احتیاج ندارد و از مخلوقین خدا است، این همه محبت ابراز می‏کند، برای امثال بنده مایه شرمندگی است.

 وقتی به استان محروم شما وارد شدم، هر لحظه‏ای که به جلو می‏رود و هر لحظه که بیشتر با این مردم عزیز و زجر کشیده و محروم مواجه می‏شوم، در عمق وجودم [این] احساس بیشتر می‏شود که نسبت به این مردم باصفا و باوفا باید خدمت بیشتری کرد. این مردم ارزش و صلاحیت هر گونه جانفشانی را دارند که مشکلات زندگیشان حل شود.

 امروز اگر مستکبران دنیا آن چیزی که من می‏دیدم، یک هزارم آنچه که در مقابل چشم ما است، می‏ریزند دست از و عناد نسبت به این انقلاب برمی‏داشتند.

 در گوشه‏ای از این کشور، در منطقه کویری منّت کشیده و در منطقه‏ای که دنبال خودش قرنها استضعاف و ظلم را دارد، و در جایی که کمرش زیر بار مظالم و تبعیض‏های طاغوتیان گذشته خم شده است، انسان وقتی که با این چنین انسانهای پرشور و پرمحبت و گرم و جوشان و خروشانی مواجه می‏شود از صمیم دل تحسین می‏کند.

 اگر انقلاب جمهوری اسلامی پیروز است، برای خاطر این است که پایه‏هایش را مردمی مثل شما تشکیل می‏دهد.

 اگر کاخ‏نشینان آمریکا و مستکبران شرق و غرب و حتی مستکبران داخل کشور ما طاغوتها و طاغوت‏زده‏ها و ارتجاع و عمال انها می‏دانستند در دل این مردم چه می‏گذرد و پایه‏های این انقلاب بر دوش چه مردمی استوار است، دست از این کثافتکاریها و مظالمشان برمی‏داشتند.

 در زابل، آنجایی که از جبهه جنگ هزارها کیلومتر فاصله دارد، آدم وقتی که جبهه موج عکسهای جوانهای نورانی را که شهید انقلاب هستند، می‏بیند، عمق انقلاب را بهتر می‏تواند درک کند.

 همین لحظه‏ای که اینجا نشسته بودم و روی دست شما عزیزان عکسهای شهدا را می‏دیدم، خدا می‏داند که در وجود خودم چه حالی را احساس می‏کردم، و مطمئن هستم که اگر یک صدم این حالت در دل مستکبران پیدا می‏شد، دست از مخالفت با شما برمی‏داشتند؛ و حقوق شما را به شما برمی‏گرداندند.

 این مردم با مشکلاتی که استکبار جهانی بر آنها تحمیل کرده، زندگی می‏کند؛ این مردمی که از اینجا به خاطر نجات کردستان، باختران، خوزستان، ایلام و به خاطر نجات اسلام از دست کفر این گونه جانفشانی کردند، قابل ستایش و خدمت کردن هستند و مستحق این هستند که مسؤولان کشور برای اینها جانفشانی کنند.

 من وقتی که وارد شهر شما می‏شدم، در ذهنم خاطراتی را که با شهید همکارمان، شهید طباطبایی در دوره‏های طولانی قبل از پیروزی انقلاب و آن روزهایی که انقلاب غریب بود، داشتم، مجسم کرده بودم و خاطرات آن روز و خاطره شهادت جانگدازش در ذهنم مجسّم شده بود.

 خوب، به هر حال برخورد کردم، با موج عکسهای شهدای شما که روی دستهای شما شناور بود.

 این افتخار از آن مردم زابل است و مردم زابل با همه گرفتاری و استضعافشان سهم شایانی در این انقلاب دارند؛ هم پیش از پیروزی و هم بعد از پیروزی و هم در صحنه‏های نظام و جنگ.

 من در اینجا به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی و به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع که مسؤولیت جنگ را به عهده دارم، شما مردم، خانمها، آقایان و شما خانواده‏های شهید داده و شما خانواده‏های جانباز داده و شما مردمی که عملاً با نیاز خودتان پشتوانه جنگ [هستید]، در آستانه ورود به چهارمین سال جنگ، این بشارت را می‏دهم که زحمات و مجاهدت شما نزدیک به نتیجه است و ان‏شاءاللّه به زودی شاهد موفقیات فرزندانتان در جبهه‏های جنگ خواهید بود.

 زابل این افتخار را دارد که نماینده محبوب خودش و فرزند امام جمعه را که سمبل انقلاب بود، شهید داده و هفته گذشته سه نفر از ایتام این شهر در جنگ به افتخار شهادت رسیده‏اند و این دلیل این است که محرومیتها و استضعافی که بر شما تحمیل شده است، نتوانسته است اهداف شوم کسانی را که این استضعاف را به شما تحمیل کرده‏اند، تحقق بخشد و مردم همچنان در راه حق در حرکت هستند.

 ما در این انقلاب، هنوز با اهداف ترسیم شده فاصله زیادی داریم. امروز که از زاهدان تا اینجا از مسیر بسیار خشک و بسیار عقب افتاده و بیابانهای خشک آمدم، به مشکلات استان و خصوصاً این منطقه پی بردم.

 وقتی که برای اولین بار با رودخانه شیله برخورد کردم و دیدیم که آب شیرین، موج زنان از میان بیابانها می‏گذرد، با خودم اندیشیدم که خدایا این مردمی که این آب و خاک و هوا را دارند، چطور باید در این استضعاف و فقر و محرومیت [باشند]؟ چرا به فکر نجات این منطقه نبوده‏اند؟

 زابل برای جمهوری اسلامی ایران، به خاطر وضعیت جغرافیایش و به خاطر مردم مقاومش و اصالت و آبروی و مایه‏های اعتقادی مردمش و به خاطر همسایه‏های نابابش، یک منطقه مهم استراتژیکی حساب می‏شود.

 اینجا جایی نیست که جمهوری اسلام بتواند غفلت کند. شما مردم با امکاناتی که در همین حد [در] منطقه‏تان وجود دارد، باید تلاش کنید و بجوشید و بخروشید و خودتان دست اندرکار عمل بشوید و خودتان جمهوری اسلامی و مسؤولان اجرایی را یاری بدهید تا بتوانیم این منطقه را به یک منطقه آزاد و آباد و مقاوم تبدیل کنیم.

 کشوری که منابع زیرزمینی و آبش یا ناشناخته مانده یا بلا استفاده مانده و رودهایش روی خاکش می‏غلتد، برای مهار آنها برنامه‏ریزی نشده است. برای کشوری که نیروهای متخصص لازم برای استفاده از معادن، خاک، و آب و امکاناتش تهیه نشده، برنامه بسیار طولانی‏ای لازم است که شما به نقطه مطلوب برسید. دوره سازندگی این انقلاب طولانی است و احتیاج به صبر و مقاومت و بیداری و هوشیاری دارد و مهمتر از همه، احتیاج دارد که خود مردم در جریان سازندگی کشور دخالت کنند.

 من همین جنگ را مثال می‏زنم، اگر ما جنگ را فقط به عهده ارتش می‏گذاشتیم و می‏گفتیم یک ارتش سالها در این کشور بوده و حالا که جنگ شده، باید خودش این جنگ را اداره کند، چه بلایی بر سر این کشور می‏آمد؟! همان طور که در روزهای اول جنگ شد؛ همان یک هفته اول عراقیها از پشت اهواز آمدند و در ظرف یک ماه خرمشهر و ده شهر دیگر و نوار مرزی ما را به عمق 70 کیلومتر در بعضی نقاط گرفتند.

 یعنی اگر ما بخواهیم در شرایط بحرانی مسؤولیت را به عهده کسانی بگذاریم که در حد زمان عادی سازماندهی شده‏اند، کشور از بین می‏رود. امروز برای سازندگی مملکت و برای آن که از امکانات برای بهتر زندگی کردن نسلهای آینده استفاده کنیم، چنین سازمان مسؤول و مجهزی در کشور وجود ندارد.

 شما در جنگ شرکت کردید و بچه‏هایتان را به جبهه فرستادید و امکاناتتان را در کامیونها به میدان جنگ فرستادید، از دولت حمایت کردید و با شعار جنگ جنگ تا پیروزی قلب و دل مسؤولان و رزمندگان را محکم کردید و به ندای ما جواب مثبت دادید و مملکت چهل میلیون نفری ما در مقابل صدها میلیون دشمن از آمریکا گرفته تا دل کشورهای کوچک خلیج فارس، از اسرائیل گرفته تا عمق شوروی و سراسر منطقه ایستاده و امروز کارشان به جایی رسیده که به عراق هواپیماهای مدرن اجاره و کرایه می‏دهند تا با ما بجنگند.

 شما توانستید با جمعیت چهل میلیونی، مصمّم در مقابل این همه دشمن انبوه مقاومت کنید و تحسین نامرئی خود ملتهای جهان را برانگیزید. در صحنه‏های اقتصاد و سازندگی کشور و در جاهای دیگر هم باید به همین شکل شرکت کرد، یعنی اگر شما اینجا منتظر باشید وزارت کشاورزی بیاید و همه این دشتها را آباد کند، اگر شما بنشینید تا وزارت راه همه این روستاها را راه سازی کنند اگر شما منتظر بمانید که منابع زیرزمینی ما را وزارت معادن و فلزات بیابد و استخراج کند. و این کشور را غنی کند، این دوران خیلی طولانی می‏شود و با سرعتی که این انقلاب و مردم محروم ما نیاز دارند سازگار نیست.

 من وقتی که از این دشت تشنه، در کنار دریاچه هامون عبور می‏کردم، تأسّف می‏خوردم. فکر می‏کردم؛ اگر مردم زابل خودشان وارد صحنه نشوند و اگر خودشان سرمایه‏گذاری نکنند و نیروهای جوان را به این منطقه نکشند و اگر از این خاک جواهر برندارند، این مناسب با شئون جمهوری اسلامی نیست.

 البته، دولت یک وظایفی دارد. دولت باید تأسیسات زیربنایی دهد، دولت باید امکانات حفّاری بدهد. دولت باید بذر اصلاح شده در اختیار شما بگذارد، دولت باید طرح بدهد و شناسایی کند. ممکن است دیر انجام شده باشد، ان‏شاءاللّه همتی کنید و ما هم همتی کنیم برای جمهوری اسلامی بسیار عیب است که مسافرین زاهدان تا زابل از کویر و بیابان بیایند و در کنارش آبها در دریاچه هامون راکد باشد و به افغانستان برگردد. این عیب است.

 علی‏ابن ابیطالب(ع) پیشوای شما و امام شما، آن کسی که کلماتش قرنها ملت را ساخته و هنوز محور حرکت ماست، می‏فرماید: »من کان افتقر ماء و تراب ثُمَّ فابعد اللّه« کسی که آب رودخانه دارد، خاک هم دارد و باز هم فقیر می‏ماند، خداوند آن را از رحمت خودش دور می‏کند.

 من خیال می‏کنم برای مردم زابل، این شیعیان علی(ع) همین یک جمله کافی است که الهام بخش باشد وارد میدان شوید، ما هم به عنوان مسؤول، بنده وقتی که در تهران هم بودم، دلم برای منطقه‏ای مثل زابل می‏تپید.

 اگر استاندار شما مسؤولان شما فرماندار شما، مسؤولان اجرایی شما، مسؤولان کشاورزی و کارهای عمرانی شما با شما همکاری می‏کنند که قطعاً می‏کنند. آنها مردمی هستند که از خانه‏هایشان آمده‏اند که برای شما خدمت کنند.

 من از اینجا به همه نیروهای فعّال انقلاب و دلسوزان انقلاب عرض می‏کنم که سیستان و بلوچستان یکی از مناطقی است که هر کس بخواهد جهاد اقتصادی کند و برای این کشور و برای مردم محروم خدمت کند و برای نجات دادن یک ملت از استضعاف تحمیل شده چند قرن، خدمت کند و رضایت خدا را جلب کند، سیستان و بلوچستان امروز یکی از مناطق این خدمتهاست .

 من از آنهایی که عاطفه‏ای دارند و می‏خواهند برای انسانهای محروم خدمت کنند، دعوت می‏کنم برای خدمت به مردمی که نیاز به تخصّص و نیروهای جوان متخصصی دارند، بار سفر ببندند. ظلم که به استان، به خاطر همجواری با یک دولت نابکار و نامناسب و ظالم شده، این است که ظلم و تجاوز شوروی به افغانستان باعث شده که بعضی از مردمی که بار زندگی بر دوش خودشان سنگینی می‏کرده، امروز میهمان صدها هزار افغانی آواره هستند؛ افغانیهای آماده و مسلمانی که تحت ستم مارکسیستهای افغانستان و تحت تأثیر ابرقدرت ظالم اتحاد جماهیر شوروی مجبور شده‏اند از لانه و آشیانه خودشان دست بردارندو به عنوان آواره و مهاجر در جای دیگر باری به دوش مردم دیگری باشند.

 البته، ما این میهمانان را نمی‏توانیم طرد کنیم. ما به خاطر ملت افغان و مجاهدین افغانی و به خاطر این که با استکبار شرق مبارزه کنیم و به خاطر اینکه در غم افغانیها شریک باشیم، این مهمانان را پذیرفته‏ایم، ولی دنیا بداند که ملتی که سه سال جنگ تحمیلی و 2 میلیون آواره جنگ تحمیلی و دادن صدها هزار نیروی جوانش در جبهه‏ها را دارد تحمل می‏کند، امروز مهاجران افغانی را در منطقه‏ای که دچار استضعاف بوده، دارد میزبانی می‏کند.

 در اینجا یکی از وظایف ملت ما و یکی از وظایف سنگین ما و [کسانی که] در شهرها و محیط امنشان زندگی می‏کنند، این است که در این میزبانی با مردم محروم سیستان و بلوچستان شریک شود.

 من از همین جا از هموطنان عزیزمان در سراسر کشور و مردمی که در خراسان، مازنداران، گیلان، آذربایجان، تهران، اصفهان، شیراز و در مناطقی منعّم کشور، دور از گرفتاریهای این مردم مستضعف زندگی می‏کنند، دعوت می‏کنم که در مصائب این مردم و در تحمل مشکلات مهاجرانی که بر افغانستان تحمیل شده و آثارش ما را هم گرفته شریک شوند.

 در این فاجعه‏ای که برخورد دو مستکبر بزرگ جهانی برای بشریت به وجود آورده، برای اینکه بار ستم مضاعف را از دوش ملتی درآوریم، نیاز به فداکاری و کمک داریم.

 ملت ما نباید از اشراری که از مرزهای حفظ نشده، مزاحم یک استان می‏شوند، آنجائی که مشکلات مهاجرین، تجاوز جنایتکار ابرقدرت روسی به افغانستان پیش آمده و آنجایی که محرومیت‏های طبیعی استان و ظلمهای رژیم گذشته و نرسیدن به این منطقه وجود دارد، غافل بماند و نمی‏ماند.

 من به شما عرض می‏کنم که مسؤولان کشور شما از امام بزرگوار گرفته تا این بچه نوجوانی که از دانشکده‏ها بیرون می‏آیند و به عنوان جهادگر یا پاسدار کمیته و یا مأمور در سایر نهادهای انقلاب در اطراف این منطقه و مناطق دیگر پخش شده‏اند، کسانی هستند که درد استضعاف شما را فهیمده‏اند و ان‏شاءاللّه با شما در غم و شادی شما شریک خواهند بود.

 ما به امید روزی خواهیم ماند که محرومیتها را [از] منطقه دور کنیم. و خیال می‏شد که استان سیستان و بلوچستان است که طبیعت خواسته محروم بماند؛ چنین چیزی نیست و محکوم به محرومیت تحمیل شده است.

 من از شما در زمینهای گرم و این آفتاب گرم و به طوری که دوستان می‏گویند بسیاری از شما از ساعت 9 روی این زمینهای داغ زیر آفتاب داغ نشسته‏اید، شرمنده هستم و بیش از [این] شما را اذیت نمی‏کنم، و غرض من دیدن شما و منطقه شما و آشنایی با مشکلات شما و تسلیت گفتن به خانواده‏های شهدا و بررسی مشکلات بود.

 و ما، هیأت نسبتاً بزرگی از مسؤولان کشور و وزارء به اینجا آمده‏ایم که مطالعه کنیم و به نیازها و امکانات واقف شویم و به شما قول می‏دهم که ان‏شاءاللّه نتایج مطلوبی را به دنبال دارد. فقط تأکیدم این است که شما هم توجه داشته باشید که کارهای سازندگی و خلاق نیاز به زمان و فرصت دارد و صبر و مقاومت لازم دارد و مهمتر از [اینها] خودتان را لازم دارد.

 همان طور که از دولت دعوت می‏کنم که در کار شما جدیت به خرج دهد و همان طور که از نیروهای متعهد دعوت می‏کنم که به شما کمک کنند، از شما می‏خواهم که خودتان نیز مسؤولان را یاری کنید.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته