بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش آمدید. بدون تعارف از بیان شما استفاده کردم. انتظارم از شما همین است که فکر و راه حل عملی پیدا شود. اینها مشکلاتی است که مورد تأیید است. ما هم در مجمع خودمان را آماده میکنیم که راهکارهای عملی در این موارد ارائه دهیم. این پیشنهادها را به کمیسیونها بدهید.
شما نسبت به ما به موقعیت اجرائی نزدیکتر هستید و میخواهید قوانین اجرایی تنظیم کنید. لذا چیزهایی که فکر میکنید و راهکارهایی را که به فکر شما میرسد، به ما بگوئید تا ما در سیاستهای کلی از آنها استفاده کنیم که مبنای خوبی برای آینده است و از پراکندهگویی جلوگیری میشود.
معلوم است که باید به کجا برویم و پشت آن میایستیم و باید بگونهای عمل کنیم که در قوانین، برنامهها و اجرا، تخلّف نکنیم. شما مجموعه خوبی هستید که میتوانید به ما کمک کنید.
شما الآن درخصوص پژوهش بحث میکنید. هنوز به صورت فرابخشی عمل میکنیم و به همه مسائل نگاه میکنیم. چند وقت پیش مدیران سازمان و برنامه مسألهای را مطرح کردند که درد کشور را باید در آنجا جستجو کنید.
بودجه که تصویب میکنید، چگونه مصرف میشود؟ 80 درصد این بودجه در نیروهای مسلح، آموزش و پرورش، یارانهها و درمان هزینه میشود و همه اینها هم ناراضی هستند. نیروهای مسلح میگویند دست و پای ما را بستید و عصبانی هستند. یارانهها در بخش نان و بنزین نارضایتی دارد. در آموزش و پرورش و آموزش عالی هم به حق نارضایتی وجود دارد. اساتید و نیروهای خوب با این حقوقها، یا کم جذب میشوند و یا کم کار میکنند. در مسائل پزشکی بصورت بحران درآمده است.
یعنی اگر 20% باقیمانده بودجه را به آنها بدهیم، باز همین وضعیت خواهد بود. لذا باید راه حلّی پیدا کنید، این بحث در دولت بنده مطرح بود و در مجلس هم داشتم و این مشکل جدیدی نیست و فقط تشدید شده است.
آنموقع ما برای همه این موارد راه حل پیدا و شروع کردیم. درمورد یارانهها برنامههای خاصی داشتیم. قدری جلو رفتیم و تقریباً متوقف شدیم. هیچ کس هم جرأت نمیکند جلو بیاید. با این جناحها بازیها و دعواهای روزنامهای و شعارها که برای رأی جمع کردن است، سخت است که تصمیمات اساسی در این بخش گرفته شود.
بخش پزشکی هم به همین شکل است. در این بخش تصمیم گرفتیم بیمه جامع داشته باشیم که اصلاً رابطه مالی بیمار را با پزشک و بیمارستان قطع کنیم. این برنامه هم متوقف مانده است. نیروهای مسلح از سپاه و ارتش و انتظامی که همه آنها را میشناسم، ناراضی هستند. خیلی چیزها تکراری است. در سربازی تکراری و بیهوده عمر جوانان به هدر میدهد. این برنامه هم ناقص مانده. در آموزش و پرورش خیلی وقت گذاشتیم و روی آنها بحث کردیم. آنموقع دو راه حل گذاشتیم: یکی این بود که مسائل حرفهای و کارآموزی را در سطح دبیرستان جدّی بگیریم، البته هزینههایی داشت، ولی راه حل عمدهای بود.
یکی هم بحث مدارس مردمی را مطرح کردیم. مدارسی که به سطح بالایی میرسند. مردم استقبال و بخشی از هزینههای آن را پرداخت میکنند و دبیرستانهای دیگر باید خود را همسنگ آنها کنند. البته اشکالاتی داشت که بهم خورد و به اصطلاح میخواستند از مردم پول نگیرند، امّا الآن پول بیشتری از مردم میگیرند. لذا باید فکری کنیم و قطعاً در آموزش و پرورش باید فکر درستی کنیم.
حجم کمّی آموزش عالی ما نسبتاً بد نیست و هنوز باید جلو برویم. از لحاظ کیفی واقعاً مشکل واقعی است. باید راهکارهایی درست کنیم که به سراغ کیفیت بخشیدن تحقیقات برویم. در مسائل مهم مثل it و نانو و چیزهای مهم وضعیت ابتدائی داریم. چیزهایی که دنیا در آینده وابسته این موارد است و نانآور است. در گذشته فکر میکردیم کشورهای صنعتی چرا صنایع خود را به جهان سوم میدهند؟ جواب این سؤال الآن خیلی روشن است. آنها چیزهایی را که از ثمر دادن میافتاد، به ما میدادند. مثلاً کارخانهای را به ما میدادند، امّا کارخانهسازی را به ما نمیدادند. اگر نیاز به خط تولید داشتیم، آن را میساختند و ما وارد میکردیم.
بین کشورهای پیشرفته بر سر محل سیستم گداخت بحثهای عجیب و غریبی پیش میآید. همه حدس میزنند که اگر در آینده بخواهند مسأله انرژی را حل کنند، باید به سراغ این گونه تکنولوژی بروند تا هم به محیط زیست آسیب نرسد و هم منبع آن دریا و سیستم آن از طریق نور خورشید است.
در این خصوص جزوهای تهیه کردم و خدمت رهبری دادم. وقتی بحثهای هستهای داشتیم، گفتم یکی از امتیازاتی که آنها میتوانند به ما بدهند، این است که ما در آنجا جزء آنها باشیم آن را به ایران نمیآورند. ما فقط آنجا باشیم که نه خطر هستهای، نه تروریسم دارد و فقط علم است و هیچ ضرری ندارد. یعنی ما هم جزو آنها باشیم و اگر آنها سرمایهای میدهند ما هم بدهیم. نمیدانم ایشان این کار را دنبال کردند یا نه. به هر حال بنظر میرسد شما هم عمدتاً اوضاع کشور را میدانید و هم مدیریت آموزشی داشتید. ما هم در حال نوشتن سیاست کلّی هستیم و باید هماهنگی داشته باشیم. باید در مسائل بسیار مهمی که کیفیت کار ما را بالا میبرد، عمل کنیم. اگر بخواهیم مغزها فرار نکنند، یکی از کارها، همین است که باید آموزش و پرورش را درست کنیم تا آنها فرار نکنند. باید زندگی، اشتغال، رفاه، و آسایش اجتماعی را به گونهای بسازیم که به نفع آنها باشد که زندگی کنند. اگر آنجا هستند، نتیجه کارشان را به ما بدهند و اگر اینجا هستند، بمانند و کار کنند. بچههای خوب نروند و اگر برای تحصیل میروند، دوباره برگردند.
در مجموع ما با شما کاملاً همدرد هستیم و هر چه که شما گفتید، مورد نظر ما نیز است. فعلاً بین ما و شما این است که سیاستهای کلّی را با کمک شما، آنگونه که به عقل مامیرسد، بنویسیم و شما هم سعی کنید برنامهها و بودجهای که خدمت شما میآید، بعد اجرائی قضیه را متناسب با سیاستهای کلّی تهیه کنید. اگر این ارتباط را برقرار کنید، ملاقات امروز ما میتواند ملاقاتی مبارک و منشاء حرکتی باشد که ظرف پنج یا شش ماه آینده نتیجه آن روشن میشود و خیلی طولانی نیست. پس قرار ما این باشد که با هم در این مورد همکاری کنیم و انشاءالله برای مسائل بعدی باز هم شما را زیارت و از نظرات شما استفاده کنیم. تکتک شما برای بنده عزیز هستید و همکاران بنده محسوب میشوید.
والسّلام علیکم و رحمهالله