روایت قالیباف از کاری که آیت الله هاشمی را شادمان می کرد

در روزهای مبارزه انقلاب اسلامی بنده در مشهد ۱۵ تا ۱۶ سال سن داشتم و نام هاشمی رفسنجانی را قبل از پیروزی انقلاب بارها شنیده بودم.

این توفیق نصیب شد با کسی که چندین سال با نامش آشنا بودم، در دوران دفاع مقدس آشنا شدم و ماهی یک‌بار و یا هر هفته از نزدیک ایشان را می‌دیدم؛ چراکه نقش ایشان در دوران دفاع مقدس برجسته بود و در همان روزها با دقت و تیزهوشی‌شان آشنا شدم.

در نامه‌نگاری‌هایی که ایشان با صدام داشتند، منجر به آزادسازی بخش کوچکی از کشور و آزادی آزادگان و ورود آنها به کشور شد.

در ۸ سالی که در ریاست جمهوری بودند، در حوزه بازسازی و سازندگی مسائل شهری را دنبال می‌کردند و در هر بخش نگاه کنید، آثار مدیریتی وی وجود دارد.

هنگام تکمیل تونل توحید در بزرگراه چمران، با فشارهای متعددی ازجمله سیاسی مواجه بودیم که در آن زمان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بنده را صدا کردند و با توجه به اینکه ما به دنبال حل ترافیک آن محدوده بودیم، اعلام کرد ترافیک اینجا را حل کنید و تحت فشارها قرار نگیرید و محکم این کار را به پایان برسانید.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بازدیدی نیز از تونل توحید داشتند و بنده شاهد بودم ایشان در هر پروژه‌ای حضور پیدا می‌کرد، خستگی از تنش درمی‌رفت و نشاط پیدا می‌کرد. آیت‌الله هاشمی می‌گفت این کارها می‌ماند و این حرف‌ها تمام می‌شود.

در عرصه سیاسی همین بس که مقام معظم رهبری درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فرمودند؛ ایشان از استوانه‌های سیاسی کشور هستند.

بنده هم همانند آیت‌الله هاشمی یک روستازاده هستم، هم خدمت کردم و هم خطا. خدمت ما باشد برای آخرت و خطاهای ما را نیز بزرگواران و مردم عزیز خواهند بخشید و آیندگان نیز آن خطا را تکرار نخواهند کرد.

برگرفته از : سخنرانی در آیین تغییرنام بزرگراه نیایش به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی