به گزارش خبر آنلاین، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات گفت: هاشمی رفسنجانی از پیش از انقلاب، دوران پیروزی انقلاب و پسازآن همواره یار امام بود. حجتالاسلام سید محمود دعایی در همایش دیدبان اعتدال که در تبیین راه و اندیشه آیتالله هاشمی رفسنجانی برگزار شد، اظهار کرد: افتخار دارم از سالیان دور در محضر آیتالله هاشمی باشم. حضور من در قم با آغاز نهضت امام همراه بود و شاگردان امام دستههای مبارزاتی را آموزش میدادند و من افتخار داشتم در گروه آقای هاشمی قرار بگیرم. وی ادامه داد: در ابتدای مبارزات دوستان به این نتیجه رسیده بودند که کار فرهنگی کنیم و نشریه بعثت منتشر شود؛ اخوان حجتی کرمانی، آقای هاشمی، شهید باهنر و آقای منتظری ازجمله آنها بودند. عمده کار هم با طراحی شهید باهنر و هاشمی بود.
دعایی گفت: در این حرکت، من با منش آقای هاشمی محشور بودم و خود را مدیون ایشان میدانم. پیشرفت مبارزه به آنجا رسید که مجبور به مهاجرت از ایران شدم. در یک مقطعی مشاهده کردم که تنها به اسم لو رفتهام ولی تصویری از من نداشتند چراکه مأمور ساواک سراغ مرا از خودم گرفت.
وی افزود: من به عراق رفتم. امام به من گفتند شما امکان چاپ و تکثیر دارید؟ گفتم بله. دوستان گفتند که امام اعلامیهای دادند و بهتر است آن را نشر دهید. به ایران آمدم و آن اعلامیه را منتشر کردم. آن زمان، همزمان با جشنهای شاهنشاهی بود. هیچکس جرئت مخالفت نداشت و تنها روحانیت مخالفت کرد. آقای هاشمی اعلامیهای دراینباره صادر کردند. من آن را منتشر کردم و قرار شد از طریق پست آن را پخشکنیم.
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات همچنین تصریح کرد: یک دوستی اصفهانی آن اعلامیه را برای بازار میخواست ببرد که دستگیر شد و زیر شکنجه آقای هاشمی را لو داد. آقای هاشمی را دستگیر کردند ولی گفتند اطلاعی ندارند. به من پیام دادند و من مخفیانه به عراق رفتم.
دعایی در بخش دیگری از این سخنرانی گفت: در عراق به راهنمایی حاجآقا مصطفی قرار شد از موج رادیو بغداد برنامهای را اجرا کنم. به دلیل موفقیت کار موج مستقلی بنام صدای روحانیت را گرفتیم. این برنامه بین ۴۰ تا ۴۵ دقیقه در روز و در دو نوبت پخش میشد. هدایت این برنامه توسط آقای هاشمی و حاج احمد آقا بود.
این فعال سیاسی با اشاره به سفر هاشمی به امریکا و اروپا خاطرنشان کرد: آقای محمد هاشمی در امریکا تحصیل میکردند آقای هاشمی به بهانه دیدار با ایشان به امریکا رفتند و با راهنمای ایشان سعی کردند جامعه امریکا را بهدرستی بشناسند. آقای هاشمی به جاهایی رفتند که هیچکس نرفته بود. سپس به اروپا رفتند و برنامهشان شناسایی اپوزیسون خارج از کشور بود. تشکلهای اسلامی و غیر اسلامی را شناسایی و با سعهصدر با آنها نشست داشتند و همه را با توجه به بینش بالا تحت تأثیر خود دادند.
وی افزود: همه تشکلهای ایرانی در آن زمان به آیتالله هاشمی گفتند که اگر شما در خارج از کشور باشید میتوانید محور همگان باشید، ایشان پس از اروپا به سوریه و سپس عراق آمدند و بعد با لباس غیرروحانی به نجف آمدند. پس از ملاقات عادی با حاجآقا مصطفی، آقای هاشمی ملبس شدند. من خاطره این دیدار را فراموش نمیکنم. این دو بزرگوار پس از سالها همدیگر را ملاقات کردند و لحظات طولانی ایستاده اشک میریختند. این صحنه، صحنه دیوار یک پدر رنجیده و محروم از یاران بود که توانست یک فرزند خود را در آغوش بکشد.
وی اظهار کرد: در آن دیدار آقای هاشمی تحلیلی از وضعیت داخل ارائه کرد. آقای هاشمی گفت میدانم به ایران برگردم زندان میروم ولی میخواهم به ایران برگردم. لحظه خداحافظی این دو نفر دیدنی و فراموشنشدنی بود زیرا یار عزیز امام میخواست به وسط آتش برود.