سرویس سیاسی فردا: چند روزی است که از فوت ناگهانی حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبرهاشمی رفسنجانی میگذرد و مراسم تشییع، تدفین و ختم آن مبارز کنهسال، با همهٔ متن و حاشیههای آن برگزار شده و سه روز عزای عمومی نیز به پایان رسیده است و اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهٔ الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد.
صدا و سیما به عنوان یکی از بازیگران اصلی در شکلگیری و برگزاری هر رویداد ملی، در این اتفاق مهم نیز نقش تأثیرگذاری را ایفا کرد که رفتارشناسی صدا و سیما در بیش از ۷۲ ساعت پوشش اخبار درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی، گویای دو نکتهٔ قابل تأمل است که در ادامه به آن میپردازیم:
۱) شامگاه یکشنبه ۱۹ دیماه قبل از ساعت ۱۹، شبکههای اجتماعی بویژه کانالهای خبری تلگرام، برای اولین بار خبر بستری شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی در بیمارستان تجریش تهران را منتشر کردند و دقیقه به دقیقه اخبار سکتهٔ قلبی ایشان را تا زمان فوت وی در ساعت ۱۹:30 مخابره کردند اما صدا و سیما در این مدت نه تنها خبری منتشر نکرد بلکه بعد از ساعت ۱۹:30 در شبکه خبر به صورت زیرنویس در خبری فوری (!) بستری شدن رئیس مجمع تشخیص مصلحت را اعلام کرد! زیرنویس بستری شدن آقای هاشمی در بیمارستان و وخیم شدن حال ایشان درحالی همچنان ادامه داشت که کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار عکس و فیلم در حال پوشش خبر تجمع مردمی در مقابل بیمارستان و انتقال پیکر آقای هاشمی به جماران به مخاطبان خود بودند.
درحالیکه در ساعت ۲۰ شب، اولین بار خبر درگذشت آقای هاشمی به طور رسمی از صداو سیما و شبکه خبر اعلام شد اما تا ساعت ۲۱ و اخبار سراسری شبکه یک سیما هیچگونه تصویر و یا ارتباط مستقیم تصویری با جماران و حضور مسئولان کشوری – بویژه رئیسجمهور- برقرار نشد و صرفاً به یک گزارش تلفنی با کیفیت ضعیف و نامفهوم بسنده شد؛ این درحالی بود که تصاویر و فیلم لحظه به لحظهٔ این رویداد، از خبر «خارج شدن بنز بدون سرنشین آیتالله از بیمارستان» تا «ورود جنازه آیتالله به جماران» در شبکههای اجتماعی در حال دست به دست شدن بود!
مسلماً تعلل و تأخیر صدا و سیما در پوشش اخبار در موارد متعدد و عدم استفاده از ظرفیت این رسانهٔ عریض و طویل با این همه امکانات و نیروی انسانی فراوان، علاوه بر اینکه در کوتاه مدت میدان مسابقه را به حریفِ چابک و زیرک فضای مجازی خود واگذار میکند، لاجرم اعتماد و تعداد مخاطبان خود را هم از دست میدهد که در دراز مدت میتواند به فاجعهای برای رادیو و تلویزیون منجر شود.
۲) فتنه سال ۸۸ و اتفاقات آن روزهای تلخ، از نامهٔ بدون سلام آقای هاشمی گرفته تا آخرین نماز جمعه و مواضع ایشان در خصوص انتخابات، سران فتنه و جرم فرزندانش، روز به روز اختلاف نظر و اجتهادهای متفاوت وی با رهبر معظم انقلاب را مشهودتر از گذشته میکرد و همین محملی شده بود که صدا و سیما –درست یا غلط - کمتر به پوشش اخبار آقای هاشمی بپردازد و حتی در بعضی مواقع به انتقاد بعضاً تند از عملکرد و مواضع ایشان روی بیاورد اما مخاطبان رسانهٔ ملی به یکباره پس از فوت حضرت آیتالله، با حجم انبوهی از تعریف و تمجیدها، میزگردها و مصاحبهها و مستندهای احساسی و قهرمانساز، مواجه شدند که انگشت حیرت بر دهان گرفتند که هاشمی دیروز صدا و سیما را بپذیرند یا هاشمی قدیس، مطیع دائم رهبری، عامل وحدتساز جامعه و بدون اشتباه امروزی را!
از سوی دیگر شعارهای عدهای اندک -«ننگ ما ننگ ما، صدا و سیمای ما»- در مراسم تشییع صدها هزار نفری مردم تهران در مخالفت با صدا و سیما، «ممانعت فرزند مجرم آقای هاشمی از رئیس صدا و سیما در مشایعت تابوت پدر» و یا تهیهٔ گزارش دستوری و شنیدن جملهٔ «رضایت کامل از عملکرد صدا و سیما توسط فرزندان هاشمی در پوشش اخبار فوت پدرشان»، هیچگاه بازگوی سنجش جامع، منصفانه و واقعیتگونه عملکرد این رسانه نخواهد بود و مسئولان صدا و سیما باید بدانند همواره عملکرد خود را با معیارهای انقلاب اسلامی و آرمانهای امام و رهبری بسنجند و درخصوص اتفاق اخیر نیز پیام رهبر انقلاب در خصوص فوت هاشمی رفسنجانی میتوانست معیاری مناسب برای برنامهسازان صدا و سیما باشد که «اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوتِ» ایشان را در کنار برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی به تصویر بکشند اما مجیزگوییهایِ افراطگونه و تصویرسازیهای تکبعدی زندگی ایشان هرگز نتوانست واقعیت آشکار و پنهان این یار دیرین رهبری را به خوبی نشان دهد.
بیتردید رعایت انصاف و عدالت بدون حب و بغض، جامعنگری و سیاست مبتی بر واقعیت و به دور از افراط و تفریط ابتداییترین وظیفه هر رسانه بویژه رسانهٔ ملی است و تخطی از این رویکردها و یا در پیش گرفتن سیاست یک بام و دو هوا، خارج از رفتار حرفهای و توهین به شعور مخاطب میباشد و هیچ دستاوردی برای صدا و سیما جز بیاعتمادی و فرصتسوزی به همراه نخواهد داشت.