آیت الله هاشمی رفسنجانی حق بزرگی بر گردن اقتصاد ایران دارند.
در دوران پس از جنگ تحمیلی که ایشان بهعنوان رئیس جمهوری مسئولیت بازسازی و سازندگی اقتصاد آسیب دیده کشور را برعهده گرفتند کمتر کسی باور میکرد که ایشان میتواند اقتصاد از ریل خارج شده آن دوران را علاوه بر ریلگذاری مناسب به حرکت درآورد،هرچند در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی برخی افراد آشنا یا نا آشنا با اقتصاد سعی کردند سیاستها و دستاوردهای ایشان را زیرسؤال ببرند اما واقعیتهایی که در سالهای بعد آشکار شد به روشنی گواهی داد که آنچه دراین دوران درعرصه اقتصادی پایهگذاری شد، مناسبترین سیاستهایی بود که درآن دوران به درد اقتصاد بیمار ایران میخورد. البته بسیار طبیعی است که در اجرای مجموعهای از سیاستها برخی کاستیها و مشکلات هم وجود داشته باشد. با وجود این برخی افراد غیرکارشناس یا حتی غرض ورز درمزرعه اقتصاد ایران رویش گلهای فراوان را ندیده و تنها به روییدن چند علف هرز توجه کردند و کل دستاوردهای این دوران را تخریب کردند. شاید دراین دوران بتوان ادعا کرد؛یکی از نارواهایی که در حق آیتالله هاشمی صورت گرفت چشم بستن بر دستاوردهای اقتصادی دولت ایشان و توجه ویژه به برخی ناکارکردیها بود. دراین زمینه میتوان گفت ، دولت اصلاحات که پس از دولت هاشمی روی کارآمد با باور به ریل گذاریهایی که دراین دوران انجام شده بود اقتصاد کشور را فارغ از هیاهو در همان مسیر پیش برد و دستاوردهای اقتصادی دولت اصلاحات بخصوص موفقیت چشمگیر برنامه سوم توسعه را باید تا حدودی مدیون سیاستگذاریهای دوران هاشمی دانست.
بسیار بدیهی است که در دوران سازندگی و اصلاحات کاستیهایی هم وجود داشته است اما باید با کمال تأسف اذعان کرد ، این کاستیها ابزار دست بازیگرانی شد که بدون اطلاع از فراز و نشیبهای اقتصاد و موفقیتها دستاوردهای این دو دولت را زیرسؤال بردند و تخریب کردند.
عملکرد اقتصادی دولت نهم و دهم نیز کارنامه هوچیگرانی بود که در دوران سازندگی و اصلاحات با تکیه بر برخی توهمات برای اقتصاد نسخه میپیچیدند و چشم بر موفقیتها میبستند که حاصل آن را امروز با وجود سه سال تلاش شبانه روزی دولت تدبیر و امید هنوز ویرانیهای باقی مانده بسامان نشده است.
*روزنامه ایران