بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله والسّلام علی رسول الله وآله میلاد مسعود حضرت رسول اکرم(ص) و امام ششم (ع) را خدمت شما تبریک عرض میکنم و به خاطر پیداکردن جای مناسبتر از جای گذشته تبریک میگویم. انشاالله این مسئله باعث تحوّل و تکامل در روزنامه خواهدشد. صحبتهای من دو بخش دارد: یک بخش درمورد اصل مسأله مطبوعاتی و مطبوعات و بخش دیگر در مورد روزنامه جمهوری اسلامی است که ابتدا پیرامون روزنامه جمهوری اسلامی بحث میکنم.روزنامه جمهوری اسلامی به خاطر سوابق و هم چنین به خاطر وضع موجود، از نزدیکترین یاران انقلاب در بخش مربوط به ما بوده و هست. مثل اینکه با خانواده و نزدیکان خودم صحبت میکنم، در بدترین شرایط رسانهای و مطبوعاتی، طلوع کرد و حقیقتاً تأثیرگذار بود. آنروزها خیلی از شما یادتان است که موجی از رسانههای ریز و درشت و بیمسئولیت و پرمدعا در کشور خلق شده بود که مردم را بمباران تبلیغاتیمیکردند، جبهه حق و صاحبان اصلی انقلاب چیزی نداشتند و خیلی کم داشتند، آنها (رسانههای پر مدعا) در همهجا طلبکار بودند. وقتی حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، بنا شد روزنامه داشته باشیم که رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای پیشقدم شدند و امتیاز روزنامه را گرفتند و این از نشانههای هوشیاری ایشان در آن زمان بود و خیلی سریع روزنامه تشکیل شد و کارش را آغاز نمود که حقیقتاً در آن موقع خطّ مقدّم جبهه بود. ما در شورای انقلاب و در برخورد با لیبرالها و چپیها به خاطر کارهایی که روزنامه میکرد و آنها دلشان میخواست این مطالب گفته نشود، داثماً مورد خشم بودیم. ولی روزنامه جمهوری اسلامی مقاومت کرد و جلوی همه آنها ایستاد و کاری کرد کارستان که آن سابقه با ارزش روزنامه را نباید فراموش کنیم و باید همیشه رویآن تأکید کنیم. از آن به بعد هم تا بحال نشیب و فراز داریم، امواج فکری، فرهنگی و سیاسی، خیلی تغییر میکند، ولی روزنامه خط و مشیخود را ثابت نگاه داشته و شخص آقای مهاجری در این خصوص بسیار مؤثرند. گروه شما که کار فکری میکنید، همین تأثیر را دارید که باید به شما به خاطر این ثبات مواضع و رسیدن به مسأله روز تبریک گفت.کمتر مسأله حساسی در کشور، دنیا و منطقه پیش میآید که شما در مقابل آن اتفاقات موضعی شجاعانه نگیرید. ممکن است، بعضی از مواضع شما را قبول نداشته باشیم، اما این دلیل نمیشود که ما ارزش کار شما را فراموش کنیم. به کسی که مسئولیت روزنامهنگاری دارد، حق میدهیم که مواضع خود را بگوید و آن چیزی که میفهمد، مطرح کند. این را عیب نمیدانیم، اگر بحثی داشته باشیم، مطرح میکنیم. ولی به هر حال واقعاً تشکر میکنم و به خاطر این ثبات موضع تبریک میگویم. امیدواریم تا آخر هم در این موضع بمانید و بتوانید با این شیوه رفتار کنید، بالاخره حق با شماست، انقلاب اگر حق است که هست و اگر پایههای فکری انقلاب درست است، اینها رنگ عوض نمیکند و در شرایط مختلف باید راهش را برود و شما باید این راه را بروید.اما در مورد کلیت مطبوعات عرض کنیم که شعار و تعارف نیست که مطبوعات را به عنوان رکن چهارم در مشروطه و دمکراسی میشناسند. چون اگر مطبوعات به رسالت خودشان عمل کنند، حقیقتاً به عنوان رکن چهارم هستند. مخصوصاً این روزها اگر جریان اطلاعرسانی درستی داشته باشیم که مطبوعات بخش عمده آن برای اصلاح امور بشر و نظامها و تقویت حق و مبارزه با باطل هستند، هیچ وقت به اندازه زمان ما رسانهها نمیتوانستند تأثیرگذار، سازنده و سرنوشتساز باشند. اصل مسأله این است که آن چیزی که برای بشریت مهم است، آگاهی مردم است. هیچگاه یک جامعه آگاه و هوشیار کلاه سرش نمیرود و به بیراهه کشیده نمیشود. ممکن است در برخورد اندیشهها مشکلاتی باشد و نزاع و اختلاف موجود بیاورد، اما اگر مجموعه این و جامعه آگاه باشد، وجدان عمومی کمتر اشتباه میکند و اکثریت راهشان را پیدا میکنند، اکثریت جاهل مشکلآفرین است و اکثریت آگاه میتواند خیلی خوب کار کند و جلو برود.این نکته را محور قرار دهیم و ببینیم که موضع ما، اسلام و واقعیتها چیست؟ تجربه ما الان چه نشان میدهد؟ دراسلام که به قرآن نگاه میکنیم، میبینیم قرآن پیشتاز طرفداری از آگاهی حق است و مهمترین ویژگی انبیا این است که معلم هستند و انسانها را آموزش درست میدهند. در همین محور، قرآن اصل بزرگی را تأسیس کرد و آن اصل انتخاب مردم است. «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» اگر قولی نباشد، اگر مطالب عرضه نشود، چه انتخابی؟ یعنی باید همه مطالب مطرح شود تا انسان انتخاب کند و این یک اصل بسیار مهم است. در کنار این اصل، اصل دیگر مکمّل این اصل است و آن این است که کسانیکه مردم را گمراه میکنند، بدترین ظلم را به انسانها، بشریت و تکامل بشریت میکنند. اگر مطبوعات وظیفهشان این باشد که مردم را از حقایق آگاه کنند و انتخاب را بر عهده مردم بگذارند و مردم را راهنمایی کنند و بگذارند مردم انتخاب کنند و دیگر رسانهها هم اینکار را بکنند، دیگر نیروهای اهریمنی نمیتوانند بر مردم مسلّط شوند.ممکن است در دورانی که زور، شمشیر، جنگ و کشورگشایی بوده، هر اتفاقی افتاده باشد. ولی منطق اسلام این بوده که به مردم بگویند و کسیهم مانع نشود و مردم خودشان انتخاب کنند. شما میدانید اسلام اصل جنگ را ابتدا نمیپذیرفته، بعداً ممکن است کشورگشاییهای بوده، اگر کسی مانع میشده که تبلیغ حق شود، با آن برخورد میشد. خیلی مترقی است که به تعبیر قرآن «ضدسبیل» است. «ضدوا عن سبیل الله» در قرآن خیلی تکرار شده و با آن برخورد میکنند، اینجا جنگ درست میشود و باید مانع را برداشت. این راه قرآن و اسلام است و انقلاب ما باید چنین چیزی باشد. باید حرف حسابی داشته باشیم و به مردم بزنیم و مردم هم انتخاب کنند. اگر حرف حسابی نداشته باشیم، نباید توقع داشته باشیم که مردم انتخاب کنند. اکنون که عصر ارتباطات، ماهواره، اینترنتو حقیقتاً انفجار اطلاعات است، راهی غیر از این نمانده است، دمکراسی هم در اینجا معنا میدهد. یعنی اگر در این فضا دمکراسی باشد، ارزشمند است که مردم آگاه و حق انتخاب داشته باشند و آن موقع رأی بدهند. اگر بخواهد این اتفاق در دنیا بیفتد، باید مطبوعات و رسانهها سالم باشند، حالا اگر عکس این عمل شود، یعنی رسانهای بخواهد حقایق را وارونه جلوه دهد، این به رسالت رسانهای عزیزترین و با ارزشترین موجودیت انسان، خیانت است. این را کم نگیریم، ببینید اسلامی که حق انتخاب را به مستمعین میدهد، کتاب ضاله را حرام نمیکند. ولی اسلام اجازه نمیدهد که کتاب ضاله هر جوری پخش شود. اسلام بر مبنا حرف میزند. همینطوری نیست، فرض کنید که حق داریم نشریه داشته باشیم و آن نشریه ضلالگر باشد و بخواهد حقایق را وارونه جلوه دهد. معنایش این نیست که رسانه حرف ما را قبول کند، حق بگوید، البته تشخیص حق هم اینگونه نیست که یک جور تشخیص بدهد، این را هم اسلام پذیرفته است. «ولو شاء ربّک لجعل الناس امه واحده ولا یزالون مختلفین» این را خداوند هم خواسته است. این کلمهای است که «سنه الله» یعنی سنت الهی و مصلحت الهی بوده که این اختلاف نظرها باشد و بسیار هم مفید است. اینجا یک بحث بسیار اصولی را با مطبوعات داریم و شما هم باید همین بحثها را در عالم مطبوعات جدّی بگیرید، اگر این اصول در وظایف اطلاعرسانی و رسانهها رعایت شود، میتوانیم به دنیا و مردم خدمت کنیم. همین مقدار شفافیتی که بالاخره شرایط بر دنیا تحمیل میکند، دارد خیلی از مشکلات مردم را حل میکند. آخرین آن را در داستان شکنجههای زندانیان عراقی ببینید. چه رسوایی بر سر آمریکا در دنیا درآورد، برای اینکه چند نظامی خشن در زندان با مردم بدرفتاری کردند!الان هزارها شکنجه از این نوع جریان دارد. یعنی همین الان که با هم نشستهایم، شکنجهگاههای بسیاری از کشورها فعال است. اما یک نمونه و کمی از آن بیرون افتاد و کار را به اینجا رساند که واقعاً هیچ دفاعی ندارند. البته اینها ریاکارانه و به دروغ عذرخواهی میکنند. تصمیمشان همین است که راهشان را بروند، خوب بلدند و یاد گرفتهاند، بسیاری از شکنجهگاههای کشورهای مختلف دنیا به پشتیبانی همین آمریکاییها، استعمارگرها و همین قدرتهای دخالتگر فعالند، ما را که در زندان شکنجه میدادند، میدانستیم متکّی به آمریکا و انگلیس است، میدانستیم با پشتیبانی آنها اینکار را میکنند. اواخر که به دلیلی که خودشان هم شاید اشتباه کردند، خواستند کمی فضای ایران را باز کنند، دیدید که چگونه ایران منفجر شد! آنها با تمام دنیا اینگونه رفتار کردند. اگر تمام این تاریخ دویست، سیصد ساله استعماری شفاف شود، هزاران و میلیونها بار بیشتر از آن چند تصویری است که از زندانهای عراق بیرون آمده و برای همه آنها مسئولند. اگر دنیا شفاف و واقعیتها واضح بود، از این ستمها در دنیا نبود. همین چند حادثه اخیر را ببینید. اصلاً چرا مسائل جدید عراق شروع شد؟ برای اینکه یک مجله را توقیف کردند، یعنی اینها اگر اصالت داشتند و درست بودند، نباید یک مجله را توبیخ میکردند، شخص آقای بوش با یکی از تلویزیونهای منطقه (الجزیره) حسابیدرگیر شدهاست. الان همه مراحل تصمیمگیری آمریکا روی آن رسانه دارند حرف میزنند، آن رسانه هر چه هست، من کار ندارم. اما این روزها خوب دارد اینها را به چالش میگیرد. در صحنه حاضر است. تصویر را میگیرد و روی آنتن میبرد و دنیا میفهمد. منظرهای که آمریکاییها دارند انجام میدهند و وارد خانهای میشوند و با زن و بچه مردم اینگونه رفتار میکنند.بنده میخواهم بگویم اگر رسانهها، صادقانه با حقایق برخورد کنند، مردم انتخاب خودشان را میکنند. انسانهای ناصالح کنار زده میشوند، دیگر نمیتوانند ریاکاری کنند، شعار بدهند و مردم را فریب بدهند، سلطه پیدا کنند، زورگویی و خودخواهی کنند. اگر رسانهها بد و نقطه مقابلش عمل کنند، خیانت بزرگی به جامعه است و به خیلی چیزها صدمه میزند. اگر مطبوعات به رسالت خودشان عمل کنند، حقیقتاً رکن دمکراسیو آزادی و رکن تصمیمگیری درست است. به کسی اجازه میدهند روزنامه داشته باشد و هر روز هرچه خواست، بنویسد، و درست بنویسد و منتشر شود، مردم آن را بخوانند. این کار درستی در دوران جدید بوده است. مثل اینکه در قدیم هم اینگونه بود. در تاریخ میبینیم کسی مثل امیر کبیر که به فکر میافتد باید این کشور را از استبداد تجات داد و فکری برای عقبماندگی کرد، اولین کارش این بود که روزنامه وقایع اتفاقیه را تأسیس کند. چون میدانست با چه کسانی یعنی انگلیسیها طرف است.از آن به بعد همیشه روزنامه داشتهایم، اما در طول تاریخ روزنامه به رسالت خودشان عمل نکردند و یک مقدار که عمل کردند، خیلیمفید بوده و یک مقدار بد کردند و آنجا که بد کردند، خیلیصدمه زدند. به هر حال من به عنوان کسی که کمی از مسایل اسلام خبر دارد و مبانی اسلام را میداند، عرض میکنم اگر کار مطبوعاتی صادقانه و امانتدارانه و به دور از تعصبهای خاص انجام شود، ادامه کار انبیاست و اگر بد انجام شود، خیانت به بشریت و جامعه و مردم است. ممکن است کار نادرست مطبوعاتی منفعت سریعی داشته باشد. در زمان یکی از انبیاء، گویا حضرت موسی کسی ادعای پیغمبری میکند و عدّه زیادی را گمراه میکند و بعد پشیمان میشود، توبه میکند و پیش حضرت موسیمیرود تا پیغمبر از خدا برای او عفو بخواهد، خداوند میگوید: «بگو تا این بندگان مرا که منحرف کرده، اصلاح نکند، او را نمیبخشم.» ما که تریبون داریم و حرف میزنیم، یا هدایت و یا منحرف میکنیم. باید این محاسبات را داشته باشیم که مردم را گمراه نکنیم. انتخاب را به خود مردم واگذار کنیم. چیزهاییاست که نمیتوانند انتخاب کنند. مردم در جاهایی که باید انتخاب کنند، باید مطلع باشند و این کار رسانههاست. چون در مطبوعات ماندگار است، تأثیر طولانیتری دارد. به هر حال خدا کند بتوانیم در جمهوری اسلامی به برنامههای درست رسانهای برسیم که اگر به اینجا برسیم، میتوانیم تأثیر زیادی روی دنیا داشته باشیم و مسأله خودمان و دنیا را شجاعانه مطرح و به رشد افکار مردم خدمت و مقدمهسازی کنیمتا مردم انتخاب درستی بکنند.انشاءالله که خداوند به شما برکت بیشتری بدهد تا کار بیشتری ارایه بدهید.والسّلام علیکم و رحمهالله