دیدار هیأت امنا و مسؤولین بنیاد امور بیماریهای خاص با آیت الله هاشمی رفسنجانی
بسمالله الرحمن الرحیم الحمدالله و السلام علی رسول الله و آله بسیار خوش آمدید. وقتی انسان با انسانهای مسوولیت شناس و دارای درد اجتماعی مواجه میشود، خوشحال میشود و نشاط پیدا میکند. چون میبیند کسانی هستند که غیر از درد خودشان، به درد دیگران هم توجه و مشکل مردم را احساس میکنند. شاید از بهترین صفات انسانی باشد. بدترین انسانها کسانی هستند که فقط خودشان را میبینند و درد دیگران برایشان اهمیت ندارد. بهترین انسانها کسانی هستند که رنج دیگران را در فاصلههای دور هم درک میکنند و احساس میکنند خودشان نیازمند هستند. در میان همه گرفتاریهایی که مردم در امراض و مشکلات فقر و حوادث دارند، بدترینهایشان بیماران خاصی هستند که حقیقتاً مصیبتزده هستند. انسانی که مشکل کلیه، سرطان، تالاسمی، هموفیلی و دیابتی حاد دارد، شبانهروز در رنج است. زنده است که با ناراحتی مبارزه کند. چنین انسانهایی نوعاً بیتقصیر هستند، کمتر کسانی هستند که به دست خودشان اینگونه باشند، یا ارثی است یا شرایط دیگری دارند که شما بهتر میدانید. به هرحال گرفتارند. البته خزانه رحمت خداوند برای اینها باز است. این رنجها به حساب میآید و وارد پروندههای اینها میشود و به اینها عوض میدهند و شاید بیشترین عوض آن در آخرت باشد. ثوابهایی برای اینها تهیه شده که نمیدانیم چگونه است. عدل خداوند ایجاب میکند که رنج انسانها در سیستم آفرینش به نحوی جبران شود. نمیتوانیم فکر کنیم عدالت خداوند اجازه دهد که اینها اینگونه بمیرند و بعداً به حساب نیاید. مطمئنیم که از خداوند میگیرند، ولی ما هم وظیفه داریم. نمیتوانیم صبر کنیم که آنها از خدا بگیرند. باید کار کنیم. فهرستی که دکتر لاریجانی خواندند، واقعاً افتخارآمیز است. ظرف 7 سال این همه کار را برای رنجدیدگان بشری در جامعه خودمان انجام میدهید. هنوز بنیاد بیماریهای خاص جوان است، ولی رقم قابل توجهی دارد. موقعی که کار شروع شده بود، رئیس جمهور بودم و نوعاً گزارش مشکلات مردم به من میرسید. آن موقع هیچ یک از اقداماتی که الان آقای دکتر گفتند، نبود. گاهی یک انسان کلیوی مجبور بود از شهرهای خیلی دور با وسایل بد نقلیه خود را برای دیالیز به جایی برساند. تا به خانه برمیگشت، دوباره میبایست به سفر بیاید. چیزهای بدی در گزارشها میدیدم. به چند بیمارستان رفتم و بازدید کردم که امکانات بسیار محدود بود. البته مشکلات ارزی زیادی داشتیم. ولی بیشتر مشکلات مدیریتی بود و برای رسیدگی، برنامهریزی درست و برای پیشگیری بیماریهاییکه مقدور است،فکری نشده بود. تبلیغی نبود و اطلاعرسانینداده بودند. کسانی که پیشقدم شدند و هیأت امنا را تشکیل دادند، نیازی به این مسوولیت نداشتند. خودشان مسؤول بودند و کارهای دیگری داشتند، امّا وارد شدند و به عهده گرفتند. میتوانید الان این بیلان افتخارآمیز را به مردم بدهید. الان کمتر جایی است که به نیازهای درمانی و بهداشتی مورد نیاز دسترسی نداشته باشند. ولی هنوز در راه هستیم. بعداً باید بهتر از این شود. یکی از بحثهایی که در دولت ما خیلی داغ بود، هدیه ایثار کلیه بود. وقتی شروع کردیم، بعضی از اطباء مخالف بودند. وزیر ما هم موافق نبود. میگفت این سیستم درستی نیست که اینگونه کلیه تهیه کنیم. ولی هرچه فکر کردیم، دیدیم تنها راه همین است. کسانی که مخالف بودند، هنوز هم مخالف هستند، ولی هیچ راهحلّی ارایه نمیدهند. بالاخره یک عده به کلیه احتیاج دارند و کسانی هم هستند به هر دلیل کلیه خود را میفروشند. این واقعیت جامعه ماست، عدّه زیادی از آنهایی که میخواهند کلیه بخرند، پول ندارند و فقط عدّهای میخرند. آنهایی که میخواهند کلیه بفروشند، از فقرا مقداری بگیرند. در این میان میبایست کسی میآمد و به انسانی که کلیه خود را میفروشند، هدیه بدهد و تشکر کند. آن موقع فکر کردیم که اگر 1 میلیون تومان به اینها بدهیم، قدردانی است. دولت بیاید داوطلبانه به کسانی که میخواهند چنین کاری کنند، 1 میلیون تومان بدهد. بیمار هم هرچه میخواست و میتوانست، میداد. این کار سروصدای زیادی داشت. بعضیها اشکالات خاص میگرفتند. ولی دلیلی برای ندادن هدیه نمیدیدم. اخیراً دیدم گروهی از جوانان دلسوخته دانشجویی در بیانیهای انتقاد کردند که چرا باید این گونه باشد که مردم کلیه بفروشند. اینکه چرا مردم کلیه خود را بفروشند، بحث دیگری است، ولی الان که میفروشند و مریضی را نجات میدهند و کارشان موثر و مورد نیاز است، هدیه ندهیم؟ چه پیشنهادی میدهید؟ چکار کنیم تا این نیاز تامین شود؟ میتوان کار بزرگی کرد که مردم اصلاً نیازی به فروش کلیه نداشته باشند که آن موقع باید فکر کرد که برای نیازمندان کلیوی چکار کنیم؟ مشکل اینها را از چه راهی حل کنیم؟ مسایل دیگری هم در این بحثها بود. ولی شما موفق شدید توجه جامعه را به تدریج به این مسئله حاد اجتماعی جلب کنید. مردم هم هرجا میفهمند، انصافاً کمک میکنند. وقتی اعلام میشود، میرسند. مراکزی که در شهرستانها ساخته شد، قبلاً اصلاً نبود. همه مردم گرفتار بودند. از لحاظ قرآن و به صورت کلی عرض میکنم که وقتی انسان فکر میکند که چکار کند تا خدا و خلق خدا را راضی و جان خود را از این همه بلای جامعه راحت کند، گاهی احساس میکند میخواهد منفجر شود و نمیتواند کار درستی کند. خداوند برای اینگونه انسانها ستایش بالایی دارد. «و یوثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصه» انسانها به خودشان فشار میآورند. قدری بیشتر کار میکنند و دل میسوزانند. بالاتر از وظیفه رسمی خود وارد میدان میشوند. از تخصص، آبرو و امکانات مادی و علمی خود سرمایهگذاری میکنند تا رنج کسی را کم کنند و با خدمتی که کردند، احساس آرامش میکنند. خداوند از اینگونه انسانها ستایش بالایی کرده است. اینها از راه میانبر به خدا نزدیک میشوند و دستشان به دامان کبریایی خداوند میرسد. هم بهره انسانی میبرند و اگر لازم داشته باشند، در بین مردم هم بهره اجتماعی میبرند. حداقل مریضها دعاگوی آنها میشوند. فکر میکنم یکی ازچیزهایی که جایش امروز در دنیا خالی است، همین روحیه انسانی است. هرچه دنیا خشنتر، صنعتیتر و مادیتر میشود، بعد معنویت، انساندوستی و احساس همدردی و همدلی ضعیف میشود. مگر در انسانهای وارستهای که در هر حال خودشان را حفظ میکنند. این کار در روابط اجتماعی داخلی و بینالمللی نابسامانی ایجاد میکند که به یاد همان اعتراض ملائکه میافتیم که به خداوند میگفتند: «چرا این موجود را خلق میکنید که این همه خونریزی و فساد در دنیا درست میکند؟» البته خداوند جوابشان را داده که انسانهای خوب، عالم، دلسوز، فداکار، باگذشت، ایثارگر و کامل نتیجه شجره آفرینش انسان هستند. شاخه و برگهایی هم هستند که در حرکت تکاملی بشر میریزند و سقوط میکنند و در مقابل یک عدّه به خدا میرسند. خوش به حال کسانی که راهشان را گم نمیکنند. حوادثی که این روزها در عراق آشکار شده، برای ما و مردم خیلی آموزنده است. خوشبختانه رسانهها هم خوب به آن میرسند. آمریکاییها درست از آن طرف کره زمین به این طرف کره زمین آمدند و تقریباً نصف کره زمین را دور زدند و به عراق آمدند که عراقیها را آزاد کنند!! الان گوشهای از آن روشن شد که در زندان با مردم چکار میکنند! آقای رامسفلد در کنگره آمریکا میگوید: نوارهای بدتری داریم که نمیتوانیم پخش کنیم. چکار میکنند!! انسانها چگونه بد میشوند!! خانمی به گردن یک انسان برهنه قلاده انداخته و مثل سگ او را روی زمین میکشد تا روحیهاش بشکند و بتواند در بازجویی از او حرف بکشد. این کارهایی است که در شکنجهگاهها معمول است. یکی از کارهایشان همین است که اول روحیه انسانها را میشکنند که وقتی مقاومت آنها شکست، تسلیم میشوند. یعنی وقتی روحیات بشکند، همه چیز را میگویند. چنین رویههایی در زندان عراق هست و هر روز چیزهای جالبی کشف میشود. ماههاست که صلیب سرخ گفته و به گوش بوش و بلر هم رسیده که وضع زندانها خیلی بد است و اینها چیزی نگفتند. معنایش این است که این کارها را بکنید. کم که نشده هیچ، اضافه شد. همین امروز کشف شد که کارهایی که اینها انجام دادند، آموزشهایی است که به سربازان خود میدهند تا درچنین شرایط چکار کنند. ما اصلاً اینگونه آموزشها را در سیستم نظامی نداریم. ولی برای آنها جزو آموزشهاست تا سربازانی که به جنگ میروند و با مقاومت مردم برخورد میکنند، اینگونه رفتار کنند. اینها اینگونه انسانهایی هستند. هنوز هم میگویند: آمدهایم شما را آزاد کنیم. آقای بوش دیشب هم تکرار کرد که مردم عراق منتظر آزادی باشند. واقعاً نمیدانم عاقبت بشر چه میشود! بامردم این طرف دنیا چکار دارید که آمدید و با اینها اینگونه برخورد میکنید. هفت، هشت ماه است که صلیب سرخ گفت، ولی وقتی دیدند ترتیب اثر ندادند، چرا اعلام نکردند؟ چرا به روزنامهها نگفتند؟ چرا احضار نکردند؟ چرا به سازمان ملل نگفتند؟ آنها که تابع مسایل جهانی هستند. قبلاً در زندانهای رژیم پهلوی از اینگونه شکنجهها را زیاد دیدیم. فکر میکنیم زندانهای این قبیل اینگونه هستند، ولی اینها که پرمدعا هستند، به همراه دست نشاندگانشان مثل حکومت شاه و صدها حکومت در سراسر دنیا که حافظ تاج و تخت اینها هستند، با مردم اینگونه برخورد میکنند. بشر اینگونه است. همین انسان چقدر میتواند پررو باشد که در شرایطی که رسوا و مفتضح شده، باز دم از آزادی، انسانیت و نجات انسانها میزند و از آن ادعاهایشان که علمشان اصلاً آنها را تأیید نمیکند، کوتاه نمیآیند. به هرحال به شما تبریک میگویم که موفق شدید در این کار قدمهایی بردارید. خداوند توفیقات همه خیّرین و انسانهایی را که در این مدت با شما همکاری کردند و بازهم خواهند کرد، زیاد کند. ولی دولت، مجلس و همه باید بیشتر کار کنند. هنوز بیماران خاص مشکلات بسیار جدّی دارند. البته الان بیمه درستی در کشور نیست و خیلی از بیماران مشکل دارند. ولی مشکلات بیماران خاص بیشتر است. امیدواریم خداوند ما را موفق بدارد که به وظایفی که وجدان و شرع برعهده ما گذاشته است، به خوبی عمل و با نیت خیر در راه خداوند خدمت کنیم. والسلام علیکم و رحمهالله