بسمالله الرحمن الرحیم الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله برای من افتخار است که روز سوّم خرداد، روز فتح خرمشهر عزیز در خدمت اساتید، مدیران و دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) باشم. این روز در تاریخ بسیار بسیار مهم است. همیشه باید برای آن برنامه داشته باشیم. اگر چنین روزهایی در تاریخ ملّتهای دیگر وجود داشته باشد، از آن غفلت نمیشود و نسلهای آینده با پیام چنین قطعاتی از تاریخ ساخته میشوند و نشاط میگیرند و راه خودشان را پیدا میکنند. کلّ دفاع مقدس ما همین است.
دانشگاه امام حسین(ع) نتیجه مطالعات و دریافتهای دوران دفاع مقدس بود که نیازها و راهکارهای واقعی را به ما آموخت و کسانی بودند که زود توانستند شرایط را جمعبندی کنند و برای تأسیس دانشگاهی که رسالتش را در تقویت نظام اسلامی و دفاع از انقلاب اسلامی و ایران عزیز و تأمین امنیت و قدرت مردم گام بردارند که محور دانایی، دانش و فن را در خدمت دفاع و جهاد و تلاش ویژه نیروهای مسلّح به کار گرفتهاند.
به نظر میرسد تأسیس دانشگاه امام حسین(ع) یک لطف الهی بود که در آن شرایط به فکر برخیها خطور کرد و با امکانات کم و ضعیف شروع کردند و به سرعت پیش رفتند و امروز مجموعه خیلی با ارزشی را در اختیار دارند، چه فارغالتحصیلانی که درحال خدمت هستند و چه شما دانشجویانی که در تحصیل و مشغول خودسازی و تکامل هستید. مایل بودم جلسه سخنرانی ما ترکیبی از شما و اساتید باشد، ولی به خاطر مشکل جا دو برنامه تشکیل شد. من بخشی از صحبتها را با فرماندهان و اساتید مطرح کردم و بخشی از صحبتها را خدمت شما دانشجویان که اساتید آینده و بزرگان محور امنیت آینده کشور هستید و به شما امیدهایی بسته است، عرض میکنم. با اینکه خسارتهای فراوانی در دوران جنگ دیدیم، ولی دفاع مقدس باعث شد که ایران در این دنیای آلوده امنیتی نسبی پیدا کند. به ستمگران تاریخ درس داد که چنین اقداماتی در ایران نتیجهبخش نیست. آن روزی که جنگ را بر ما تحمیل کردند، تردیدی نداشتند که این جنگ پایان عمر انقلاب است. حتّی پیش از شروع جنگ میگفتند. وقتی که شورشهای مسلّح و کودتای نوژه به سرعت سرکوب شد، وقتی که تهاجم آمریکا از لحاظ اقتصادی و تبلیغاتی بینتیجه ماند و انقلاب مسیر خودش را طی کرد. وقتی که تحرّک لیبرالها و نیروی مارکسیست و چپیهای وابسته به شوروی در ایران ناکام ماند، آنها میگفتند اقدام بعدی ما کار ایران را تمام خواهد کرد. این حرفها را در رسانهها و تحلیلها میگفتند. البته میشد حدس زد که از ناحیه عراق این کار را خواهند کرد. چون چندماهی بود که عراقیها در مرزها تحرّک داشتند و جلو میآمدند و مادر یک دوره کوتاه به خاطر تجاوزهایی که کردند و معلوم بود که مقدمات کاری را فراهم میکنند، بیش از 400 اخطار و اعتراض به سازمان ملل و عراقیها داده بودیم. در آن دوره بنیصدر رئیس جمهور و از طرف امام فرمانده کلّ قوا بود و این امور به او مربوط بود و او باید این مسایل را جدّی میگرفت. نیروها و دلسوزان اصلی انقلاب خیلی در این میدان نبودند. او میگفت ما همه چیز را آماده کردیم و با راههای سیاسی جلوی تهاجمها را میگیریم. ما اطمینان نداشتیم، امّا او به امام اطمینان میداد و خیلی ادعا میکرد. جنگ که شروع شد، معلوم شد که اصلاً آمادگی وجود نداشت. چون در عرض چند ساعت آنها از مرزها گذشتند و تا نزدیکی اهواز و دزفول آمدند. قصر شیرین را گرفتند و تا سرپل ذهاب و گیلان غرب آمدند و بخش عمده استان ایلام را تسخیر کردند. دشت آزادگان را به کلّی گرفتند. در قدمهای بعدی خرمشهر را گرفتند. جزیره آبادان را هم محاصره کردند. اینها همه در دوران فرماندهی بنیصدر اتفاق افتاده بود و او همیشه میگفت: «ما زمین میدهیم و زمان میگیریم.» فکر میکرد که میتواند کاری بکند، ولی نتوانست.
چون از نیروهای انقلاب که در برابر دشمن داوطلبانه جان میدادند و ایثارگرانه میجنگیدند، دل خوشی نداشت و آنها هم از او دل خوشی نداشتند. او به آنها اطمینان نمیکرد که اسلحه به دست آنها بدهد و آنها را با راز و رمز جنگ آشنا کند.
گاهی ما از تهران به خوزستان میرفتیم تا اسلحه و مهمات بگیریم و به بچههایی که میخواستند دفاع کنند یا عملیات فرسایشی انجام دهند یا تانکی را شکار کنند و یا ضربه چریکی بزنند، بدهیم. در حدّ سلاحی مثل آرپیچی و مسلسل هم خیلی مشکل داشتند. من یکبار با زحمت برای دیدن رزمندگانی که در آبادان محاصره شده بودند رفتم و با صحنه عجیبی در آنجا مواجه شدم، دیدم یکی از فرماندهان سپاه که خیلی جوان بود، با اسلحه کسی را تهدید میکند که چرا به ما مهمات نمیدهید، اسلحه بچههای ما خالی است. من هم دخالت کردم و کمی اسلحه و مهمات گرفتیم. شرایط خیلی سخت بود. وقتی بنیصدر رفت، بدنه خوب ارتش با سپاه متّحد شد و فرماندهی واحد درست کردند. عملیات را از دار خوین شروع کردند. قدم بعدی عملیات ثامنالائمه بود و بعد بستان و فتحالمبین بود تا به عملیات بیتالمقدّس در خرمشهر رسیدیم. وقتی جبهه منسجم شد و نیروهای دلسوز و آماده شهادت از ارتش، سپاه و بسیج با هم هماهنگ شدند و وقتی مردم احساس کردند که جبهه جای حضور آنهاست و انبوهی از داوطلبان به جبهه میآمدند و منتظر آموزش و اعزام بودند، یک دفاع خیلی خوبی شکلّ گرفت و این قطعه تاریخ ساخته شد. حدود 19 ماه از شروع جنگ میگذشت که ما خرمشهر را گرفتیم. چهار، پنج ماه قبل از آن هم سه یا چهار عملیات داشتیم. یعنی حدود 15 ماه (یک سال و چند ماه) از وقت جبهه و جنگ به خاطر آن شرایط بد فرماندهی گذشت و تلف شد و باعث شد دشمن موقعیت خود را در خاک ما تثبیت و سنگرسازی و از موقعیت خود دفاع کند. اگر ما آن شرایطی که بعد از 15 ماه به دست آوردیم، در گذشته میداشتیم، همان روزهای اول صحنه جهاد و جنگ عوض میشد. تنها بودیم. یعنی فقط ایران بود. هیچکس یا کشوری به ما کمک نمیکرد. اگر هم از کشوری چیزهایی میخریدیم، گرانتر و با شرایط و کیفیت پایینتر بود. چون بازار سیاه بود. در این موقعیت روی پای خود ایستادیم. طرف مقابل ما فقط صدامیها و عراقیها نبودند، بلکه آمریکاییها و همه غرب بودند. ارتش عراق را هم شورویها ساخته بودند و کارشناسان و مستشاران شوروی در ارتش عراق فراوان بودند و ارتش عراق، شرقی بود. استعمار غرب چنان عربها را استخدام کرده بودند که آنها در خدمت غربیها بودند. ارتجاع منطقه هم در خدمت آنها بود صدامیها هرچه پول میخواستند از مخازن نفت به آنها میدادند.
همان روزهای اول صدور نفت عراق را از خلیج فارس قطع کردیم. قدرت نیروی دریایی ما توانست جلوی صدور نفت را بگیرد. عراق دیگر برای صدور نفت خود به یک خط نفتی که از ترکیه میگذشت و یا کامیونهایی که به اردن میبردند و از آنجا صادر میکردند، متّکی بود، ولی مشکل پول نداشت. چون هرچه پول میخواست، از طریق منابع نفتی دیگران به صورت وام یا مجانی به عنوان کمک به او میدادند. آنها تلاش میکردند که نفت ما را قطع کنند تا از نظر مالی دست ما خالی بماند، ولی تا آخر جنگ نتوانستند این کار را بکنند.
با چنین شرایطی ملّت ایران و نیروهای مسلّح جهاد و دفاع کردند. آموزشها هم در سطح پایین بود، ولی ایمان، اعتقاد، شجاعت و ایثار در اوج خود بود. بالاخره به تنهایی توانستیم همه اهریمنها را به زانو درآوریم و با التماس و خواهش آنها قطعنامه، با اصلاحاتی که ما در آن کردیم، تصویب شد و جنگ تمام شد و خوب شد که تمام شد. چون ملّت ما مگر چقدر میتوانست روی پای خودش بایستد؟ منابع اقتصادی ما تقریباً روبه پایان بود. این در حالی بود که آنها روی منابع نفتی و فروش نفت فشار آورده بودند. کشتیها و پالایشگاهها را میزدند و چاههای نفت را منهدم میکردند. بندرهای نفتی را منهدم میکردند و میخواستند منابع نفتی ما را از بین ببرند و تا حدودی هم موفق شده بودند. ولی این جنگ با افتخار تمام شد و صدام را متجاوز و ما را مظلوم و مستحق دریافت غرامت دانستند و کارشناس فرستادند و خسارتهای وارده از جنگ را ارزیابی کردند. یک دهم غرامتهای جنگ را پذیرفتند. 100 میلیارددلار نوشتند تا به حساب خسارت جنگی به ایران بدهند. البته هزینههای نظامی و در کنار آنها خیلی چیزهای دیگر را قبول نکردند. اگر قرار بود محاسبه عادلانهای میشد، باید هزینههایی صرف بنیاد شهید و جانبازان و هزینههایی که برای محیط زیست و جاهای دیگر دادیم و میدهیم و عدمالنفعهایی را که در طول هشت سال و بعد از هشت سال داشتیم که ما حداقل صادرات نفت را داشتیم، میدادند اگر حساب میکردند، خسارتها خیلی بالابود. ولی این جنگ با افتخار تمام شد و دنیا پذیرفت ایران و انقلاب اسلامی قوی است. شاید ابزار و امکانات آن کم است، ولی چون متّکی به مردم و نیروهای شجاع و مؤمن است، میتواند مقاومت کند و این نقطه قوت مقاومتها و جهادها، سرپل پیروزیهاست. ولی همیشه نمیتوان اینطور بود و باید ابزار مادی قدرت و دفاع و مطالبه حق را تأمین کرد که یکی از ابزار مهم آن علوم و دانشها هستند که علاوه بر دانشهای بسیار فراوان در دانشگاههای دیگر یکی از دانشهای مهم و مادر در کشور ما در دانشگاه امام حسین(ع) است. واقعاً از شما جوانان که این راه را انتخاب کردید و با عشق و علاقه در اینجا تحصیل میکنید و آینده حفاظت از میهن و انقلاب و مردمتان را برعهده میگیرید، تشکر میکنیم. ممکن است از لحاظ مادی مسیر شما جاذبه زیادی نداشته باشد، اما شما به چند ارزش مهم قرآنی مسلّح هستید. یکی از آنها ایمان است که اگر شما مؤمن نبودید، مطمئناً اینجا نبودید. دیگری جهاد است. کسی که این لباس را پوشیده و وارد این بخش از تحقیق و تعلیم شده، خودش را آماده جهاد کرده است. شاید در طول عمرش لازم نشود و انشاءالله هیچوقت حادثهای نداشته باشیم که جان شما به خطر بیفتد، ولی این آمادگی در دانشجویان و اساتید دانشگاه امام حسین (ع) است. دیگری تقواست که در قرآن آمده است. حدوداً چهار چیز در قرآن آمده که به آن ارزش دادند: یکی دانش است که فرموده: «یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوالعلم درجات.» دانشگاه امام حسین(ع) هم جای علم و هم جای تربیت و اخلاق و تقواست که بخش زیادی از امور پرورش شما در گزینشها و برنامهها به آن توجه دارد. اگر بخواهیم نیروی مسلّح قابل اتّکایی داشته باشیم، حتماً باید این دو عامل در آن وجود داشته باشد که دو ارزش بزرگ قرآن است.دیگری جهاد است که «لایستوی القاعدون من المومنین غیراولی الضرر و المجاهدون فی سیبل الله» که خداوند میفرماید: اینها مساوی نیستند «فضل الله المجاهدین علی القاعدین» پس اگر بخواهیم قرآنی صحبت کنیم، در دانشگاه امام حسین(ع) این سه عنصر امتیاز به صورت مشخص وجود دارد: علم، جهاد و تقوا. خداوند را شکر کنید که به شما توفیق داد تا در این مسیر قرار بگیرید. مدیران و مسئولان کشور هم باید ارزش حضور شما و این سرمایه بزرگ انسانی را که اینجا جمع شده است،بدانند. من دراین مسیرشاهد کارهایدانشگاه امام حسین(ع) بودم. از صبح تا به حال در خیلی از ایستگاهها توقف و در مورد طرحها صحبت کردیم و معلوم شد که نیازمندی طرحها زیاد است و استعداد و ظرفیت کار بالاست. البته مثل دانشگاههای دیگر است، ولی اینجا فوریت بیشتری دارد. به هر حال راهی که در پیش داریم، این است که اولاً از انقلابمان مثل چشممان و از میهن و کشورمان مثل جانمان حفاظت کنیم. راه کار ما تربیت انسانهای صالح و آماده مبارزه و مجاهد و انسانهای عالم است. چون با جهل و عقبافتادگی، بسیاری از حقوق انسانها ضایع میشود ارتباط با علم، دانش، فن و عدالت بستر رضایت مردم است. چون میتوان مردم را در محیط عادلانه و برحق در صحنه نگه داشت. اگر این مجموعهها را که مسیر انقلاب را تعیین میکنند، خوب اداره کنیم و به آن نقطهها برسیم، انشاءالله خداوند ایران را بعنوان نمونه حاکمیت اسلام از دید مکتب اهل بیت (ع) با مدیریت امام زمان (عج) و امروز هم با مدیریت نایب امام زمان، رهبر گرانقدر انقلاب حضرت آیتالله خامنهای و با تلاش و جهاد فراوان نیروهای مخلص و در صحنه اسلام حفظ میکند و انقلاب را به عنوان پایگاه ساخته شده که آثارش در منطقه و دنیا مشهود است، مداوم خواهد کرد. بیدلیل نیست که آمریکاییها اینقدر ابراز خشم میکنند و با عصبانیت و کینهتوزی ما را به عنوان محور شرارت میشناسند. در حالیکه شرارت خودشان در افغانستان و عراق سر به فلک کشیده و به کشور آنها تجاوز کردند و مردم بیگناه را کشتند و یا به زندانها بردند و مردم بیپناه را شکنجه دادند. نفت آنها را هر طوری که بخواهند، مصرف میکنند. میبرند یا میفروشند و به سازندگی کشوری که به خاطر اشغال کردنش مسؤولیت دارند، توجهی نمیکنند. نمیتوانند امنیت ایجاد کنند. شرارتهایی که اسرائیل هر روز و هر ساعت در کرانه غربی و غزه انجام میدهد، واقعاً افتضاحی برای آمریکا و اسرائیل و حامیان آنها است. آنها محور شرارت نیستند، ولی کشور مظلومی مثل ما که مردم انقلابش را با الله اکبر و حضور در خیابانها پیروز کردند و هشت سال دفاعشان را با جان عزیز فرزندانشان بر عهده گرفتند و سازندگی کشورشان را با تلاش پیگیر مردم و مسئولان و با ترمیم خرابیهای جنگ و ساخت زیربناها برعهده گرفتند، در حالیکه اموال آنها در آمریکا مسدود است و محاصره اقتصادی هستند و خودشان را برای دفاع آماده میکنند، محور شرارت خوانده میشود و آنها خود را مبشّر آزادی میدانند! به دنیا ثابت کردند که چقدر آزادی خواه و دموکرات هستند و با حقوق بشر واقعی سرو کار دارند! این مسایل را امروز نفهمیدیم. از وقتی چشممان را در ایران باز کردیم و با مسایل سیاسی آشنا شدیم، همیشه دیدیم که استعمارگران به ما و به مردم منطقه و کشورهای جهان سوم زور گفتند و اموالشان را غارت کردند. ظلم کردند و اشغال کردند. سلطه فرهنگی مبتذل ایجاد کردند و تا توانستند بد کردند. آنها وجودشان شرّ است و این لقب را به مظلومان میدهند. دنیا همین است. در چنین دنیایی باید کشورمان را بسازیم و باید آماده باشیم تا از حقّ خود و حقّ دیگران تا جایی که میتوانیم، دفاع کنیم. انشاءالله شما سربازان این انقلاب و سربازان امام زمان(عج) باشید و در مسیر خواست الهی و قرآن حرکت کنید. شما را به خدا میسپارم و برای موفقیت، سلامتی و سعادت شما دعا میکنم. والسّلام علیکم و رحمه اله