بسم الله الرحمن الرحیمالحمدلله والسّلام علی رسول الله و آلههمیشه از ملاقات با برادران کارگر و نیروی کارلذّت میبرم. از لحاظ عاطفی و احساسی جزو برنامههای خوب من است. فکر میکنم یکی از جاهای مهمی است که از لحاظ مصالح، نو و خیلی خوب است که بیشتر با شما حرف بزنیم. بالاخره جزو تأثیرگذارترین بخشها درصحنههای عملی و واقعی زندگی هستید. از لحاظ وسعت قلمرو و از نظر کار، مسئوولیت و زحمتهایی که کشیدید، جزو مهمترین بخشهای جامعه هستید. روی مطالبی که جناب آقای محجوب فرمودند، حرفی ندارم. همین جور است که ایشان گفتهاند. فکر میکنم هرچه این حرفها در جامعه مطرح شود، وظیفه مسئوولان و تصمیمگیران را سنگین تر میکند. باید در این مسئله بیشتر تلاش و راهکارهای مناسبتری پیدا کنند. همه میدانیم که باید محور برنامهها انسان و نیروی انسانی باشد، بخصوص آن نیرویی که از وجود خود و جوهر زندگیاش برای معاش خود و تأمین معاش دیگران هزینه میکند. بخشهای دیگر هم هستند، ولی بخش مصطلح کارگری به خاطر شرایط گذشته توجه ویژهای میطلبد. همه میدانیم و مسئوولان میدانند که کارگران در این دوره بهترین نمونههای قناعت، وفاداری، تحّمل و تلاش را ارائه دادند. در هیچ مرحله، دوره و فراز و نشیبی ندیدم که از طرف کارگران زحمتی برای نظام پیش بیاید. خواستههایی را که نوعاً حق است، مطرح میکنند و گاهی نظام نمیتواند به آن خواستهها عمل کند، ولی آنها عکسالعمل نشان نمیدهند. حرف خود راکه میزنند، به انصاف و امکانات واگذار میکنند. اطمینانی هم بین نظام و کارگران است. کارگران قبول دارند که دل میخواهد مسؤولان آنها به حقشان برسند. اینکه چقدر دستش باز باشد، بحث دیگری است. ما در چشمانداز و سیاستهای برنامههای چهارم فکر کردیم که باید محور را این قرار دهیم که نیروی انسانی مورد توجه و حتّی کانون باشد. هر کار دیگری که میکنیم و باید بکنیم، محور و هدف گم نشود. بنا داریم در نظارتی که باید دراین دوره انجام دهیم، آن اهداف را پیگیری و شاخصهای حرکت را مشخص کنیم تا آن شاخصها را در هر مقطع ارزیابی کنیم که واقعاً به طرف هدف میرویم یا کج حرکت میشود؟ چشمانداز آینده ما این خواهد بود. این مقداری است که از قانون ما در سیاستها و نظارت برسیاستها از ما ساخته است که ناظر بر برنامهها، قوانین، آییننامهها و عملکردها خواهد بود. مایلم و واقعاً پیشنهاد میکنم که مجموعه شما یعنی هم خانه کارگر و هم شوراها، تعاونیها و انجمنها با دقت چشمانداز را ببینید. البته عقبه چشمانداز مهم است. چون این چند سطر همه مطلب نیست. عقبهای که بحث شد و به اینجا رسیدیم. کسانی که اهل کار جدّی هستند،اینها را مطالعه کنند و شما هم کمک و پیگیری کنید که به آن اهداف برسیم. به نظر ما این گونه میآید که اگر این حرکت منسجم پیش برود، بسیاری از اشکالاتی که الان در صحبتهای جناب آقای محجوب بود، در هفت، هشت، ده سال آینده نخواهد بود. میتوان همه بخشهای جامعه را به زندگی در حدّ معقول که مردم ما استحقاق دارند، برسانیم. به نظر ما مسیر روشن است. تجربیات و نشیب و فرازها به ما درس دادند. میدانیم و خیلیها میدانند. بالاخره برای زندگی و معاش مردم با تصمیمات بدون پشتوانه واقعیتهای میدان، نمیتوان کار را به جایی رساند. تصمیم صرف جواب نمیدهد. فرمان، تمایل و تبلیغ تأثیر دارد و میتواند هل بدهد، امّا درمیدان عمل برای همه روشن میشود. فکر میکنم الان گروههای تندچپ، راست و معتدل دارند یک حرف رامیزنند که اگر میخواهیم کار بکنیم، باید امکانات کشور را در جهت توسعه، عمران و آبادی، سرمایهگذاری و تولید بر محور نیروهای خودی- نه نیروهای بیگانه- فعال کنیم. اگر دراین میدان درست عمل شود، بخواهیم یا نخواهیم این مشکلات حل میشود. وقتی سرمایهگذاری باشد، تقاضای کار نیروهای انسانی برای صاحبان سرمایه و مدیران کشور جدّی است. یعنی نیاز دارند. نیروی متخصص هم میخواهند. این ایجاب میکند که آموزشها را بالا ببریم. در سطوح کارگری حداقل مهارتها را جدّی بگیریم که سطح زندگیها را بالا میآورد. وقتی به نیروی کار نیازداشتند، دیگر نمیتوان خواستههای تمایلی صاحبان سرمایه را تحمیل کرد. حتماً باید حقوق نیروی کار را درنظر بگیرند. اگر رونق واقعی، یعنی سرمایهگذاری، تولید و توسعه در کشور باشد، بستر برای تنظیم خواستهها و ایجاد تعادل و برقراری عدالت اجتماعی جواب میدهد. اگر رونق نباشد و با رونق کاذبی که میتوان با ارز، واردات و فروش نفت جامعه را قانع و ایجاد کرد، نمیتوان شغل ایجاد کرد و به مهارتها رسید. نیروها هم رشد نمیکنند. کشورتوسعه پیدا نمیکند و یک روز تمام میشود. الان خوب زندگی نمیکنیم. چند روز پیش جلسهای داشتیم که بحث قاچاق بود. صحبت میکردند که الان حدود 10 میلیارد دلار جنس قاچاق وارد کشورمیشود. شاید همین مقدار ظرفیت تولیدی کشور که سرمایهگذاری شده و نیروکار هست، راکد است. به همین اندازه که جنس قاچاق وارد میکنیم، جنسی تولید نمیکنیم و اگر تولید میشود، بد میشود و صاحبان سرمایه مشکل دارند. معلوم است که این درست نیست،از مسائلی نیست که حلّش محال باشد. امروز صبح با مسئوولان شهر آران و بیدگل که برای کنگره شهدایشان آمده بودند و مذاکره داشتیم که به آنجا بروم، ملاقات داشتم و حرفی زدند که خیلی دلم سوخت. آران و بیدگل جایی هست که مردمش مشغول کشاورزی، صنایع ریسندگی و بافندگی و فرش ماشینی هستند، فرماندار می گفت:« بیکاری ما در سال 75 حدود 5/2 درصد بود و الان به 13 در صد رسید. واقعاً دلم سوخت. آنجا محیطی است که دست همه باید به کار باشد. کارهای انگلی آنجا جواب نمیدهد.بایدکار واقعی شود.کارهای جنبیوانگلی خیلی کم میتواندجوابدهد. اگرواقعاً با همکاری، همدلی، برنامه و مراعات همه جهات در این مسیر حرکت کنیم، میتواند نباشد. سرمایه ما درکشور کم نیست. یک نمونه یک دفعه گل کرد که برای فروش موبایل باز گذاشتند و دیدند یک نفر آن همه موبایل خرید. کسانی که پول زیادی دارند، لابد فکر میکنند این راه برایشان سود بخش است. مردم حسابگرند. همان پول را میتوانستند به یک واحد تولیدی، گاوداری، دامداری و واحد صنعتی تبدیل کنند. امّا الان فکر میکنند این پول را برای موبایل میگذارد و خیلی بیشتر میگیرند. این کار اشکال دارد. بقیه چیزها هم این گونه است که بورس بازیهای خاصی دارند. متأسفانه الان عدّه زیادی سرمایههایشان را به قاچاق بردند. کارهای انگلی و زیر میزی، مزاحم راه درست است. باید خواست جامعه کارگری، کارفرمایی، صاحبان سرمایه و صاحبان نیروی مدیران باشد. باید سرمایه کشور را جمع کنیم و جهت دهیم. از اینکه کسانی سود میبرند، نترسیم. سود همیشه در کارهای سیاه بیشتر است. اوّل انقلاب یادتان است که چگونه بود! دردوران جنگ هم میدیدید که چگونه جنسها را احتکار میکردند و به بازارسیاه میبردند و میفروختند! حالا میگوییم جنگ بود و همیشه در جنگ چنین است. قطعاً راهی که در چشمانداز ترسیم کردیم، از این مسیر میگذرد. باید عدالت اجتماعی از طریق بیمههای جامع اجرا شود تا بیکاری زجر دهنده نباشد. البته اگر درست کارکنیم، نیروهای کار، بیکار نمیشوند. درمان، تحصیل، مسکن و چیزهایی را که مردم میخواهند، تأمین کنیم. خیلی سخت نیست. منابعش وجود دارد. نیروهایی را میبینیم که حال و روزشان گریه دارد. دیشب گزارشی را خواندم که مسئوولین نوشته بودند از هزار و چند بورسیهای که به کانادا رفتند، کسانی که هر کدام در این مدت 200 هزار از پول دولت هزینه کردند، حدود 80 درصدشان برنگشتند. حتّی با دولت تصفیه حساب نکردند وهمینجوری ماندند. این دلیل بیربطی دارد که هیاهوی سیاسی است، ولی احتمالاً عمدتاً توانستند کار بهتری در آنجا پیدا کنند که ماندند. به هر حال نیروی عظیمی دارند. البته اگر برنامه داشتیم، اشکالی ندارد نیروهای ما در خارج باشند و کار کنند و به جای اینکه سرمایه ببرند،درآمدهای خود را به داخل کشور منتقل کنند و در بیرون هم به نظام وفادار باشند. اینکه هزینه تحصیل آنها را دولت و مردم بدهند و با بورس بروند و برنگردند، خیلی بد است. تازه با پروندهای که پیدا کردند، اصلاً برنمیگردند. چون بدهکارند و وقتی برگردند، مسئله دارند. به هر حال برای تربیت نیروی انسانی و حفاظت آنها در همه سطوح و برای زندگی و معاش اینها راهی جز سرمایهگذاری سالم، تولید، توسعه، آبادی کشور، نقد کردن منابع و بهرهگیری مناسب از نیروهای باارزشی که الان در همه سطوح در کشور داریم، نمیبینیم. کسی هم راه دیگری ارائه نداد. در آن صورت میتوانیم به اهداف برسیم. دوره این کار هم طولانی نخواهد بود. تجربهای پشت سرداریم که جواب داده است. میتوان با آن تجربه آینده بهتری را طراحی و اجرا کرد. بنده هفته کار و کارگر را به شما تبریک عرض میکنم و امیدوارم با آشنایی که مسؤولان و مدیران و صاحبان تصمیم با راهکار پیدا کردند و با چشمانداز و برنامهای که در اختیار هست و با منابع خوب ارزی، ریالی و نیروی انسانی که داریم- ممکن است سرمایه ریالی در دست ما نباشد، ولی درجامعه هست و میتوان اینها را سامان داد- بتوانیم حرکت توفندهای برای دو، سه برنامه پشت سر هم داشته باشیم تا فرزندان ما از دستاوردهای تلاش امروز بهره بگیرند. شما را به خدا میسپارم و دعا میکنم همانگونه که تابحال امتحان دادید، در راه انقلاب و اسلام مقاوم باشید و نظام هم قدر شما را بداند و شاهد این نباشیم که حقوقی از نیروی کار ضایع شود.
والسّلام علیکم و رحمه الله