دیدارها
  • صفحه اصلی
  • دیدارها
  • دیدار اعضای شورای مرکزی و خانواده‌های شهدای حزب مؤتلفه اسلامی با آیت الله هاشمی رفسنجانی

دیدار اعضای شورای مرکزی و خانواده‌های شهدای حزب مؤتلفه اسلامی با آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۳

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله            به شما آقایان و خانم‌های محترم و دوستان خوب انقلاب از لحظه شروع تا امروز و ان‌شاءالله آینده‌های دور خوش‌آمد می‌گویم. توضیحاتی که جناب آقای حبیبی دادند، مسایل را خوب ترسیم کردند. تحزب و تشکیلات باید همین‌گونه باشد. امیدوارم که همه مطالبی که گفته شد، یک واقعیت عینی در عمل و ثباتی در جریان امور داشته باشد. کم و بیش با شروع و تداوم کار موتلفه آشنا هستم و کم اتفاق می‌افتد که از جریان کارهای شما بی‌اطلاع باشم، ولی ممکن است توضیحات را ندانم. یکی از افتخارات شما این است که از اول حاضر شدید مخلصانه برای مبارزه برای اسلام و انقلاب هزینه کنید و تا به حال هم این را ثابت کردید. نمی‌توان نقطه‌ای را پیدا کرد که از این سیاست گذشت و فداکاری برای اسلام را نقض کند و بهترین نمونه‌های شما همین فرزندان شهید شما هستند که امروز به خاطر آنها و برای بزرگداشت آنها حرف می‌زنیم. این چهار نفر زبده، یعنی شهید امانی، شهید بخارایی، شهید هرندی و شهید نیک‌نژاد. خداوند چنین مقرر کرد که سرنوشت دوستان دیگری که اینها داشتند، چنین باشد که در زندان‌ها بمانند و این خدمت را بکنند. هردو هم خدمت تأثیرگذار است، حیات، مرگ، خون و قلب انسان‌های شایسته در یک جهت کار می‌کند. گاهی قلم علما بر خون شهدا می‌چربد و روایاتی هم داریم که هیچ چیز نمی‌تواند با خون شهید همسنگ و همسان باشد. اینها متناقض نیستند. در شرایطی خاص این را و در شرایط که بنا بوده علم را ترویج کنند، آن جمله را گفتند. فکر می‌کنم یک محور اصلی در انقلاب بود و شما هم تا به حال در راستای همان محور، کار و فعالیت کردید و خدا کند هیچ‌وقت از این محور منفک نشوید. البته در مورد خود شما کسی چنین فکری نمی‌کند، ولی بالاخره باید پیش‌بینی‌هایی شود که جریان تشکیلات شما همیشه روی محور اصلی بچرخد. انتخاب این مسیر، انتخابی بسیار شایسته و هوشیارانه بوده است. اگر تاریخ کشورمان را ببینیم، آن عامل بسیار مهم و ثابت و همیشگی که می‌توانست بسیج‌کننده باشد و مردم را دور خودش جمع کند، همین اسلام است. البته چیزهای مقدس دیگری هم هست که مردم به خاطر آنها جمع می‌شوند و فداکاری می‌کنند مثلاً مهین‌دوستی و دفاع از کشور، حقیقت و عشقی در دل مردم - چه مسلمان و چه غیرمسلمان - این امر عمومی است. اگر بخواهیم به عناوین مسایل اجتماعی برسیم، به خاطر عدالت، مبارزه با ظلم، آزادی و خیلی چیزهای دیگر مردم با هم پیمان می‌بندند، همکاری و هزینه می‌کنند و نتیجه هم می‌گیرند. اما در بین ما و بخصوص در ایران قویترین و موثرترین آنها تمسّک به دین است. چون دین همه آنها را دارد. ممکن است آزادی ویژگی‌های دینی نداشته باشد. ممکن است میهن‌پرستی یا میهن‌دوستی تعلّقات دینی نداشته باشد. ولی اگر انسان مسلمان و متدیّن شد براساس عقایدش، از کشور خود، عدالت آزادی دفاع می‌کند و با ظلم می‌جنگد. هرچه در سایر ادیان به عنوان محورهای تجمع که ارزشمند و صحیح است، در دینمان داریم. حال یا با صراحت در قرآن یا سخنان پیامبر(ص) آمده یا در راه کلی که به ما دادند. با اجازه اجتهادی هم به ما دادند، آنها می‌رسیم. اصولاً دین هیچ‌جا با منافع عادلانه و حق مردم در تضاد نیست. اگر این تضاد پیش بیاید، باید ببینیم کجا منحرف شد. یا این مصداق درست نیست، یا فهم دین درست نیست. ما این اصل قطعی را داریم که خداوند بعنوان خالق بشر، برای سعادت بشر ادیانی فرستاده و انبیایی آمدند. این همه که برای بشر دلسوزی و راهنمایی شده، در جهت سعادت بشر بود و برای خداوند جز افاضه فیض و کمال انسان چیز دیگری مطرح نیست. منتهی چون راه این فیض و کمال از توحید و خداشناسی می‌گذرد و اگر انسان در مسیر خداشناسی نباشد، همیشه به راه شیاطین می‌افتد، خداوند نخواسته آن راه اشتباهی انتخاب شود. شاید بعضی‌ها بگویند ما بدون خداوند به همان جاها می‌رسیم. که امکان ندارد. ممکن است بخشی به صورت اتفاقی پیش بیاید، ولی جریان پایداری نیست. خداوند چنین محوری به ما داده و لطف خدا شامل حال ما بوده که ما از طریق اهل بیت (ع) و مکتب آنان به اینجا وصل هستیم که حقیقتاً اسلام ناب هم در مکتب اهل بیت(ع) است. برای کسانی که می‌خواهند وارد مسایل اجتماعی شوند، هوشیارانه‌ترین راه این است که این محور و راه را انتخاب کنند. بقیه راهها جواب درستی نداده و استمرار نداشته است. نمی‌خواهیم به دوران خیلی دور برگردیم. در همین 100 سال اخیر که با قدم قاجار چنین حوادثی در ایران شروع شد همه چیز تجربه شده است. مارکسیست‌ها آمدند و مسایل عدالت را به سبک خودشان مطرح کردند وحمایت از محرومان و کارگران را سرلوحه کار خودشان قرار دادند. ذاتاً ایده‌ انسانی خوبی است که انسان از محرومان حمایت کند. ولی چون بقیه شرایط را نداشت، خیلی خشک، یکنواخت و بی‌پایه کار کردند. دیدید که سرنوشت آنها چه شد. تقریباً همزاد با مشروطه شروع کردند و در شرایط زمانی خاصی مثل حزب توده اوج گرفتند. حالا هم همینطور هستند که می‌بینید. در مورد ملی‌گراها کسی با اینکه از منافع ملت دفاع کند، مخالف نیست. بلکه جز ارکان برنامه‌های دینی ما هم هست، ولی محور ما اسلام و این جز اصول کارمان است. اما آنها گفتند که ما اول ایرانی و بعد مسلمان هستیم. اول و دوم با خودشان است، اما اگر منظور آنها این است که به خاطر مسایل ملی حاضریم از اسلام صرف‌نظر کنیم،  همان نقطه انحرافی است و کار اصلی آنها را خراب می‌کند که خراب کرد و چند بار هم دیدیم. اینهایی که با محور آزادی اما از دریچه غربی در ایران مطرح هستند هم این‌گونه هستند. آزادی جزو مقدس‌ترین آرمان‌های اسلامی است. خداوند وقتی در قرآن پیغمبرش را توصیف می‌کند، چند صفت از پیغمبر را  می‌فرماید، مهمترین آنها این است که زنجیرهایی را که به پای شما بسته شده، از پای شما باز و شما را آزاد می‌کند و احکام اجرایی زیادی برای این مسئله آورده است. اسلام، انسان‌ها را از قیودی که آن زمان که در عشیره اسیر بودند و افراد خاصی همه کاره بودند و در جامعه بی‌قانونی بود و سنت‌های قبیله‌ای وجود داشت، آزاد کرد و خیلی به آنها آزادی داد. اگر همین یک جمله قرآن را داشتیم، کافی بود که می‌فرماید: «بشارت دهید به بندگان من» که به حرف‌ها گوش می دهند و خوب انتخاب می‌کنند. این مشخص‌کننده آزادی است که از مشخصات مهم بندگان خداست. زیباتر از این نمی‌توان آزادی را بیان کرد. من می‌خواهم این را عرض کنم که در اسلام، چیزهایی که دیگران به یک قسمت آن متّکی هستند، همه با هم آمده است و هوشیارانه‌ترین کار بخصوص در کشور ما همین است. ما اسلام را محور کارهای سیاسی – اجتماعی خود قرار دادیم. چون ثبات و تداوم دارد و در جامعه طرفدار واقعی دارد و تمام نمی‌شود. تجربه این صدسال هم این را خوب ثابت کرده است. درطی این صد سال هر وقت محور فعالیت‌ها اسلامی بود - البته به شکلی که مردم بپذیرند - موفق بود. مثل مشروطه که همین‌گونه پیروز شد و از آن موقع تا به حال هر وقت چنین ندایی وجود داشته، پیروز است و تأثیرش هنوز هم در تاریخ ما هست و مبارزات زمان ما هم خوشبختانه با شرایط بهتر از گذشته که این شرایط را نداشتند، با این محور اسلام شروع شدند. نقطه قوت مشروطه این بود که مراجع تقلید مردم پشت‌کار بودند و بر مردم حجت داشتند و مردم با فتوای آنها حرکت می‌کردند. این برای مسلمان‌ها و انسان‌های متعبد خیلی مهم است. ممکن است بعضی ها خیلی ساده از آن بگذرند، ولی وقتی کسی می‌خواهد مال، جان، وقت و خطر را بپذیرد و ضربه بزند یا ضربه بخورد، اگر بداند که اینها برای خداست و آنچه که انجام می‌دهد، نزد خداوند گم نمی‌شود و در هر دو حالت - چه در شکست و چه در پیروزی - به او می‌رسد، خیلی محکم‌تر وارد می‌شود. این خاصیت هم در مشروطه و هم در انقلاب اسلامی بود. وقتی مبارزات انقلاب اسلامی شروع شد، مردم با اعتماد به امام به صحنه می‌آمدند. البته علمای دیگری هم بودند. قدر مسلّم این است که مرجع تقلیدی مثل امام بود که کسی در علم، عدالت، شجاعت و  خیرخواهی ایشان شک نمی‌کرد و هیچ نقطه ضعفی نداشت و بصیرت و شجاعت در ایشان مشخص بود و خیلی به مردم اعتماد می‌داد که این اعتماد باعث شد در مدت خیلی کوتاه مردم آمدند و درست مصداق «اذاجاء نصرالله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا» بود.

جای شکر و تسبیح خداوند است که اینچنین نعمت داد. در موقع خوبی هم خداوند این قطعه تاریخ را‌ آورد. شما هم این افتخار را داشتید که از اول همراه این جریان بودید و با شروع حرکت امام دوستانی که بعضی‌ها در جلسه هستند و در قم و در بیت امام و در تهران بودند. آن موقع ما کار زیادی نداشتیم. بیشترین کار این بود که اعلامیه امام چاپ و منتشر، جلسه تشکیل، از امام استقبال و تحلیل و حرف امام منتقل شود. اگر هم هزینه‌ای داشت هزینه‌اش پرداخت شود که همه شما با تعبد وارد کار شدید.

افتخار دوم شما این است که همین حالت را تا امروز حفظ کردید. همان ولایت‌پذیری امروز هم هست و در مسیر هم بودید. خداوند را شکر کنید که این‌گونه است. راه درست همین و بقیه راهها مثل موج است. موجی می‌آید و موفق می‌شود، ولی مثل بدنه اقیانوس است و روی موج‌ها و کف‌های اقیانوس نباید خیلی حساب کرد. باید روی انبوه آب‌های تراکم که مخالف موج‌ها هستند، حساب کرد. آنهایی که به اسلام فکر می‌کنند، به ریشه متّصل و به اساس متکی هستند. اگر با اخلاص بیایید، اصلاً تصور ضرر در آن نیست. اگر انسان با اهداف خاص وارد جریانی شود، ممکن است به هدفش برسد یا نرسد. سزایش هم همانی است که به آن می‌رسد. اگر ریاست می‌خواست و  رسید، پاداشش را گرفت. خدا هم خیلی عادل است و هم فضل عظیم و نعمت عمیق دارد که ما ران ملخی به پیشگاه خداوند می‌بریم و او همه درهای سعادت را به روی ما باز می‌کند. اصلاً قابل مقایسه نیست و نمی‌توانیم چیزی شایسته درگاه خداوند نزد خدا ببریم. آن‌قدری که هستیم و می‌توانیم نزد خدا ببریم، جواب می‌دهد و هیچ‌وقت ضرر نمی‌کنیم. با خیال راحت زندگی می‌کنیم و با خیال راحت می‌میریم و با خیال راحت از خوشی‌ها استفاده و از رنج‌ها استقبال می‌کنیم. حتماً خانواده‌های شهدای موتلفه خودشان را مغبون نمی‌دانند و خودشان را فاتح و برنده می‌دانند. چون ارتباط با مفهوم شهادت و حقیقت همیشه زنده تاریخ که نصیب‌شان شده، نعمت بزرگی است. شما را به خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم تا در این شرایطی که ما با امواج مختلف در منطقه و دنیا مواجه هستیم، بتوانید سرپا، مستقیم، شجاع و تزلزل ناپذیر بمانید و این هم رمز پیروزی است. دشمن ضعیف است. هیمنه زیادی دارند، ولی الان می‌بینید که ذلیل‌ترین کشور در دنیا آمریکا است. بمب، هواپیما، پول، قدرت جاسوسی و تبلیغاتی دارد، ولی از همه دنیا می‌خورد. این شرایط پیش آمده که بخش نامه می‌کنند و می‌گویند که آمریکایی در این یا آن کشور نباشد. جلوی پنجره نیایند، در خیابان‌ها پیدایشان نشود وگرنه آنها را می زنند. اینها همان‌هایی هستند که در این کشور خدایی می‌کردند. در عربستان فرمان مطاع داشتند. در ایران هم همینطور بود. ولی این مدیریت خوب نیست این بدترین مدیریت است. دیدید که 26 نفر از شخصیت‌های حزب جمهوری که هم نظامی و هم در کابینه بودند، به بوش نامه نوشتند و گفتند که شما هم آمریکا را خوار و منفور و هم تروریسم را زیاد و هم دنیا را ناامن کردی که درست هم می‌گویند. خیال می‌کنند قوی هستند که کار خودشان را می‌کنند و معیارهای خودشان را دارند و ضربه‌هایی هم می‌خورند که باید هم بخورند. این را ما نمی‌گوییم قرآن این را می‌گوید که: تلک‌الایام نداولها بین الناس» این اتفاقات در مسیر طبیعی خودش حرکت می‌کند، ولی مهم این است که ما روی آنها پایدار باشیم. ان‌شاءالله که از این امواج هیچ وقت هراس به خود راه ندهیم. خداوند هم بهتر می‌داند با دین خود چکار کند. ما وظیفه خودمان را انجام می‌دهیم. خداوند هم کار خودش را می‌کند. والسّلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته
1- سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه 140