دیدار اعضای ستاد بزرگداشت و خانوادههای شهدای هفتم تیر با آیت الله هاشمی رفسنجانی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله خوشآمدید. خداوند به شما صبر، اجر و کمال سعادت عنایت فرماید. یاد دوستان شهید انفجار دفتر حزب همواره انسان را متأثر میسازد و ما که ارزش و قدر این شهدا را با همه وجودمان لمس کرده بودیم، نمیتوانیم به سادگی از آن بگذریم. شاید از جهت عمق توطئه و لطف خداوند یکی از بزرگترین حوادث بعد از انقلاب به حساب بیاید که چگونه دشمنان را مأیوس کرد و شکست داد. توطئه بسیار خطرناکی بود، شبیه شهدای احد بودند. مبالغه نیست، یعنی همان برنامهای که مشرکین برای پیغمبر(ص) چیده بودند که در احد انقلاب الهی اسلام را در آن زمان بشکنند، عین همان برای انقلاب ما برنامهریزی شده بود وشبیه آن هم بود. در احد 72 نفر را شهید کردند که بزرگترین آنها حضرت حمزه بود که در آن زمان ایشان پناهگاه مسلمانان بود و دل مسلمانها به حضرت حمزه گرم بود. شخصیتهایی که در احد شهید شدند، همگی ممتاز بودند. مشرکین گمان کردند که اسلام بعداز آن ضربه کمر راست نمیکند. این مطالب در قرآن آمده است. عجیب اینکه با آن ضربه کاری که مسلمانان خوردند و وقتی مشرکین رفتند، به این فکر افتادند که این کاش خود پیغمبر(ص) را میکشتیم و کار را تمام میکردیم. ولی برعکس شد. خداوند چنان وحشتی در دل آنها انداخت و با حرکتی که مسلمانهای باقیمانده در میدان کردند، آنها به وحشت افتادند و فرار کردند. اینجا هم اینطور بود. دشمنان فکر میکردند با این طرحی که اجرا کردند، همه ارکان نظام را از بین میبرند. مجلس، دولت و سه قوه را از رسمیت میاندازند و با آمادگیهایی که منافقین و دیگر گروههای مسلّح داشتند، گمان میکردند دیگر برای نظام چیزی نمیماند. تهاجم وسیع نظامی طراحی کرده بودند، ولی کاملاً برعکس شد. آنها فکر نمیکردند بعد از این شهادت، مردم روحیه مقاومت و حضور در صحنه داشته باشند. آنها حالت فشل و وادادگی را پیشبینی کرده بودند. اما حضور مردم شرایط را برعکس آنچه که آنها طراحی کرده بودند، تغییر داد. شاید رگ اصلی ضدانقلاب با همین انفجار دفتر حزب پاره شد. میخواستند رگ اصلی حیات انقلاب را پاره کنند، اما رگ حیات خودشان پاره شد و دیگر کمر راست نکردند. از لحاظ ملاحظات سیاسی و جامعه شناسی یک نکته اصلی در این مطلب وجود دارد که آنها اشتباه فاحشی در برداشتهایشان از انقلاب میکردند و گمان میکردند قوام انقلاب به تعدادی از شخصِیتهای بسیجکننده بستگی دارد. مثلاً فکر میکردند اگر چند صد نفر را از راه به در کنند، دیگر انقلاب تداوم حیات ندارد. برای این کار برنامهریزی و افراد را شناسایی کردند. بنیصدر، منافقین و سایر گروهها، نیروهای اصیل و پیشتاز انقلاب را خوب میشناختند و با زندگی آنها آشنا بودند. مسکن، مسیر و محل کار آنها را میدانستند و طراحی کرده بودند که همگی را در مدت مشخص از بین ببرند و خیلی از بزرگان را در عملیات ترورهای فردی یا انفجارهای بزرگ از انقلاب گرفتند. آنها به یک نکته توجه نکرده بودند و آن، اینکه عمق انقلاب وابسته به این افراد نیست. درست است که افراد در ایجاد انقلاب و بسیج مردم و گرم کردن فضای انقلاب مؤثر بودند، اما سرمایه اصلی انقلاب مردم بودند، مردم انقلابی که مسلمان و حاضر به فداکاری و حضور در صحنه بودند. تجربه ممتازی بود. وقتی بدنه مردم با انقلاب صمیمی بودند و انقلاب را از خودشان میدانستند، حتّی اگر نیروهایی از دست انقلاب گرفته میشدند، به سرعت جایگزین میشد. ممکن است نیروهای جدید از لحاظ شخصیت به اندازه آنها نباشند، اما نگذاشتند هیچیک از سنگرهایی که نیروهای آن را از ما گرفتند، خالی بماند. به سرعت جایگزین میکردند و نمیگذاشتند سنگرها خالی بماند. امام آن روزها نقش بسیار مهمی داشتند. فکر شده بود که اگر آیتالله بهشتی از انقلاب گرفته شود، خلاء وجودی ایشان پرنمِیشود و انقلاب نمیتواند کمر راست کند. درمورد آیتالله مطهری و دیگران هم همینطور.ولی دیدیم خداوند، مردم و اصالت انقلاب از اینها قویتر است و اراده خداوند بالای هرچیزی است و این اتفاق مردم را متحدتر ساخت و صمیمیتر و آماده دفاع و جانبازی کرد و بقیه مراحل خطر را هم پشت سرگذاشتند و امروز میتوانید 23 سال پشت سرتان را نگاه کنید و ببینید که هرجا ضد انقلاب خواسته به انقلاب ضربه بزند، خداوند این ضربهها را به خودشان زده و این، امر بسیار مهمی است و نشان میدهد که خداوند برای تداوم این انقلاب و راهی که امام و انسانهای شریف از توده مردم و شخصیتهای مبارز آغاز کردند، آن را مورد عنایت خاص خودشان قرار دادند.الان در عراق همین اشتباه تکرار میشود، اما
عراق آن سرمایه انقلاب اسلامی ایران را ندارد. درعراق هم شخصیتهای مؤثر را شناسایی کرده و در حال از بین بردن آنها هستند. مشکل عراق این است که توده مردم انقلاب نکردهاند. روحانیت بسیار با ارزش و وسیع و مبارز و زندان دیده و دور دیده و مأنوس با مردم در عراق نیست. البته وجود دارد، ولی با آنچه در ایران بود، تفاوت دارند.نیروهایی که در ایران دردوران مبارزه خلق شده بودند و همه جا را از زیر نظر داشتند، متأسفانه در عراق نیستند و مردم عراق به هوشیاری مردم ایران نیستند. اختلافات قومی و مذهبی هم اشکال دیگری است. با توجه به شرایطی که ایران داشت، به خوبی این ضربهها را تحمل و جبران کرد و پیش رفت و متوقف نماند. ولی تجربه ما برای عراقیها مهم است. خیلی از شخصیتهای عراقی از اوایل انقلاب با ما بودند و با این مسیر آشنا هستند و همین راه را پیگیری میکنند. امیدواریم در آینده بتوانیم مردم عراق را مثل خودمان و در کنار خودمان و در مسیر انقلاب اسلامی ناب داشته باشیم که این یک آرزوی درازو هوس و بلند پروازی نیست، این مسیر روشن است و انشاءالله همینگونه خواهد شد. در اینجا میتوان یک محاسبه ساده کرد که سرنوشت منافقین که عزیزان ما را از ما گرفتند، چه شد و خداوند چه شرایطی برای آنها بوجود آورده است! منافقین درعراق ذلیل هستند و در پادگان محصورند. مردم عراق منتظرند تا دست حمایت آمریکا از آنها کوتاه شود تا از آنها انتقام بگیرند و بیرون برانند. نه در کشور خودشان آنها را میپذیرند و نه در دنیا جایی دارند، چون تروریسم شناخته شدهاند و امروز گروه تروریسم نمیتواند جایی در دنیا برای خودش باز کند. اینها همان جوانهایی بودند که در کنار شهدای ما مبارزه میکردند، اما منحرف شدند و بدفهمی و جنایت کردند و به سزای اعمال خودشان هم رسیدند و شما میبینید خود آمریکاییها که از آنها حمایت میکردند، الان - چه در منطقه و چه در دنیا -گرفتارند.آقای بوش به عنوان مقتدرترین رئیس جمهور دنیا – حقیقتاً آمریکا مقتدرترین است – به هرجا میرود، با امواج خروشان مردم مواجه میشود که میگویند: ‹برگردد و به کشور ما نیا.» حتّی در کشورهای دوست، مثل ایرلند علیه آمریکا تظاهرات میلیونی میشود و میگویند: «شرمساریم که جنایتکاری مثل بوش میهمان میباشد.» در ترکیه که خانه امن آنها بود، 119 گروه و حزب اعلامیه دادند که ما از حضور آمریکاییها در کشورمان متنفر هستیم. عراق را فتح و دولت صدام را سرکوب و ساقط کرد، امّا اسیر شده است. ذلتش را میبینید. در دنیا منفور شدند. آیا بهتر از این هم میتوان انتقام شهدا را گرفت؟! خون شهدا آثار خود را اینقدر نشان میدهد. در داخل هم ثمرات خونهای به ناحق ریخته شده و صبر و مقاومت خودتان را میبینید. علیرغم آن همه ظلمی که به انقلاب شده، هنوز با طراوت و قدرت راه خود را میرود و عقب گرد نمیکند و مردم به اصول اعلام شده انقلاب وفادار هستند و ایستادهاند. انصافاً نیروهایی که از اوّل با انقلاب بودند، مثل گذشته – شاید هم بیشتر – در خدمت هستند. خانوادههای شهدا، ایثارگران، آزادگان، جانبازان و مفقودان تقریباً همه
کشور را معطر دارند و در همه جا هستند. اینها بهترین سلسله اعصابی هستند که بدنه انقلاب را به هم مرتبط کردهاند و محفوظ نگه داشتهاند و اینها از درون و با عشق و علاقه خود حافظ انقلاب هستند. خداوند هم برای اینها ارزش زیادی قایل است. نکاتی را برادران ما اینجا گفتند: یکی، بحثی را آقای فردوسیپور در مورد مقتل و قتلگاه شهدا مطرح کردند که حق با ایشان است. تأخیر شد، ولی حتماً دلیل تأخیر را میدانید. چون آنجا موقوفه است، مشکل داشتند که موقوفه را برای هدفی که داریم، تحویل دهند. بالاخره با بحثهای زیاد این مسئله پارسال حل شد و منتظریم که نقشه قتلگاه و ساختمان مناسب محل شهادت شهیدان تهیه شود و انشاءالله پیگیری میشود. بنده هم در حدّی که بتوانم برای تهیه امکانات پشتیبانی کنم، همراه خواهم بود. امیدوارم سال آینده که شما را زیارت میکنیم، شاهد یک حرکت مشخص در شروع ساختمان و پیشرفت آن باشیم. اینجا مسئله به شما مربوط میشود، ولی در کل مربوط به همه کشور و انقلاب است. نمیتوان فکر کرد این 72 تن که خونشان این همه تأثیرگذار بود، مرقد و
قتلگاهشان برای بهرهوری معنوی مردم آماده نباشد. میلیونها آدم عاشق هستند و میخواهند وقتی به تهران میآیند، سری به قتلگاه بزنند. فکر میکنم یکی از زیارتگاههای بسیار معتبر کشور خواهد شد. آن هم در مرکز تهران که بعضیهایشان در زمان حیات در همانجا درس خوانده و تدریس کرده بودند. انشاءالله این خواسته اجرا میشود. مسئله دیگر را برادر بزرگوارمان آقای سرافراز در مورد مشکلات بعضی از خانوادهها مطرح کردند. البته الان مشخصاً مشکلات آنها را نمیدانم. من هم امکانات اینگونه ندارم. یعنی مثل سابق مسئوولیتی در دستگاه ندارم. ولی با ارتباطات، آشنایی وسوابق میتوان قول کمک داد. از خود ایشان خواهش میکنم با کسانی که مشکل دارند و فکر میکنند از طرف ما قابل حلّ است، از طرف من نیابت دارند و مذاکره کننده و لیست موارد و راهکارهای مقدور را به من ارایه دهند. شاید بتوانم کمک کنم. البته بیشتر توکل شما به خدا باشد. خداوند حلاّل مشکلات و پشتیبان شماست. ما مثل شما سربازی از سربازان انقلاب هستیم. آنچه که برای شما و ما بیش از همه اینها اهمیت دارد، اهداف، راه و تداوم و تثبیت موقعیت انقلاب است که در عصر و قرن ما یک هدیه الهی بود که خداوند از طریق مردم ایران به بشریت عرضه کرد. فکر میکنم در دنیا فراوانند انسانهایی که به انقلاب عشق دارند. صحبت از هزار و میلیون نیست. صدها میلیون هستند. خیلیها مسلمان نیستند، ولی اصالت و حقانیت انقلاب را درک میکنند و راه انقلاب را دوست دارند. انقلاب حرفش را زده و پیامش را داده و خیلیها این پیام را گرفتهاند. اگر میبینید امروزه آمریکا در دنیای اسلام منفور است و نمیتواند کار درستی انجام دهد، بخش زیادی معلول انتشار پیام انقلاب است. ممکن است خیلیها را نشناسیم، اما آنها راه انقلاب، شهدا و خدا را از شما و شهدای شما آموختند که به صورت یک شجره تنومند و پربار که ریشه در اعماق دلهای انسانها و شاخه در همه فضای عالم دارد و میتواند به همه سایه، بروبار بدهد، میشناسند.اگر ما لایق سربازی این انقلاب را داشته باشیم یا نه، به خودمان مربوط است. اما خداوند تضمین کرده که این انقلاب را نگه دارد. شما مطمئن باشید که یک قطره از خون شهدایتان در محاسبات الهی و در پهنه تاریخ بشریت گم نخواهد شد. شما را به خدا میسپارم و برای صبر و اجر بیشتر شما دعا میکنم.والسّلام علیکم و رحمه الله