دیدارها
  • صفحه اصلی
  • دیدارها
  • دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی با چند تن از اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی با چند تن از اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۰
اهمیت جلسات مرتب با مدرسین و محققین/ ماجرای عزل دکتر جاسبی/ نظر منفی آیت‌الله خامنه‌ای به دکتر جاسبی/ رقیب‌تراشی‌ها دولت برای دانشگاه آزاد/ نگاه سیاسی دولت دهم به دانشگاه آزاد/ همه چیز درباره وقف دانشگاه آزاد/ تقاضای رهبری از هاشمی برای برکناری مهندس موسوی از هیأت رئیسه دانشگاه آزاد/ اکثریت دولت دهم در هیأت امنای دانشگاه آزاد/ میتینگ‌های سیاسی دولت دهم در حوزه علمیه/ اوضاع آشفته حوزه علمیه/ ضرورت حفظ شأن مراجع تقلید

چند تن از اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در سفر به تهران با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دیدار و گفتگو کردند که در آغاز این دیدار آقای سیدمحمدعلی ایازی، عضو مجمع در معرفی حاضران گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، خیلی خوشحالیم که مجدداً خدمت حضرت‌عالی می‌رسیم.

آقای پویان، قبلاً مدیر مسئول مجله بینّات بودند و الان معاون پژوهشی ما هستند.

(خیلی خوش آمدید. مسئله شما با دانشگاه آزاد حل شد؟

آقای پریان: بله. به طور موقتی، حل شده. چند سالی می‌شد که برای ما حکم نزده بودند.

(یعنی قبلاً نزده بودند؟

نخیر. البته قبلاً چیزی می‌گفتند؛ اما بعد از این قضیه، دیگر هیچ حرفی نمی‌زنند.

(یعنی الان مثل سابق شده؟

بله. به سابق برگشته.

(من نمی‌دانستم. چون شما چیزی به من نگفته بودید.

البته می‌خواستیم با آقای جاسبی ملاقاتی داشته باشیم که به این داستان تغییر و تحول برخوردیم.

الان هم نمی‌دانیم وضعیت ایشان چگونه می‌شود؟

(آن‌ها اصرار به تغییر ایشان دارند. ظاهراً اگر ما او را به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کنیم، در آنجا رأی نمی‌آورد. الان ما مرددیم که یک فرد ثالث از معاونین یا بعضی افراد دیگر معرفی کنیم و یا خود آقای جاسبی را معرفی کنیم. آن‌ها هم به دنبال انتصاب فرد موردنظر خودشان هستند.

اگر فردی از دولتی‌ها بیاید، وضع وحشتناک می‌شود.

(فرد دولتی که نمی‌تواند بیاید. الان این موضوع برای آنها، حیثیتی شده. لذا به دنبال این هستند که حتماً این کار انجام شود.

الان واقعاً وضعیت دانشگاه آزاد، خیلی بهتر از دانشگاه‌های دولتی است.

(به هر حال طی یکی دو روز آینده، وضعیت روشن می‌شود. ما در جلسه اول، به این موضوع نرسیدیم و فقط راجع به ریاست هیأت امنا، تصمیم‌گیری کردیم. البته من که رئیس بودم، اما برای اینکه بعداً نگویند این مربوط به گذشته است، مجدداً آن را به رأی گذاشتیم و تمام شد.

در جلسه دوم، باید فردی را پیشنهاد دهیم. الان 12 نفر داوطلب، رزومه خود را دادند که از این تعداد، 8 یا 9 نفر از رفقای دانشگاه آزاد و مابقی از آنها هستند.

نظر آیت‌الله خامنه‌ای چیست؟

(آقای خامنه‌ای نظر مثبتی نسبت به آقای جاسبی ندارند؛ یعنی مسئله مهمشان این است که ایشان نباشد و به مابقی مسائل، کاری ندارند.

اگر بشود دانشگاه آزاد در همان فضای علمی بماند.

(نظر ما همین است. الان هم به این آسانی نمی‌گذاریم آن اتفاقی که آنها می‌خواهند، بیفتد. بالاخره سروکله زدن با اینها، قدری دشوار است. ولی این دشواری قابل تحمل است.

این‌ها نه تنها بخش اقتصاد، بلکه مابقی بخش‌ها مثل فرهنگ و آموزش را خراب کردند؛ یعنی تنها هنرشان، خراب کردن همه چیز بوده.

(این یکی را هم خراب کنند، وضعشان درست می‌شود. ما به اینها می‌گوییم که اگر شما می‌توانید با امکانات دولتی که دارید، دانشگاه پیام نور را تبدیل به دانشگاه خوبی کنید.

با این کار، رقابت هم درست می‌شود.

(بله. هرچه می‌توانند به آنجا بودجه می‌دهند و هر روز یک قانون برای آن تصویب می‌کنند. ضمن اینکه برای آنها حضور دانشجو در دانشگاه مهم نیست؛ یعنی دانشجویان یک بار برای ثبت نام و یک بار هم برای امتحان در دانشگاه حضور پیدا می‌کنند.

ما می‌گوییم برای کلاس‌های دکترا، بیش از 5 نفر نباشند، چون کیفیت پایین می‌آید. من به یکی از دوستان گفتم، فردی می‌گفت الان دارند کلاس‌های 75 نفری می‌گذارند. او گفت: من در کلاس 100 نفری هم بودم. حضور 100 نفر دانشجوی دکترا در یک کلاس، یعنی کلاس روضه‌خوانی.

(همین آقای دکتر احمدی که عضو شورای انقلاب فرهنگی است، در لواسان یک مدرسه دخترانه را برای 60 نفر دانشجو گرفتند. جالب اینکه یک استاد هم ندارد و از معلمان برای تدریس استفاده می‌کنند. آن‌ها در این‌گونه مسائل، خیلی لنگ می‌زنند. البته چون پول دارند، می‌توانند کار کنند.

اولین موضوع در کار آموزش، داشتن سعه صدر است. وقتی سعه صدر وجود نداشته باشد، مابقی چیزها هم خراب می‌شود.

(الان وضع دانشگاه آزاد اسلامی بهتر از دانشگاه‌های دولتی است. چون نظم و انضباط در آنجا مراعات می‌شود؛ اما در دانشگاه‌های دولتی، این‌گونه نیست.

دقیقاً. به هر حال دانشگاه آزاد برای کار خود، یک چارچوب دارد.

(به هر حال این موضوع برای آنها مسئله حیثیتی شده. چون جزو تبلیغات انتخاباتی‌شان بود. رهبری نیز قدم به قدم به نفع آنها کار کردند. چون در اصل اینها قانوناً حق نداشتند وارد اساسنامه ما شوند، اما با اجازه آقا وارد شدند. در همین جا بود که سد شکست. آن‌ها یک چیز تصویب کردند که ما به دادگستری شکایت کردیم. چون کاملاً روشن بود چنین حقی ندارند، قاضی هم حکم توقف اجرای مصوبه را داد. البته ایشان دیگر حرفی نزد، اما آقای لاریجانی که در استفاده از ماده 118 مهارت دارند، گفته این کار خلاف شرع است.

ما برای اینکه اینها دست‌اندازی به اموال دانشگاه آزاد نکنند (آقای خامنه‌ای نیز مدتی بود که می‌خواست) آمدیم دانشگاه آزاد را وقف کردیم. همه شرایط یک وقف محکم را هم مراعات کردیم؛ یعنی علاوه بر چندین مجتهد و حقوقدان، کسانی که در اداره اوقاف بودند مثل آقای نظام‌زاده و دیگران، روی این موضوع کار کردند و در نهایت یک وقف نامه خیلی مهم تنظیم شد. چون بناست این وقف صدها سال بماند، تولیت آن را به گونه‌ای درست کردیم که هیچ وقت منقطع و یا از اموال خارج نشود. بعد هم در عصر یک روز از ماه مبارک رمضان، صیغه‌ها را خواندیم که فیلم آن موجود است. ناظرهایی مثل آقای بجنوردی، آقای نظام زاده، آقای امیری و دیگر شخصیت‌های معتبر کشور را برای این کار گذاشتیم؛ اما فقط به خاطر اینکه آقای میرحسین موسوی در آن بود، آقا نپسندیدند. من به ایشان گفتم آقای موسوی مثل من و شما، به یک اندازه در این دانشگاه سهم دارد. ما همه با هم این دانشگاه را تأسیس کردیم. بعد هم شما خودتان را کنار کشیدید و اختیار را به من دادید تا کارها را انجام دهم. الان من با چه حقی می‌توانم ایشان را کنار بگذارم؟! شما حکم حکومتی بدهید، ما به ایشان ابلاغ می‌کنیم. ایشان گفتند: من حکم نمی‌دهم. من هم گفتم پس ما هم این کار را نمی‌کنیم. من که نمی‌توانم کار خلاف قانون انجام دهیم. البته مجلس هم مصوبه‌ای گذراند و با رأی بالا موقوفه را تصویب کرد؛ اما این قدر فشار آوردند تا اینکه آن را لغو کردند.

آن‌ها وقتی دیدند اصلاحی که من کردم به دردشان نمی‌خورد، هر روز یک داستان درست کردند. تنها جمله‌ای که رهبری به نفع ما گفتند، این بود که هیأت امنا نباید شائبه دولتی داشته باشد. معنای آن، این بود که اکثریت اعضای هیأت امنا، باید از خود دانشگاه باشد؛ اما این را هم نقض کردند. آن‌ها سه چهار ماه صبر کردند تا کهنه شود و بعد آن را نقض کردند.

عجب! پس این را هم نقض کردند.

(بله. الان اکثریت با آنهاست؛ یعنی اول 4 به 6 بودیم؛ اما اینها آمدند رأی آقای جاسبی را در انتخاب رئیس حذف کردند. گفتند چون ایشان خودش رئیس است، نمی‌تواند در انتخاب رئیس رأی بدهد. واقعاً این حرف، حرف پوچی بود. بعد هم خواستیم آقای دکتر الویری را بیاوریم؛ اما با امتیازاتی که به ایشان دادند، او را هم طرف خودشان آوردند؛ بنابراین الان ما 4 نفر و آنها 5 نفر شدند. البته اولین جلسه به نفع آنها نشد و به نفع ما شد. چون وقتی مرا به عنوان رئیس انتخاب کردند، من باید جلسه را اداره کنم؛ بنابراین وقتی من باشم، خجالت می‌کشند حرف‌های بیخود بزنند.

الان می‌توانید دستور انتخاب رئیس دانشگاه را به تأخیر بیندازید؟

(این‌ها مثل آب خوردن، مصوبه می‌گذرانند. الان مصوبه‌ای در شورای انقلاب فرهنگی گذراندند که باید در ظرف مدت یک ماه، رئیس انتخاب شود. البته این یک ماه گذشت. چون در پایان همین یک ماه، جلسه گذاشتیم که در آن رئیس هیأت امنا انتخاب شد. البته از من قول گرفتند جلسه بعدی را در روز 21 دی برگزار کنیم که قبول کردم. به هر حال کار کردن با آنها، آسان نیست.

من شنیدم 9 دی، میتینگی در مدرسه فیضیه گذاشتند که طلبه‌ها نیامدند و خیلی خلوت برگزار شده. آیا همین‌طور بوده؟

هیچ کدام از ما در این میتینگ شرکت نکرده بودیم که بدانیم چگونه برگزار شده.

(ظاهراً دو سه روز در صداوسیما تبلیغ کردند. حاج حسن آقا گفت: من دو نفر فرستادم تا ببینند چه می‌گویند و چه کار می‌کنند. روز اول حاج حسن آقا گفت حدود 400 نفر آمده بودند و به غیر از آقای مقتدایی و آقای کعبی، شخصیت دیگری شرکت نکرده بود. ظاهراً تا نزدیک حوض آب، جمعیت نشسته بود و مدرسه خالی بود. ولی دفعه بعد که ایشان را دیدم، به من گفت: حدس آنها درست نبوده، چون کسانی که تا آخر حضور داشتند، به من گفتند که حدود 150 نفر بودند. کل زمان جلسه، با احتساب شعارهایی که دادند و سخنرانی که شده، 17 دقیقه بیشتر طول نکشیده.

ظاهراً به محض اینکه آقای سعیدی، امام جمعه شروع به صحبت می‌کند، اکثریت مجلس را ترک کردند؛ یعنی افتضاح شد. اصلاً قابل مقایسه با برنامه‌های دیگر مدرسه فیضیه نبود. چون همیشه تعداد زیادی از طلبه‌ها در مدرسه فیضیه هستند.

حتی کلاس‌های درس را هم تعطیل کرده بودند.

(این علامت خیلی بدی است.

الان وضع حوزه، خیلی عجیب است. آقای حجتی دو روز پیش که به قم آمده بود، از قول آقای مکارم نقل می‌کرد که ایشان با دل پردردی حرف می‌زد. وقتی آقای مکارم این‌گونه باشد، کسان دیگر که سر جای خودشان هستند. حتی در رده دوم، اساتید غیرسیاسی هم از این وضعیت ناراحت هستند. چند روز پیش یکی از دوستان، خدمت آقای وحید رسیده بود، می‌گفت آقای وحید به خاطر اینکه وجوهاتشان کم شده، ناراحت بودند.

(وجوهاتشان کم شده؟

بله. وجوهات همه مراجع کم شده. وقتی وضع اقتصادی خراب می‌شود، عملاً وجوهات مردم هم کم می‌شود.

(آقای سیستانی یک فتوا آسان داده که براساس آن، لازم نیست سهم سادات را به دست کسی برسانند، خودشان می‌دانند. بالاخره برای مردم خیلی اهمیت دارد که بتوانند سهم سادات را به قوم و خویش، آشنا و یا کسی بدهند.

حتی به بعضی از بستگان ما که به منزل ایشان در نجف رفته بودند تا سهمشان را پرداخت کنند، گفته بودند که چرا این پول را اینجا آوردی؟ همین پول را در شهر خودتان خرج کنید.

(چون آن قدر پول پیش ایشان جمع شده که نمی‌داند با آنها چه کار کند.

نه الان وضع آنها هم خراب است.

(چند روز پیش آقای شهرستانی اینجا آمدند. من از ایشان وضع مالی‌شان را سؤال کردم. او گفت: ما ماهی 5/2 میلیارد هزینه داریم. من گفتم شما خودتان این مبلغ را تهیه می‌کنید و یا از بیرون هم کمک می‌شود؟ (چون قبلاً بیشتر پول‌هایشان از طریق خلیج و شبه قاره می‌آمد.) ایشان جواب داد: نه؛ الان معمولاً خودمان این مبالغ را تأمین می‌کنیم. به علاوه خیلی از ایرانی‌هایی که قبلاً به ما پول می‌دادند، چون زائر کربلا هستند، ترجیح می‌دهند به دست خود آقا برسانند.

در مجموع الان وجوهات کم شده. الان در قم، فقط سه نفر از مراجع هستند که نسبتاً وجوهات بالایی دارند.

(این‌ها چه کسانی هستند؟

آقای مکارم، آقای سیستانی و آقای وحید، این سه نفر تقریباً وجوهاتشان بالاست. ولی الان همین آقایان نیز نالان هستند.

(از دیدار با شما خوشحال شدم و از صحبت‌های شما استفاده کردم. با توجه به پایان وقت، بیشتر از این سؤالات خود شما را خسته نمی‌کنم. امیدوارم در هر مقام و مسئولیتی که هستید، برای اعتلای اسلام، ایران و انقلاب اسلامی تلاش کنید. از حرف‌های دلسردکننده ناراحت نشوید. برای بهتر شدن اوضاع دعا کنید.