مسئولان مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی که در قم فعالیت میکنند، با سفر به تهران و حضور در دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با ایشان دیدار و گفتگو کردند که شرح کامل آن در ذیل میآید:
(خیلی خوش آمدید. بهتر است با میهمانان آشنا شویم.
آقای حمید شهریاری، مدیر مرکز: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نهادی است که دفتر آقا برای کامپیوتری کردن کارهای حوزوی تأسیس کرده است و بیش از بیست سال این مرکز مشغول به فعالیت است و حدود پانزده سال است که من در خدمت دوستان هستم.
جناب آقای خوانساری، معاونت فرهنگی، تهیه و توزیع نرمافزار و ارتباط با مراکز و شخصیتهای دیگر، جناب آقای مرتضایی، مدیر بخش قرآن، بنده هم حمید شهریاری هستم. یک دفعه حدود چهار پنج سال قبل خدمت شما رسیدم و راجع به خودم و کارهای مرکز توضیح دادم.
قبل از اینکه من مدیر شوم، آقای طه هاشمی که با شما انس دارند، مدیر مرکز بودند.
(الان کجا هستند؟
○ فکر میکنم در مالزی هستند، ولی عضو هیأت امنای ما هستند.
(در آنجا چه کار میکند؟
○ نمیدانم. شاید درس میخواند و فعالیت فرهنگی میکند.
(کارهای پزشکی میکند. (با خنده)
○ دو سال است که از حضور ایشان در هیأت امنا محروم هستیم. عمده فعالیت این مرکز بر محور دینی است. هم حوزه منقول و هم معقول. سعی کردیم تمام رشتههای سنتی و جدید را پوشش بدهیم. در حوزه قرآن، اولویت کاری ما معمولاً این است که هر نوآوری و کار جدید را با قرآن شروع کنیم. اولین کاری که حدود شش هفت سال قبل انجام شد، کار جامعی روی قرآن با عنوان جامعالتفاسیر و نورالانوار بود که تقریباً تمام منابع تفسیری را در این گذاشتیم. حتی در کتابخانههای قدیمی که بعضی از کتب خطی یا چاپ سنگی بودند و هنوز چاپ نشده بودند، همه را اسکن و تایپ کردیم؛ یعنی یک نوع احیای آثار را در این جامعالتفاسیر انجام دادیم و از جمله تفسیر حضرتعالی که اجازه گرفتیم. بعضی از آقایان مثلاً یک ترجمه و یک تفسیر را یکی از بزرگان معاصر اجازه نداد. ولی هر کدام از آقایانی که اجازه دادند، جامع التفاسیر شده است و آن آقای بزرگی که اجازه نداده بود، یک نفر را صدا میکند و میگوید: شاگردان میگویند همه تفاسیر در این است، چرا مال ما نیست؟ بنده خدا هم جواب داده بود. با اینکه من با خودش صحبت کرده بودم که این کار را بکنند. آن موقع شفاف نبود که این کار چه اثرگذاری و نفوذی خواهد داشت.
(آن آقا چه کسی است؟
○ آقای جوادی آملی که الان مجموعه آثارشان اینجا نیست. منتها حدود یک ماه قبل دیدم که همه آثار را فرستادند. گفتم چه خبر شده است؟ گفتند: وقتی به ایشان میگویند که تفسیر شما در سایت مرکز تحقیقات علوم اسلامی نیست، ایشان پیغام دادند که از همه آثار من یک دوره بفرستید.
الحمدلله مرکز توفیقات بزرگی داشته است و ما تقریباً در هر سال یک جایزه ملی یا بینالمللی یا ترکیبی از این دو را به خاطر آثار خیلی فاخری که تولید میکنیم، برنده شدیم. حوزههای نوآورانه داریم و اخیراً موتوری را طراحی کردیم که این قابلیت را دارد تا از روی الگوریتمهای ریاضی، احادیث مشابه را پیدا میکند؛ یعنی شما حدیثی را به ایشان میدهید، این موتور محاسباتی را انجام میدهد و هر حدیثی را که شبیه آن حدیث باشد، پیدا میکند.
(شبیه لفظی یا شبیه معنوی؟
○ فعلاً لفظی است. منتها لفظ آن ریشه کامپیوتری را هم شامل میشود؛ یعنی لازم نیست که دقیقاً آن کار مشابه همانی باشد که شما میدهید. مثلاً اگر صبر را بگردید، باالصابرین را هم پیدا میکنید. مشتقات و ترکیباتی که در اول یا آخر اضافه میشود که با بحث تبدیل شدن یک کلمه، دو کلمه میشود. این برنامه تشخیص میدهد که از چه ریشهای است. این به دلیل این است که حدود بیست سال است ما مجموعه احادیث را ریشه زدیم و این ریشهها داخل کامپیوتر شده است. اگر شما ریشهای را بگردید، مشتقات آن ریشه را پیدا میکنید. این از کارهای قدیمی ما بوده است که در اینجا خودش را نشان میدهد.
(این فقط در مورد احادیث است؟
○ فعلاً فقط احادیث است.
(مثلاً کل بهار داخل آن است؟
○ تمام کتب معتبر حدیثی. الان جامع احادیث ما واقعاً جامع احادیث است و تمام کتب معتبر حدیثی را که در دفتر آیتالله بروجردی بوده، در این نرمافزار دارد. میتوان گفت این جامع الاحادیثی است که مرحوم آقای بروجردی خیلی دوست داشتند که همه احادیث را یک جا جمع کنند.
(ایشان شروع کرده بود.
○ بخشی را هم انجام دادهاند، ولی تکمیل نشد. الان ما با این موتور یک نوآوری کردیم که درصدد انجام آن هستیم و تا حدودی هم انجام دادیم. ابتدا مقدمهای را بگویم که از این انجی در کجا استفاده کردیم. حدود سال هشتاد و دو که من پایاننامه خودم را نوشتم و از انگلیس برگشتم، در آنجا من از یک سایت خیلی استفاده میکردم. آن سایت مجلات علوم انسانی کل کشورها را جمع آوری کرده بود. مثلاً دنبال یک مطلب که میگشتی، مقالات متعددی را از مجلات اوایل قرن نوزده، یعنی از سال 1875 تا حالا را میداد. کتابی نوشتم که کتاب سال هم شد. کتاب فلسفه و اخلاق که به خاطر این منابع بود. من این قدر مجذوب این سایت شدم که وقتی به ایران آمدم، گفتم که باید این کار را بکنم. سال هشتاد و دو به زحمت با بچهها شروع کردیم و الان سایتی به نام نورالانوار راهاندازی شده است.
(اینها را چگونه جمع کردید؟
○ تک تک اینها را از صاحبانشان اجازه گرفتیم و تایپ کردیم.
(فهرستش را چگونه پیدا کردید؟
○ فهرست مجلات خودمان را؟
(همه مجلات را.
○ همه مجلات علمی و پژوهشی و علمی ترویجی را پیگیری کردیم.
(از کجا؟
○ یک بخش در وزارت علوم است که فهرست مجلات علمی پژوهشی، علمی و ترویجی را میدهد و یک سری مجلات هم هستند که در صف مجلات علمی پژوهشی قرار دارند.
(اینها علمی هستند. شما در مورد جهان اسلام گفتید.
○ آن پروژه خارجی بود و اسمش JST.R.○RJ انگلیسی بود. من از آن الگو گرفتم و در ایران شروع کردم.
(فقط ایرانیها را جمع کردید؟
○ بله در مورد ایرانیها این کار را کردم.
(فکر کردم در مورد جهان اسلام این کار را کردید.
○ جهان اسلام هم در کارمان هست. منتها اولویت را بر مجلات فارسی گذاشتیم. الان صاحب یک مجموعه از تمام مجلاتی هستیم که مقالات علمی دارد. از سال 82 تا الان در حدود هشت سال این مجلات را گردآوری کردیم و بالغ بر 600 هزار مقاله و شش میلیون صفحه است؛ یعنی شش میلیون صفحه مقالات علمی است. شما هر موضوعی را در این سایت بزنید که اسمش را نورمگز گذاشتیم، هر عنوانی را بزنید، میبینید که دهها مقاله جدی و عالی در دفترش قرار میدهد و در دسترس بودنش خیلی مهم است. بعضی از آنها از مجلات قدیمی مثل جاویدان است.
(شرح احوال است یا مجله؟
○ مجلات علمی که مقالات علمی دارند.
(شما مقالات را میگیرید؟
○ بله فقط مقالات علمی. مقالاتی که موضوع علوم انسانی در هر یک از رشتههای بیست و یکگانهاش باشد.
(شرح حال اشخاص نیست؟
○ اگر مقاله شده باشد، هست و اگر نشده باشد، نیست. ولی میتوانید اسم اشخاص را بزنید و بگویید این شخص چه مقالاتی دارد که برای شما فهرست میکند؛ یعنی قابلیت جستجو بر مبنای کلیدواژه، عنوان مقاله، محتوا و نویسنده و قابلیت نزدیک بودن کلمه جستجوی شما با مقاله را دارد. هر چه موضوع جستجوی شما به مقاله نزدیکتر باشد، درصدر این لیست قرار میگیرد. چنین کاری انجام شد.
(اسمش چیست؟
○ N○rmags.c○m.○rg است و موتوری را که قبلاً برای شما توضیح دادم، الان پروژهای تعریف شده و نسخه آزمایشی آن هم آماده شده که روی این مجموعه شش میلیون صفحه نشسته است. اگر شما مقالهای به این سایت بدهید، این سایت به شما میگوید که پاراگراف به پاراگراف این مقاله از کدام مقالات قبلی استنتاج شده است. با توجه به آن مشابهتیابی که نوشتیم، میتوانید بفهمید که این تولید علمش زیاد است یا نقل قولش زیاد است. احیاناً اگر مقاله مرجع را ذکر نکرده باشد، میگوید. پیشنهاد میدهیم که شما بهتر است مرجع را ذکر کنید. اگر مرجع را ذکر کرده باشد که آن مرجع خودش مرجع اصیل میباشد.
(این کار شما نگارش بسیاری از پایان نامههای فعلی را دچار مشکل میکند.
○ این را برای معاونت علمی و فنآوری توضیح دادیم که خیلی خوششان آمد. گفتم که این کار آماده است و اگر شما کمک یک میلیاردی به من کنید، این را برای کشور آماده میکنم که همه استادها از این استفاده کنند.
(معاونت رئیس جمهور؟
○ معاونت علمی و فنآوری رئیس جمهور، پولهای انباشتهای را در آنجا دارند که نمیدانند چه کار کنند.
(خانم است؟
○ بله خانم سلطانخواه هستند. البته خودش نیست و این قسمت فنآوری دست یکی از آقایان به نام دکتر محامدپور است که قبلاً رئیس تحقیقات مخابرات بوده است. این یکی از پروژههای کلیدی ماست. از این کارهای نوآورانه در کارهایمان داشتیم. بیشتر به خاطر تحقیقات قرآنی شما، خدمت شما رسیدیم.
اولین کار ما نورالانوار بود. در نورالانوار کار جالبی که کردیم، اعلام قرآنی را استخراج کردیم. نه فقط اعلامی که مصرّح است، بلکه اعلامی که ضمنی یا مضمر است یا تلویحاً به آن اشاره شده است. همه اینها را استخراج کردیم. در حدود 1700 اعلم قرآنی در نورالانوار استخراج شده است. مجموعهای از این اعلام را دوستان در یک نرمافزار آماده کردند که کار جذابی شده است. در کنار این تفاسیری که عرضه شد، چند تا کار قرآنی دیگر هم شده است. یکی علوم قرآنی است که مجموعه منابع علوم قرآن را به CD تبدیل کردیم. یک کار موضوعی شد که بالغ بر 35 نمایه از 27 منبع است که کارشان موضوعبرداری قرآن بوده، از جمله آثار حضرتعالی و آثار بزرگان دیگر و آقای معادیخواه را جمعآوری کردیم. در فرهنگستان 9 منبع است که یکی از آنها فرهنگ قرآن است. هر کسی را که روی قرآن موضوع آیات الهی زده است، جمع آوری کردیم و آن را به یک مجموعه تبدیل کردیم. آقای مرتضایی خدمت شما رسیدند که از روی برنامه اینها را خدمت شما توضیح بدهند.
من علاوه بر اینکه اینجا هستم، معمولاً پنجشنبهها به قم میروم. الان معاون آقای آملی لاریجانی هستم. مرکزی را در دو سال قبل به پیشنهاد من تأسیس کردند به نام مرکز آمار فنآوری و اطلاعات قوه قضائیه که آمار مجموعهای از فعالیتهای قوه قضائیه را در 454 شاخص استخراج کردیم و برای اولین بار در قوه قضائیه رتبهبندی استانی در حال شکلگیری در این 45 شاخص است. قبل از من سه رقم بیشتر در قوه قضائیه تولید نمیشده است. یکی ورود پرونده، یکی خروجی و دیگری مانده؛ یعنی کل آماری که میخواستید بگیرید، در این سه رقم خلاصه میشد. ما این ارقام را به 45 رقم رساندیم.
(آن ارقام چیست؟
○ مثلاً فرض کنید پرونده بازداشتی بلاتکلیف، تعداد تجدید وقت پروندهها یعنی یک پرونده چند بار تجدید وقت شده است. از این قبیل کارهای دفتری و کارهای قاضی است که 45 شاخص شده است. ما به این 45 شاخص نمره میدهیم. بعد استانها را رتبه بندی میکنیم و رتبه بندیها را به استانها ارسال میکنیم. استانها هم به رتبههای خودشان نگاه میکنند و یک رقابت استانی از ابتدای سال 89 تا انتهای سال 89 ایجاد شد.
(فهرست 45 موضوع را دارید؟
○ بله خدمت حضرتعالی میفرستیم و اگر به این کارها علاقمند بودید، در جلسه دیگر برای حضرتعالی توضیح میدهم. خدمت آقا گزارش داده بودیم که خیلی خوششان آمده بود. شاخصهای ما از ابتدا تا انتهای 89 حدود 5/2 برابر رشد پیدا کرده است. به دلیل اینکه ما 12 گزارش ماهانه برای رؤسای دادگستریها فرستادیم که مثلاً رتبه شما فلان جا است. یک مسابقه ایجاد شد برای اینکه جای خودشان را ارتقا بدهند. دفترها جمع شد و همه الکترونیکی شد. زمان آقای شاهرودی شروع شد و وقتی که من آمدم 15 درصد انتهای کار مانده بود و آخر کار خیلی هم سخت بود، این کار را نهایی کردیم. کارهای خوبی هم در قوه قضائیه در حال انجام دادن هستیم که سه یا چهار سال دیگر جواب میدهد. انشاءالله اگر جواب بدهد، تحولی در قوه قضائیه خواهد بود.
(بله کارها را راحت میکند.
○ غیر از راحتی، از خیلی مفاسد اداری پیشگیری میکند.
(از کارهای تکراری جلوگیری میشود.
○ دفاتر پیشخوان خدمات قضایی را طراحی کردیم و انشاءالله تا اوایل سال آینده راه اندازی شود که مردم نزدیک منزل خودشان به دفاتر بروند و آن کارهای قضایی را که به حضور قاضی نیاز ندارد، همان جا انجام بدهند که حدود 50 درصد اطلاعگیری از وضعیت پرونده است و 30 درصد تکرار مراجعه برای تجدید وقت است و یا اینکه مدرکی را به پرونده اضافه کند. در حال انجام کارهایی اینگونه هستیم. حضرتعالی هم دعا بفرمایید که خداوند توفیق بدهد.
(همین کارهای خوب زیربنایی است که کارها را حل میکند و از شما متشکرم.
ما خودمان را یک امتحان بکنیم. در اعلام قرآن کتابهای زیادی نوشته شده است. من هم عنوانی در فیشهایم به عنوان اعلام قرآن درآورده بودم که قاعدتاً در فرهنگ قرآن باید در یک جلد آمده باشد و الان یادم نیست. میخواهم خودم را امتحان کنم، چون شما همه اعلام را از همه جا جمع کردید، میخواهم ببینم که چه مقدار را ما از قلم انداختیم.
○ تا ایشان کلمه را پیدا کنند، من خاطرهای را برای حضرتعالی نقل کنم. خدمت آقای موسی زنجانی برای درس میرفتیم و آقازاده ایشان آقا سیدجواد شبیری هم در بحث بودند. تا بخشهایی من با ایشان هم بحث بودم. ایشان میگفت که پدرم میگفتند: مرحوم آقای بروجردی دوازده مورد از یک اعلم دیگر منقول پیدا کرده بود. از شخص خاصی اسم میبرد که یادم نیست. اسم میبرد که مثلاً از چه کسی و بدون واسطه، دوازده مورد مرحوم آقای بروجردی پیدا کرده بودند. ایشان میفرمودند که پدر من یعنی آقا موسی گفتند که من 22 مورد پیدا کردم. ما یک برنامه رجال نوشتیم که دفعه قبل به شما نشان دادم، برنامهای است که اعلام را پیدا و کشف میکند. برای طلبهها خیلی جذاب است و شنیدم که روی منابر درس خارج همه استادها و شاگردها از این استفاده میکنند. ایشان میگفت که وقتی کامپیوتر را باز کردیم، ما 45 مورد پیدا کردیم. حالا شما با دقت و کندوکاو آقای موسی در موارد نقل لغات آشنا هستید و ایشان با آن دقت 22 مورد پیدا کرد و وقتی کامپیوتر را باز کردیم، 45 مورد پیدا کردیم. این نشاندهنده فاصله زیاد بین فعالیت انسانی و فعالیت کامپیوتر است.
(قاعدتاً اینگونه است. اگر همه اینها در کامپیوتر ضبط شود، هر جا میتوان استفاده کرد. حالا ببینیم آیا شما میتوانید به سؤال من جواب بدهید؟
آقای مرتضایی: بسم الله الرحمن الرحیم. از اینکه برای ما وقت گذاشتید، خیلی متشکرم. برنامهای را که حاج آقا فرمودند، در نتبوک من هست و به ما اجازه ندادند که بیاوریم. ما در زمینه اعلام چند کار انجام دادیم که حاج آقا فرمودند صریح و اعلام غیرمصرّح در آن است.
(در بیرون است؟
○ بله
((رو به آقای سلیمانی، مدیرکل روابط عمومی) بگویید که بیاورند.
○ روش کار من به این صورت است و حضرتعالی مستحضر هستید که اسم حضرت رسول (ص) 4 بار بیشتر در قرآن نیامده است. اگر النبی و الرسول را با اوصاف درنظر بگیریم، حداکثر با جستجوی خیلی زیاد به دویست الی سیصد مورد بیشتر نمیرسد؛ اما ضمایر، موصولات و اسماء اشاره یعنی در واقع آنهایی که در بحث معارف ادبیات داشتیم و املاک کارمان قرار دادیم، براساس اطلاعاتی که در تفاسیر است، هر جا گفتند این ضمیر به النبی برمیگشته است، در واقع آمدیم این را به النبی زدیم که الان خروجی ما برای پیامبر (ص) به 1500 آیه رسیده است. مثال دیگر درباره آدم در معجم لفظی، اعلم آدم 26 مورد میآید که این 26 مورد حدود 19 مورد پیرامون آدم است و بقیه آن یا بنی آدم یا ابن آدم یا ذریه آدم است که اینها در واقع ربطی به آدم ندارد؛ اما از آن طرف آیه 31 سوره بقره که «انّی جاعل فی الارض خلیفه» تعریف آدم است، در اینجا نمیآید. ما اینجا را احیا کردیم؛ یعنی مواردی اینگونه که غیرمصرّح هستند، همه غیرمصرّحها را درآوردیم و به صورت یک پروژه در حال انجام هستیم. در کارهایی که مرکز فرهنگ قرآن براساس کارهای حضرتعالی روی اعلام انجام دادند، برای هر اعلمی یک مقاله به آن متصل میکنیم. یک کاربر وقتی به این آیه رسید، میگوید که این آیه ضمیر و اسم موصول و اسم اشاره دارد و مراد این است. این یک کار بود که در آن نوتبوک هست. پیش از آن هم یک کار دیگر انجام دادیم و اعلام اسباب نزول هم از روایات اسباب نزولی که در 17 دوره تفسیر روایی شیعی هست و دو مورد اهل سنت را اضافه کردیم؛ یعنی به لحاظ اهمیتش اینها را آوردیم. همانطور که ملاحظه میفرمایید، اینها اعلام کسانی هستند که در روایات اسباب نزول اسم آنها آمده است.
(یعنی آیه مربوط به آن است و شامل آن میشود؟
○ اعم گرفتیم. حالا چه درباره ایشان بودند یا اسمش بودند. در واقع آنهایی را که اسمشان بوده است، آوردیم. به این معنی که وقتی اسم امام علی (ع) را وارد میکنیم، 2410 روایت، اسم امام علی (ع) در روایات اسباب نزول آمده است که خود آیه و آدرس کتابهایش را هم میدهد و متن روایت را هم میدهد. ما علی (ع) را به کامپیوتر داریم. اصحابش را هم داریم. اهل بیت، اولاد، بابه، بنته، هجرته، خاتمه و مواردی که مربوط به ایشان است و بقیه افرادی که در اسباب نزول بودند. این هم کاری بود که انجام شده است. پس ما دو کار در اعلام داریم. یکی اعلام اسباب نزول است که الان تولیدش در جامعالتفاسیر است و در اختیار همه قرار میگیرد و یکی پروژه اختصاصی اعلام است که در دستور کار است.
(در اینجا نیست؟
○ در اینجا نیست و در آن نتبوک است.
(اشخاص را با اعلام جدا کردید؟
○ در آنجا این کار را کردیم. دستهبندی میکنیم. افراد جدا هستند. ازمنه جدا هستند. اگر اسم کتابی در قرآن آمده است، کتابها جدا هستند. رنگها جدا هستند. در مورد رنگ یکی از همکاران پایاننامه نوشت که رنگ در قرآن است. آن موقع هیچ کس پروژه رنگ در قرآن را انجام نداده بود. خیلی هم استقبال کردند. از پایاننامههایی بود که از نرمافزارهای مرکز در آن استفاده شده است.
(از جنابعالی خواهش میکنم ببینید که در فرهنگ قرآن اشخاص یا اعلام قرآن در آن آمده است.
○ الان در فرهنگ وارد کردم، نیامده است. چون فرهنگ را در اینجا داریم.
(اشخاص در قرآن
○ مثلاً آدم
(نه میخواهم ببینم که جامع آوردم یا نه. اشخاص در قرآن.
○ در فرهنگ نیست. اشخاص را هم نمیآورد.
○ اسامی را وارد کنید.
(به صورت جدا جدا آمده است؛ اما جمع نشده است.
○ جداگانه در حال چاپ است و در فرهنگ نیست.
○ باید در فرهنگ باشد.
○ در اینجا عنوان اشخاص خیلی عام است. شما باید در اسلامی عام که اسم خاص است، بگردید. اشخاص اسم عام است.
○ میدانم اسم عام است. ولی اگر سرفصل کرده باشم، باید هر شخصی را در آنجا آورده باشم. در یادداشتهای من اینگونه بوده است. نمیدانم در چاپ اینگونه انجام دادند یا نه؟
○ وقتی شما اسم را وارد میکنید، یک جا میآورد.
(فهرست دارد و در اول است.
○ اعلام را جداگانه در چند جلد چاپ کردند.
(میخواهم بگویم که در فیشبرداری یک فیش اشخاص در قرآن داشتم.
○ الان جستجو زدم، نیاورد.
(کلمه شخص را بیاورید.
آقای مرتضایی: شخص را هم نیاورد.
آقای شهریاری: اسما دارید؟
○ اسما و بعد اشراف میشود و اشخاص که قبل از این است، نیست.
(اسما جلوتر است.
○ اشخاص بعد از اسما و قبل از اشراف میشود.
(اسما در اینجا هست. اسمای حسنی، اسمای خدا و اسمای اسم جلاله.
○ بله مصادیر آمده است.
○ کار کامپیوتری مزیتی که دارد این است که شما اسما را ذکر میکنید مثلاً جالوت، طالوت، بعد هر عنوانی را میتوانید به این اسم بزنید. ممکن است شما یک اسم را ده عنوان بزنید.
(آنها جدا است. زمانی که خودم فیش برداری میکردم، اشخاص در قرآن بود.
○ من تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن 33 جلد را کار کردم، اما عنوان اسما نیست. چون آنها در حال چاپ جداگانه هستند.
○ اسم نامگذاری دارید. آگاهی از اسم اعظم، اسم اعظم از آیات خدا، اسما نیست. مثلاً الیاسین را در الیاسه آوردید. مثلاً الیاس را در حدود پنج صفحه آوردید. الان ما 66 سرفصل در مجموعه آثار حاج آقا درباره الیاس داریم.
○ چرا شما دنبال اشخاص میگردید؟ این نوع گشتن اشتباه است.
(چرا؟
○ چون ذهن انسان دنبال یک شخص خاص میگردد و از شخص خاص دنبال مطلبی میگردد و یا از مطلبی دنبال شخص خاص.
(من کار خودم را که انجام میدادم و یادداشت میکردم، اشخاص یک عنوان کلی بود. هر آدمی را که میدیدم، در آن عنوان میگذاشتم.
○ ببینید مثلاً اگر شما الیاس را در خانه اشخاص بگذارید، آورده محتوایی ندارد. طبقه بندی برای دسترسی است. ولی اگر الیاس را نمایه کردید، خود الیاس محتوا دارد.
(باید بعد این را بررسی کنیم.
○ مثلاً در مورد الیاس در مجموعه آثار حضرتعالی 66 سرفصل وجود دارد.
حاج آقا، شما نرمافزار کارهای خودتان را ملاحظه فرمودید؟
(نه نمیرسم که نرمافزار را ببینم.
○ کارهای مربوط به خودتان را؟
(جایی ندیدم.
○ خدمت شما عرض کنم که نرمافزار مجموعه آثار حضرتعالی، شامل زندگینامه، تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن، کارنامه و خاطرات مجموعه سخنرانیها و مصاحبهها و خطبههای نماز جمعه و مجموعه نطقهای پیش از دستور و مجموعه پیامهای حضرتعالی است؛ یعنی 9 عنوان در این برنامه است که البته فرهنگ قرآن در این نسخه 20 جلدی است؛ اما 33 جلد آن کامل شده است و در واقع نسخه جدید با 33 جلد خواهد آمد. طبیعتاً در اینجا به صورت فهرست عناوین این کتابها را میتوان جستجو کرد.
○ حاج آقا، من خدمت شما توضیحی را عرض کنم. زحمتی که شما کشیدید، خیلی خوب است. الان کامپیوتر کلیدواژهها را خودش درمی آورد. هر کلید واژهای باشد. ما ریشه کلمات را وارد کردیم. کار دیگری هم باید بشود. مثلاً اگر اطعام با دستگیری نسبتی دارد، این نسبت اگر ارتباط صرف است یا هم معنایی ترادف دقیق است و یا نسبتهایی که در دائرهالمعارف است، معلوم میشود. اگر اینها استخراج شود که ما در بعضی از پروژهها این کار را کردیم، در حقیقت این نوع کارها توسط کامپیوتر انجام میشود. مثلاً بیاییم ابن ابیطالب را با علی ابن ابیطالب و با امیرالمؤمنین یکی کنیم؛ یعنی یک نوع همسان سازیهای محتوایی میشود؛ به عبارت دیگر اگر ما بتوانیم روی کلید واژگان یک نوع فعالیت محتوایی انجام بدهیم، تمام کارهای فرهنگی در دسترس قرار میگیرد.
(ببینید آن چیزی که هدف من در قرآن و یادداشتهایی که میکردم، هر چیزی به هر عنوانی به حضرت علی (ع) یا فرض کنید ابن عباس یا ابولهب مربوط میشد، ولو در روایتی میگفت که منظورش آن است و در تفاسیر بود این آیه ناظر به آن باشد، به هر نحوی در یادداشتهای خودم آورده بودم. الان دنبال آن عنوان در فرهنگ قرآن میگشتم. ممکن است تفکیک کرده باشند و در بیست جا برده باشند.
○ اعلام قرآن جدا شد.
○ توضیحی در مقدمه آوردند که هر اعلم را یک مدخل کردند و جدا آوردند.
(اعلامی که در این اثر مدخل قرار میگیرند، شامل نام اشخاص، اشیا، مکانها، زمانها، حوادث و گروههای خاص هستند. ولی اعلام به عنوان مدخل را ندیدیم.
○ یعنی وقتی الیاس را مدخل کردند، در قسمت الف میرود. یسأ در قسمت «یا» میرود. از نظر اطلاع رسانی لازم نیست که ما الیاس را ذیل اشخاص بیاوریم. هر کدام باید در ذیل الفبای خودشان قرار بگیرند.
(این زحمتی که شما کشیدید، باعث شد که من مراجعهای از این جهت بکنم که ببینم در فهرست چه کار میکردند.
مثلاً کلمه اجتناب با کلمه پرهیز در فارسی و عربی هممعنا هستند. مثلاً اگر یک مدخل را که فارسی است، مینویسید و هر دو هم در فارسی به کار میرود، اگر بتوانیم کلید واژگان را ریشهیابی کنیم و ریشهها را به هم ربط بدهیم، این ارتباط این قدر گسترده میشود که نوعاً مدخلنویسی ضرورت ندارد. چون ممکن است ذهن شما مثلاً الیاس را ذیل خیلی از عناوین ببرد. ممکن است هر برچسب مفهومی روی الیاس بخورد. یک کلمه الیاس که اشاره به شخص است.
○ الیاس در در آیه مربوط به امانت آوردید.
(آنجا در مورد امانت میخواستیم بحث کنیم.
○ در ذیل الیاس هم آوردید.
(برای اینکه در آنجا امانتی در قرآن است.
○ میخواستم عرض کنم که مفاهیم بسیار گستردهای میتواند به الیاس مربوط شود. اگر شما هر مفهومی را سر جای خودش تحلیل و بررسی کردید، هر دو جا باید بیاید. کامپیوتر کارش این است که این مفهوم سر جای خودش تحلیل شود و امانت هم سر جای خودش تحلیل شود. بعد کامپیوتر نسبت این دو را میتواند درک کند که اینها در یک عبارت به کار رفته است.
(قطعاً کامپیوتر کار را راحت میکند و در این بحثی ندارم. حالا ما کلمهای را میگوییم، خودتان برای ما بیاورید.
○ در اینجا از یعقوب شروع شده تا یونس و 1663 اعلم صریح و غیرمصرح که در قرآن بوده را با استفاده از تفاسیر در اینجا آوردیم.
(شما به جای اینکه دنبال الف باشید، اعلم یا شخص را پیدا کنید. من دنبال این میگردم که باید کلیات این را در جایی آورده باشیم.
○ مثلاً ابراهیم. ما تمام آیاتی که استفاده کردیم، در اینجا آمده است. در مورد اول اعلم صریح است و در مورد دوم ضمیر است.
(چند بار ابراهیم دارید؟
○ چون در حال کار هستیم و هنوز برنامه به روز نشده است، این آیاتش است.
(مثلاً چند بار پیامبر دارید؟
○ 1500 عنوان
(کل اعلام شما در قرآن 1600 مورد بود؟ 1500 پیغمبر است.
○ پیامبر در 1500 آیه آمده است که 4 مورد صریح و بقیه غیرمصرح است.
(در لیست 1600 مورد نیست؟
○ یکی النبی است.
(میخواهم بگویم که خود پیامبر 1600 مورد دارد. شما اعلام قرآن را میگویید 1600 مورد است.
○ پیامبر یکی است و به 1500 آیه وصل شده است.
○ شخصیت پیامبر یک واحد آماری میشود و 1600 مورد از این واحدهای آماری داریم. کلمهای که به پیامبر اشاره شده ممکن است رسول الله یا نام مبارک حضرت یا نبی یا ضمیر باشد که یک واحد آماری حساب میشود.
منتها روی این یک واحد 1600 مورد لیست کنار این واحد میآید که در این جاها به آن اشاره شده است. بعد روی دومی ممکن است دویست مورد روی آن بیاید. غیرتکراریها مثل شخصیت حضرت پیامبر، شخصیت حضرت علی و حضرت ابراهیم و اینها غیرتکراری هستند که 1500 یا 1600 مورد هستند؛ یعنی مدخل غیر از تعداد تکرار است.
(شما گفتید که مقالات هم دارید.
○ در این لبتاپ نیست. اگر به اینترنت وصل باشیم، خیلی جذاب است.
حاج آقا، اشخاص و اعلام شما را هر کدام یک سرفصل کردند و این روش علمی هدف است.
(ما با روش علمی آشنا نبودیم. همان روش خودمان بود.
○ مثلاً النبی یکی از اعلام ما از میان 1663 مورد است؛ اما تعداد آیاتی که از نبی است، در معجم لفظی 4 آیه است که محمد و احمد است و النبی حداکثر 200 آیه میشود؛ اما ما پژوهش کردیم و غیرمصرحها را هم آوردیم و 1500 آیه به پیامبر (ص) ارتباط دارد؛ یعنی اسم پیامبر (ص) یا صریحاً و یا به ضمیر و اسم اشاره آمده است.
○ الان نوشتهام «بنی ابی امید» که بزرگترین مهاجران حبشه و همسر پیامبر است. نزول آیات 195 آل عمران و 35 احزاب در این است. بعضیها اعتراض بر پیامبر را درباره عدم نزول آیهای درباره هجرت زنان دانستهاند. براساس نقل، آیه 33 نساء هم مربوط به ایشان است. 11 حجرات هم واحدی شأن نزولش را پس از آن دانست که دو تن از همسران پیامبر (ص) طرز لباس پوشیدن ام سلمه را مسخره کردند. مفسران شأن نزول آیات دیگر را نیز به وی نسبت دادند. شما راجع به ام سلمه 4 آیه پیدا کردید.
(این که در یک فصل گفتار است، اما در فهرست باید بیاید.
○ این مگر فهرست ام سلمه نیست؟
(نه این کلی است. ولی باید ام سلمه در خیلی از جاها آمده باشد.
○ اما چگونه از داخل کتاب شما دربیاوریم؟
(همه در کتاب هست.
○ الان من به عنوان یک کاربر میخواهم ازکتاب شما استفاده کنم و راجع به ام سلمه تحقیق میکنم، میخواهم موارد ام سلمه در قرآن را ببینم. چگونه باید پیدایش کنم.
(باید باشد.
○ در این 33 جلد چگونه دسترسی پیدا کنم؟
(من هم دنبال همین بودم.
○ شما باید یک جلد به این 35 جلد اضافه کنید که در آن عناوینی که زدید، کلیدواژگانش استخراج شود و ارجاع بدهید و ام سلمه بنویسید.
(این را من ننوشتم. اینها از تفسیر و از یادداشتهای من این را تنظیم کردند.
○ شما از اینها بخواهید که فهرستی بر فهارس شما بنویسند.
(شما این توضیح را به آقای واعظی که در آنجا مسئول شده است، بدهید تا اشکالات اینگونه را برطرف کنند.
○ اشکال نیست.
(حیف است.
○ این یک کار دیگر برای غنیسازی اثر و اضافه بر کاری است که شما کردید. کامپیوتر این کارها را آسان میکند.
○ ضمناً در مورد آخوند خراسانی که فرمودید، یک بار دیگر کنگره ایشان برگزار میشود.
(آنچه در ذهنم بود، دلیلش این است.
○ در حال تهیه نرمافزارش هستیم. آنچه که از مرحوم آخوند داریم، حدود 65 اثر است که یا مربوط به خود آخوند است که 14 یا 15 مورد است؛ یعنی الکفایه و بعضی از رسالههای کوچک فقهی و اصولی و حدود 50 شرح بر کفایه است که یکی شرح حضرت امام است و حدود 12 جلد کتاب جدیدی است که کار شده است که سه جلد مقالات مربوط به آخوند است و سه جلد استفتائات مرحوم آخوند است و سه جلد اسناد مرحوم آخوند است که اینها را تفحص کردند و یک جلد شخصیت شناسی مرحوم آخوند است که نهایتاً 12 تا 13 جلد است. الان دوستان این را به صورت نرمافزار در حال کار هستند. ما در سایت نورمگز بیش از 50 مقاله راجع به آخوند داریم.
(علتش همین است که یک دفعه در ذهنم آمد که از شما بپرسم. من یک مقدار روی آخوند کار کردم و داستان مباحثه ایشان با آقای نائینی برای من یک مقدار مبهم شده است. آقابزرگ مباحثهای را نقل میکند. یک مباحثه مهمی را نقل کرد و جزوه کرده و به ما اده است. برادرزاده مرحوم صاحب اعیان الشیعه، آقابزرگ، برادرزاده اوست و هنوز هم حیات دارد. مباحثه عجیبی است. مباحثه این است که وقتی اشکالات مشروطه کم و بیش در ایران سروصدا بلند کرد با مخالف و موافق و انحرافات، مرحوم نائینی پیش آخوند آمد و گفت که (این را کاشفالغطا نقل کرده و آقابزرگ آورده است) ما خوب است که بیاییم حکومت اسلامی را (چون او حکومت اسلامی همین ولایت را قبول داشت) بجای مشروطه اعلام کنیم و خود شما هم رئیس آن حکومت شوید که این مشکلات را شما با قدرت مرجعیت حل کنید. این را آقای نائینی به آقای آخوند پیشنهاد کرده است. آخوند میگوید: نه این کار اشکال دارد. آن وقت شروع به بحث میکند.
○ یک بحث جدی مشروعه و مشروطه؟
(نه مشروطه و اینها مال نوری، مرحوم آقا سیدقطب است. آخوند هم مشروعه میخواست، اما نه اینکه حکومت دینی. حکومت نمیخواست. آخوند میگفت که این اشکالاتی دارد و او دفاع میکرد. خیلی است، حدود سی، چهل صفحه است که البته از نظر من این نمیتواند در جلسهای باشد که هر دوی آنها حاضر باشند و اسناد را فوری بگویند. آخوند تقریباً همه اشکالاتی را که در حکومت دینی ما پیش آمده، میگوید که مثلاً اینگونه میشود یا نمیشود و یا روحانیت چطور میشود و اصلاً دین اینگونه میشود. حرفهای خیلی عجیب و غریبی است.
○ در ملاقاتی که با آیتالله جوادی آملی داشتیم، فرمودند که برای این یک جواب پیدا کنید.
(من جواب پیدا کردم و دنبال قضیه آمدم. اولاً مؤلفش را پیدا کردم و پیش من آمد و در همین جا نشست و گفتم که آیا این مجموعه یک جا بوده است؟ در کجا بوده است و کجا در اختیار آقابزرگ بوده است. سندش را به ما بدهید تا ما ببینیم کجا بوده است. حتی آقا سیدمحمود شاهرودی هم خوانده است و گفت که من خیال میکنم این را کسی جعل کرده است با استنباط از وضع حکومت ماست؛ یعنی این سی سال را نگاه کرده و دیده که اینگونه میشود.
○ مثل نمایشنامههایی که از ذهن خودشان میسازند.
(ایشان میگفت که اینگونه به نظر میرسد. ولی این قدر محکم است که نمیتواند اینگونه باشد. چون مطالبی را ایشان نقل میکند که خیلی خاص است. این آقا به اینجا آمد و من سؤالاتی را از ایشان کردم. در آخر به من گفت که ببینید من با
آقابزرگ خیلی بحث کردیم. مجموعه حرفهایی را که ایشان در این باره زد، جمع کردم و این شد.
○ یعنی اینها را مرحوم آقابزرگ به ایشان گفته است.
(بله برادرزادهاش است.
○ یعنی خود آقابزرگ شنیدند؟
(خود آقابزرگ به آنها نزدیک بوده است. آقابزرگ این را در کتابش نقل میکند.
○ یعنی ناظر این مباحثه آقابزرگ است؟
(اگر ناظر هم نبوده، مطلع بوده است و به عنوان مطلع این را گفته است. ایشان هم اینها را جمع کرده است. ایشان کتابی به نام فرهنگ و دین یا دین و فرهنگ نوشته است که حدود هشتصد، نهصد صفحه است و هنوز هم چاپ نکرده و به صورت نسخهای پخش کرده است. برای من هم آورد. دیدم این مجموعه را در آنجا هم نوشته و دفاع کرده است و گفته که بعضیها از من میپرسند چطور میشود که آخوند این همه چیزها را متوجه شده باشد! ایشان کاملاً دفاع کرده است. الان که گفتم میخواهم آخوند را ببینم، میخواستم ببینم در حرفهای آخوند، مستندش را کجا دربیاورم. شما دین و فرهنگ را بگیرید. البته برای من آقای دعایی آوردند. اصل جزوه را آقای دعایی آوردند. بعد گفتم که کتابش را بیاور.
○ آیا کتاب اصلی که مباحثه را نقل کرده است، چاپ شده است؟
(به صورت جزوه به ما دادند. همین جزوه در کتاب دوم است.
○ حاج آقا، وقتی شما از ایشان سؤال کردید، گفت آیا مستنداتی برای نوشتههایش دارد یا نه؟
(بله ایشان گفت که آقا بزرگ به تهران آمده
و در خانه ما بود و بحث کردیم که مجموعه آنچه را که از ایشان یادداشت کردم، اینها در آن بود و تبدیل به جزوه کردم.
در آن کتاب هم همین مجموعه را آورده و دفاع کرده است. این خیلی قابل توجه است؛ یعنی آخوند که مبدع مشروطیت است و از او میخواهند که حکومت دینی تشکیل بدهد، میگوید که این شدنی نیست. اینگونه خوب است که مسلمانها باشند و ما ناظر باشیم تا احکام غیرشرعی نباشد. فتاوی ما را قبول کنند؛ اما اجرائیات دست ما نباشد و هر جایی متخصص خودش را داشته باشد. مجموعه آن خواندنی است. من دنبال این هستم که مستندش را از جایی دربیاورم. به این علت بود که از شما پرسیدم: «آیا شما چیزی
دارید یا نه؟»
اهداف این زحمت و ملاقات را بگویید. چون وقت اذان است.
○ اولاً محبت فرمودید. ما خیلی دوست داشتیم که حضوراً خدمت شما برسیم و از محبتهای حضرتعالی و از سالیان سال خدمت شما به کشور و مسئله فرهنگ اسلامی تشکر کنیم. منتها آقای شهریاری چون خودشان مدیر این مجموعه بودند، خیلی در مورد بحث کاری مرکز توضیح ندادند. این مرکز 22 سال است که تشکیل شده است. شاید زمانی که ما کار را شروع کردیم، حدود 50 سال از کشورهایی که صاحب صنعت نرمافزاری بودند مثل هندوستان و ژاپن و خیلی کشورهای دیگر عقب بودیم؛ اما به فضل الهی در سال 2009 از طرف اجلاس علمی سازمان ملل متحد بین 182 کشورجهان که مسابقه تولید نرمافزار بود، در بین همه اینها، ما رتبه اول جهان شناخته شدیم. چون کار یک کار قرآنی بود، خصوصاً در قم توسط شیعیان انجام شده بود، برای داوری خیلی سخت گرفتند. داوری در هندوستان، سوئیس و مکزیک انجام شد و خیلی سختگیر بودند که رتبه اول جهان را به مجموعه کارهای ما اختصاص بدهند. چیزی حدود هشتصد نفر از محققین حوزه و دانشگاه در مجموعه کارهای مرکز ما هستند. کار اصلی مرکز تولید نرمافزارهای علوم اسلامی است.
تا الان ما بیش از 400 نرمافزار در تمام زمینههای علوم اسلامی مانند فقه، تاریخ، فلسفه، منطق، عقاید، کلام، حدیث و تفسیر تهیه شده که در نوع خودش کمنظیر و بینظیر است. به اضافه کارهای اصلی که مرکز دارد. تا الان نزدیک به 150 نرمافزار راجعبه شخصیتها و بزرگان جهان اسلام، چه قدما و چه متأخرین تهیه و مجموعه آثارشان را جمعآوری و ارسال کردیم و به صورت نرمافزار ارائه کردیم. مثلاً مجموعه آثار شیخ مفید، صدوق و بزرگان گذشته و متأخرین مثل حضرتعالی، مراجع عظام و غیره که الان بخشی از آنها را خدمت شما آوردم. آنچه که باعث شد خدمت حضرتعالی برسیم، چند موضوع بود. یکی اینکه آشنایی با این فعالیت و مجموعه کارهایی که دوستان انجام دادند.
(ایشان چیزی را از نوت بوک نیاوردند.
○ مجموعه کارها و فعالیتهای مرکز بود که ما سالانه در نمایشگاههای داخلی و خارجی و حدود 40 اجلاس یا سمینار بینالمللی خارجی شرکت میکنیم. شاید در بیش از 200 سمینار داخلی شرکت میکنیم تا الان شاید حدود سیصد جایزه از مجامع داخلی و بینالمللی به خاطر تولیدات به عنوان بزرگترین تولیدکننده نرمافزارهای اسلامی دریافت کردیم. بانکهای اطلاعات نرمافزارهای علوم اسلامی را در داخل و خارج از کشور برای دسترسی محققین به منابع علوم اسلامی تأسیس کردیم. یک کار ویژه کردیم که متأسفانه منابع ما در مجامع علمی اهل سنت کمتر ظهور و بروز داشته است، برای اینکه اینها برسد، آمدیم تلفیقی علوم را از همه منابع استفاده کردیم. الان جامعالاحادیث و کار تاریخی ما، نورالاحادیث که مجموعه و سنن و کتب اربعه ماست، کاملاً در مجامع اهل سنت جا افتاده است. خود اهل سنت. به عنوان یک هدیه ویژه درخواست دادند. معمولاً هر ساله چند هزار گروه و مجموعه علمی خارجی که از مرکز بازدید میکنند، به عنوان هدیههای ویژه حتی برای رؤسای جمهور میبردند؛ یعنی همین کارهای علمی که انجام شده است، هر گروهی که به قم میآید، یکی از بازدیدهایش مرکز است.
(من هم دیدم. اینهایی که آمدند برای من هم تعریف کردند و گفتند که یک جای خیلی غنی است.
○ پارسال آقای رضایی به قم تشریف آوردند و ما توضیحاتی را خدمت ایشان دادیم. ایشان از جامع التفاسیر ما استفاده میکردند و گفتند که میخواهم بیشتر بدانم، یک پکیج هارد مجموعه نرمافزارها را خدمت خودشان دادم و خدمت حضرتعالی هم فرستادم که بعد دوستان تشکر کردند و آقای لطفی محبت شما را رساندند.
امسال که به محضر حضرتعالی رسیدم، در آن مجموعه کل کارهای مرکز است؛ اما اینها کارهایی است که برای شخصیتها انجام دادیم؛ یعنی مجموعه آثار وحید بهبهانی، صدوق، مفید، مجلسی، فاضلین نراقی. علاوه بر اینکه 18 پایگاه روی شبکه وب داریم، یکی از آن پایگاههای نورمگز است.
بقیه پایگاهها همین بحث و اطلاع رسانی را دارند که نورمگز خیل غنیتر و قویتر است. خصوصاً اینکه بسیاری از این مجلات یک بار چاپ شده و یا نایاب است. با ارتباطاتی که با منابع و مجامع علمی داخلی داشتیم، کتابخانههای داخلی و خارجی را دیدیم و از 125 سال پیش هر آنچه مجلات علوم اسلامی و انسانی بوده، دوستان احصاء کردند و مقالات را تایپ و تصحیح کردند که در سایت است.
مثلاً مجلهای به نام همایون در قم بوده است. خیلی قدیمی است. بعضی از مقالات از بزرگانی است که وقتی در کامپیوتر آوردیم، گفتند که خودم یک نسخه از این ندارم. سفیر ژاپن که چندی پیش آمده بودند، گفتم که شما معمولاً در سفارتخانه چه چیزهایی دارید؟ گفت مثلاً 200 یا 300 جلد کتاب و نشریه داریم. گفتم که ببینید ما چه چیزهایی داریم. ما یک مرکز حوزوی آخوندی هستیم. حدود یازده هزار مقاله مجموعاً راجع به ژاپن، فرهنگ ژاپن و خیلی چیزهای دیگر بود. این مطلب را به خاطر این گفتم که حضرتعالی هم به ژاپن رفتید. سفیر ژاپن با تعجب فراوان گفت که در بهترین کتابخانههای ما چنین چیزی نیست آن هم به زبان فارسی که برای ما زبان خارجی است. این کار از افغانستان، کشورهای شبه قاره، عراق و شمال ایران احصاء شده است.
فاز دوم مجلات عربی بوده است و فاز سوم مجلات انگلیسی است که یک پروژه بسیار غنی است که تئوریسین و بنیانگذار این کار آقای دکتر شهریاری بودند. کار خیلی ارزشمندی است. الان یک بانک اطلاعاتی در دفتر مرکزی قم زدیم که معمولاً از صبح ساعت 7 تا 10 شب کامپیوترها و دستگاهها پر است. در جایی که داریم، حدود 40 نفر جا میشود، وقت هم یک یا دو ساعت است و این 40 نفر از صبح تا 9 شب کاملاً پر است.
(دفتر ندارید؟ آمار نمیگیرید؟
○ الان سیصد و هفتاد بانک اطلاعاتی در هفتاد و شش کشور دنیا داریم. بیش از پانصد بانک اطلاعاتی در عمدهترین مجامع حوزوی، دانشگاهی، مذهبی، کتابخانهها و دانشگاههای سراسر کشور که یکی از آن مجموعهها دانشگاه آزاد است، داریم. اتفاقاً یکی از روشهای ارزیابی نرمافزاری ما، بازخوردهایی است که در بانکهای اطلاعاتی از مخاطبین و کاربران داریم؛ یعنی اینها نظرات و بحثها را در آنجا ارائه میکنند و به اینجا میفرستند، در نمایشگاههای خارجی یکی از جایگاه بازخوردها است.
امتیازی که این نرمافزارها دارد، این است که در اجلاس علمی سازمان ملل به سه دلیل نرمافزار ما را به عنوان نرمافزار برتر شناختند، یکی خلاقیت، دوم جامعیت و سوم غنای محتواست. این نشاندهنده دقت ما است. چون ما بر اساس همین کتاب عمل کردیم، نرمافزار عیناً همین کتاب است؛ یعنی کتابشناسی دارد. در نجف که بودم، خدمت بعضی از بزرگان مثل آیتالله فیاض و آیتالله سیستانی رسیدم. توضیحاتی که دادم، ایشان مثل حضرتعالی برای اینکه امتحان کنند، وسایل الشیعه را آوردند و گفتند که این با آن نمیخواند. مثلاً این سندی که شما دارید، در آنجا نیست. گفتم این کتابشناسی دارد. در کتابشناسی ما، چاپ جلد و تاریخ نشر مشخص است. وقتی آوردیم، گفت درست است. بعد تطبیق کردند صفحه به صفحه و سطر به سطر همینطور بود.
خاطره قشنگی را خدمت شما عرض کنم، چون وقت اذان است. ما خدمت آیتالله فیاض که رسیدیم، ایشان بیست دقیقه تا نیم ساعت وقت دادند تا ما برنامهها را توضیح بدهیم. بعد گفتند که وقت شما یک ربع شده است. دوستی که همراه ما بود گفت ما تا آنجا برویم، لبتاپ را باز کنیم روشن کنیم و بسم الله بگوییم و خودمان را معرفی کنیم، وقت ما تمام میشود. چگونه یک برنامه جامع فقهی را که بیش از سه هزار جلد کتاب است، توضیح دهیم؟ گفتم: من بچه آخوند هستم و میدانم چگونه حرف بزنم. آقای فلسفی میفرمود: آخوند یعنی کسی که بتواند در 5 دقیقه منبر برود، خطبه بخواند، روضه بخواند و از منبر پایین بیاید. یک ربع هم سه تا پنج دقیقه است.
خدمت آیتالله فیاض رفتیم و شروع کردیم و در همان ابتدا گفتم که شنیدم بحث شما خمس است. ایشان گفتند: بله. ایشان لم داده بودند و اصلاً به کامپیوتر هم توجه نمیکردند. گفتم: بحث این است. یک دفعه کتابها را آوردیم و ایشان کمکم جلو آمدند. آقایی آمدند و گفتند که یک ربع وقت شما تمام شده است. ایشان با اشاره به او گفتند که بروید.
یک ربع دوم هم تمام شد و به ساعت اول، ساعت دوم و ساعت سوم رسید که به وقت اذان رسیدیم. ایشان یک دفعه نفس بلندی کشیدند و گفتند که امروز کیف من کامل نشد، ببخشید و عذرخواهی میکنم، اول به خاطر خودم به شما دروغ نمیگویم، برای اینکه من امروز خیلی استفاده کردم. ثانیاً به خاطر شما که این راه طولانی را طی کردید و تا نجف آمدید. من هیچ موقع هشت صبح به دفتر نمیآیم، فردا صبح ساعت 8 میآیم و بیایید بقیه کار را برای من توضیح بدهید. فقط همان جامع فقه ما.
ما فردا صبح رفتیم. پیشکارش خیلی ناراحت شد که ما وقت آقا را گرفتیم. فردا هم ملاقات 5 ساعت آن هم فقط در جامع فقه طول کشید. با ایشان در کتابخانهاش رفتیم و جلدجلد کتابها و مجلات را مقایسه کردند. وقتی سؤالات تمام شد، روز اول ایشان خیلی سرسنگین و به قول امروزیها با دسپرین نشسته بودند، اما در روز دوم تا دم در به بدرقه ما آمدند و فرمودند که اگر در جمهوری اسلامی هیچ کاری نشده بود، جز تأسیس همین مرکز مبارک و اگر این مرکز هم هیچ کاری نکرده بود، جز همین جامع فقه که شما دیروز و امروز برای من توضیح دادید، برای برکات جمهوری اسلامی کفایت میکرد. سلام مرا به برادر عزیزم آقای خامنهای برسانید و بگویید که من به خاطر این مرکز به شما تبریک میگویم.
حاج آقا، واقعاً این مرکز کار را طرح کرده است. خداوند مرحوم آیتالله فاضل را رحمت کند، ایشان یک روز فرمودند که فلانی، من نزدیک شش ماه است که دنبال یک
حدیث میگردم که میخواهم در درس از آن استفاده کنم و نمیتوانم. گفتم که حدیث چیست؟ به آقای رحیمی گفتم. در ذهن ایشان، یکی، دو جا بود که مثلاً 40 سال پیش در نشریهای چنین چیزی بود. گفتم: فقط بخشی از آن حدیث را بفرمایید. ایشان بخشی از حدیث را فرمودند و ما 15 رفرنس از جامع الاحادیث خودمان را به ایشان دادیم. ایشان خیلی دعا کردند و فرمودند که فلانی شما باعث برکت درس من شدید. این تعابیر را همه بزرگان چه در حدیث، چه در فقه و چه در تفسیر داشتند. اگر امروز یکی بخواهد درس خارج تفسیر بگذارد، ذیل یک آیه آرای 184 مفسّر را میبیند. بهترین درس خارج تفسیر است. اگر درس خارج فقه بخواهد بگوید، تمام کتابهای اصلی به کتابهای مشروحش لینک و اتصال شده. الان در قم مرسوم شده که مدرسین جدید نوعاً از لبتاپ استفاده میکنند. واقعاً سطح فرهنگ، دانش و علم خیلی تغییر کرده است.
○ من خواستم روش تدریس در حوزه را عوض کنم، چون درسهای خارج آبکی خیلی زیاد بود. یک سال قبل آقای خاتمی مرا صدا کرد و گفت: آقای شریعتی، تو پدر ما را درآوردی. عضو هیأت امنای خودمان است. گفتم: چطور؟ گفت: ما بیست دقیقه مطالعه میکردیم و رسایل و کفایه را درس میدادیم. امروز همین که حرف میزنیم، طرف سه اشکال میگیرد. من شبها دو ساعت مطالعه میکنم و از پس این طلبهها برنمیآیم؛ یعنی ما سبک آموزش را تغییر دادیم.
(آسان کردید.
○ شما در این درایه ما روایت را میزنید و به شما میگوید که این سند صحیح است یا نه. اگر مطالعه
نکرده باشد، با این کامپیوتر مچش گرفته میشود که مثلاً در اینجا گفته که صحیح است. لذا مجبور به مطالعه میشود. الان خیلی از درسها تعطیل شد. به خاطر اینکه طلبهها خودشان واجد بسیاری از منقولات بودند که قبلاً باید مینوشتند. ولی امروز جلوی چشم آنهاست و آن سبکی که ما میخواستیم تغییر کند، از حالت جمعآوری دادهها به حالت تحلیل دادهها تبدیل شده است. درسی مورد توجه طلبهها قرار میگیرد که تحلیل داده در آن باشد. من به درس یکی از بزرگان میرفتم. حدود یک ماه به درس ایشان میرفتم و کل یک ماه راجع به تقلید از زن و همه منقولات از علمای بزرگ بود و بعد در عرض ده دقیقه حرفهای خودش را جمع بندی کرد و وارد بحث بعدی شد.
الان این بحثها دیگر جذبهای برای طلاب متوسط به بالا ندارد. یک تحول جدی شد. الان همه طبقهها نتبوک را دارند و از خودشان جدا نمیکنند. امروز استفاده از لبتاپ مثل نان شب آنها شده است.
○ خدمت حضرتعالی رسیدیم، اولاً دعوت مفتوحی باشد برای اینکه وقتی به قم تشریف میآورید، بازدیدی از این مرکز داشته باشید و دوستان ما به نصایح شما دلگرم شوند. دوم اینکه در کارهایی که کردیم، دو موضوع داریم. یک پایگاه اندیشوران را داریم که در رابطه با طلبههای شیعه، اینها را معرفی کردیم. مثل سایتی است که خودشان مراجعه میکنند. بحث جدیدی پیش آمده که آیا ما علما و طلاب اهل سنت را هم در این وارد کنیم که میخواستیم با تجربیاتی که دارید، استفساری از حضرتعالی داشته باشیم.
(من میگویم که این کار را بکنید.
○ یکی هم اینکه خواهران طلبه هم نظر دارند و میگویند: چرا ما در مجموعه اندیشوران معرفی نشدیم؟ این سؤال از محضر شما بود که استفاده کنیم. اگر فرمایش و رهنمودی دارید، بفرمایید.
(اگر از دور هم قضاوت میکردید، جواب من روشن است. من میگویم که چرا نکنیم؟ اولاً اینکه اهل سنت مطالب زیادی دارند و اینگونه نیست که فکر کنیم اینها یک مشت عوام هستند. آدمهای حسابی هم در آنها هست. ثانیاً اصلاً ما این را از زمان آقای بروجردی داریم. آقای بروجردی میگفتند که اگر میخواهیم بفهمیم، باید نظر اهل سنت را بدانیم تا ببینیم این روایت ناظر به چیست. خیلی از روایات ما، ناظر به مسائل اهل سنت است و بدون خواندن فقه اهل سنت نمیتوانیم از روایاتمان استفاده کنیم. ایشان بحث روایات و یا حتی بعضی از فتاوای قدیم را میگفت. انصافاً الان اهل سنت دارند کارهای بزرگی میکنند. دانشگاههای بزرگ در ریاض، قاهره و همه جا دارند. دانشمندان حسابی هم دارند. فکر میکنم که باید وارد این بحث بشوید.
○ در بخش علمی وارد شدیم. ولی در معرفی شخصیت وارد نشدیم.
(در هر شخصیتی این کار را بکنید. ما که نباید این قدر جامد باشیم. هر کسی خواست، برود بخواند. اینکه ترویج فساد نیست. اگر شخصیت دارند میتوانید اشاره کنید. نمیگویم تجلیل بیخود بکنید.
الان خانمهای ما وارد شدند و در حال جلو زدن از آقایان هستند. ممکن است در حوزه به زنها خیلی میدان ندهند؛ اما در دانشگاهها در حال جلو زدن هستند. الان خانمها در تحقیقات واقعاً نیرومند هستند. برای اینکه مسئولیت آقایان را ندارند. نان، آب و منزل آنها به عهده دیگری است و خودشان از کودکی تمام وقت درس میخوانند، حسابی تحقیق میکنند و با حوصله هستند.
به علاوه اینکه افتخار شیعه میشود که اگر ما فردا بتوانیم بگوییم که این همه دانشمند زن داریم. شما این را وارد کنید. این کار اصلاً بدیهی است. آنهایی هم که مخالفت میکنند، واقعاً تعصب جاهلانه دارند.
○ در شرایط قم و فضای غالب آنجا.
(هر چه میخواهد، باشد. هر کسی نمیخواهد، نخواند. شما تهیه کنید. هر کس نخواست، نخواند. فکر نمیکنم نظر آقا غیر از نظر من باشد. ایشان از ما جلو بودند. اوایل پر ایشان را سوزاندند. ایشان یکی، دو بار در نماز جمعه گفت عمر رضیالله عنه، این قدر اذیتش کردند که دیگر دنبال این طور مسائل نرفت. ولی اخیراً ایشان دوباره حرفهایی میزنند.
من فکر میکنم یکی از خساراتی که ما میبریم و نمیتوانیم در دنیای اسلام عرضاندام کنیم، به خاطر تعصبی است که متعصبین جاهل ما در حوزه دارند و خیال میکنند ما میتوانیم جدا باشیم. بالاخره یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان در جهان است. مگر چقدر شیعه هستیم؟ ما به زحمت 200 میلیون هستیم. یک میلیارد و ششصد میلیون مسلمان است و این همه آثار و کتاب - هم از قدیم و هم از جدید- دارند.
من هر دو را میگویم که جزو وظایف شماست و شما قطعاً این کار را بکنید. باید جزو بدیهیات باشد که باید به آن برسیم. چه معنایی دارد اگر انجام ندهیم؟ اگر بخواهیم به این محدود شویم، شیعه در هر جا که هست، سرکوب میشود. الان مظلومیتی که شیعیان در بحرین و سعودی دارند و در پاکستان همه را دارند میکشند، یک مقدار به خاطر ماست؛ یعنی ما به گونهای رفتار میکنیم که آنها در آنجا انتقام ما را از آنها میگیرند. این گونه فکر نکنید.
شما تحت امر آقا هستید و هر چه آقا میگوید عمل کنید؛ اما نظر من از قدیم همین بوده و الان هم همین است. ضمناً تعصب من از دیگران نسبت به شیعه بیشتر است و کمتر نیست.
در تفسیر من، یکی از انتقاداتی که معمولاً اعراب و اینها میگیرند، این است که میگویند خیلی از آیاتی را که معلوم نیست مربوط به حضرت علی (ع) یا فلان بوده، آوردم و گفتم که مربوط است. واقعاً هم اینگونه است. ولی آن طرف قضیه را هم نمیخواهم خراب کنم.
○ این نرمافزار محصول خود شماست که ما CD آن را کار کردیم. نسخه قبلی و نسخه جدید است. نسخه 3 را هم مشغول هستند.
(ضمناً برای اینکه در مورد دیگران اینگونه نباشد، آثاری را که از من آوردید، خیلی چیزها است که نیامده است. معلوم میشود که در این موارد تتبع کافی نیست.
○ در کدام CD؟
(همین که آثار مرا شمردید.
○ علت این است که سفارشدهنده، مجموعه دفتر حضرتعالی بوده است. آن زمانی که این کار تولید شد، همینها را آوردند. جالب این است که هزار نسخه از اینها تکثیر شده و حدود یک سال قبل به ما گفتند که میآیند و میبرند، اما هنوز از مجموعه دفتر نیامدند که ببرند. اگر حضرتعالی پیگیری کنید، ما حاضریم هم آثار شما را تکمیل کنیم. یا بفرمایید بیایند سفارشهای خود را ببرند.
(همین الان میگویم، بعضی از آثار من خیلی مشهور است و 20 تا 30 بار تجدید چاپ شده، مثل کتاب امیرکبیر که در لیست شما ندیدم.
○ این سفارش دوستان دفتر حضرتعالی بود. اینها را آقای بشیری برای ما فرستادند.
(تتبع شما نباید ناقص باشد.
○ ما تتبّع نکردیم و به خودمان اجازه ندادیم و گفتیم که شاید نظر شما این مجموعه است.
(نمیخواهم در مورد خودم بگویم؛ یعنی شما که میخواهید اثر جامعی داشته باشید، باید از منابع مختلف پیدا کنید. من کارم را با مکتب تشیع شروع کردم. مقالات مهمی در آنجا دارم که از سال 35، 36 در آنجا نوشتم. بعد سرگذشت فلسطین را نوشتم که شاید تا به حال صد بار و بیشتر تجدید چاپ شده است.
○ حقش برای شما محفوظ است؛ یعنی ما میتوانیم این کار را بکنیم؟
(هر کسی خواست، اینها را چاپ کرده است. هم امیرکبیر و هم سرگذشت فلسطین. چند چاپ را جامعه مدرسین کردند.
○ اگر شما اجازه بدهید، حتی اگر یک خط هم داشته باشید، در نرمافزار میآوریم. فکر میکردم که خود شما نمیخواهید.
(نه بر فرض من هم نخواهم، شما باید کار خود را کامل کنید. ضمن اینکه من این را میخواهم.
○ ما بدون اجازه شما نمیتوانیم.
(یعنی چه؟ شما آثار افراد را در نرمافزار میآورید. این کار اجازه نمیخواهد. آقای شهریاری این کتابها را دارد.
○ این غیر از این است که نشر بدهیم و در تیراژ گسترده توزیع کنیم.
(تیراژ یک بحث دیگر است.
○ اجازه حضرتعالی را میخواهد.
(همین کتاب فرهنگ قرآن و تفسیر را از من اجازه نگرفتند. خودشان هر چه میخواهند، چاپ میکنند.
○ شما یک اجازه کلی به ما بدهید.
(هر چیزی را که به نام من است، میتوانید چاپ کنید و میتوانید در اینجا بیاورید و یا نیاورید.
○ همین برکت این جلسه شد.
(من آثاری را که خودم به آنها اهمیت میدهم، به شما میگویم. زمانی که سرگذشت فلسطین را که چاپ کردیم، اصلاً مسئله فلسطین در ایران هیچ مطرح نبود. امام این کتاب را وقتی خواندند، در جلسه علمای قم که داشتند، مطرح کردند و گفتند که ما از این به بعد مسئله فلسطین را در خواستههایمان بیاوریم که به این صورت درآمد. امیرکبیر را که چاپ کردم، حوزه امیرکبیر را ضداسلامی و ضددینی معرفی کرده بودند. من در مقدمه هم نوشتم و گفتم که من دیدم حوزه او را آنگونه میداند و افتخارش را به دیگران میدهد. افتخار امیرکبیر مثل قائم مقام و اینها در درجه اول ما ماست. مورد دیگری که بسیار به آن اهمیت میدهم، تفکرات اسلامی است. ما در زندان بحثهایی با کمونیستها داشتیم و من در زندان یک کتاب به نام ارزشها و مکتبها نوشتم.
○ حزب هم آن را چاپ کرد.
(پاسدار اسلام چاپ کرد.
وقتی من شخصیت سیاسی شدم، دیدم چون از خیلی کشورهای کمونیستی در آنجا بد گفته بودم، مناسب نیست که آن موقع به نام من باشد، همینطوری چاپ شد. آقای رحیمی هم چاپ کرد. جزو آنهایی است که روی آن حساب میکنم.
دیگری همین است که اخیراً دفتر تبلیغات به نام روشنفکری دینی چاپ کرده است. من برای این بسیار اهمیت قائل هستم. چون توضیح دادم روشنفکری دینی که ما میگوییم یعنی چه و چه کار میخواهیم بکنیم. حدود هفتاد هشتاد صفحه است که آنها چاپ کردند؛ یعنی یک شماره مجله آنهاست. خودمان مستقل چاپ نکردیم. از این قبیل خیلی فراوان است.
○ انشاءالله در ورژن بعدی با همه اینها خدمت میرسیم. آقای مسچی هم پیگیری میکنند. وقتی این آثار انجام شده، شما اگر خواستید، حاشیهای برای ما بنویسید. اینها ماندنی میشود. اگر همین فرمایشات را بنویسید و به ما بدهید، مایه افتخار ما میشود.
(نگاه میکنم و بعد مینویسم.
○ میتوانید حتی لیستی را با مطلب برای ما بنویسید که مایه تبرک میشود.
(برای شما میفرستم. از این خیلی خوشم آمد. تعجب کردم که آقای فیاض در نجف این قدر به این چیزها علاقمند باشد.
○ عجیب است. برای من با آن شرایطی که حوزه نجف دارد، باعث تعجب بود. آیتالله سیستانی هم همینطور بودند.
(آیتالله سیستانی جامع هستند. من آقای فیاض را اینگونه نمیدیدم.
○ برای خود ما هم خیلی عجیب بود.
(آقای فیاض بحثهایی با من کرد که من خیلی تعجب کردم و اینها دیگر تحتالشعاع قرار گرفت. ایشان مثلاً میگفت که شما برای چه به غزه کمک میکنید؟ اینها مردم سنّی مذهب و فلان هستند.
○ حاج آقا، ایشان یک کتاب حقوق زن نوشته که خیلی جالب است.
(آن، بحثهای دیگر است.
○ بحثهای جدیدش است. فرمایش حاج آقا درست است. شاید یک بحث مربوط به شرایط سنتی نجف است. ولی واقعاً در شرایط جدید، ایشان گفتند که چقدر عام است و شما دفترتان را در نجف بزنید. من حاضرم به شما جا و مکان بدهم که شما بیایید این کار را بکنید.
(من ازاین چیزی که نقل کردید، خوشم آمد. برای من ساعات خوبی بود و از کار شما استفاده کردم.
○ حاج آقا وعده ملاقات در قم میخواهیم تا در آنجا حضرتعالی را ملاقات کنیم.
(اگر به قم بیایم، خدمت شما میرسم. آقای لطفی یادم میآورند.
○ خیلی فیض بردیم. از حضرتعالی بسیار سپاسگزاریم.
(موفق باشید.