خدمت شما سلام عرض میکنیم. خیلی ممنون از اینکه فرصتی را در اختیار ما قرار دادید. در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی قرار داریم و بر این باوریم که بسیاری از اهداف و سیاستهای کلان انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسیده است. هرچند که در برخی مباحث هم هنوز راه طولانی وجود دارد که به آن برسیم.
یکی از مباحثی که خیلی زیاد مطرح شده و حضرتعالی هم همیشه در بیانات و سخنرانیهایتان به آن تاکید داشتید، این بوده که باید به یک اخلاق اسلامی و وحدت و همدلی برسیم. سوال من این است که چرا ما در چهارمین دهه از انقلاب، هنوز نتوانستیم این وحدت و همدلی را بین نیروهای انقلاب فراهم و اخلاق اسلامی را در جامعه حکمفرما کنیم؟
بسمالله الرحمن الرحیم. به هر حال یک همدلی عمومی وجود دارد. مردم ایران همه مسلمان هستند و رشته محبت بین آنها هست و در این جهت همدلی عمومی وجود دارد. یک بُعد سیاسی داریم که اختلافات سیاسی در همه جا خواهد بود و باید هم باشد. عیبی ندارد که نظرات مختلفی برای مدیریت کشور و مسائل داشته باشیم. اشکالی که وجود دارد، این است که بعضا بیانصافی میشود. البته در کشورهای پیشرفته اختلافات معمولا بین احزاب پیش میآید که شکل کلاسیک دولتی میگیرد و احزاب بزرگی پیدا میشوند که کارشان دادن برنامه است. روی روال زندگی مرم توافق میکنند و نیروهای آموزشدیده دارند که آموزش میدهند و تجربه دارند و در حقیقت آنچه کشور را اداره میکند، برنامههای احزاب است که ضربهگیر نظام هم هستند. مردم برنامهها و عملکرد احزاب را میبینند و به آنها رای میدهند.
اختلافات بین دو جریان یا سه جریان اتفاق میافتد که آن اختلافات سازنده است. چون رقابت است و هر کسی بهتر کار کرد، میماند و هر کسی نتوانست به وعدهها و برنامههایش عمل کند، طبعا باید برود تجدیدنظر کند.
در ایران تعداد احزاب و آزادیها را در قانون اساسی داریم و خیلی از لوازمش در قانون اساسی است که چنین کار کنند. اما شکل درستی نگرفته است. اول انقلاب حزبی مثل حزب جمهوری اسلامی به وجود آمد که در یک دوره کوتاه در میدان بود و سپس بیرون رفت. بعدها احزاب کوچک به وجود آمدند که عدم ارایه برنامههای کاری اشکال کار انتخابات است.
مساله دوم، این است که معمولا تریبونهایی که از فرهنگ حمایت و مواظبت میکنند، به بعضی از مسائل ظاهری و مشهود توجه میکنند و توجه به اخلاقیات مغفول مانده است. ما مسلمانیم و عقایدی داریم که همه قبول داریم. خدا (توحید)، معاد و رسالت، سه اصل برای همه مسلمانهاست و ما به عنوان شیعه دو اصل دیگر به نامهای امامت و عدالت هم داریم که منظور اعتدال است.
بحث اخلاق خیلی وسیعتر از آن چیزی است که الان در ذهن بسیاری از مبلغان اخلاق وجود دارد و اصلا به آنها نمیپردازند. بیش از صد عنوان مهم اخلاقی داریم که هر روز هم به خاطر ابزار جدید اطلاعرسانی و ابزار جدید زندگی مصادیق تازهای خلق میشود که باید اخلاق جدید همراهش باشد.
به نظرم نقص جامعه ما اخلاق است. از بالا تا پایین این مشکل است و بیشتر اختلاف عمدتا از اینجا در کارها شروع میشود که باید جبران شوند. یعنی باید سیستم تحزب درستی ایجاد شود. الان یک حزب نیرومند در کشور تحمل نمیشود و اگر هم حزبی شکل بگیرد، زود میشکند ولی اگر واقعا احزاب نیرومند نهادینه شوند، باید بحث اخلاق خیلی جدی گرفته شود. چون ما از لحاظ اخلاقی عقب افتادیم. الان مشکلاتی در خانوادهها، زندگیهای مشترک، بازار، رسانهها و هر جا هست که باید با اخلاق اسلامی درست شود. امتیاز ما این است که اخلاقی داریم که آن اخلاق از مبدا وحی به ما داده شده و خداوند میدانست که بشر به چه اخلاقیاتی احتیاج دارد. یعنی به شکلی نظری در منابع دینی، فرهنگی و اجتماعی داریم ولی به شکل عملی مراعات نمیشوند.
از انتخابات خبرگان شروع کنیم، در مورد چینش لیستی که برای خبرگان رخ داد، انتقاداتی وجود داشت و بعضی از چهرهها معتقد بودند که میشد کسان دیگری را جایگزین کرد. در افکار عمومی سوالاتی وجود داشت. سوال جدی این است که شکل چینش به چه روش و متدی بود؟ شما با چه اهدافی این لیست را تدوین کردید؟ الان که این لیست با رای قاطعی به مجلس خبرگان رفته، آیا از آرایشان مطمئن هستید و میتوانید روی آنها برنامهریزی کنید یا خیر؟
بالاخره انتخاباتی براساس قانون اساسی طراحی شده بود که نیروهای زیادی به خاطر اهمیت موضوع شرکت و بزرگان مجتهد نامنویسی کرده بودند. چون مجلس خبرگان گروه خاصی را میطلبد. یعنی کسانی باید نامزد شوند که مجتهد و عادل باشند و جامعه را بشناسند؛ لذا خیلی زیاد از اینگونه انسانها آمدند و اسم نوشتند. به نظر من ردصلاحیتها مسیر انتخاب مردم را تغییر داد. البته از افرادی که از گذشته بودند و تایید شده بودند، خیلیها ماندند. به آنها انتقادی ندارم. ولی وضع تحولات جامعه ایجاب میکرد که نیروهایی با تفکرات امروزیتر و متناسب با شرایط فعلی دنیا و جامعه خودمان بیایند که این اتفاق نیفتاد. به اینهایی که هستند، انتقادی ندارم، ولی آنچه مردم میخواستند، غیر از این بود. باید همانند بقیه انتخابات، صلاحیتها عادلانه پذیرفته یا رد میشد که اینگونه نشد.
انتظار میرفت که جنابعالی با توجه به اینکه لیست خبرگان مردم آرای بالایی آوردند و خودتان هم نفر اول انتخابات در تهران شدید، در انتخابات هیات رییسه فعالتر حاضر شوید. چرا این اتفاق نیفتاد؟ آیا به این دلیل بود که تمام افرادی که در این لیست بودند، در مورد جنابعالی و تفکراتتان در مجلس خبرگان نظر واحدی نداشتند یا دلیل دیگری داشت؟
من عمدتا از کسانی برای نامزد شدن اسم بردم که عمدتا در خبرگان بودند. یعنی شرایط را زیاد عوض نمیکرد، غیر از اینکه یکی، دو نفر را عوض میکرد. در عین حال اینهایی را که ما اسم بردیم، همه از شخصیتهای قابل اتکا و اعتماد و مورد قبول خبرگان و رهبری هستند. در غیر از این لیست هم افراد با صلاحیت کم نیستند. کمکم یک عده از شخصیتهای بزرگ روحانی که مسن بودند، از میدان خارج شدند یا فوت کردند یا ناتوان شدند و دیگر نیامدند و باید کاری میشد و آنچه میخواستیم، اتفاق نیفتاد. ولی همین خبرگانی هم که الان هستند، اگر اتفاقی بیفتد، میتوانند وظیفهشان را انجام دهند. منتها ممکن است در آن سلیقه دیگری باشد.
شما اشاره فرمودید که ردصلاحیتها مسیر انتخابات را تغییر داد. یکی از اصلیترین ردصلاحیتها مربوط به ردصلاحیت حاج سیدحسن آقا خمینی بود و یکی از افرادی که خیلی برای تایید صلاحیت ایشان اصرار میکرد، حضرت عالی بودید، البته بعد از ردصلاحیت ایشان، شما یک سخنرانی تند کردید و گفتید که خود شما صلاحیتتان را از چه کسی کسب کردید؟ میخواهم از شما بپرسم که پیشبینی ردصلاحیت حاج سیدحسن آقا را میکردید؟ آیا تلاشی برای اینکه ردصلاحیت صورت نگیرد، کردید؟ آیا مذاکرهای انجام دادید یا خیر؟ و آیا فکر نمیکنید که سیدحسن خمینی با وارد شدن به عرصه انتخابات خبرگان هزینه شد؟
به هر حال یکی از اشکالات انتخاب همین بود. امثال حسن آقا را در روحانیت زیاد نداریم که دانش، بصیرت، اطلاعات و هر چه فکر کنید برای یک عالِم لازم است، دارد. واقعا حیف شد که ایشان حضور ندارد. شیوه برخورد با ایشان هم شیوهای نبود که قابل قبول باشد. الان هم گذشته است و ما نمیخواهیم مسائل اختلافی زیاد مطرح شود.
آیا این اتفاق را پیشبینی میکردید یا خیر؟
احتمال همیشه داده میشد و برای همه بود. برای خود من هم احتمال داده میشد. مگر مرا یک بار در ریاستجمهوری ردصلاحیت نکردند؟ این احتمال هست، اما نه اینگونه. این یک بحث دیگر است.
برای اینکه بحث خبرگان را ببندیم، میخواهم صریحا از شما بپرسم که با توجه به وزن فعلی مجلس خبرگان و آرایش سیاسی که وجود دارد، آیا به مردم نوید میدهید که این مجلس خبرگان بتواند در زمان لازم نقش موثری را ایفا کند؟
اولا امیدواریم لازم نباشد که خبرگان برای آن کار تشکیل شود. ثانیا کسانی که آمدند، همه با رای مردم آمدند. مردم با شناخت به آنها رای دادند. من گفتم که بحث بر سر این است که لازم بود تغییرات و تجدید قوایی متناسب با زمان بشود که نشد، والا خبرگان فعلی هم علمای صالحی هستند.
اگر اجازه بفرمایید، به سراغ عملکرد دولت برویم. سه سال از عملکرد دولت یازدهم و آغاز به کارش میگذرد و شما یکی از اصلیترین حامیان این دولت در شکلگیری بودید. میخواهم استنباط کلی شما را از عملکرد دولت در این سه سال که جلو رفته، بدانم. فکر میکنید که در این ۱۰ ماه باقیمانده، مهمترین اولویت دولت چه چیزی میتواند باشد؟
همانگونه که میدانید در این سه سال، بیشتر تمرکز دولت روی بحث اقتصاد و دیپلماسی و سیاست خارجی بود، فکر میکنید در این ۱۰ ماه باقیمانده تمرکز دولت روی چه چیزی باشد؟ شما همیشه استنباط خیلی خوبی از نیازهای جامعه، مردم و وضعیت مردم داشتید. فکر میکنید مردم در این ۱۰ ماه آینده به چه چیزی بیشتر نیاز دارند که آقای روحانی باید آنها را سرلوحه کارشان قرار بدهند؟
یکسری نیازهایی هست که اکثریت مردم به آن نیاز دارند و تا این زمان کار عمدهای روی آن انجام نشد که یکی مساله اشتغال است. الان ما نیروهای خوب بیکار خیلی زیاد داریم. مساله دیگر تورم است که البته دولت کار اساسی روی تورم کرده است و تورم ۴۰ درصدی را به ۸ درصد رسانده است. منتها مردم که میخواهند وسیله بخرند، هنوز حداقل ۸ درصد از پارسال گرانتر میخرند. یعنی ۸ درصد به همه گرانیهایی که هست، اضافه میشود. مگر اینکه به صفر برسد که تازه ثابت میشود. البته در هیچ جای دنیا نیست که رشد تورم صفر شود. ولی دولت بهطور اساسی خوب پیش رفت. یعنی توانستند تورم را کنترل کنند و در حدی که چارهای نیست، اضافه میشود.
اما کار مهمتر دولت این بود که تحریمها خطرناک شده بود. یعنی تحریمها به جایی رسیده بود که ما هر راهحلی را پیدا میکردیم و تحریمها را دور میزدیم، راه را میبستند و هر رخنهای که ایجاد میکردیم، رخنه را مسدود میکردند. اگر همزمانی میدیدند که عاجز شدند، خطرهای بیشتری را پیش میآوردند و در تحریمها به این چیزهای ساده اکتفا نمیکردند.
ما اطمینان و سند داشتیم که میخواهند ایران را به مرحلهای برسانند که مثل عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنیا به نفت ما احتیاج داشت و میخواستند که نفت ما در بازار باشد، میخواستند قطعنامهای بگذارند که پول نفت ما به صندوقی که اختیارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل مثل عراق نیازهای مردم را جیرهبندی کند و به مردم جیره بدهد. یعنی کاملا کوپنی و مانند کاری باشد که در عراق شد. در عراق هم سالها بعد از پیروزی مردم، هنوز همان سیستم بود و مردم به آن سیستم زندگی میکردند. چون پول عراق در آن صندوق بود. اینها در مورد ما این کار را پیگیری میکردند. بحث جنگ و امثال اینها هم بود. ولی آنها احتیاج به جنگ نداشتند و میخواستند ملت ایران را از این راهی که میروند، عاجز کنند.
کاری که آقای دکتر روحانی و تیم ایشان کردند، کار خیلی بزرگی بود. یک تیم در مقابل شش تیم نیرومند که کارشناسهای فراوانی هم همراهشان بودند، مذاکره میکردند. الان همه دنیا قبول دارند که ایران برنده مذاکرات است و شما میبینید که الان یکی از مسائلی که در انتخابات امریکا، محور بحثهای کاندیداها شده، این است که ترامپ میگوید که «شما ایران را در این مذاکرات بزرگ کردید و ایران را به یک کشور قدرتمند تبدیل کردید.» البته ایران یک کشور قدرتمند بود و آنها جلوی ما را گرفته بودند و مذاکرات این سد را برطرف کرد و ما راه خودمان را ادامه میدهیم.
الان اسراییل، جمهوریخواهان و عربها عصبانی هستند که چرا اینگونه شد. در داخل هم تندروهایی که اصولا ماجراجویی میکنند، عصبانی هستند. چون کار خیلی بزرگی شد. یعنی با کار مبناییای که آقای دکتر روحانی کرد، الان راهمان کم و بیش باز شده است، البته پیشبینی هم میشد که در بعضی چیزها احتیاج به تصویب است. چون بعضی چیزها بود که در تصویبهای برجام نبود و در تحریمهای دیگر بود و آنها طول میکشد تا حل شود و یکی یکی در حال حل شدن است. به نظر میرسد که کار خیلی بزرگی بود.
مساله دیگری که پیش آمد، این بود که آرامشی به جامعه داد و جامعه ما از اضطرابی که در آن هشت سال داشت، آرام گرفت و الان امیدوار شده و یک وضع طبیعی است.
کار دیگر دولت درباره کارخانههای تولیدی کشور است که نصف آنها تعطیل بودند یا خیلی کم تولید میکردند یا اینکه نقدینگی نبود. دولت دستور داد که نقدینگی را به کارخانهها تزریق کنند. دو، سه روز قبل وزیر مربوطه گفتند که یازده هزار واحد وامشان را گرفتند و در حال راهاندازی کارهایشان هستند. البته به خاطر اینکه بازارها و مشتری را هم در دوران تحریم از دست داده بودیم و مصرفکنندهها منابع جدیدی را پیدا کردند، طبیعتا باید برگردیم و همچنین بازار جدید بگیریم. باید صادراتمان را هم رونق دهیم که در همین راه است. طبعا اگر این کارخانهها کار کنند، اکثر کسانی که بیکار شدند، به سر کارشان برمیگردند و طرحهای جدید هم پیش میآید.
الان دانشگاههای کشور مخصوصا دانشگاه آزاد به سراغ شرکتهای دانش بنیان رفتند که هم اشتغالزا و هم مولد است و محصولاتشان با محوریت دانش و علم است که محصولات نیرومندی هم خواهند بود. حرکتی شروع شده که به نظر میرسد آثارش دیر یا زود در کوچهها، خانهها و جیب مردم پیدا میشود.
شما دیدارهای منظمی با آقای دکتر روحانی دارید. در دیدار اخیرتان مهمترین توصیهای که به ایشان داشتید، چه بوده و چه مسالهای را بیشتر تاکید داشتید؟
از همان سال اول تاکید داشتم که شما نقدینگی در کشور زیاد دارید و الان این نقدینگی در کارهای انگلی مصرف میشود. مثلا قاچاقچیها یا پولدارهای بزرگ پولها را میگیرند که خرید و فروش و کارهای دیگر میکنند. باید نقدینگی کشور به کارخانهها و تولید برود. دو، سه سال وقت کشور تلف شد. از امسال شروع کردند. بانکها و کارخانهها را قانع کردند. راههای تضمین را که بانکها مطمئن باشند که پول مردم ضایع نمیشود، پیدا کردند و در حال فعال کردن کارشان هستند. باید از سال اول همین را شروع میکردند.
بعضی از فعالان اقتصادی بر این باورند که دولت با کنترل تورم به شکل دستوری باعث شده که رکود در بازار افزایش پیدا کند. آیا شما معتقد هستید که باید دولت یک مقدار از سیاستهای ضدتورمیاش به نفع بازار دست بکشد یا نه؟
البته رکود تورمی، خطرناکترین نوع رکود است. برعکس آن هم خطرناک است. این دو باید با هم بازباشند. تعریف رکود تورمی فلاکت است. الان اینها تورم را پایین آوردند و به حد معقولی رساندند، وام بانکها خیلی گران به دست مردم میرسید که این را پایین آوردند و باز هم دارند پایین میآورند. در حال اصلاح کارها و انجام کارهای مبنایی هستند که در هشت سال گذشته نمایشی انجام شده بود و پایه کار را بسیار خراب میکرد.
به نظرم الان راه درستی را در پیش دارند. منتها بعضیها را دیر شروع کردند و انتقاد من اینجاست.
امروز فکر میکنید برای اردیبهشت ۹۶ آقای روحانی همچنان بهترین گزینه است؟ دلایلتان را هم برای مردم بازگو کنید.
بله. نظر من این است که الان وضع آقای روحانی بیشتر از هر کاندیدایی که میتواند به میدان بیاید، بهتر است. من اینگونه میبینم. اکثر کسانی که به آقای روحانی رای دادند، از انتخاب خود راضی هستند. آقای روحانی تا قبل از آن برای رقابت در میدان ریاستجمهوری نیامده بود و برای نخستینبار، آن هم برای مدت کوتاهی تبلیغ کرد. چون زمانی که مرا رد کردند، ایشان جدی شدند و ظرف چند روز اوج گرفت. با آن شرایط، الان همه بر سر رایشان میمانند. آنهایی که رای دادند، نیروهای حزبی از جریان معتدل، اصلاحطلب، مدیریتها، نخبگان و کسانی بود که تحلیلهای درستی از شرایط دارند. ممکن است افرادی هم تغییر رای داده باشند که جای آنها هم افراد دیگری میآیند. به نظرم رای ایشان کاملا تضمین شده است.
آقای هاشمی، یکی از بزرگترین شوکهایی که به انتخابات سال آینده از همین الان وارد شده، منع آقای احمدینژاد از ورود به عرصه انتخابات ریاستجمهوری بوده که از طریق مقام معظم رهبری صورت گرفته است. فکر میکنید که چرا ایشان از ورود به صحنه انتخابات مجدد، منع شدند و اینکه این منع شدن چه تاثیری بر صحنه انتخابات داشته است؟
چون دوستان قدیمیشان مخالف شدند. اصولگرایانی که از ایشان حمایت و تقدیس میکردند، برائت جستند.
یعنی فکر میکنید پایگاه رای نداشتند و فقط به این خاطر از حضور در انتخابات منع شدند؟
چون خودم افکارسنجی روشنی برای این کار ندارم، نمیتوانم نظر قطعی بدهم. البته ممکن بود کسانی باز هم به ایشان رای بدهند. ولی اینکه چرا رهبری این کار را کردند، بحث دیگری است و ایشان هر چه لازم بود را توضیح دادند و من نمیخواهم چیز دیگری بگویم. البته احتمالاتی میدهم.
با توجه به انتخابات مجلس و خبرگان، چقدر تکرار نتیجه هفتم اسفند را در انتخابات آینده متصور میدانید؟ مشکلی داشتیم که در شهرهای بزرگ در سالهای اخیر اقبال مشارکت عمومی بوده است. نگران واکنش سرد افکار عمومی به ویژه در شهرهای بزرگ نیستید؟
بستگی به عمل ما دارد. اگر خوب عمل و مردم را راضی کنیم و مردم شاداب باشند و مخصوصا جوانها، تحصیلکردهها و نخبهها امید پیدا کنند، امید را به جامعه تزریق میکنند و جامعه علاقهمند میشود که در انتخابات شرکت کند. ولی نسبت به سالهای قبل شرکت بهتر بود. چرا میگویی که بیعلاقه بودند؟ بیش از ۶۰ درصد مردم شرکت کردند. قبلا به ۴۰ درصد و ۳۵ درصد رسیده بودیم و انتخابات در این حدود بود.
وضع آقای روحانی بیشتر از هر کاندیدایی که میتواند به میدان بیاید، بهتر است. من اینگونه میبینم. اکثر کسانی که به آقای روحانی رای دادند، از انتخاب خود راضی هستند. آقای روحانی تا قبل از آن برای رقابت در میدان ریاستجمهوری نیامده بود و برای نخستینبار، آن هم برای مدت کوتاهی تبلیغ کرد. چون زمانی که مرا رد کردند، ایشان جدی شدند و ظرف چند روز اوج گرفت. با آن شرایط، الان همه بر سر رایشان میمانند. آنهایی که رای دادند، نیروهای حزبی از جریان معتدل، اصلاحطلب، مدیریتها، نخبگان و کسانی بود که تحلیلهای درستی از شرایط دارند. ممکن است افرادی هم تغییر رای داده باشند که جای آنها هم افراد دیگری میآیند. به نظرم رای ایشان کاملا تضمین شده است.
روحانی نسبت به دولت من، خیلی مشکلات بیشتری دارد. من که رییسجمهور شدم، از مجلس آمدم. مجلسیها همیشه در انتخابات ریاست، در سطح بالایی به من رای میدادند و همه رفیق من بودند. مجلس در دولت من، مزاحم نبود. افرادی هم بودند که حرفهایی میزدند. اما ما هر چه میگفتیم، در آنجا تصویب میشد. رهبر هم واقعا مثل برادر و دلسوز با من کار میکردند. نخستین کابینهمان را که میخواستیم تشکیل بدهیم، با آیتالله خامنهای نشستیم و مشورت کردیم. روی تکتک توافق کردیم و به قلم ایشان نوشته شد و من هنوز آن کاغذ اسامی را دارم. ما همانها را به مجلس بردیم. کابینه دوم را که میخواستیم تشکیل بدهیم، ایشان گفتند که من به دو نفر رای نمیدهم، ولی مخالفت هم نمیکنم و شما با مسوولیت خودتان هر کسی را خواستید، انتخاب کنید. اینگونه بود و در هیچ مسالهای با ایشان اختلاف نداشتیم. بودن رهبر در کنار رییسجمهور آن هم با این صمیمیت در تاریخ انقلاب ما هیچوقت نبوده و در زمانهای دور هم نبوده است. دولت من، از لحاظ رهبری و از لحاظ مجلس بهترین پشتیبان را داشت. علمای قم، حوزه و روحانیت حمایت میکردند. تولید نفت یک میلیون بشکه بود که ما به سرعت به بیش از ۴ میلیون بشکه رساندیم و اینگونه شد و میتوانستیم کار کنیم. کارهای بزرگ سرمایهگذاری که ۵ تا ۶ سال طول میکشید تا به نتیجه برسد، به آسانی انجام میشد. عربهای اطراف ما که برای کمک به عراق با ما میجنگیدند، در اختیار من درآمدند و رفاقت ما به گونهای بود که هر چه از آنها میخواستیم، عمل میکردند. در شمال کشورهای تازه مستقل شده همه وابسته به من بودند. من هم کمکشان میکردم و آنها در هر جایی، به ایران رای میدادند. در مدیریتم اصلا مشکل نداشتم. آقای روحانی در همه زمینهها با مشکل روبهرو است .
از همان سال اول تاکید داشتم که شما نقدینگی در کشور زیاد دارید و الان این نقدینگی در کارهای انگلی مصرف میشود. مثلا قاچاقچیها یا پولدارهای بزرگ پولها را میگیرند که خرید و فروش و کارهای دیگر میکنند. باید نقدینگی کشور به کارخانهها و تولید برود. دو، سه سال وقت کشور تلف شد. از امسال شروع کردند.
منبع: اعتماد - آبان 1395