سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۷۶// ۲۷ محرم ۱۴۱۸// ۳ ژوئن ۱۹۹۷
مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دوره اول دانشگاه شاهد در نهاد [ریاستجمهوری] برگزار شد. گزارش دکتر [احمدعلی] نوربالا، [رئیس دانشگاه شاهد] و خانم دکتر [فرشته] بقایی، [رئیس دانشکده دندانپزشکی] و مراسم سوگند فارغ التحصیلان دندانپزشکی و اهدای جوایز و تقدیم لوح سپاس از سوی آقای [محمدحسن] رحیمیان، رئیس بنیاد شهید به من و صحبتهای من[1] در توسعه دانشگاه و اهمیت طرح آموزشی و فرهنگی شاهد در دانشگاه شاهد انجام شد.
آقای [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. از نتایج انتخابات اظهار خوشحالی کرد؛ تاکنون افسرده بوده. گزارش مطالب آبراه خزر و خلیج فارس را آورد و خبر از خریدن کارخانه عظیم ریسندگی و بافندگی در زیمبابوه داد. قرار شرکت در مراسم شکرگزاری جهادگرها برای من گذاشته شد.
آقای [علی] رازینی، [رییسکل دادگستری استان تهران] آمد. مقداری از بهتانگیز بودن نتایج انتخابات گفت و اینکه حتی در مراکز سپاه، علیرغم فشار فرماندهان سپاه، رأی به آقای ناطق [نوری] ناچیز بوده و مثلاً در شهرک شهید محلاتی، آقای ناطق کمتر از ۱۵ درصد رأی داشته است. برای نیازهای مالی دستگاه قضایی استمداد کرد.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش تکمیل پالایشگاه بندرعباس را داد و اجازه خواست که به نام من نامگذاری شود. گفتم در زمان ریاست من نباید بشود. گفت آقای خاتمی او را برای ادامه کار وزارت دعوت کرده است؛ من هم استقبال کردم و گفتم بپذیرد.
عصر آقایان [قاسم] سلیمانی، [مرتضی] قربانی و [محمدجعفر] اسدی، از فرماندهان سپاه آمدند و از تصمیم آقای محسن رضایی برای استعفا از سپاه اظهار نگرانیکردند و خواستند که مانع آن بشویم و اگر نتوانستیم، برای شغل بعدی او کمک کنیم؛ توقع دارند معاون اول بشود، یا وزیرکشور.
شورای عالی اداری جلسه داشت. دفتر مطالعات استراتژیک را از نهاد ریاستجمهوری به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقلکردیم. برای اصلاح دندان به بیمارستان اختر، سپس به مرقد امام رفتیم. به خاطر تزریق تخدیرکننده، وضع دهانم برای سخنرانی مشکل داشت، ولی تا ساعت ۱۰ شب که وقت سخنرانی بود، بهتر شد. جمعیت زیادی برای مراسم سالگرد امام آمده بود. سخنرانیام درباره اهمیت نقش امام در انقلاب بود.[2] دیروقت به خانه رسیدم.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «خیلی از بچههای شهدا را که میبینم، منظرههای همکاریهایی که با پدرانشان داشتم، به یادم میآید. در مواردی هم همکاریهای دو به دو خیلی فراوان است قدر آنها را هم میدانم. چون میدانم هم در دوران انقلاب چه جوهرهای گرانبهایی بودند که از دست رفتند و هم در دوران دفاع که واقعاً تداوم انقلاب بیشک در حد زیادی معلول همان جانبازیهاست. خودمان را مدیون آنها می دانیم. مسائل شخصی و عاطفیاش که به کنار باشد، مسائل واقعی نقشآفرینیشان مهم است. به همین دلیل انتظارات فراوانی از این دانشگاه است. ما برای فارغالتحصیلان این دانشگاه وظایف سنگینی میبینیم و شبیه وظایفی است که بیوت انبیا و اولیا و خانوادههای اولیا و اوصیا داشتند. مردم به این دانشگاه و فارغالتحصیلان به چشم پایگاه مقدس نگاه میکنند. لذا شما دانشجوها قدری وظیفهتان سنگینتر از بقیه دانشجوهاستکه سوگند هم خواندید، حتماً بهآن وفادارید و عمل میکنید که همین جور دربیاید. اگر همینجور دربیاید، آینده دانشگاه هم بیمه میشود و اعتبارش بالا میرود. کسانی که به شما خدمت میکنند، قطعاً این هم موردنظرشان است. در واقع یک خدمت موفق بود.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای ۱۳۷۶»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۸.
[2] - رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای ۱۳۷۶»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۸.