یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۷۶// ۲۵ محرم ۱۴۱۸// ۱ ژوئن ۱۹۹۷
برای مراسم روز جهانی کودک و افتتاح فاز دوم، به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفتیم. جمعی از کودکان و مربیان بودند. از بخشهای مختلف، منجمله نمایشگاه و نحوه ساخت فیلمهای کارتون بازدید کردیم. در آمفیتئاتر، آقای [محسن] چینیفروشان، [مدیرعامل کانون]، در مورد مراکز کانون در کشور و آمار آثار فرهنگی روی کودکان و نوجوانان گزارش داد و از کمکهای من قدردانی کرد. چند کودک هم با سرود و دکلمه، از خدمات و محبتهای من تشکر و گلافشانی کردند. من هم صحبت دلگرمکننده برای آینده کودکان و کارهایی که برای نسل نوجوان آینده انجام شده، صحبت کردم.[1]
در دفترم پس از انجام کارها، سفیر جدیدمان از غنا آمد. پس از توضیح سوابق خود و وضع کشور غنا، پیشنهادهایی برای توسعه همکاری داد. تیم کوهنوردان آمدند. عازم صعود به قله ۷ هزار متری در شمال پاکستان هستند. سؤالات زیادی از نحوه صعود و نحوه زندگی در ارتفاعات و نیازها نمودم و به هر یک قرآن و سکهای دادم و پرچمی که بناست نصب کنند، تحویلشان دادم.
آقای محمد حجتی آمد. چند تقاضا داشت. آقای [سید محمد] میرمحمدی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی] و [محمدرضا] دهقانی، [معاون آور تشکیلات و روشها] آمدند. گزارش نتیجهکار تدوین تشکیلاتکلان کشور را آوردند و با توجه به نتایج انتخابات، سئوالاتی از اوضاع سیاسی نمودند. دکتر حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور] برای امور جاری و دستور جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام آمد و گفت، آقای [سید محمد] خاتمی، [رئیسجمهور منتخب] از او خواسته در سمت معاون اولی بماندکه نپذیرفته است. عصر در جلسه هیئت دولت، چند مصوبه داشتیم. آقای [سید محمد] خاتمی، [رئیسجمهور منتخب] آمد. توضیحاتی درباره برنامههای روزانهاش داد و برای آینده مشورتکرد.
شب میهمان رهبری بودم، درباره سفر به عربستان و ترکیه، وضع طرحهای مهم توسعه خراسان و تجزیه استان خراسان و مسائل انتخابات مجلس و آینده کار دولت و [اعطای] نشان آقای کرباسچی -که موافق نیستند- و وضع فرماندهی سپاه صحبت شد.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «روز جهانی کودک، لحظات بسیار شیرینی در زندگی کاری من است. حضور در میان انبوه کودکان شاداب و دوست داشتنی، شاید جزو قطعات تاریخی باشدکه همیشه در خاطره بنده بماند. جزو شیرینترین آثار کارهای دوران مسئولیت اجراییام این است که برنامههایی اجرا شده و تا کودکان و نوجوانمان آینده بهتری داشته باشند. من این شعار و جمله را از کودکان شنیدم و یاد گرفتم. در بعضی از سفرها در مراسم استقبال که معمولاً بچهها خیرمقدم میگویند، تعبیراتی شنیدم که خودم هیچ وقت به ذهنم نبود که آن فرآیند برنامههاست. مثلاً کودکی تشکر میکرد و میگفت: از شما متشکریم که امروز خودتان را وقف ما کردید. این یک تعبیر بسیار شیرین بود و مرا خیلی خوشحال کرد که چنین درکی از برنامهها و محتوای کارها در ذهن نسل جوان ما نقش بسته باشد. از همین جا، شعار تلاش «امروز برای فردا» یا «امروز فدای آینده» کمکم در فرهنگ کشور جا گرفت. شاید مهمترین نمودش را در همین برنامههای نوجوانان و کودکان ببینیم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای ۱۳۷۶»، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۸.