خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»
از تاجیکستان تا ترکمنستان
یکشنبه 21 اردیبهشت 1376// 4 محرم 1418// 11 می 1997
بعد از نماز صبح، در ایوان اقامتگاه، خاطرات دو روز گذشته را نوشتم. صدای دلنشین مرغان و هوای بسیار خوب و منظره باغ و گلها، بسیار دلانگیز و شاعرانه است. ساعت هشتو نیم صبح، آقای رحماناُف آمد. با هم به فرودگاه رفتیم. در مسیر، جمع زیادی از مردم برای بدرقه جمع بودند. ساعت نُه صبح با بدرقه رسمی. بهسوی ترکمنستان پرواز کردیم. برای استقبال و بدرقه، همه وزرا و سفرای مقیم را به فرودگاه آورده بودند.
ساعت ده صبح به فرودگاه چارچو رسیدیم. آقای نیازاُف و جمع زیادی از مردم و مسئولان در فرودگاه بودند. دختران و کودکان، برای عرض خیرمقدم به صف بودند. در پاویون از وضع منطقه توجیه شدیم. سپس بهسوی مزرعهای حرکت کردیم. جمعیت فوقالعادهای در مسیر برای استقبال جمع بودند. دهها هزار نفر در بیش از 30 کیلومتر در شهر و خارج شهر با شور و لبخند و فریاد استقبال کردند. از این همه جمعیت و لباسهای خوب و قیافههای جالب ترکمنی و روسی و ازبک و بیشتر زنان تعجب کردم. تا ساعت دو بعد از ظهر که رفت و آمد داشتیم، در همه مسیرها مواجه با این اجتماع بودیم.
در مزرعه، مراسم خوبی از تقدیم نان و نمک توسط ریش سفیدان و دکلمه جالب کودکان و تقدیم اسبی بنام نوروز - که سوار هم شدم- و نمایش محصول زراعی و دستی و تقدیم قالی، ریختن گل جلو پای من و نیازاُف توسط دختران و شروع بهرهبرداری از پیله ابریشم با کسیلکردن آن توسط من و نیازاُف و پرداخت بهای آن و بریدن نخهای تک دار قالی که نماد شده بود، انجام شد.
در مزرعه هم از میان انبوه گندمها، دو کودک با دکلمه خیرمقدم گفتند و با داس، درو را شروع کردیم. اسمم روی داس حک شده بود. سپس دو نفری سوار کمباین شدیم و من با کمباین مقداری درو کردم. آقای نیازاُف و حاضران خیلی تعجب کردند.
از آنجا به کارخانه تبدیل پیلههای کرم ابریشم به الیاف رفتیم. کارخانه بزرگی با شصت سال سابقه است؛ توسط روسها ساخته شده. همانجا بافندگی پارچههای ابریشمی جالب و قالیهای ابریشمی را هم دیدیم. 22 هزار و 500 کارکن دارد. نمایشگاه خوبی داشتند. پارچه و لباس و قالی هدیه دادند. برنامه خیرمقدم و دکلمه اطفال و گلپاشی توسط دختران هم بود.
از آنجا به ساحل رودخانه عظیم آمودریا - جیحون - رفتیم. سوار کشتی کوچکی شدیم. مقداری روی رودخانه گشت زدیم. خیلی عظیم است؛ حدود سه هزار مترمکعب آب در ثانیه عبور میکند. معدل سالانه دبی آب دو هزار مترمکعب است که نیمی را ترکمنستان و نیمی را اُزبکستان مصرف میکند.
از زیر پل عظیمی که صد سال پیش، روسها برای راه چین ساختهاند، عبور کردیم. میخواستیم به محل پمپاژ 500 مترمکعب آب در ثانیه بهسوی اُزبکستان برویم؛ به خاطر کمی وقت نرفتیم. ناهار و نماز در استانداری بود. تنوع غذاها جالب و چشمگیر بود.
به فرودگاه رفتیم و با هواپیمای اختصاصی آقای نیازاُف، بهسوی مرو پرواز کردیم. هواپیمای بوئینگ 757، مدرن و تشریفاتی است. در مسیر، توضیحاتی درباره نحوه تقسیم زمین و بهرهبرداری داد. حدود یک و نیم میلیون هکتار زمین کشت آبی دارند و معمولاً به هر خانواده کشاورز دو هکتار میدهند. برای آب و زمین چیزی نمیگیرند، ولی محصول را ارزان میخرند.
در فرودگاه مرو هم همان برنامهها بود و استقبال مردم. بهسوی روستای رفسنجانی[1] حرکت کردیم. در مسیر هم همان استقبال بود. مردم روستا اجتماع کرده بودند. مسجدی را که به هزینه ایران ساخته شده، با 35 هزار مترمربع زمین و 400 مترمربع بنا و کاشیکاری ایرانی و فرش ایرانی، به نام امام خمینی افتتاح کردیم. پذیرایی شدیم و امام مسجد را معرفی کردم. قرار شد حکم و حقوق به او بدهند. جمع زیادی از مردم روستا، ایرانی و شیعهاند.
برای کلنگزنی ساخت سیلوها که توسط جهاد سازندگی ایران اجرا میشود، به شهر بایرامعلی رفتیم. توضیح دادند، شش سیلوی 30 هزار تُنی که مجموعاً 16 میلیون دلار هزینه میشود. باران هم میبارید. مردم زیادی جمع بودند. مقداری سیمان در محل شناژ بندی پایهها ریختیم.
به فرودگاه مرو رفتیم و بهسوی عشقآباد حرکت کردیم. [آقای نیازُف]، در راه اجازه خواست که در جلسه اکو مطرح کنند که بحثها سیاسی نباشد و فقط اقتصادی باشد؛ موافقت نکردم. درباره تقسیم دریای خزر و مسائل ترکیه و روسیه صحبت کردیم.
در عشقآباد، استقبال باشکوهی بود؛ با رژه و حضور جمع مسئولان و سفیران و برای اولین بار اسکورت موتورسواران را به کار گرفتند، ولی خیلی زیاد آورده بودند. به هتل رفتیم. تمام هتل را در اختیار هیأت ما گذاشتهاند. آقایان [اکبر] تُرکان، [وزیر راه و ترابری] و سفیرمان آمدند. مواردی از اشکالتراشی و عدم همکاری مسئولان ترکمنی در مورد طرحهای اجرایی با ایران و پیشنهاد طرحهای جدید را گفتند.
برای شام به هتل دیگری رفتیم. اشتها نداشتم، ولی ناچار از هر نوع غذاهای جالب و رنگارنگ و بومی، نمونهای چشیدم. با اصرار آقای نیازاُف، خیلی از عادات انواع غذا شبیه ایران است. آقای نیازاُف قبل از هر غذا، چند نوع قرص و کپسول مصرف میکند.
بعد از شام آقای [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] آمد و گزارش کنفرانس موفق گاز و نفت در اصفهان و توافق با توتال فرانسه برای دو فاز پارس جنوبی و توافق با قزاقستان و ترکمنستان و ترکیه برای عبور لولههای نفت و گاز خزر از ایران را داد. آقای نوازشریف، نخستوزیر پاکستان، تلفنی صحبت کرد. گزارش زلزله قاین را داد. در مالدیو است.
[1] - روستای نریمان، واقع در 500 کیلومتری عشقآباد، پایتخت ترکمنستان، نامیده میشد، همزمان با سفر آقای هاشمی، رییسجمهور وقت ایران به منطقه مرو و به افتخار ایشان، به روستای رفسنجانی تغییر نام پیدا کرد و در همان زمان کلنگ احداث مسجد روستا با حضور صفرمراد نیازاف، رییسجمهور فقید ترکمنستان به زمین زده شد. در ابتدا قرار بود نام این مسجد نیز رفسنجانی باشد که با مخالفت آیتالله هاشمی، به مسجد امام خمینی (ره) تغییر نام یافت و سرانجام در 21 اردیبهشت ماه سال 1376 با حضور عنوان رؤسای جمهور دو کشور، در مراسمی رسمی و باشکوه افتتاح شد.