خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۷۶ // ۶ ذی‌حجه ۱۴۱۷// ۱۴ آوریل ۱۹۹۷

ساعت ۸ صبح برای افتتاح بخش قلب، به بیمارستان سوم شعبان [در جنوب شهر تهران] رفتیم. پس از بازدید و افتتاح و عیادت بیماران، در سالن اجتماعات گزارش [آقای علیرضا مرندی]، وزیر بهداشت، آقای [سید عبدالمهدی] آل‌طعمه [موسوی] و رییس بیمارستان را شنیدیم. لوح سپاس از خدمات من را تقدیم داشتند. من هم صحبت کوتاهی کردم.^[1] برای توسعه، کمک خواستند.

به دفتر برگشتم. نماینده، فرماندار و امام‌جمعه تفرش و فراهان آمدند. خواستار سفر به آنجا شدند و برای طرح‌های فرهنگی و شهرستان شدن فراهان استمداد کردند. گفتندکه کتاب «امیرکبیر [یا قهرمان مبارزه با استعمار]» نوشته من در همه خانه‌های مردم آن دیار وجود دارد.

آقای [سیدمعروف] صمدی، نماینده سنندج آمد. از [آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار [کردستان] گله داشت و برای امور عمرانی استمداد کرد. آقای [اسماعیل] جبارزاده، نماینده تبریز آمد. از کمک‌های من برای توسعه آذربایجان و از برنامه‌های سازندگی، با اغراق قدردانی کرد و از شرایط بعد از من اظهار نگرانی نمود و برای ادامه کار طرح شیشه آذر در تبریز-که گفته می‌شود به قزوین منتقل خواهد شد- استمداد کرد.

آقای [عنایت‌الله] تورنگ، نماینده آمل آمد و برای توسعه منطقه استمداد کرد. آقای [علی] سهرابی، نماینده شیراز آمد. برای کارهای عمرانی استمداد کرد و از دخالت جناح راست در امور اجرایی انتخابات اظهار نگرانی نمود.

عصر آقای [عباس] آخوندی، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد و طرح سالن اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی را آورد؛ طرحی که پیش از انقلاب، برای ساخت مجموعه فرهنگی و هنری طراحی شده و راکد مانده بود. پذیرفتم که در محوطه نمایشگاه بین‌المللی پیاده شود. شورای اقتصاد جلسه با چند مصوبه منجمله اصلاح قیمت و نرخ مکالمه تلفن داشت. تا ساعت ۹ شب، کارها را تکمیل‌کردم.

به خانه آمدم. مریم، همسر یاسر، غذا تهیه کرده بود. عفت از مدینه تلفن‌کرد؛ راضی است و گفت که امروز به مکه می‌روند. برای استفاده از شلوار زیرجامه سفید من که برای احرام با خود برده است، اجازه خواست. خبر رسید که پسته‌های نوق و انار را سرما زده؛ خسارت مهمی است.