یکشنبه 3 فروردین 1376 // 13 ذیقعده 1417// 23 مارس 1997
ساعت هشت و نیم صبح به محل پارلمان رفتیم. تعدادی از سران هیئتها جمع بودند. با رؤسای جمهور ترکیه، ترکمنستان، موزامبیک، سودان، تاجیکستان و گامبیا و آقای [یاسر] عرفات، [رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین] و چند نفر دیگر از سران هیئتها، سرپایی احوالپرسی کردم. آقای شیخ محمد ربانی، شخص دوم گروه طالبان افغانستان را پاکستانیها برخلاف قرارها به آنجا آورده بودند. آمد و با من احوالپرسی کرد.
سپس سوار اتوبوس شدیم. آمد کنار من نشست و خواستار مذاکره شد. گفتم از طریق تشریفات اقدام کند. در اتوبوس، آقای امیر عبدالله، ولیعهد عربستان سعودی هم به ما ملحق شد. به میدان رژه رفتیم. در محل رژه، صندلی افغانستان را کنار من گذاشته بودند. ربانی آمد و کنار من نشست که عکس و فیلم بگیرند. با ترفند پاکستانیها غافلگیر شدیم. مطابق نظم قانونی، بایستی صندلی افغانستان از ایران فاصله داشته باشد؛ اگرچه اصلاً حق آوردن او را هم نداشتند. هنوز حکومت طالبان در افغانستان به رسمیت شناخته نشده است.
مراسم رژه را که به مناسبت جشن پنجاهمین سالگرد استقلال پاکستان برگزار شده بود، منظم و خوب برگزار کردند. با سرود ملی آغاز شد. سرودشان، تقریباً تمام کلماتش فارسی است. اگرچه ترکیب آن اردو است. بعد از تلاوت قرآن، فاروق لغاری، رئیسجمهور، سخنرانی کرد. سپس نمایش عبور هواپیماهای جنگی اف 16 و اف 7 و اف 5 و سه نوع هلیکوپتر و دو نوع تانک شرقی و دو نوع نفربر و نوعی موشک زمین به زمین ساخت پاکستان با بُرد کمتر از صد کیلومتر و ابزار مهندسی جنگ و رژه نیروهای مسلح انجام شد.
به سالن محل اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی رفتیم. ساختمان جالبی ساختهاند. سالن در وسط بهصورت گنبدی و اتاقها و راهروها و سایر قسمتها در اطراف، با درهای فراوان است؛ گرچه آقای لغاری گفت که در ساخت آن سوءاستفاده بوده و گران تمام شده است؛ حدود 25 میلیون دلار، ولی کار خوبی است که دولت [خانم بینظیر] بوتو کرده بود.
دریکی از سالنهای جنبی، کمی به انتظار ورود میهمانان دیگر نشستیم. سپس با درخواست آقای [عبدالحلیم] خدام، معاون رئیسجمهور سوریه، در اتاقی که برای من در نظر گرفتهشده بود، ملاقات کردم. از موضع [یاسر] عرفات و اردن انتقاد شدیدی کرد و از به بنبست رسیدن مذاکرات صلح فلسطین با افراطیگری [بنیامین] نتانیاهو، اظهار خوشحالی نمود. گفت اگر یکبار افراطیگری ثمر خوبی داده باشد، همین افراطیگری نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل است. آقای حافظ اسد، [رئیسجمهور سوریه]، آماده سفر به ایران است. صدام حسین، [رئیسجمهور عراق]، به سوریه پیغام داده که میخواهد با آنها در امر مهمی مذاکره کند و حافظ اسد، نظر من را خواسته بود. گفتم نفس مذاکره خوب است، بعد از معلوم شدن مطلب با هم مشورت کنیم.
ساعت یازده و نیم، اجلاس فوقالعاده سازمان کنفرانس اسلامی که به مناسبت جشن استقلال پاکستان برقرار شده، رسمیت یافت. آقای [فاروق] لغاری، [رئیسجمهور پاکستان] سخنرانی مفصلی نمود و مطالب خوبی داشت. سپس دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی صحبت کرد و پیام آقای ملک حسن، رئیس کنفرانس که خودش نیامده بود، قرائت شد. نمایندگان بخشهای مختلف اعراب و آفریقا و آسیا نیز صحبت کردند.
پیغام آقای امیر عبدالله، ولیعهد عربستان سعودی رسید که منتظر من برای ملاقات است. گفتم بهتر است ایشان به اتاق بیاید. پیغام برگشت که از ریاض چنین قراری داشتهایم. با اصرار همراهان، من پذیرفتم و بهسوی اتاق ایشان رفتیم. باعجله از اتاق بیرون آمد و گفت او میخواهد به اتاق من بیاید. معلوم شد وقتیکه به او پیام من رسیده، پیشنهاد من را پذیرفته و اطرافیانش خودسرانه جواب داده بودند.
به اتاق من رفتیم. ملاقات خیلی خوب و دوستانهای بود؛ کمیگلایه از گذشته و سپس بحث درباره توسعه روابط شد. از برنامه برائت [از مشرکین] حج و از آقای [محمد محمدی] ریشهری، [امیرالحاج ایران] شکایت کرد. پیشنهاد کردم، موافقت کنند که برنامه برائت در محل و زمان محدودی انجام شود. موافقت کرد که در داخل ساختمان بعثه باشد. از من خواست که در مراسم حج به زیارت بروم. من گفتم ایشان به تهران بیاید. گفت خاطرش جمع نیست که کشور را بدون سرپرست بگذارد و به سفر برود. درخواست کرد که خانواده من که بناست به حج بروند، میهمان آنها باشند. از شرایط همکاریها بعد از دوره مسئولیت من، اظهار نگرانی کرد. گفتم از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعمالنظر میکنم.
تقاضای مذاکره خصوصی کرد. پس از رفتن دیگران، درباره انفجار الخُبَر[1] گفت که چهار نفر از عاملان انفجار به ایران آمده و سپس دو نفرشان به لبنان رفتهاند و یک نفرشان به کانادا رفته که تحت تعقیب آمریکا و عربستان است و بهزودی دستگیر میشود و یکی هم در ایران است که اصرار نمود چون تبعه عربستان است، او را تحویل آنها بدهیم. گفتم براثر درخواستهای قبلی شما، ما تحقیق همهجانبه کردهایم؛ کسی از آنها را در ایران نیافتیم و اگر مشخصات او را بدهید، ممکن است پیگیری کنیم.
به ایشان گفتم، چرا در هر جلسه شورای همکاری خلیجفارس، مطلبی علیه ایران اظهار میشود که هیچ اثری ندارد و ما هم طبعاً جواب میدهیم. گفت، چرا شما مسئله جزایر مورد اختلاف با امارات [متحده عربی] را حل نمیکنید. گفتم این مسئله بهآسانی قابلحل نیست. بهتر است دو طرف وارد مذاکره شود و ممکن است سالها هم طول بکشد. سرانجام قرار شد کمک کنند که بهتدریج این اظهارات ناروا متوقف شود.
هنگام خداحافظی، بیرون درب اتاق منتظر ماند تا من تجدید وضو کردم. سپس در اتومبیل من با من سوار شد و با هم به میهمانی ناهار نخستوزیر رفتیم. درراه گفت، آمریکاییها و سایر مخالفان، از این منظره نزدیک شدن ایران و عربستان ناراحت میشوند. حضار در میهمانی که این همراهی ما برایشان جالب و غیرمنتظره بود، با حساسیت جریان را دنبال میکردند و عکسها و فیلمهای آن در رسانههای پاکستان به وسعت منتشر شد و در محافل تفسیری اطراف اجلاس، بسیار مهم تلقی شد.
از آنها به خاطر اینکه به دبیرخانه کنفرانس نوشتهاند که اجلاس تهران تأخیر بیفتد، گله کردم. هم امیر عبدالله و هم سعود الفیصل منکر شدند و گفتند شایعه از دشمنان است. ولی تا عصر کپی نامه سعود الفیصل را تهیه کردیم و شب در مراسم شام به عبدالله نشان دادم. شرمنده و منفعل شدند و فوراً دستور لغو پیشنهاد را دادند و [عزالدین] العراقی، [دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی] که اصرار بر ابلاغ کتبی داشت، خبر داد که تقاضای آنها پس گرفته شده و انعکاس آن باعث تعجب اعضا شد.
در مراسم ضیافت ناهار، دو طرف من نخستوزیر بنگلادش و رئیسجمهور گامبیا بودند. رئیسجمهور گامبیا گفت، میخواهد به ایران بیاید، ولی هواپیما ندارند و پول اجارهکردن آن را نیز ندارند؛ توقع دارد هواپیمای ما برود او را بیاورد. من گفتم خودشان بیایند، هواپیمای ما آنها برمیگرداند. یک تسبیح بزرگ با دانههای چوبی و روکش نقره دردست داشت؛ گفتم چرا تسبیح به این بزرگی! گفت برای اینکه فراموش نکنم و جایی جا نگذارم. گفت با حمایت آمریکا، تحرکات مخالفان دولت نوپای انقلابیاش شروع شده و خواستار سرعت کار عمرانی جهاد سازندگی در آنجا شد.
خانم حَسینه [واجد، نخستوزیر بنگلادش] هم گفت، با پاکستان بر سر دو موضوع اختلاف دارند 1 - مسئله سهم بنگلادش از اموال مشترک قبل از تقسیم که چیزی به بنگلادش ندادهاند 2- اجازه مراجعت آوارگان.
ساعت پنج بعد از ظهر ادامه کار اجلاس شروع شد. سخنران اول من بودم. نطق کوتاهی از رو خواندم.[2] بعداً هر کس مرا میدید، ابراز تحسین میکرد که معمول است. سپس برای ملاقاتها به اتاقم آمدم. اجلاس تا ساعت ده و نیم شب طول کشید. همه صحبت کردند. در آخر مصوبهای راجع به مسائل جهان اسلام منجمله فلسطین داشتند که دستور دادم در مورد آن قسمت از مصوبه که مذاکرات صلح را تأیید کرده است، اعلان تحفظ شود. در زمان اعلان تحفظ، برنامه از تلویزیون که تمامی برنامه را مستقیم پخش میکرد، قطع شد.
ساعت شش بعد از ظهر تا ده و نیم شب را صرف ملاقاتها کردم. آقای [صفرمُراد] نیازاُف، [رئیسجمهور ترکمنستان] آمد. درباره توسعه روابط و برنامه سفر آیندهام به ترکمنستان صحبت شد. آقای رفیق حریری، نخستوزیر لبنان آمد. درخواست نمود، کمکهایی که به حزب الله و سایر بخشهای مقاومت داریم، از طریق دولت انجام شود. ضمن تحسین مواضع خوب لبنان در مقابل اسراییل و در هماهنگی با سوریه و تأیید مقاومت، گفتم بهتر است این گونه باشد که دولت لبنان مورد فشارهای خارجی نباشد. گفت ترجیح میدهد فشارها را تحمل کند، ولی سلطهاش در کشور کامل باشد؛ قرار شد برای مذاکره به تهران بیاید.
وزیر امور خارجه و ولیعهد قطر آمدند. ولیعهد، جوان هیجده سالهای است. فرزند سوم امیر است و آمادگی جواب سئوالات را نداشت[3] و وزیر امور خارجه به جای او حرف میزد و مخفی نمیکردند که دوران تمرین و آموزش را میگذراند. گفتند که در اجلاس آینده شورای همکاری خلیج فارس، لحن بیانیه علیه ایران را تعدیل میکنند.
رئیسجمهور موزامبیک آمد. درخواست سرمایهگذاری ایران در کشورش نمود. آقای [عزالدین] العراقی، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی آمد. از کمی بودجه سازمان و قرضهای دهمیلیون دلاری شکایت و استمداد کرد. گفتم اگر استقلال سازمان را مراعات کنید و به ایران هم در مدیریت مثل عربستان سهم بدهید، کمک میکنیم. پیشنهاد کردم، طرحی اجرا کنیم که سازمان از لحاظ بودجه مستقل باشد. رئیسجمهور مالدیو آمد؛ صحبت دوستانه و تشریفاتی بود.
آقای یاسر عرفات به ملاقات آمد. از اینکه او را پذیرفتم، خوشحال بود. نوعی سرافکندگی داشت، به خاطر اینکه میبیند با مواضع جدید آمریکا و اسراییل در بیتالمقدس و اراضی اشغالی، امیدهایش به باد رفته و در سخنرانی امروزش، این سرخوردگی واضح بود. از بیوفایی و دورویی آمریکا شکوه کرد و با تعجب از اینکه آمریکا در یک هفته، دوبار از حق وتو علیه اعراب و به نفع اسراییل استفاده کرد؛ آن هم در مقابل قطعنامهای که با پیشنهاد اعضای اتحادیه اروپا به سرکردگی انگلیس است. گفت این کار آمریکا در تاریخ بیسابقه است. از اینکه نتانیاهو، [نخستوزیر اسراییل]، اعلام کرده گفتوگوها را با عرفات متوقف میکند هم نگران شده است. از من خواست به صندوق بیتالمقدس کمک کنیم.
من با لحن سرزنش با ایشان برخورد نکردم، ولی گفتم ما از اول همین وضع را و عدم صداقت اسراییل و آمریکا را میدانستیم و بارها اعلان کردیم و از منظره نکبتبار حضور ملکحسین و دخترش در منزل خانوادههای یهودی اسراییل برای تسلیت مرگ مردانشان که توسط سرباز انقلابی اردنی در مرز اردن کشته شدهاند، اظهار ناراحتی کردم و او هم تأیید کرد. آقای عبدالحلیم خدام گفته بود که اسراییلیها فقط هشت درصد اراضی کرانه غربی را به دولت خودگردان فلسطین دادهاند. میخواستم این را از عرفات بپرسم، وقت کم آمد.
به دیدار [آقای فاروق لغاری]، رئیسجمهور پاکستان رفتم. درخواست سرعت در تکمیل راهآهن کرمان- زاهدان و همکاری در مسائل امنیتی و ضدمواد مخدر را داشت. شام میهمان آقای لغاری بودیم. امیر عبدالله، [ولیعهد عربستان سعودی]، مشخصات شخص مورد ادعا را داد. دیروقت خوابیدم.
در این سفر، عفت و فائزه هم ملاقاتهای متعددی داشتند؛ منجمله ملاقات فائزه با خانم بینظیر بوتو که برای این ملاقات، به سفارت ایران آمده بود.
[1] - در چهارم تیر ۱۳۷۵ (۲۵ ژوئن سال ۱۹۹۶ میلادی)، بر اثر انفجار یک کامیون بمبگذاریشده، در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر خُبَر عربستان، ۱۹ سرباز آمریکایی کشته و حدود ۴۰۰ تن زخمی شدند. در ابتدا افبیآی، ایران را مسئول این بمبگذاری دانست، اما ویلیام پری، وزیر دفاع آمریکا در زمان بیل کلینتون، در سال ۲۰۰۷ اعلام کرد به این نتیجه رسیدهاند که بمبگذاری کار القاعده بوده و نه ایران. وی همچنین از برنامههایی برای حمله به ایران، در صورت اثبات دستداشتن ایران در این بمبگذاری خبر داد.
[2] - آقای هاشمی، جهان اسلام را به هماهنگیهای جدیتری برای مقابله با کانونهای خطر و ناامنی درون امت اسلامی دعوت کرد. ایشان از بحرانهای افغانستان، تاجیکستان، کشمیر، قرهباغ، عراق، فلسطین، بوسنی، سومالی و سودان، بهعنوان کانونهای خطر و ناامنی یاد نمود. رئیسجمهور با تبریک پنجاهمین سالگرد استقلال کشور پاکستان گفت: «آزادی قدس شریف و تشکیل جبهه واحد در برابر تجاوزها، زورگوییها و فتنهانگیزی رژیم صهیونیستی و طراحی و بهکارگیری روشهای اصولی و متناسب بهمنظور حلوفصل اختلافها و بحرانهای موجود میان کشورهای اسلامی، مهمترین چالشهای سیاسی فراروی ما در آستانه قرن جدید میلادی است. ضروری است تا زمان اجلاس هشتم سران کنفرانس اسلامی در تهران، با درک عمیق از واقعیتهای بینالمللی و با دقت، راههای عملی و اجرای متناسب با امکانات و توانمندیهای کشورهای اسلامی را طراحی کرده تا در اجلاس تهران مورد بحث و بررسی همهجانبه قرار دهیم. حفظ و تقویت امنیت کشورهای اسلامی، از طریق ایجاد و گسترش نظامهای امنیت و همکاری منطقهای، نخستین گام در مسیر مشارکت فعال و اطمینانساز جهان اسلام در ایجاد و تحکیم مبانی صلح بینالمللی است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1376، دفتر نشر معارف انقلاب، 1398.
[3] - آقای کاظم روحانی نژاد، خبرنگار صداوسیما، درباره این دیدار نوشت: «یکی از کسانی که اصرار میکرد با رئیسجمهور دیدار کند، وزیر امور خارجه وقت امارات بود. سرانجام این دیدار در محل اقامت آقای هاشمی انجام شد و ایشان این دیدار را در سه جمله خلاصه کرد: «حال و احوال پدرتان چطور است؟ شما فرزند چندم و از همسر چندم هستید؟ سلام برسانید و بگویید ما میتوانیم همسایههای خوبی برای هم باشیم و روابطمان را بیش از وضع کنونی گسترش دهیم. خداحافظ شما.» وزیر امور خارجه امارات هم به دلیل اینکه به همراهانش اجازه ورود ندادند، فقط خودش با یک کیف سامسونت به اتاق محل دیدار آمد و مثل یک بچه خوب و سربهزیر، حرف بزرگتر را گوش کرد و گفت: «چشم». (سایت آفتاب، کد خبر 103075، به نقل از وبلاگ روحانی نژاد).