خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»
یک روز کاری پر مشغله در پاکستان
شنبه 2 فروردین 1376 // 12 ذیقعده 1417// 22 مارس 1997
ساعت یازده از کیش به سوی اسلامآباد [پایتخت پاکستان] پرواز کردیم. بدرقه رسمی نداشتیم. ساعت سه به وقت پاکستان، در فرودگاه اسلامآباد فرود آمدیم. آقای [فاروق] لُغاری، [رییسجمهور پاکستان] در فرودگاه استقبال کرد و دختربچه ایرانی خیرمقدم گفت. به اقامتگاه -کاخی از یکی از ایالتهای پاکستان- رفتیم؛ جای خوبی در کنار ارتفاعات سرسبز است. ترتیب خوبی برای اقامتگاههای میهمانها دادهاند.
بیش از پنجاه هیأت از پنجاه کشور به مناسبت پنجاهمین سال استقلال پاکستان آمدهاند. سازمان کنفرانس اسلامی هم اجلاس فوقالعاده برقرار کرده است. پاکستانیها تلاش کردند که آن را تبدیل به اجلاس کامل کنفرانس اسلامی کنند؛ برای اینکه باعث تضعیف یا تأخیر اجلاس تهران نشود، ما جلوگیری کردیم. از 54 کشور اسلامی، فقط 11 رییسجمهور آمدهاند و بقیه در سطوح پایینترند.
بعد از نماز ظهر و عصر، خانم حَسینه [واجد]، نخستوزیر بنگلادش، برای ملاقات به اقامتگاه آمد؛ بیشتر حرفهای اجرایی را وزیر امورخارجهاش میزد. از توافقی که با هند در مورد تنظیم و تقسیم آب رودخانههای مرزی و مشترکشان کردهاند، اظهار خوشحالی کرد؛ واقعاً هم کار مهمی است. دولت قبلی در این خصوص ناموفق بود و ما را میانجی کرده بود که هند را تابع کنیم. گویا دولت هند با این حزب بنگلادش هماهنگ است و با دولت سابق ناهماهنگ بود. اظهار تمایلکرد که به ایران بیاید. خواست که برای مهار و بهرهگیری از آب فراوان که با این تفاهم بهدست آوردهاند، کمکشان کنیم. مدعی بودند که به طور میانگین حدود 1000 مترمکعب آب در ثانیه وارد بنگلادش میشود. اظهار عدم اطمینان به این رقم کردم؛ تقریباً به اندازه همه آب رود نیل است.
سپس آقای معراج خالد، نخستوزیر موقت پاکستان در دوران انتقالی آمد. از روش اداره دوران بحران ایشان تعریف کردم. فعلاً رییس دانشگاه بینالمللی اسلامی است. گفت حدود سه هزار دانشجو از مقطع کارشناسی تا دکتری دارند. از ما برای تأسیس و تصویب رشته آموزش زبان فارسی کمک خواست. از سابقه درخشان ادبیات فارسی در شبهقاره هند و ضرورت احیای آن صحبت زیادی کرد؛ وعده کمک دادم. سئوالات زیادی از برنامهها و درسهای طلاب آنها کردم؛ شصت نفر طلبه دارند.
سپس آقای نواز شریف، نخستوزیر پاکستان آمد. از پیروزی درخشان حزبش در انتخابات و اینکه بدون احتیاج به ائتلاف، با اکثریت قاطع مجلس، دولت تشکیل دادهاند، اظهار شادمانی کرد و مشکل بدهیهای خارجیشان را مطرح نمود؛ خواستار همکاری بیشتر با ایراناند. گفت اعلان کرده که آماده مذاکره با هند بر سر مسأله دو کشور است؛ توافق داشتیم که کشمیر و افغانستان، دو دردسر جدی برای آنها است.
به سفارت رفتیم. در بین راه، راننده و افسر همراه که زبان فارسی هم کمی بلدند، توضیحاتی دادند. در سفارت ایران، با جمعی از علمای شیعه و سنی ملاقات داشتیم. از اقدامات سازنده، اظهار قدردانی کردند و تقاضای توجه بیشتر به مسائل کشمیر و نیز کمک به پاکستان برای حل مشکل بدهیهای خارجی آن نمودندکه خطرساز شده است
سپس رییس حزب جماعت اسلامی جداگانه صحبت کرد و نظر ما را دربارة مسائل افغانستان خواست و اظهار آمادگی کرد که به اجرای نظر ما کمک کنند؛ روی طالبان نفوذ دارند. گفتم خودداری از جنگ و تلاش برای حل مسائل از طریق مذاکره، با حضور همه گروهها. آقای سیدساجد نقوی، [رهبر شیعیان پاکستان] دربارة خطرساز شدن اختلافات فرقهای و اوج کشتار از سوی دو طرف شیعه و سنی، جداگانه صحبت کرد و خواست که خطر را برای دولت پاکستان توضیح بدهیم و بخواهیم که مهارکنند.
سپس انجمن طرفداران زبان فارسی، شامل اُدبا و دانشمندان از ایالت مختلف پاکستان آمدند. لوح سپاسی برای خدمات من به جهان اسلام تقدیم کردند. [آقای کاظمی شاد] شاعرشان، شعری در وصف من سروده بود که خواند[1] و هر یک از آثار ادبی خود هدیهای دادند. من هم از تلاششان تشکر کردم و قول کمک دادم.[2]
سپس در جمع کارکنان سفارت و ایرانیهای مقیم پاکستان شرکت کردم. گروه سرود دختران مدرسه ایرانی، سرودی در وصف من اجرا کردند که معلمشان سروده بود.[3] گفتم هدیهای به آنها بدهند. برای مدرسه یک مینیبوس خواستندکه قبول کردم.
سفیرمان آقای [محمدمهدی] آخوندزاده، گزارش داد و از سرفرازی ایرانیان در خارج به خاطر برنامههای سازندگی ایران گفت. برای آنها صحبت کوتاهی کردم و خواستم از ناامنیهای اخیر که پس از شهادت [محمدعلی رحیمی]، رایزن فرهنگیمان در لاهور پیش آمده است، نهراسند.[4] شام صرف شد و به اقامتگاه آمدیم. با خستگی خوابیدم. عفت و فائزه و بدری خانم مرعشی، [خواهر همسرم] هم با من به سفارت آمده بودند.
[1] - مطلع این شعر بلند چنین بود: رییسکشور گلهای رنگارنگ ایرانی، بهاین سامان آمد زانکه مهر دین و ایمانی/ چوگشته میزبانش حضرت فاروق احمدخان، زگلزار خمینی زانکه آمد یک چمن گلها/ جواهرخانه ایران از آن رخشندگی دارد، به استقبال مهمان گرامی شاد و خوشدل گو/ تو یار و یاور خاص امام عاشقان بودی، مددکار تمام ملت ایرانیان بودی/ تو در بحر شریعت گوهری خوشآب هم هستی، همیشه در سخنرانیجمعه گلفشانهستی/ ارسطو میشود گمراه اندر شهر دانشها، ز بهر خاطر مردم همیشه در دل شبها/ تو گریانی و بیداری به درگاه خداوندی، کسی هم نیست روگردان ز دستورت و فرمانت/ به رفسنجان پیدا شد گهر از بهر تابانی، قدوم میمنتآسا بر روی چشم پاکانی/
[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «یکی از خیانتهایی که انگلیسیها به هندوستان کردند، همین بود که ادبیات اصیل فارسی را در سراسر هند تضعیفکردند؛ منجمله در پاکستان ظلم کردند. الان رابطه بچهها و جوانهای شما با منابع عظیم و افتخارآمیز هزار سال تاریخ شما قطع شده است. این آثار خیلی باارزش هستند و عدهای از شخصیتهای قدیمی مثل شما ارزش این را میدانند و این هنوز در بین آنها فضل و ادب حساب میشود. این وضع را در دیدار با دانشگاهیها و فارسیدانهای بنگلادش و هندوستان هم دیدیم. در قاره هند هنوز این آثار هست. به نظرم باید یک حرکت اصولیتر را انجام داد و قدری وسیعتر کار کرد تا این سند مهم ارتباط و همکاری را احیا کنیم. تقویت زبان فارسی در اینجا و این مناطق، تقویت عرق ملی است. رابطه این منطقه با ایران در این مسائل، سوابق طولانی دارد که مایه حرکت جدید است و روابط جدید را تقویت میکند. به نظر میرسد، ایران و پاکستان محکومند که با هم صمیمی باشند و همکاری کنند.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1376، دفتر نشر معارف انقلاب، 1398.
[3] - سرود دانشآموزان مجتمع آموزشی شهید رجایی چنین بود: از وطن باد بهار آورد بوی هاشمی، یار دیرین امام است او که دارد بوی او/ در گلوی دیواستکبار تا او پا نهاد، خندهاش چون برق بارانزا طراوت آورد/ دست رهبر تا برآمد ز آستین عزم او، تا نسیم مقدمش بر خاک پاکستان گذشت/ دست مستضعف به او امروز دارد چشم خیر، گر تو را دیدار سیمای مدرس آرزوست/ هست دل را آرزو دیدار روی هاشمی، زین سبب ماراست در دل آرزوی هاشمی/ میکشد فریاد امت از گلوی هاشمی، شیوه احمدنگر در خلق و خوی هاشمی/ شعله زد بر خرمن عزم عدوی هاشمی، نیست بر لبهای ما جز گفتوگوی هاشمی/ این شراب امروز جوشد در سبوی هاشمی، چشم دل واکن تو در مرآت روی هاشمی/
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «پاکستان برای ما کشور واقعاً مهمی است. کشوری بزرگ و با جمعیتی فراوان و با هویت اسلامی که- چه شیعه و چه سنی- مردمی حقیقتاً علاقمند به اسلام هستند. همکاری با پاکستان هم در سیاست منطقهای و جهانی اهمیت جدی دارد و باید تلاش کنیم تا این همکاریها را عمیق کنیم. میبینید که شیاطین این همکاریها را هدف گرفتند و با ضربه زدن به نیروهای مخلص ما که در اینجا فداکاری میکنند؛ میخواهند روحیه این همکاری را تضعیف کنند. به همین دلیل ما باید مقاومت بیشتری کنیم و خطرها را پذیرا باشیم. البته پاکستان قول میدهد که حفاظت بیشتری کند و برخورد جدیتری انجام بدهد. به هر حال خود این شیطنتها که انجام شده و افراد شریف ما را هدف گرفتند، نشان میدهد که دشمنان هم فهمیدند و نمیگذارند همکاری بین ایران و پاکستان تعمیق شود. لذا باید واقعاً تلاش کنید و مقاومت بفرمایید و نشان بدهید که اینگونه رذالتها نمیتواند راه اساسی جلوی دو ملت بزرگ را ببندد. این ارتباط روزبهروز قویتر میشود؛ همانطور که شده است.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1376، دفتر نشر معارف انقلاب، 1398.