پنجشنبه 21 تیر 1375 / 24 صفر 1417/ 11 جولای 1996
از منزل به مرکز جدید مخابرات بینشهری، بینالملل و دیتا [در خیابان شیخ بهایی] رفتیم. شبیه مرکز مخابرات میدان امام است؛ ولی مدرنتر و جامعتر. پس از پردهبرداری از لوح یادبود، در جلسه توجیهی شرکت کردم. سران هیئتهای کنفرانس مخابرات هم آمده بودند. آقای [محمد] نراقی، [معاون آموزش و تکنولوژی مخابرات] گزارش داد: 350 هزار مترمربع ساختمان، با سرمایهگذاری 170 میلیارد تومان و پنج سال دوره ساخت. از بخشهای مختلف بازدیدکردیم. در جمع حضار، بعد از استماع گزارش آقای غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] و دادن نشان [درجه سه لیاقت و مدیریت و خدمت]، به آقایان [محمد] نراقی و [عبدالمحمد] دارات، [عضو هیئتمدیره شرکت مخابرات ایران]،
سخنرانی مفصلی در خصوص خودکفایی و استقلال ایران در اکثر نیازها کردم و به خطرات وابستگی و ضعف دولتهای اسلامی در مقابل اسراییل، به خاطر همین وابستگی، اشاره نمودم.[1]
به دفترم رفتم. آقای [محسن] کنگرلو آمد. گزارشهای اطلاعاتی ناقصی داد. آقای علی حجتی کرمانی، ضمن ابراز وفاداری، خواستار توجه من شد و برای واردات یک پارتی لاستیک برای یک شرکت تجاری- با شیوه بدون انتقال ارز که فعلاً ممنوع است- استمداد کرد. آقای [محمدتقی] عبدوس، امامجمعه کرج آمد. برای مشکلی که گرفتار شده، استمداد کرد. رهبری دستور عزل از امامت جمعه را دادهاند.
آقای [علی] بوالفتح و آقای [احمد] طه، نمایندگان سابق پلدختر و بوکان آمدند. از تخلفات شکایت داشتند و برای شغل استمداد کردند. آقای [محمدرضا] نوری [شاهرودی]، سفیر جدیدمان در عربستان برای خداحافظی و کسب نظر در مورد اصلاح روابط با عربستان آمد. [آقای محمد نسیم]، وزیر مخابرات بنگلادش آمد. گفته بودند پیام کتبی دارد که نداشت. مذاکرات دوستانه بود. عصر به خانه آمدم. رعدوبرق و باران داشتیم. مهدی و فرشته برای پذیرایی آمدند.
[1] - رجوعکنید ← کتاب هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.