خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
عذرخواهی سرداران سپاه از هاشمی به خاطر مواضع برخی از سپاهیان
شنبه 16 تیر 1375 | 19 صفر 1417 6 جولای 1996
کارهای مانده از روزهای سفر را انجام دادم. [آقای دیمیتری تسیکوریسی]، سفیر جدید یونان برای تقدیم استوارنامه آمد. آقای سیدعلی هاشمی بجنوردی، از دوستان قدیم دوران تحصیل در قم آمد. اکنون رئیس یکی از شُعب دیوان عدالت اداری است. دچار مرض سختی شده که احتمالاً سرطان باشد؛ خواستههای کوچکی داشت. بحث شد که برای معالجه به خارج برود؛ قرار شد استخاره نماید.
سردار [مرتضی] قربانی، فرمانده سپاه اصفهان و سردار [اسماعیل] کوثری و فرمانده لشکر بعثت آمدند. از بعضی از مواضع بعضی از سپاهیان عذرخواهی کردند و خودشان را تبرئه نمودند و برای کارهایشان کمک خواستند.
[آقای علیبخش جهانبخش]، استاندار سیستان و بلوچستان آمد. گزارش امور استان را داد، ولی اطلاعاتش ناقص است. برای بعضی از طرحهای مهم کمک خواست. آقای [محمد محمدی] ریشهری، [تولیت آستان حضرت عبدالعظیم (س)] آمد و برای تکمیل بناهای اطراف حرم استمداد کرد و برای فعال کردن حزب خود [= جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی]، مشورت کرد. گفت آیتالله خامنهای نظر صریحی ندادهاند. من هم ضمن تذکر این مطلب که در نظام ولایتفقیه، حزبها نمیتوانند قدرتمند بشوند، اصل حزب را تأیید کردم.
عصر آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور] آمد. از نحوه عمل دادگاهش شکایت کرد و از نحوه برخورد دفتر رهبری در مورد کارگزاران و دانشگاهها گله داشت. [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد و از شهرداری اهواز که در گرفتن عوارض تندروی کرده است، شکایت کرد. [آقای محمد فروزنده]، وزیر دفاع و معاونان آمدند و گزارش پیشرفت ساخت انواع موشکها را تکمیل کردند؛ کارهای مهمی شده است.
مولوی [محمد] اسحاق مدنی، [مشاور رئیسجمهور در امور اهل سنت] آمد. از بهتر شدن رفتار مسئولان امنیتی نسبت به اهل سنت به توصیه من، اظهار رضایت کرد و برای نیازمندان اهل سنت کمک گرفت. دکتر حبیبی، [معاون اول رئیسجمهور] آمد. در مورد مسائل ارز و واگذاری کارخانهها صحبت شد. تا ساعت نُه شب کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. فائزه و بچهها برای پذیرایی آمدند.