خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
عقد و عزا در یک روز!
چهارشنبه 22 فروردین 1375 | 21 ذیقعده 1416 10 آوریل 1996
اول وقت، محسن اطلاع داد که حاجیه بیبی فاطمه، همسر عموی مرحوم، فوت کردهاند. قرار شد عفت و محسن و مهدی به رفسنجان بروند. عقد ازدواج یکی از کارکنان را بستم. آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. گزارش منطقه جازموریان، برای ایجاد نیروگاه هستهای ساخت چین را داد که به خاطر نبودن زلزلهخیزی، مثبت است. قرار شد همانجا را انتخاب کنند. برای حل مشکل چینیها استمداد کرد.
اخوی محمد [معاون اجرایی رئیسجمهور] آمد. در مورد برنامه تنظیم بازار و بازسازی صحبت شد. پیامی از طرف یکی از شخصیتهای اماراتی آورده بود که خواستهاند، مذاکرات خصوصی در کشور ثالث، دربارة جزایر [ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک] داشته باشیم؛ گفتم بهتر است مذاکرات رسمی در تهران، رودرو و کنار آن، مذاکرات خصوصی باشد. دربارة نحوه تأمین هزینههای مراسم فوت والده صحبت شد. معلوم شد، والده حدود چهار میلیون تومان از محمود و علی صفریان و نظری، طلب داشتهاند. دربارة انتخابات، تبلیغات یکطرفه صداوسیما و قوه قضاییه و راه علاج نیز صحبت شد.
آقای [سیدمحمد] میرمحمدی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] و معاونش آمدند. گزارش کار سازمان امور استخدامی را دادند. اعضای هیئت مدیره بانک صنعت و معدن آمدند. گزارش سرمایهگذاریها و ساخت واحدهای فراوان تولیدی و شرکت در بورس و برنامههای ساخت و ساز آینده را دادند. برای جذب نقدینگی بیشتر استمداد کردند.
عصر در جلسه هیئت دولت، مصوبات زیادی داشتیم. شب، تلفنی به عموزادگان، [فوت مادرشان را] تسلیت گفتم. به آقای [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما]، در مورد تبلیغات یکطرفه صداوسیما در انتخابات تذکر دادم. به خانه آمدم. تنها شام خوردم و خوابیدم.