دوشنبه 14 خرداد 1375 | 16 محرم 1417 3 ژوئن 1996
از منزل به مرقد امام رفتیم. کمی با حسنآقا [خمینی] و آقای [محمدرضا] توسلی صحبت کردیم. آقای ناطق [نوری، رئیس مجلس شورای اسلامی] هم آمد؛ به ایشان توصیه کردم که سعی کنند در مسائل اعتبارنامههای نمایندگان در مجلس، خطی برخورد نکنند و سریعاً این دوره موقت را پشت سر بگذارند. در مسیر محل تریبون با حضار مواجه شدم. جمعیت زیادی آمده بودند؛ بیشتر از سالهای قبل. احساسات گرمی ابراز کردند. آنجا را به سوی سد لتیان ترک کردم.
محسن هم با من بود. تا عصر فاطی و فائزه و مهدی و بچههایشان و جمعی دیگر از بستگان رسیدند. تا شب به مطالعه و قدم زنی گذشت و مقداری هم دربارة مجلس و انتخابات و کارهای بیمنطق گروه انصار حزبالله صحبت شد. در این گونه بحثها، عفت که از افراطیون حزبالله عصبانی است، انتظار دارد رهبری آنها را کنترل کنند؛ عصبانی و ناراحت میشود.
شب دکتر ولایتی اطلاع داد که دولت بحرین به سفیر ما اطلاع داده، به خاطر حمایت ایران از نیروهای مخالف دولت، سطح روابط را از سفارت به کارداری تنزل داده است. گفتم چند روز پیش این اخطار را کرده بودند و خواسته بودند، صدای [جمهوری اسلامی] ایران، برنامههایش را اصلاح کند، چرا اقدام نکردهاید؟