جمعه 5 بهمن 1375 //14 رمضان 1417 // 24 ژانویه 1996
در منزل بودم. بیشتر وقت به اصلاح پیشنویس شرح حالم [= کتاب دوران مبارزه] گذشت. آقای [مهدی] کروبی، [دبیر مجمع روحانیون مبارز]، تلفنی گفت، تصمیم گرفتهاند که آقای [سیدمحمد] خاتمی، خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری کند و از من خواست که کمک کنم تا آن شیوههای فشار و بُهتان و استفاده از سپاه و صداوسیما که در انتخابات مجلس [پنجم] پیش آمد، تکرار نشود و در مورد [حزب] کارگزاران هم، در صورت مشورتکردن آنها کمک کنم.
آقای حسین مرعشی، [نماینده کرمان] آمد. گفت تبلیغات انتخابات در رفسنجان، خیلی تُند است و بهرامی به کمک حسینی برخاسته و میخواهد، برای کمک به آشیخ حسین [هاشمیان] به رفسنجان برود. آقای [علیمحمد] بشارتی، [وزیر کشور]، تلفنی گفت، در جلسه بزرگداشت سالگرد [مهندس مهدی] بازرگان، دکتر [ابراهیم] یزدی، [دبیرکل نهضتآزادی]، برضد ولایتفقیه حرف زده و جمعی از حزباللهیها که حضور داشتند، جلسه را بههم زدهاند و بازداشت شده و تحویل دژبان شدهاند. عصر فرزند آشیخ محمد [هاشمیان] از رفسنجان آمد. گفت، [در تبلیغات انتخابات میاندورهای مجلس در رفسنجان]، مخالفان آشیخ حسین، به کمک آشیخ عباس [پورمحمدی]، در تبلیغات، حالت تهاجمی و اهانت به خود گرفتهاند و برای دفع فتنه کمک خواست.