خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
چهارشنبه 28 آذر 1375 | 7 شعبان 1417 // 18 دسامبر 1996
محمد اخوی، [معاون اجرایی رئیسجمهور] برای امورجاریآمد و اجازهگرفت،300 هزار تومان از جمعی مرحومه والده را به سادات بدهد. مصاحبهای با روزنامه شرقالاوسط و تلویزیون ام بی سی داشتم. بیش از یک ساعت به سئوالاتش جواب دادم.[1]
[امیرسرتیپ حبیب بقایی]، فرمانده نهاجا [= نیروی هوایی ارتش] آمد. برای اقدام متقابل در صورت حمله آمریکا اعلان آمادگیکرد و نیازهای نبرد را مطرح کرد و استمداد نمود. عصر در جلسه هیئت دولت، مصوبات زیادی داشتیم؛ منجمله دادن پنجاه میلیون دلار برای گازسوزکردن چهار هزار اتوبوس خط واحد تهران.
شب تا ساعت نُه کارها را تکمیل کردم و برای سفر به ترکیه آماده شدم. مقداری از وقت را صرف تماشای فوتبال نیمهنهایی تیم ایران و عربستان نمودم که مساوی بودند. متأسفانه در ضربات پنالتی، یک گل عقب ماندیم. با توجه به اینکه در گیم سابق، سه بر صفر آنها را شکست داده بودیم، متأسف شدم. آخر شب چمدان را برای سفر فردا بستم.
[1] - آقای هاشمی در پاسخ به این سؤال خبرنگار شرقالاوسط که «جنابعالی از وقایع آلمان اطلاع دارید که شهادت یکی از شهود که قبلاً گویا سمتی در ایران داشته در دادگاه ارائه شده است؟»، پاسخ داد: «پرونده همین شخص مصباحی را برای آلمان فرستادیم. این یک کلاهبردار است که در ایران برای سرویس جاسوسی فرانسه کار میکرده است. همینجا هم پرونده کلاهبرداری دارد که سه چهار ماه زندان بوده است. دادستان آلمان، قبل از اینکه ماهیت این شخص را بشناسد، این حرکات را شروع کرد. عین همین مسأله را چند ماه قبل آمریکا مرتکب شد. شخص کلاهبردار دیگری به نام منوچهر مؤتمر که اینجا مدتها زندانی بود و کلاهبرداریهای روشنشدهای هم دارد در مسأله آرژانتین، عین همین کار را انجام داد. شنیدم او الان هم در آمریکا بازداشت است. این دو نمونه کافی است، بقیه هم همین جور است.» برای مطالعه متن کامل مصاحبه، رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای 1375»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.