خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
شنبه 31 شهریور 1375 // 7 جمادیالاول 1417 21 سپتامبر 1996
برای مراسم هفته دفاع، با محسن به میدان آزادی رفتیم. سخنرانی مفصلی دربارة جنگ و پیروزیها و استحکام نظام در آینده نمودم[1] و رژه نیروهای پیاده را تحویل گرفتم. مجموعاً دو ساعت و نیم طول کشید. برای رژه موتوری و هوایی نماندم.
به دفترم رفتم. عصر آقایان [محسن] نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی] و [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] آمدند. راجع به تسهیلات ریالی و ارزی، آقای نوربخش گزارش داد. از بیطرف نبودن دستگاه قضایی در مسائل انتخابات گذشته، شکایت کردند و برای مساعدت به دکتر [محمدتقی] بانکی استمداد نمودند.
آقای دکتر [هادی] منافی، [رییس سازمان حفاظت محیط زیست و رییس سازمان نظام پزشکی] آمد. در مورد مشکلاتی گفت که قانون جدید نظام پزشکی پیش آورده و باعث عدم شرکت بخشی از اطبا در انتخابات شده است. آقای [محسن] قرائتی، [رییس ستاد اقامه نماز] آمد و راجع به برنامه سمینار نماز فردا در زنجان توضیح داد و برای مطالبی که میخواهد مطرح کند، مشورت کرد.
آقای [علاءالدین] بروجردی، [معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امورخارجه]، تلفنی گزارش سفر به افغانستان و توفیق در ایجاد هماهنگی بین حزب وحدت و [ژنرال] دوستم و دولت کابل را داد و برای کمکهای وعده داده شده، اجازه خواست.
[1] - آقای هاشمی، در این سخنرانی با بررسی ابعاد مختلف تهاجم دشمن به انقلاب اسلامی، به عوامل پیروزی ملت ایران پرداخت و خاطرنشان کرد: «با توجه به امکانات گسترده و توانمندیهای بالای دفاعی و روحیه ابتکار، نوآوری و سلحشوری آینده روشنی در برابر کشور قرار دارد. ابعاد این دوره سرنوشت ساز، هنوز برای جامعه ما کاملاً روشن نشده است و در هفته دفاع مقدس، باید مروری بر این تاریخ کرده و با بیان نکتهها و ناگفتهها مردم را با عظمت این جنگ آشنا کنیم.» ایشان به ابعاد گوناگون دفاع سلحشور ایران اسلامی در جبهههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی پرداخت و گفت: «دشمن سعی داشت، با تهاجم فرهنگی محتوای فکری جامعه را غیرانقلابی کند. در صحنه سیاسی، روح حرکت دشمن بیشتر در جهت بایکوت کردن کشورمان بود، بهطوری که رسانههای خبری بیشترین تهاجم را علیه کشورمان داشتند.» آقای هاشمی، با اشاره به تحرکات موذیانه دشمن در آشفته کردن اوضاع داخلی و نقش برجسته مردم، ارتش و بسیج در خنثیکردن آن گفت: «آنها ارتش را نشناخته بودند و فکر میکردند بدنه ارتش افراد خودفروختهای هستند. در صورتی که اگر دقت کرده بودند، ارتش را حتی میتوانستند در اوایل انقلاب بشناسند که چطور با هدیه گل از سوی مردم بهآنها، مردمی بودن خودشان را ثابت کردند. دشمنان انقلاب اسلامی، با خیال (Äخام و با محاسبات غلطی که داشتند، همچنان سرنگونی انقلاب را طراحی میکردند، به طوری که تلاش کردند تا این انقلاب را با علم کردن رژیم خودفروخته عراق سرنگون کنند که نتیجه آن چیزی جز شرمندگی عراق در بر نداشت، بطوری که هنوز هم مردم عراق نتوانستهاند کشورشان را بازسازی کنند و هر روز درگیر مصائب مشکلات جدیدی هستند. خیلی خامی میخواهد که یک کشور 15 میلیونی، در مقابل یک کشور 60 میلیونی بایستد و یا ملتی که هیچ روحیه سلحشوری ندارد، در مقابل ملتی که پایههای فرهنگی برای تحمل در مقابل سختیها دارد و آمادگی دارد تا پای جان و قربانی کردن خودش بهپای انقلابش بایستد، ایستادگی کند. نیروهای عراقی وقتی از مرز عبور کردند، خود را گرفتار کردند و دیدند که کار از کار گذشته است، اگرچه در لحظات اول بهخاطر عدم آمادگی ما جلو افتادند ولی در همان قدمهای اول ضربه جدی که از نیروهای مردمی و ارتش ما خوردند روحیهشان را باختند.» فرمانده دفاع مقدس، این همه پیروزی را از لطف خداوند و فرماندهی ولایتفقیه امام راحل دانست و افزود: «فرماندهی آن مرد بینظیر تاریخ و آن شخصیت الهامبخش، فداکاریهای مردم آمادگی و جانبازی جوانان ما بود که این حماسه بزرگ تاریخی را آفرید. ما میخواستیم متجاوز را تنبیه کنیم، ولی کار بهجایی رسید که آمریکا و دیگران نگران موقعیت خود شده و چاههای نفتی و کشتیهای ما را مورد اصابت گلولههای خود قرار دادند. هواپیماهای مدرنشان را بهعراق دادند، تا ما را تحت فشار قرار دهند و سرانجام برای اینکه مانع تنبیه متجاوز شوند، ما را جنگ طلب خواندند و برای جلوگیری از حرکت ما پای سازمان ملل را به معرکه کشیدند. وقتی ما نصرت خداوند را میبینیم، چرا بهآینده انقلاب که متکی بهگذشته خوبی است، امیدوار نباشیم؟» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.