پنجشنبه 29 شهریور 1375 | 5 جمادیالاول 1417 19 سپتامبر 1996
[آقای هوگواستر اندرسون]، سفیر جدید دانمارک آمد؛ با تشریفات و قرائت سخنرانی و صحبتهای معمولی براساس تقویت همکاری. کمی هم فارسی بلد است. [آقای اوندر اوزار]، دبیرکل اکو [= سازمان همکاریهای اقتصادی] آمد. او هم صحبتهایش را از رو خواند؛ اهل ترکیه است. من از ضعف همکاری ترکیه با اکو شکایت کردم. قرار شد پیگیری کنند که در این دوره جبران شود. گفت، سیاست آقای اربکان، [نخستوزیر ترکیه]، با دولتهای گذشته تفاوت دارد.
آقای [حسن] قشقاوی، سفیر جدیدمان در قزاقستان آمد. در مورد راههای همکاری دو کشور در نفت، صنایع، تجارت، حمل و نقل و ساختمان صحبت شد. آقای [حسین] سبحانینیا، سفیرمان در مغرب برای کسب نظر و خداحافظی آمد؛ تأکید بر تحسین روابط نمودم. آقای [محمدکاظم اسدی] خوانساری، از وزارت امورخارجه آمد. عازم لیبی است؛ برای بردن جواب من به درخواستهای معمر قذافی، [رهبر لیبی]، در مورد استرداد اسلحهها از سودان و تقویت روابطشان با آلمان و حزبالله لبنان با کمک ما. از وزارت اطلاعات و وزارت امورخارجه گله داشت.
دکتر میلانی برای احوالپرسی آمد. معلوم شد رو به خوبی هستم. داروی دیگری تجویز نکرد. عصر کارها را تکمیل کردم. استخر رفتم و به خانه آمدم. شب بچهها اینجا بودند.
سارا، یک مصاحبه ویدیویی با من، برای حوادث زندگیام از طفولیت تاکنون انجام داد؛ در 23 دقیقه، بخش مربوط به دوران طفولیت را گفتم.