یکشنبه 18 شهریور 1375 | 23 ربیع الثانی 1417 // 8 سپتامبر 1996
مطابق معمول، برنامه روزانه با نماز صبح و نوشتن خاطرات دیروز که حدود سه صفحه شده و نرمش و مطالعه گزارشها و صبحانه از ساعت پنج و نیم تا هشت و نیم بود. دو رییس کاتولیکها و پروتستانهای اوگاندا آمدند. آدمهای متواضعی هستند. رییس کاتولیکها صحبت کرد و با حالت ایستاده، از رو خواند و از اینکه من برای ایجاد صلح بین اوگاندا و سودان تلاش میکنم، قدردانی کرد. مجموعاً به دست میآید که همه بخشهای مردم اوگاندا در اشتیاق صلحاند؛ هم مسلمانان و هم مسیحیها از مردم و هم مسئولان و مدیریتهای دولتی.
گفتند جمعیت مسیحی کشور، حدود هفتاد درصد است؛ 5/6 میلیون کاتولیک و 2/6 پروتستان و 300 هزار نفر اُرتدکس. این نظر مسلمانها را تأیید میکند که میگویند بیش از سی درصد هم مسلمان هستند؛ گرچه آقای موسوینی که خود یک مسیحی است، میگوید مسلمانها یازده درصد هستند. در مسیر این مطلب را با آقای موسوینی در میان گذاشتم. گفت آمار این را میگوید و قبول کرد که آمار درستی ندارند و اضافه کرد که برای او مسلمان و مسیحی فرق نمیکند و او اوگاندا و همه مردم اوگاندایی را میخواهد؛ ولی به طور کلی دل خوشی از مسلمانها ندارد، چون عواطف آنها را متوجه اعراب میداند. به خاطر اسلام و ضدیت شدیدی که با سودان دارد، از یاد گرفتن زبان عربی مردمش ناراضی است و میگوید سودانیها، میخواهند فرهنگ عرب را بر آفریقا تحمیل کنند.
همراه رییسجمهور به فرودگاه انتبه رفتیم. انتبه در اثر فرورفتگی دریاچه ویکتوریا از دو طرف به صورت شبهجزیره سرسبزی درآمده است. مراسم بدرقه هم مثل مراسم ورود بود. سان و دوباره سرود ملی و رقص و طبل و صفوف مردم و بزرگان.
به سوی سودان پرواز کردیم. جالب است که وزیر امورخارجه اوگاندا در رأس یک هیأت شش نفری برای مذاکرات صلح همراه ما آمد. حادثهای بیسابقه در تاریخ میانجیگریهای معمولی است و میتواند به عنوان موفقیت ما در میانجیگری مطرح شود، که شد.
در سودان برای استقبال سنگتمام گذاشته بودند. هم در مراسم فرودگاه و استقبال مردمی که بسیار باشکوه بود. در فرودگاه، در مصاحبه کوتاهی، میانجیگری برای صلح را یکی از اهداف سفر ذکر کردم.[1] آقای [عمر حسن] بشیر، رییسجمهور سودان، صریحاً اظهار امتنان کرد. خیلی به صلح احتیاج دارند. جنگ دارد آنها را ضعیف میکند. جنگ داخلی است، ولی کم کم همسایهها دارند با شورشیان وارد جنگ میشوند و بیشتر از همه اوگاندا و اریتره و اتیوپی و حتی مصر که کشور اسلامی است. به خاطر اختلافات سیاسی و فکری که عملاً منطقه را اشغال کرده، ولی وزیر امورخارجه آمریکا، صریحاً اعلان کرده از طریق همسایگان، سودان را از پا درمیآوریم.
من و بشیر که در اتومبیل زرهی نشسته بودیم، پس از خروج از محوطه فرودگاه، به خاطر امواج خروشان مردم استقبال کننده، سقف ماشین را باز کردیم و برای جواب دادن به احساسات مردم ایستادیم که با فریاد اللهاکبر، همراه با عکسهای من و پرچم ایران، جلوه خوبی داشت. آفتاب بسیار گرم میتابید. به خاطر حساسیت پوست من در مقابل آفتاب، لحظهای نشستم و با کرم ویتامین آ صورتم را با عجله چرب کردم. در سفرهای داخلی که همین وضع را داریم، دکتر میلانی این کرم را برایم تجویز کرده است.
به کاخ ریاستجمهوری رفتیم. صحبت کوتاهی نمودیم. آقای بشیر، بسیار از سفر من به سودان ممنون است و آن را مهم میداند. اصولاً همه ناظران این سفر را برای آفریقا مهم میدانند و میگویند باعث از انزوا درآمدن شرق آفریقا است. برای خود ما هم خوب است. درست در جهت عکس اهداف آمریکا است که مخفی هم نمیکنند.
سُفرای آمریکا در کنیا و اوگاندا، در مصاحبههای رسمی از سفر ما اظهار ناراحتی کردهاند. حتی در یک اقدام بیسابقه، سفیر آمریکا که خانمی است، همان روز حضور ما، استوارنامه را تقدیم کرده و اسناد یک کمک هفت میلیونی را به رییسجمهور کنیا داده است.
همراه آقای بشیر به اقامتگاه رفتیم. همان اقامتگاه سفر سابق که خیلی گرم است و عفت هم که نمیخواهد از کولر استفاده کنیم، کار را مشکلتر کرده. همراهان در هتل وضع بهتری دارند. عصر برای مذاکرات رسمی به مقر رییسجمهور رفتیم. مسائل دوجانبه و آشتی مطرح شد. آقای ولایتی، همراه وزرای خارجه سودان و اوگاندا، مذاکرات صلح را اداره میکردند. تقریباً تمام شب را هم کار کرده و بالاخره اسناد توافق را آماده نموده بودند. کار مهمی که معمولاً هفتهها طول میکشد، به خاطر آمادگی دو طرف و فشار کاری ما، در کمتر از ده ساعت انجام شد.[2]
برای نماز مغرب به اقامتگاه برگشتیم. آقای حسن ترابی، رهبرشان و رییس مجلس، برای ملاقات آمدند. مذاکرات خوبی داشتیم. از دستاوردهای سازندگی ایران تجلیل کرد و از اقدام میانجیگری من تشکر نمود و استقبال او از صلح، با توجه به مواضع جهادیاش، دلیل مهم دیگری بر نیاز آنها است.
من هم توضیحاتی از پیشرفتها و خودکفایی ایران دادم. سپس تحلیلی از اهمیت و آثار سفر آفریقایی من ارائه داد. آدم خوشفکری است و از تحولات ترکیه و موقعیت اسلامگرایان که مثل خودش اخوانی هم هستند، خیلی خوشحال است.
با هم به مراسم شام رفتیم. در ضیافت رسمی، هیأت اوگاندایی هم شرکت داشتند. غذایشان از همه کشورها مطبوعتر است. سخنرانی سر میز شام نداشتیم. به اقامتگاه برگشتیم. شب به خاطر گرما و گاهی صدای کولر، خواب خوبی نداشتم. برای اولین بار لباسها را دادم هتل شستند، ولی خیلی خوب شستهاند.
[1] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.
[2] - تلاش ایران در امضای موافقتنامه صلح بین دو کشور که طی سفر آقای هاشمی به این منطقه صورت گرفت، موفقیتآمیز بود. براساس این موافقتنامه، نیروهای طرفین متخاصم باید تا 100 کیلومتری مرز عقبنشینی کرده و تبلیغات علیه یکدیگر را متوقف سازند. در این موافقتنامه، از لیبی و مالاوی نیز که قبلاً تلاشهایی جهت میانجیگری بین طرفین انجام دادهاند، دعوت شده است در صورت تمایل، در جریان صلح شرکت داشته باشند.