خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

جشن مسلمانان مومبوسا برای حضور هاشمی

  • نایروبی
  • سه شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۷۵

سه‌شنبه 13 شهریور 1375 | 18 ربیع الثانی 1417 // 3 سپتامبر 1996

 

شب و روز اینجا نزدیک به هم است؛ چون فقط دو درجه زیر خط استواست. هوا بهاری است. دیشب باران هم بارید. سالیانه بیش از هزار میلی‌متر باران دارند. پس از نماز و تکمیل خاطرات و مطالعه و استماع اخبار و صبحانه، با هواپیماهای خودمان به سوی شهر بندری مومباسا حرکت کردیم. هواپیمای کشور میزبان که معمولاً باید با آنها سفرهای داخلی انجام شود، کوچک و ملخی بود.

در فرودگاه مومباسا، مسئولان و مردم با سرود و رقص، استقبال گرمی داشتند؛ به‌خصوص مسلمانان شهر خیلی صمیمی بودند و جشن گرفته بودند. از آنجا به سوی پالایشگاه شهر حرکت کردیم. در مسیر، در دو طرف جاده، انبوه مردم صف کشیده بودند و اظهار محبت می‌کردند. من هم برخلاف عرف و معمول، در صندلی جلو نشستم. در ورود به پالایشگاه هم گروه‌های سرود و رقص از کودکان، با طبل و دُهُل استقبال نمودند. مانند ایران، دختران کوچولو دسته‌گل تقدیم می‌کنند.

مدیریت پالایشگاه که یک نفر انگلیسی است، گزارش وضع را داد. با ظرفیت 60 هزار بشکه در روز، با تکنولوژی قدیمی - 35 سال قبل- با شرکت کنیا و سه شرکت شل و اُسو، عملاً با 60 درصد ظرفیت کار می‌کنند. یک چهارم نفت خام پالایشگاه را باید از ایران بگیرند. سئوالات زیادی کردم که باعث تعجب حاضران از اطلاعات فنی من شد. به خاطر اینکه پیشنهاد کرده‌اند که ایران هم شریک شود، از قسمت‌های مختلف منجمله اتاق کنترل که اخیراً مدرن شده، بازدید کردیم. درختی کاشتیم و دفتری امضا کردیم و خیرمقدم شنیدیم و جوابی دادیم. عفت و همراهانش هم بودند.

به بندر مومباسا رفتیم. آنجا هم استقبال گرمی بود. گروه سرودشان، جمع زیادی از خانم‌های سیاه پوست بودند. سرودی مخصوص من و ایران ساخته بودند و خوب اجرا کردند. من هم ایستادم و همه سرود را گوش دادم. وزیر حمل و نقل، خیرمقدم گفت و اضافه کرد، در مراسم افتتاح راه‌آهن سرخس تجن به ایران آمده و با من ملاقات کرده است. مدیر بندر هم که یک مهندس سوییسی است، گزارش بندر را داد؛ بندر بسیار قدیمی است و از زمان ورود پرتقالی‌ها در یک خور بسیار مناسب، عملاً به‌وجود آمده؛ با یک تنگه ورودی باریک در قسمت‌هایی با عمق تا چهل متر، احتیاج به لایروبی ندارد. ظرفیت بندر، هشت میلیون تُن و پهلوگیری کشتی‌ها تا ظرفیت 150 هزار تُن است. محدودیت، به‌خاطر باریکی و کمی عمق تنگه باریک صخره‌ای ورودی است. ترنُوِر [=گردش مالی][1] صد میلیون دلار دارد. کار به خاطر ضعف مدیریت بومی‌ها به او واگذار شده است. از چهل سال پیش به کنیا آمده؛ گفت خانواده‌اش مثل کولی‌ها هستند؛ خودش و همسرش اینجا و دخترش در سوییس و پسرش در تایلند هستند. با کشتی‌های کوچک، گشتی در منطقه بندر زدیم. یک کشتی صدهزار تنی ایران - ایران الهام- هم پهلو گرفته بود. با پرسنل کشتی از دور ابراز محبت کردم. درختی کاشتیم. در بدرقه هم همان سرود را خواندند.

از آنجا به کلوپ جعفری، متعلق به شیعیان خوجه‌های اثنی‌عشری[2] رفتیم. ظهر رسیدیم. وضو گرفتیم و نماز جماعت را با جمع زیادی از مسلمانان شیعه و سنی اقامه کردیم. نماز ظهر را به امامت قاضی‌القضات سُنی و عصر را به امامت من خواندیم؛ چون سُنی‌ها ظهر و عصر را جمع نمی‌کنند. چند نفر صحبت کردند و خیرمقدم گفتند. اشاره به سابقه حکومت اسلامی در این شهر توسط عثمانی‌های مهاجر داشتند. من هم صحبت کوتاهی کردم[3]. از همدلی سنی و شیعه و مسیحی تشکر کردم و پیشرفت‌های ایران اسلامی و آمادگی کمک به آفریقا و جایگزینی استعمارگران غربی را توضیح دادم. درختی کاشتیم و دفتری امضا کردیم.

برای ناهار به حسینیه شیعیان امام‌باره- رفتیم. غذاهای خوبی بیشتر از نوع پاکستانی داشتند. خانم‌ها هم در طبقه دوم ناهار خوردند. پس از ناهار، با صحبت کوتاهی تشکر کردم.[4] عکسی هم با آنها گرفتیم. به سوی قلعه عیسی مسیح رفتیم که در قرن پانزدهم، توسط پرتغالی‌ها ساخته شده است. در آن زمان، پرتغالی‌ها در نقاط حساس ساحلی، مثل آفریقا و خلیج فارس و هندوستان و خاوردور، این گونه مراکز را برای اهداف استعماری ساخته‌اند و بعداً چند بار دست به دست شده است. راهنمای خوبی بود و توضیحات خوبی داد. قلعه، مُشرف بر تنگه باریک، بین جزیره و سرزمین اصلی است. موزه‌ای هم درست کرده بودند و آثار باستانی زیادی از ایران هم بود. خودشان چیزی که قابل توجه باشد، نداشتند.

به فرودگاه رفتیم. در مسیر همه جا انبوه مردم ابراز احساسات می‌کردند. در بدرقه، گروه‌های سرود و رقص با گرمی بدرقه کردند. در مراجعت از نزدیک قله معروف کلیمانجارو گذشتیم؛ بیش از پنج هزار متر ارتفاع دارد. به هتل آمدیم. وقت بیشتر به مطالعه گزارش‌ها گذشت. در موقعی که در پالایشگاه مومباسا بودیم، خبر دادند که آمریکا با موشک‌های کروز به عراق حمله کرده است. شبکه تلویزیونی سیان ان، تمام برنامه‌اش را به جنگ عراق و آمریکا اختصاص داده بود و با اصرار به هتل آمدند و مصاحبه‌ای با من نمودند.[5] آمریکا، صدام و گروه‌های متخاصم کردی را مقصر شناختم و قربانی آن را مردم عراق و حرمت مقررات بین‌المللی را لازم دانستم. شام را میهمان سفارت بودیم. در رزیدانس جالب و خوب، چند نفر کنیایی، نمایش خوبی به زبان فارسی اجرا کردند.

 

[1] - ترنُور مالی (Financial turnover) یا گردش مالی سالیانه، عبارت است از مجموع کلیه ورودی‌های پولی به حساب‌های شرکت و هزینه‌های انجام شده در شرکت پرداخت شده از حساب‌های شرکت.

[2] - خوجه‌های اثناعشری، گروهی از خوجه‌ها که به مذهب شیعه دوازده‌امامی اعتقاد دارند. خوجه‌ها طایفه‌ای هندو در منطقه سند هندوستان بودند که پس از گرایش به اسلام خوجه خوانده شدند. خوجه‌های اثناعشری به جهت سخت‌گیری آقاخان محلاتی، امام اول خوجه‌ها و ارتباط با عالمان شیعه دوازده‌امامی از خوجه‌های اسماعیلی جدا و شیعه امامی شدند. آن‌ها به‌طور عمده در پاکستان، هند و تانزانیا زندگی می‌کنند، اما در کشورهای مختلفی چون آمریکا، کانادا و انگلیس نیز پراکنده شده‌اند. فرهنگ شیعیان خوجه آمیزه‌ای از فرهنگ اسلامی و فرهنگ هندی است. آن‌ها در هر منطقه‌ای به‌منظور انسجام اجتماعی و انجام مناسک مذهبی، تشکلی راه می‌اندازند که به آن «جماعت» می‌گویند. آن‌ها سازمان‌های بین‌المللی هم تأسیس کرده‌اند که فدراسیون جهانی جماعات شیعه خوجه اثناعشری، ویپاز (سازمان تبلیغات جهانی اسلامی و انسان‌دوستانه) و سازمان بلال مسلم میشن از آن جمله‌اند.

[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «یکی از اهداف مهم انقلاب‌اسلامی درایران، ایجاد اتحاد در بین مسلمان‌های سراسر دنیا به عنوان پیام نجات بخش اسلام بود. «انما المؤمنون اخوه»، از اینکه در اینجا می‌بینم، شیعه و اهل سنت و در گروه شیعه هم برادران خوجه اثنی‌عشری، برادران بُهره‌ای و برادران اسماعیلی با هم صمیمی هستند، لذت می‌بریم. انقلاب اسلامی ایران، به عنوان پایگاهی دلسوز برای همه مسلمانان جهان به وجود آمده است. اولین پیام مهم انقلاب ما، فرهنگی یعنی تربیت انسان‌های خوب و آسمانی است و از اینکه می‌بینیم شما در کنیا در صحنه‌های فرهنگی فعال هستید، خوشحالیم. پیام دیگر ما صلح و آرامش است که در سایه آن بیشتر می‌شود ترقی کرد. خوشبختانه در کشور شما هم نمونه خوبی از صلح و آرامش و همزیستی شما با دولت و دین مسیحیت قابل مشاهده است. پیام دیگر انقلاب اسلامی، احقاق حق مظلومان عالم است که کشورهای آفریقایی، نمونه خوب و بارز آن هستند.» رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.

[4] - رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.

[5] - آقای هاشمی در پاسخ به این سؤال که واکنش شما نسبت به حمله امروز آمریکا به عراق چیست، اظهار داشت: «ما همه جریان را به‌گونه‌ای بد می‌بینیم. هم این حمله را و هم جریانات قبلی مسأله را که باید قضیه را از ریشه حل کنیم. آنچه که الان دارد اتفاق می افتد، مردم عراق دارند قربانی می‌شوند و حرمت مقررات بین‌المللی مخدوش می‌شود؛ نه کارهای دولت عراق قابل دفاع است، نه کارهایی که آمریکا می‌کند. به نظر می‌رسد مصالح انتخاباتی در آمریکا، امروز دارد سرنوشت بقیه مردم را هم رقم می زند. نادانی دولت عراق و بدعمل کردن حزب بعث هم چنین بهانه‌ای را به دست آمریکا می‌دهد. واکنش ما این است که منطقه را آرام کنیم با همه اطراف - غیر از آمریکا - مشغول رایزنی هستیم که جلوی نزاع را بگیریم. این در آمریکا سوژه انتخاباتی شده است، چه می‌توانیم بکنیم. آقای باب دال، کلینتون را متهم می‌کند که بی‌عرضه بوده و نتوانسته از منطقه محافظت شده کردستان عراق حمایت کند. برای اینکه در آمریکا با گرفتن این موضع رأی جمع کند. آقای کلینتون هم برای اینکه بهانه را از دست آقای باب دال بگیرد، با عجله به عراق موشک می زند. مردم آمریکا، مثل اینکه این مقدار رشد سیاسی ندارند که بفهمند هر دو طرف دارند فریبکاری می‌کنند. این طرف، آقای صدام قیافه قهرمانی را به خودش می‌گیرد و می‌گوید ما حتی ممنوعیت پرواز را رعایت نمی‌کنیم. آقای طارق عزیز، همان موقع اعلام می‌کند که تانک‌های ما از کردستان برمی گردد. همه دارند دروغ می گویند و مردم را فریب می‌دهند. از اول اشتباه آنها این بود که به خاطر تضعیف ایران، حزب بعث را این قدر تقویت کردند. وقتی که در کویت به جان خودشان افتاد، بلا به سرشان آورد، خودشان وارد این ماجرا شدند. امروز (Äهم ملاحظات عمده‌شان این است که هنوز محاسبات ایران آنها را برای تصمیم نهایی محدود می‌کند. من فکر می‌کنم همه افراد انسان‌دوست، باید تلاش کنند و نگذارند که این جنگ وسیع شود. گروه‌های کرد هم باید بفهمند که نه صدام آنها را دوست دارد و نه آمریکایی‌ها. نزاع‌های بی‌خودی که اینها می‌کنند، بهانه به دست دو طرف می‌دهد. همه سعی ما این است که نصیحت کنیم که کردها به این دخالت‌ها زمینه ندهند و مرزهای خودمان را هم حفظ کنیم که فتنه به داخل ایران نیاید.» برای مطالعه متن کامل مصاحبه، رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌های 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.

تصاویر ضمیمه