خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ سردار سازندگی

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ سردار سازندگی

فیلم سینمایی دکل را دیدم.

  • چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۷۵

چهارشنبه 8 فروردین 1375 | 7 ذیقعده 1416 27 مارس 1996

 

به دفترم رفتم. تا شب کارهای مانده روزهای سفر را انجام دادم. پیش از ظهر جمعی از وزرا و مدیران و معاونان و خدمه دفتر برای تبریک عید نوروز آمدند.

عصر فیلمی به نام «دکل»[1] مربوط به دوران حصر آبادان و دفاع تشکلی نیروهای داوطلب آوردند؛ تماشا کردم، خوب است. به [آقای عبدالحسن برزیده]، کارگردان آن، یک سکه بهار آزادی هدیه دادم. تقاضا کرد که همسرش را با خودش به مکه ببرد؛ خودش از سهمیه استفاده کرده است. شب در دفترم ماندم. تلفنی باعفت و سارا صحبت کردم. قرار است امروز و فردا دکتر بروند.

 

 

[1] - «دکل»، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی آقای عبدالحسن برزیده، ساخته سال ۱۳۷۴ است. داستان فیلم مربوط به آبادان است. آبادان در محاصره دشمن و زیر آتش مداوم قرار گرفته است. گروهی از نوجوانان بسیجی زیر فرمان حمید، تصمیم به نابود کردن دکلی می‌گیرند که شهر را مورد حمله‌های پیاپی قرار می‌دهد. شهر به‌تدریج تخلیه می‌شود و در این میان خانواده حمید نیز تصمیم به ترک شهر می‌گیرند. اما زهرا، خواهر حمید، حاضر به ترک شهر نیست و تصمیم دارد در کنار برادرش، در برابر دشمن مقاومت کند. با پافشاری‌های بسیار زهرا، او هم در آبادان می‌ماند و در یاری‌رساندن و مداوای مجروحان شریک می‌شود. امیر، دوست حمید که در کنار وی به مقاومت در برابر دشمن مشغول است، از زهرا خواستگاری می‌کند و این در حالی است که به اعتقاد حمید، جنگ، مسئله مهم‌تری است. سرانجام با تلاش بسیجی‌ها دکل نابود می‌شود. زهرا که مجروح شده با بالگرد به بیمارستان منتقل و در همان زمان امیر نیز برای شرکت در یک عملیات دیگر به جبهه اعزام می‌شود.