یکشنبه 5 فروردین 1375 4 ذیقعده 1416 24 مارس 1996
جمعی از همراهان به تهران رفتند و جمعی در کیش ماندند و جمعی همراه من بهسوی بندرعباس پرواز کردند. در فرودگاه بندرعباس، پس از استقبال با هلیکوپترهای نداجا [= نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی]، به بندر شهید باهنر پرواز کردیم. برای دیدن زیردریاییهایی که اخیراً از روسیه خریدهایم - به نام کلاسکیلو - هر دو فروند کنار اسکله پهلو گرفتهاند. فرود آمدیم و از یک استوانه باریک، مثل چاه با پلههای مخصوص به درون آن رفتیم. آقایان [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، [حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات]، [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] و محافظان با من بودند. در حدود یک ساعت، در بخشهای مختلف توضیحات شنیدیم.
درون زیردریایی، محفظهای در حدود 14× 7×54 مترمکعب، خالی است و به چند اتاقک تقسیم شده و تمامی آنها مملو از تجهیزات است. موتورها، سونارها، مخابرات، آتشنشانی، محل استراحت، اتاق پزشکی، راهروها، بسیاری سیمپیچها و باطریها، باقدرت حرکت از 17 گره دریایی و غوص تا عمق بیش از 200 متر و با شش اژدرافکن با بُرد حدود 20 کیلومتر و سر جنگی 300 کیلو و 57 خدمه که همگی در روسیه، به مدت شانزده ماه آموزش دیدهاند. طول بدنه در بیرون 74 متر است. با طراحی و محاسبه فوقالعاده پیچیده، از عجایب صنایع نظامی است که گویا شورویها در این صنعت از غرب جلوترند.
در زیرِ آب، کشف آن برای دشمن بسیار دشوار است و خطری بسیار جدی برای نیروهای دشمن است. هر یک را 130 میلیون دلار- تحویل در بندرعباس - خریدهاند. در قرارداد، نواقصی هست که باید برای تدارکهای بعدی تکمیل کنیم. باطریها را که ارزبر و مصرفی است، اخیراً خودمان میسازیم. تقاضاهایی برای تکمیل جای آنها در چابهار و نیز خرید بعضی از لوازم، مثل رنگ و روغن داشتند. بین بدنه بیرونی و درونی، فضاهای خالی است که با مخازن متعدد آب پُر شده و برای غوص و بیرون آمدن از آب و حفظ تعادل از آن استفاده میشود.
از آنجا به جزیره قشم پرواز کردیم. در مسیر از کارخانه در حال ساخت فرومنگنز و دو سد کوچک خاکی بازدید کردیم. در محل شهرک صنایع سنگین، برای کلنگزنی کارخانه آلومینیومسازی فرود آمدیم. از بخش خصوصی است، با ظرفیت 200 هزار تُن درنهایت و 33 هزار تُن در فاز اول است. توضیحات توسط مدیر آن- آقای حمزه پور- داده شد. ماشینآلات دستدوم است و از چکسلواکی، با قیمت نازل خریدهاند. تا آخر امسال به بهرهبرداری میرسد. مدیرعامل یک شرکت چینی هم توضیحات درباره سرمایهگذاری حدود 300 میلیون دلار در چند کار تولیدی مس، فرومنگنز و روی را داد که جالب است. آقای محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] هم صحبت کرد و من هم در صحبت کوتاهی، تشویق کردم.
بهسوی فرودگاه بینالمللی قشم پرواز کردیم. در مسیر از چند سد خاکی و روستاهای قشم بازدید کردیم. با توضیحات آقای [بهروز] بوشهری، [مدیرعامل منطقه آزاد قشم]، بیش از 30 سد و بند کوچک برای جمعآوری آبهای فصلی ساختهاند و سالیانه پنج بند دیگر میسازند؛ کار باارزشی است و امسال که باران زیادی در حدود 500 میلیمتر آمده، همه بندها پُر و جزیره هم سبز و خرم است. اگر چند سالی مثل امسال باران ببارد، وضع جزیره عوض میشود. باند فرودگاه بیش از چهار کیلومتر و با ساختمانهای جنبی بسیار ساخته شده است.
به منطقه جنگلهای حرا رفتیم. با قایقها، مقداری در آبروها و خورها حرکت کردیم. در یکجا در جنگل پیاده شدیم. بوتهها و درختهای جالبی است؛ خیلی وسیع و با رشد زیاد در آب شور که برای خوراک دام و میگو مصرف میشود. به سرعت دارند در سطح جزیره رشد میدهند؛ ثروت عظیمی است.
به فرودگاه قدیم پرواز کردیم. به اقامتگاه رفتیم. بعد از نماز و ناهار و استراحت، عصر شهرکهای مصنوعی را دیدیم. به سرعت در حال آماده کردن زمین و ساختوساز هستند. زمین را با کمتر از ده هزار تومان، با آب و برق و فاضلاب میسازند. سپس به محلی رفتیم که برای پلاژ آماده میکنند و جایی به نام «شاه شهید» را دیدیم که با افسانهای میگویند، انسان اهل کرامتی بوده، غیب شده و محلی مقدس شده است.
به محل صنایع بیوتکنولوژی-که خانم [نسرین] معظمی تأسیس کرده - رفتیم. توضیحات خوبی برای ساخت استخوان [مصنوعی]، از مرجان دریا، برای پیوند استخوانها در عمل جراحی داد؛ جای پیوند استخوان را میگیرد. چهار نوع از مرجانهای خلیج فارس از 29 نوع آن، این خاصیت را دارند و منبع ثروت عظیمی است و نیز ساخت داروی ضد سرطان از مرجانها و نیز ساخت ویتامین از جلبکهای دریا، ساخت و تولید یک نوع میکروب، برای حفظ آب و رطوبت زمین کشاورزی در مناطق پُرتبخیر که اگر به نتیجه برسد، انقلابی در کشاورزی است.
دکتر حکمی توضیح داد و از مجتمع پزشکی مهمی گفت که در سطح بالاترین استانداردهای بینالمللی، برای تربیت و جذب نیروهای سطح بالا ساخته میشود. 500 هکتار زمین برای آنها در نظر گرفتهاند، منجمله برای شناخت و تولید گیاهان دارویی.
به پادگان نیروی دریایی سپاه رفتیم. از مرکز رادار که تنگه هُرمز را کنترل میکنند، بازدید کردیم. هر کشتیکه وارد میشود، مشخصات و هدف آن را میگیرند و تعداد زیادی شناور، برای گشتزنی و نیروهای خوبی دارند. جای حساس و مُهمی است. از خوابگاهشان بازدید کردیم؛ خیلی خوب و تمیز بود.
به شهرک صنعتی رفتیم. بیش از صد واحد مشغول هستند. از یک واحد دوزندگی بازدید کردم. هنوز ساختمان نیمهتمام است، ولی کارشان را شروع کردهاند. از کارگران توضیحاتی خواستم؛ معلوم شد روزانه اگر حدود پانزده ساعت کار کنند، میتوانند پنج تا شش هزار تومان مزد بگیرند. پارچه از کره جنوبی وارد میکنند. انواع لباسها را میدوزند، یا صادر میکنند و یا بهوسیله مسافران، به داخل [کشور] میفرستند. با خستگی به اقامتگاه برگشتیم. نماز را در همان کارگاه خوانده بودم. بعد از شام خوابیدم.