خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
یکشنبه 31 خرداد 1371 | 19 ذیحجه 1412 / 21 ژوئن 1992
ساعت هشت و نیم صبح از بیشه‌کلا با هواپیما به تهران پرواز کردیم. ساعت نُه و نیم صبح در دفترم بودم. آقای [سید کمال] خرازی، [نماینده دائم ایران در سازمان ملل] آمد. دربارة وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کردیم. قرار شد بررسی شود و برای دریافت نظرات، با رهبری ملاقات کنند. گزارش اقدامات در سازمان ملل را داد.
حاج‌آقا مجتبی [محمدی] عراقی آمد. خدمات تحقیقی خود را گفت و خدمات فرزندانش و فرزند شهیدش را برشمرد. آقایان [محمد] عبایی [خراسانی] و [سیدمحمدعلی] ایازی آمدند. گزارش پیشرفت کار کلید قرآن را دادند و نمونه آمادة چاپ را آوردند و کمک گرفتند. نظراتی برای اصلاح کار ارائه کردم. در خاطرات سال‌های گذشته آمده که یادداشت‌های قرآنی‌ام را برای تنظیم به دفتر تبلیغات اسلامی قم واگذار کردم و آنها مشغول کارند.
آقای موحدی، فرمانده حفاظت آمد. نیازها را گفت و کمک گرفت. آقای [حیدرعلی] جلالی خمینی، [امام‌جمعه خمین و نماینده ولی‌فقیه در شرق تهران] آمد. اوضاع استان مرکزی و شهر خمین و همچنین مساجد شرق تهران را تعریف کرد. از آقای [محی‌الدین] انواری، رئیس دفتر امور مساجد گله داشت.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. گزارش وضع ورزش و کمبودها و نیازها مورد بحث بود. احساس تب کردم و به دفترم برگشتم. تب و لرز شدیدی پیش آمد؛ با مصرف دو سه قرص مُسکن و کمی استراحت حالم بهتر شد. دکتر [ایرج] فاضل آمد. او هم مُسکن تجویز کرد. شب به خانه نرفتم و در دفترم استراحت کردم.