خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
پنجشنبه 28 خرداد 1371 /16 ذیحجه 1412 / 18 ژوئن 1992
یاسر ساعت چهار صبح رسیده و خوابیده بود، بدون اینکه ما بیدار شویم. ساعت شش و نیم صبح به سوی شمال حرکت کردیم. بیرون تهران، همگی سوار یک اتوبوس شدیم و از جاده فیروزکوه سفر کردیم. منطقه کوهستانی و جنگلی و سبز و خرم است. تاکنون از این جاده سفر نکرده بودم. برای دیدن آن زمینی سفر کردیم.
نزدیک قریه دوآب، برای رفع حاجت، کمی توقف کردیم. از پایین پل ورسک آن را دیدم؛ جالب است. شمال البرز جنگلی و جنوب آن مرتع است. ساعت یازده و نیم به بیشهکلا، اردوگاه ساحلی نیروی هوایی رسیدیم. والده و همشیره و خانواده همراهاند. والده در بین راه از سفر مکهاش تعریف کرد. میهمان دولت عربستان سعودی بوده و خیلی خوب میزبانی کردهاند؛ استقبال و حفاظت و راننده و محافظ و هتل و ضیافت سلطان. قطعهای از پرده کعبه دادهاند. از برخوردهای بعثهایها نسبت به عربستان ناراضی است.
ساعتی در دریا شنا کردم. نماز و ناهار و استراحت و مطالعه گزارشها و قدم زدن و استماع اخبار تا شب وقتم را پر کرد. پیشروی آذربایجان در مقابل ارامنه در منطقه قرهباغ قابل توجه است.